WEBVTT 1 00:00:05.588 --> 00:00:06.506 ‫تا حالا همچین چیزی دیدی؟ 2 00:00:06.506 --> 00:00:07.090 ‫تا حالا همچین چیزی دیدی؟ 3 00:00:07.173 --> 00:00:08.883 ‫که 1نفر توی هواکش ‫ماشین حمل اجناس کله پا بشه و گیر کنه؟ 4 00:00:08.925 --> 00:00:10.218 ‫نه، بار اولمه. 5 00:00:10.301 --> 00:00:10.635 ‫آره، الآن با این دختر لباس صورتیه ‫که این پشته، حرف زدم. 6 00:00:10.635 --> 00:00:12.470 ‫آره، الان با این دختر لباس صورتیه ‫که این پشته صحبت کردم. 7 00:00:12.512 --> 00:00:13.930 ‫این و دختره توی ماشین بودن 8 00:00:14.014 --> 00:00:15.932 ‫و می خواستن غذا بخورن، اما نوشابه نداشتن 9 00:00:15.932 --> 00:00:18.018 ‫پسره هم که کامیون رو دیده، سعی کرده بره بالا 10 00:00:18.101 --> 00:00:18.226 ‫بعد کامیون از سربالایی سرازیر شده ‫تا اینکه به درخت خورده. 11 00:00:18.226 --> 00:00:20.186 ‫بعد کامیون از سربالایی سرازیر شده ‫تا اینکه به درخت خورده. 12 00:00:20.228 --> 00:00:22.605 ‫کامیون حتما محافظ خاصی برای ‫جلوگیری از تصادف داشته. 13 00:00:22.647 --> 00:00:23.815 ‫ 14 00:00:23.940 --> 00:00:25.984 ‫به نظرم همین "ملت همیشه در صحنه حاضر" ‫رو توضیح می ده. 15 00:00:27.027 --> 00:00:29.612 ‫باید قبل از اینکه صدمه دیگه ای بزنه، بیرونش بیاریم 16 00:00:29.654 --> 00:00:31.114 ‫هیچ کدوم این ها توی مخیله من نمی گنجه. 17 00:00:31.114 --> 00:00:32.866 ‫بیخیال تازه کار، ‫حرف های دخترونه رو بذار کنار. 18 00:00:32.907 --> 00:00:34.117 ‫مطمئنم که پسره... 19 00:00:36.119 --> 00:00:37.704 ‫بگو دیگه داداش. 20 00:00:37.787 --> 00:00:39.122 ‫- مطمئنم... ‫- تو می تونی، آیک. 21 00:00:39.289 --> 00:00:41.124 ‫- می تونی عزیزم. ‫- منتظر من هستید؟ 22 00:00:41.124 --> 00:00:42.625 ‫من حرفی ندارم. 23 00:00:42.709 --> 00:00:44.294 ‫اگه خوب سعیت رو بکنی، ‫می تونی بگی. 24 00:00:46.046 --> 00:00:47.589 ‫خیلی خب، بریم. ‫بریم کار یارو رو راه بندازیم. 25 00:00:47.630 --> 00:00:48.548 ‫من رو از اینجا بیارید بیرون! 26 00:00:48.923 --> 00:00:50.800 ‫کامیون بارش رو ریخت بیرون. 27 00:00:50.967 --> 00:00:52.635 ‫به نظرم همین جاست که لاستیک به جاده بر می خوره 28 00:00:54.137 --> 00:00:56.306 ‫عجله کنید! یکی کمک کنه! 29 00:00:56.389 --> 00:00:58.058 ‫- هنوزم هیچی. ‫- آیک، این ها لوازم مورد نیازه. 30 00:00:58.099 --> 00:00:59.142 ‫خیلی متأسفم بچه ها. 31 00:00:59.267 --> 00:01:01.352 ‫- فقط کارت رو بکن. ‫- من می رم که... 32 00:01:01.394 --> 00:01:02.395 ‫نا امید کننده ست. 33 00:01:03.730 --> 00:01:05.106 ‫تبریک می گم! پسره! 34 00:01:06.316 --> 00:01:07.984 ‫بفرمائید جناب! 35 00:01:08.068 --> 00:01:09.152 ‫تر و تمیزش کن. 36 00:01:09.360 --> 00:01:11.112 ‫خیلی خب رفقا، ‫کل کارها رو تموم کردیم. 37 00:01:11.154 --> 00:01:13.281 ‫ 38 00:01:13.364 --> 00:01:14.657 ‫- چیه؟ ‫- تموم کردیم. 39 00:01:14.699 --> 00:01:15.325 ‫- منظورت چیه؟ ‫- بیخیال. 40 00:01:15.408 --> 00:01:16.534 ‫بیخیال، بچه ها. 41 00:01:16.659 --> 00:01:18.369 ‫واقعا می گم، ‫امروز خیلی حساسم. 42 00:01:18.411 --> 00:01:19.537 ‫اینم یکی دیگه! 43 00:01:19.662 --> 00:01:20.830 ‫- این که دیگه هست. ‫- چی هست؟ 44 00:01:20.830 --> 00:01:22.123 ‫نمی دونم جدی گفت یا نه. 45 00:01:22.165 --> 00:01:24.542 ‫چی خب؟ ‫صبر کنید بچه ها! چیه؟ 46 00:01:24.667 --> 00:01:27.170 ‫بچه ها، چی شده؟ 49 00:01:49.984 --> 00:01:55.406 ‫بالآخره بعد مدت ها، گروهتون به ‫پایین ترین طبقه معدن گمشده ابوالهول می رسه. 50 00:01:55.448 --> 00:01:58.118 ‫این منطقه به طرز وحشتناکی ساکته. 51 00:01:58.201 --> 00:02:00.870 ‫همه جا بوی تعفن حیوون های مرده می ده 52 00:02:00.995 --> 00:02:02.372 ‫به یک در چوبی قفل شده می رسید. 53 00:02:02.497 --> 00:02:03.706 ‫چیکار می کنید؟ 54 00:02:03.790 --> 00:02:05.041 ‫- بیایید بشکنیمش. ‫- آره. 55 00:02:05.125 --> 00:02:06.709 ‫- آره، می شکنیم. ‫- با چی؟ 56 00:02:06.751 --> 00:02:08.211 ‫- با تبر. ‫- موافقم. 57 00:02:08.378 --> 00:02:09.838 ‫همین طور که آروم کارتون رو انجام می دید، 58 00:02:09.879 --> 00:02:15.176 ‫یه دیو عجیب در رو می شکنه ‫و فریادی عجیب و غریب سر می ده. 59 00:02:15.218 --> 00:02:16.886 ‫هی! 60 00:02:17.011 --> 00:02:18.096 ‫اون سنجابی که سه شنبه ‫زیرش گرفتی هنوزم سرجاشه. 61 00:02:18.138 --> 00:02:19.055 ‫برو جمعش کن. 62 00:02:19.055 --> 00:02:20.515 ‫من که از روش رد نشدم، ‫خودت رد شدی. 63 00:02:20.598 --> 00:02:21.391 ‫زیرآب منو نزن. 64 00:02:21.474 --> 00:02:22.475 ‫خودت از روش رد شدی. 65 00:02:22.600 --> 00:02:24.352 ‫- خودت هم تمیزش می کنی. ‫- پسر. 66 00:02:24.435 --> 00:02:26.729 ‫مایوانی، اون سنجابه رو جمع کن. 67 00:02:26.771 --> 00:02:28.606 ‫وایستا،آخه چرا من جمع کنم؟ 68 00:02:28.648 --> 00:02:31.025 ‫جهت صرفه جویی در زمان، ‫ارباب سیاه چاله، 69 00:02:31.067 --> 00:02:34.654 ‫من می تونم برم و ‫سنجاب یاد شده را تمیز کنم. 70 00:02:34.737 --> 00:02:38.449 ‫و در این بین شما ما رو ‫آماده می کنی تا این دیو عجیب رو بکشیم. 71 00:02:38.491 --> 00:02:39.742 ‫خیلی هم عالیه. 72 00:02:39.784 --> 00:02:41.161 ‫البته اگه ارباب سیاه چاله راضی باشند. 73 00:02:41.202 --> 00:02:43.788 ‫مرسی آیک. ‫یادم می مونه. 74 00:02:43.913 --> 00:02:45.373 ‫رئیس، رئیس، تری، تری، تری. 75 00:02:45.498 --> 00:02:47.125 ‫هی، برای شام فارغ التحصیلی دخترت کجا می ریم؟ 76 00:02:47.167 --> 00:02:48.251 ‫رستوران ویژۀ استیک بلیدر. 77 00:02:48.418 --> 00:02:49.836 ‫- واقعا؟ بلیدر؟ ‫- آره. 78 00:02:49.919 --> 00:02:51.504 ‫این رستوران دلپسند خودت نیست؟ 79 00:02:51.588 --> 00:02:53.256 ‫آره عزیزم، ‫کباب دنده ایستاده داره. 80 00:02:53.423 --> 00:02:54.966 ‫آره، اما شام دخترته. 81 00:02:55.091 --> 00:02:57.510 ‫مطمئنم که اولین انتخابش ‫رستوران بلیدر نیست. 82 00:02:57.635 --> 00:02:59.262 ‫خب، من دارم پول می دم ‫پس خودم انتخاب می کنم. 83 00:02:59.262 --> 00:03:01.097 ‫تری، اسمش ‫اشتهای آدم رو کور می کنه. 84 00:03:01.222 --> 00:03:01.931 ‫می خوای چیکار کنم؟ 85 00:03:01.931 --> 00:03:03.266 ‫اسم صاحبش جیمی بلیدره. 86 00:03:03.266 --> 00:03:05.059 ‫آره، اما حال آدم رو به هم می زنه. ‫(بلیدر یعنی کسی که خونریزی داره) 87 00:03:05.101 --> 00:03:07.896 ‫یعنی می خوای این یارو ‫اسم رستورانش رو تغییر بده تا تو راحت تر باشی؟ 88 00:03:07.979 --> 00:03:10.231 ‫مطمئنم که می دونی چه منظوری دارم 89 00:03:10.273 --> 00:03:11.524 ‫نه، مطمئن نیستم. 90 00:03:11.608 --> 00:03:12.650 ‫اسم رستوران، بلیدره. 91 00:03:12.692 --> 00:03:14.110 ‫رستوران ویژه استیک بلیدر. 92 00:03:14.194 --> 00:03:16.070 ‫همین رستوران می ریم و من پول می دم 93 00:03:17.780 --> 00:03:18.656 ‫لعنتی، فرمانداره که. 94 00:03:18.781 --> 00:03:19.991 ‫چرا آخه بی خبر اومده؟ 95 00:03:19.991 --> 00:03:21.367 ‫خیلی خب، نمی دونم، نمی دونم. 96 00:03:32.712 --> 00:03:34.297 ‫سلام، فرماندار. 97 00:03:34.422 --> 00:03:35.423 ‫سلام بابا. 98 00:03:36.591 --> 00:03:39.093 ‫برید تو دفتر، همین حالا! 99 00:03:45.391 --> 00:03:47.477 ‫بشینید. 100 00:03:47.560 --> 00:03:48.686 ‫حدود 1هفته پیش، 101 00:03:48.811 --> 00:03:50.188 ‫یه بنده خدایی به ‫ماشین حمل اجناس دستبرد زد. 102 00:03:50.230 --> 00:03:50.897 ‫که ما نجاتش دادیم. 103 00:03:51.022 --> 00:03:53.483 ‫از شهرداری بابت 125 میلیون ‫غرامت، شکایت کرده. 104 00:03:53.566 --> 00:03:54.484 ‫چی؟ یارو دزد بود. 105 00:03:54.567 --> 00:03:56.110 ‫اون که برنده نمیشه. 106 00:03:56.152 --> 00:03:57.153 ‫ولی مسئله اینجاست. 107 00:03:57.278 --> 00:03:58.321 ‫وقتی یه پروندۀ قانونی تشکیل میشه، 108 00:03:58.321 --> 00:04:00.740 ‫گزارش حادثه علنی میشه. 109 00:04:00.823 --> 00:04:03.660 ‫"گزارش حادثۀ استخراج از ‫ماشین حمل اجناس 110 00:04:03.743 --> 00:04:06.162 ‫توسط ادوارد پنیسی جونیور." 111 00:04:06.246 --> 00:04:08.915 ‫" یک شب بارانی و توفانی بود. 112 00:04:09.040 --> 00:04:11.167 ‫نیاز به بارونی داشتیم. 113 00:04:11.292 --> 00:04:15.713 ‫خوشبختانه، به یک کامیون ‫حمل اجناس برخوردیم." 114 00:04:15.838 --> 00:04:17.924 ‫و، و، و... ‫ "وضعیت بغرنجی بود." 115 00:04:18.049 --> 00:04:19.342 ‫و، و، و... 116 00:04:19.342 --> 00:04:20.551 ‫ "یه نردبون گذاشتیم." 117 00:04:20.593 --> 00:04:21.719 ‫و، و، و... 118 00:04:21.844 --> 00:04:23.346 ‫ "از در پشتی وارد شدیم." 119 00:04:23.471 --> 00:04:25.723 ‫و، و، و... 120 00:04:25.848 --> 00:04:27.058 ‫پسر، با تمام جزئیات بود؟ 121 00:04:31.646 --> 00:04:33.439 ‫شهردار پدر من رو در آورده! 122 00:04:33.523 --> 00:04:35.483 ‫چون تو پسرمی 123 00:04:35.566 --> 00:04:36.859 ‫و تو هم دامادمی 124 00:04:36.901 --> 00:04:39.195 ‫و وقتی این رو میخونن 125 00:04:39.279 --> 00:04:42.865 ‫اداره آتش نشانی تاکوما ‫شبیه یه گله آدم احمق می شه! 126 00:04:42.907 --> 00:04:47.161 ‫هزار بار بهت گفتم ‫برای گزارشات شوخی رو بذار کنار. 127 00:04:47.203 --> 00:04:48.204 ‫خودت که خوندی دیگه، نه؟ 128 00:04:48.329 --> 00:04:49.539 ‫خوندم، ولی فکر میکردم ‫شوخیه، 129 00:04:49.539 --> 00:04:51.040 ‫چون همیشه شوخی میکنی. 130 00:04:51.040 --> 00:04:53.209 ‫اگه میدونستی شوخیه ‫پس چرا فرستادی؟ 131 00:04:53.293 --> 00:04:54.585 ‫البته مگر اینکه ‫کارت رو نکرده باشی. 132 00:04:54.627 --> 00:04:56.212 ‫کار من مهار کردن کاپیتانمه. 133 00:04:56.337 --> 00:04:58.047 ‫کافیه! 134 00:04:58.214 --> 00:05:00.049 ‫یه عالمه گزارش ‫مزخرف از شیفت اول دستم رسیده. 135 00:05:00.174 --> 00:05:02.510 ‫هیچ کدومش به مفت نمی ارزه! 136 00:05:02.593 --> 00:05:05.221 ‫در واقع گزارش لوسی حرف نداره. 137 00:05:05.305 --> 00:05:07.390 ‫ولی آیک کریستال، ‫شبیه بچه های کلاس سومی مینویسه. 138 00:05:07.557 --> 00:05:08.891 ‫گرنویل اسمیث، 139 00:05:08.933 --> 00:05:10.893 ‫یارو با خودش فکر کرده ‫فرانسیس اسکات فیتزجرالده. ‫(رمان نویس و نویسندهٔ داستان کوتاه) 140 00:05:10.935 --> 00:05:12.395 ‫اندی... 141 00:05:12.520 --> 00:05:14.230 ‫مایو... مایور... مایـ... 142 00:05:14.314 --> 00:05:16.899 ‫- مایوانی. ‫- گزارشاتش رو یک ماهه 143 00:05:16.983 --> 00:05:18.234 ‫ننوشته! 144 00:05:18.318 --> 00:05:19.527 ‫مجازاتتون اینه که... 145 00:05:19.610 --> 00:05:21.237 ‫همه به جز لوسی 146 00:05:21.362 --> 00:05:23.740 ‫باید گزارشات دو هفته پیشتون رو ‫دوباره بنویسین. 147 00:05:23.781 --> 00:05:25.408 ‫- بیخیال. ‫- همه؟ 148 00:05:25.533 --> 00:05:26.534 ‫آره، همشون. 149 00:05:26.576 --> 00:05:27.660 ‫خیلی خب، خیلی خب. 150 00:05:27.744 --> 00:05:29.412 ‫خیلی ممنون، قربان. 151 00:05:29.537 --> 00:05:31.372 ‫هنوز کارم تموم نشده. 152 00:05:32.415 --> 00:05:34.667 ‫قضیۀ این شام فارغ التحصیلی امشب چیه؟ 153 00:05:34.751 --> 00:05:36.836 ‫مگه قراره بریم شام؟! 154 00:05:36.919 --> 00:05:39.255 ‫ویکی امروز صبح بهم گفت. 155 00:05:39.339 --> 00:05:41.632 ‫منو دعوت نکردی. 156 00:05:41.674 --> 00:05:43.259 ‫پدربزرگ دخترت. 157 00:05:43.343 --> 00:05:44.927 ‫عجیبه، ایمیل کردم برات. 158 00:05:45.011 --> 00:05:46.220 ‫- ایمیل دستت نرسید؟ ‫- نخیر. 159 00:05:46.262 --> 00:05:48.264 ‫شاید بخاطر اینه که ‫نمیدونم دعوت با ایمیل چیه. 160 00:05:48.348 --> 00:05:49.640 ‫اگه عادی دعوت میکردی چی میشد؟ 161 00:05:49.682 --> 00:05:51.684 ‫مثلا توی صندوق پستی وامونده میذاشتی. 162 00:05:51.768 --> 00:05:53.269 ‫یا یه راست میومدی دم گوشم میگفتی. 163 00:05:53.394 --> 00:05:55.605 ‫یا شایدم هرزنامه خودت رو چک میکردی؟ 164 00:05:55.688 --> 00:05:57.440 ‫خب، من که میام. 165 00:05:57.440 --> 00:05:58.858 ‫و خودم خرجش رو میدم. 166 00:05:58.941 --> 00:05:59.942 ‫نه، نه، شام دختر خودمه. 167 00:05:59.984 --> 00:06:01.319 ‫- خودم خرجش رو میدم. ‫- بزرگ خاندان منم. 168 00:06:01.361 --> 00:06:02.862 ‫خرجش رو میدم. 169 00:06:02.945 --> 00:06:03.613 ‫من آقابالاسر دخترم هستم. 170 00:06:03.696 --> 00:06:04.947 ‫من خرجش رو میدم. 171 00:06:04.989 --> 00:06:06.616 ‫خودم میدم، حالا گم شید بیرون. 172 00:06:06.699 --> 00:06:07.950 ‫باید زنگ بزنم. 173 00:06:07.992 --> 00:06:10.036 ‫- اینجا دفتر منه. ‫- اول مال من بوده. 174 00:06:11.037 --> 00:06:12.580 ‫چرا زیرآب منو زدی؟ 175 00:06:12.580 --> 00:06:14.248 ‫- تو اول این کار رو کردی. ‫- بدم میاد وقتی اینجا میاد. 176 00:06:14.290 --> 00:06:15.583 ‫نه که خودت به بقیه کاری نداری. 177 00:06:15.666 --> 00:06:17.210 ‫- بابام همیشه خرابت میکنه. ‫- خرابم نمیکنه. 178 00:06:17.251 --> 00:06:18.336 ‫الان از دفترت تو رو انداخت بیرون. 179 00:06:18.378 --> 00:06:19.837 ‫- به همین میگن خراب کردن. ‫- نخیرم، اینطور نیست! 180 00:06:19.879 --> 00:06:21.381 ‫هی تری، من که میرم ‫توی دفتر خودم. 181 00:06:21.422 --> 00:06:22.423 ‫تو میخوای چیکار کنی؟ 182 00:06:22.465 --> 00:06:23.466 ‫- گور بابات. ‫- آره. 183 00:06:25.385 --> 00:06:27.220 ‫در حالی که صندوق گنجینۀ ‫دیو عجیب رو باز میکنید، 184 00:06:27.303 --> 00:06:30.807 ‫عضو آخر ترکیب گروه ‫یه چیزی پیدا میکنه. 185 00:06:30.848 --> 00:06:31.974 ‫منم، من آخرم. 186 00:06:32.016 --> 00:06:33.976 ‫بله، آیک عزیز. 187 00:06:34.018 --> 00:06:35.311 ‫و تو... 188 00:06:35.395 --> 00:06:36.771 ‫یه کلاهخود دورجنبانی پیدا میکنی. 189 00:06:36.854 --> 00:06:38.314 ‫چه خوب! 190 00:06:38.398 --> 00:06:39.399 ‫من آینده رو میبینم، نه؟ 191 00:06:39.440 --> 00:06:43.152 ‫به نظرم ارزش داره که سنجاب مردۀ ‫ارباب سیاه چاله رو تمیز کنی؟ 192 00:06:43.152 --> 00:06:44.737 ‫پاچه خاری برای ارباب سیاه چاله 193 00:06:44.862 --> 00:06:46.155 ‫همیشه فکر خوبیه. 194 00:06:46.280 --> 00:06:48.074 ‫خبردار! فرماندار پنیسی. 195 00:06:48.157 --> 00:06:48.991 ‫- سلام. ‫- این خانوم زیبا رو ببین. 196 00:06:48.991 --> 00:06:50.493 ‫آزاد، آقایون، بشینید. 197 00:06:52.328 --> 00:06:54.122 ‫- این چیه؟ ‫- سیاه چاله ها و اژدهایان قربان. 198 00:06:54.163 --> 00:06:55.331 ‫بازی تخته ایه؟ 199 00:06:55.415 --> 00:06:56.749 ‫تقریبا، بله. 200 00:06:56.874 --> 00:06:57.875 ‫چه تاس عجیبی. 201 00:06:57.917 --> 00:06:59.419 ‫بازی شرطبندیه؟ 202 00:06:59.460 --> 00:07:00.837 ‫نه، نه، رئیس شرطبندی رو ‫ممنوع کرده... 203 00:07:00.878 --> 00:07:01.921 ‫شرطبندی بی شرطبندی. 204 00:07:02.046 --> 00:07:06.175 ‫توی ایستگاه من شرطبندی رو ‫قدغن کردی؟ 205 00:07:06.259 --> 00:07:07.760 ‫- داشت دردسرساز میشد... ‫- تری. 206 00:07:07.844 --> 00:07:09.178 ‫من این ممنوعیت رو برمیدارم. 207 00:07:09.262 --> 00:07:11.264 ‫- با کمال احترام قربان... ‫- من فرماندارم. 208 00:07:11.264 --> 00:07:16.102 ‫من جواز شرطبندی رو ‫برای ما بقی تاریخ در این ایستگاه میدم. 209 00:07:16.185 --> 00:07:17.186 ‫شروع به شرطبندی کنید! 210 00:07:18.354 --> 00:07:20.273 ‫برای چی به تری نگاه میکنید؟ ‫همین الان شروع کنید! 211 00:07:20.314 --> 00:07:21.774 ‫- باشه. ‫- سی تا من میذارم. 212 00:07:21.899 --> 00:07:23.317 ‫هی، بچه ها پولاتون رو بذارید. 213 00:07:23.443 --> 00:07:24.610 ‫- اشکالی نداره. ‫- نمیدونم، پسر. 214 00:07:24.610 --> 00:07:25.862 ‫- شرطبندی خوش بگذره. ‫- ممنون، قربان. 215 00:07:25.903 --> 00:07:26.946 ‫خوشحال میشیم دوباره ببینمیتون. 216 00:07:26.946 --> 00:07:28.156 ‫خیلی خب، میدونید چیه؟ 217 00:07:28.197 --> 00:07:29.282 ‫خوش ندارم بهتون ضد حال بزنم، 218 00:07:29.282 --> 00:07:32.535 ‫ولی طبق حرفای فرماندار، ‫گزارشات حوادث، مطلوب نبوده. 219 00:07:32.618 --> 00:07:36.164 ‫برای همین همه به جز لوسی ‫باید گزارشات دو هفتۀ گذشته رو دوباره بنویسن. 220 00:07:36.205 --> 00:07:37.623 ‫ 221 00:07:37.623 --> 00:07:39.333 ‫ولی رئیس، من که پدرم ‫سر نوشتن گزارشات در اومد. 222 00:07:39.375 --> 00:07:40.710 ‫یه جوری نوشتی انگار ‫میخوای قرارداد کتاب بگیری. 223 00:07:40.751 --> 00:07:41.961 ‫همین امروز میخوام روی میزم باشه. 224 00:07:41.961 --> 00:07:43.504 ‫باشه، رئیس. 225 00:07:43.629 --> 00:07:45.131 ‫به نظرم باید بازی رو ‫بذاریم برای یه روز دیگه. 226 00:07:45.131 --> 00:07:46.632 ‫خب، صبر کن. 227 00:07:46.632 --> 00:07:48.801 ‫از اونجایی که من کاری ندارم، ‫میتونم برای گزارشات کمک کنم. 228 00:07:48.885 --> 00:07:50.178 ‫خیلی لطف میکنی! 229 00:07:50.219 --> 00:07:53.389 ‫به نظرم ارزش راضی کردن ‫ارباب سیاه چاله رو داره. 230 00:07:53.473 --> 00:07:55.683 ‫درسته، و فراموش نکنید. 231 00:08:07.904 --> 00:08:09.071 ‫ 232 00:08:11.365 --> 00:08:13.201 ‫محوطۀ اردوگاه آتیش گرفته بود، 233 00:08:13.242 --> 00:08:14.327 ‫و توی ماشین کاروان داشتم میگشتم. 234 00:08:14.327 --> 00:08:16.204 ‫آتیش گرفته بود. 235 00:08:16.245 --> 00:08:18.247 ‫همه جا رو دود گرفته بود. 236 00:08:18.372 --> 00:08:19.123 ‫خب، منم بیرون نرفتم. 237 00:08:19.248 --> 00:08:22.502 ‫همون موقع بود که صدای ‫ "کمک، کمک" شنیدم. 238 00:08:23.711 --> 00:08:25.713 ‫صدای سه تا بچۀ کوچولو بود. 239 00:08:25.796 --> 00:08:27.507 ‫تو رو از دفتر بیرون کرد. 240 00:08:27.548 --> 00:08:29.425 ‫حالا اومده تو اتاق استراحت. 241 00:08:29.509 --> 00:08:31.260 ‫- رو اعصابته؟ ‫- نه، اصلا. 242 00:08:31.385 --> 00:08:34.847 ‫و همونجا مخزن پروپان رو دیدم ‫که آتیش گرفته. ‫(یک مادۀ اشتعال زا) 243 00:08:36.140 --> 00:08:38.184 ‫به چیزی فکر نکردم. 244 00:08:38.226 --> 00:08:39.852 ‫پریدم روی اون بچه ها، 245 00:08:39.936 --> 00:08:41.270 ‫و بـــــوم! 246 00:08:41.354 --> 00:08:43.189 ‫وسایلم آسیب دیده بود. 247 00:08:43.231 --> 00:08:45.983 ‫کمرم تا ستون فقرات پاره شده بود ولی... 248 00:08:50.238 --> 00:08:51.364 ‫اون بچه ها رو نجات دادم. 249 00:08:52.323 --> 00:08:53.491 ‫تحت تأثیر قرار گرفتیم ‫در حد المپیک، نه؟ 250 00:08:53.533 --> 00:08:54.534 ‫نه، نه. 251 00:08:55.952 --> 00:08:57.828 ‫من فقط داشتم وظیفه ام رو انجام میدادم. 252 00:08:57.912 --> 00:08:58.871 ‫ 253 00:08:58.913 --> 00:09:00.164 ‫باورنکردنیه. 254 00:09:00.289 --> 00:09:01.499 ‫آتیش همیشه بزرگتر میشه. 255 00:09:01.541 --> 00:09:04.544 ‫"ستون فقراتم، ‫میتونید ستون فقراتم رو ببینید." 256 00:09:04.585 --> 00:09:06.087 ‫اگه میتونستیم ستون فقراتت رو ببینیم، ‫مرده بودی. 257 00:09:06.128 --> 00:09:07.588 ‫مدال هات رو نشون بده، بابابزرگ. 258 00:09:09.382 --> 00:09:11.259 ‫هی تری، ‫تو که بیکاری. 259 00:09:11.384 --> 00:09:15.096 ‫چرا از پشت لیموناد فروشی بلند نمیشی ‫و گوشت رو از اجاق بیرون نمیاری. 260 00:09:15.179 --> 00:09:15.930 ‫این کار رو نکن. 261 00:09:15.972 --> 00:09:17.598 ‫چشم قربان. 262 00:09:17.723 --> 00:09:18.808 ‫اشتباه بزرگی کردی. 263 00:09:18.849 --> 00:09:20.685 ‫این مدال رشادته 264 00:09:20.726 --> 00:09:22.311 ‫از ایالت واشنگتن. 265 00:09:22.395 --> 00:09:25.439 ‫انجمن ملی آتش نشان ها. 266 00:09:25.606 --> 00:09:28.526 ‫- آتش نشان های سال 1975 ‫- دستگیره نیست که. 267 00:09:28.609 --> 00:09:31.404 ‫مدال رشادت ریاست جمهوری، ‫رئیس جمهور فورد. 268 00:09:31.445 --> 00:09:32.321 ‫مدال رشادت ریاست جمهوری داری؟ 269 00:09:32.405 --> 00:09:34.615 ‫دوتا در واقع، ‫اون یکی از طرف ریگانه. 270 00:09:34.740 --> 00:09:36.033 ‫چه داغه! 271 00:09:36.158 --> 00:09:37.285 ‫- بیخیال. ‫- حالت خوبه، رئیس؟ 272 00:09:37.952 --> 00:09:40.121 ‫دستگیره. 273 00:09:40.204 --> 00:09:42.873 ‫خیلی خب... بیخیال... ‫یه دستگیره پیدا میکنم... 274 00:09:43.958 --> 00:09:45.001 ‫- مراقب باش... ‫- چی؟ 275 00:09:45.126 --> 00:09:47.003 ‫ 276 00:09:47.128 --> 00:09:49.630 ‫- گوشت چهار تیکۀ پنیسی. ‫- بزنید به رگ. 277 00:09:49.797 --> 00:09:51.465 ‫این غذای دلپسندمه ‫که بابابزرگ میپزه. 278 00:09:51.465 --> 00:09:53.634 ‫هی، بازیتون چی شد؟ 279 00:09:53.801 --> 00:09:55.303 ‫باید گزارشات رو تموم کنیم. 280 00:09:55.428 --> 00:09:56.804 ‫رئیس میگه مهلتش تا آخر امروزه. 281 00:09:56.804 --> 00:09:59.807 ‫نه، لازم نیست امروز ‫تموم بشه. 282 00:09:59.849 --> 00:10:02.435 ‫راحت باشید. ‫بازی کنید. 283 00:10:03.352 --> 00:10:05.646 ‫و یادتون نره که شرطبندی کنید. 284 00:10:05.646 --> 00:10:08.065 ‫عاشقتم، بابابزرگ. 285 00:10:08.190 --> 00:10:09.358 ‫- آدم خوبیه. ‫- مثل یه ابرقهرمانه، نه؟ 286 00:10:09.358 --> 00:10:10.860 ‫- همینطوره، نه؟ ‫- هی، هی. 287 00:10:10.901 --> 00:10:12.987 ‫- گزارشات رو تا آخر امروز میخوام. ‫- مگه نشنیدی فرماندار چی گفت؟ 288 00:10:13.029 --> 00:10:14.113 ‫گفت لازم نیست همین الان انجامش بدیم. 289 00:10:14.155 --> 00:10:15.239 ‫گفتم تا آخر امروز. 290 00:10:15.364 --> 00:10:17.366 ‫تری، وقت ناهاره، بیخیال. 291 00:10:17.450 --> 00:10:18.451 ‫تا آخر امروز! 292 00:10:18.576 --> 00:10:19.577 ‫- باشه، باشه. ‫- رئیس! 293 00:10:25.916 --> 00:10:29.462 ‫تا جایی که بازی کردیم ‫آیک کلاهخورد دورجنبانی رو پیدا کرد. 294 00:10:29.587 --> 00:10:32.340 ‫ولی لوسی هم یه ‫چیزی پیدا کرد. 295 00:10:32.465 --> 00:10:34.508 ‫- خوبه! ‫- واستا، واستا، واستا. 296 00:10:34.675 --> 00:10:36.344 ‫چرا وقتی بقیه کاری برات میکنن ‫یا نازت رو میکشن، 297 00:10:36.344 --> 00:10:37.470 ‫یه چیزی گیرشون میاد؟ 298 00:10:37.595 --> 00:10:39.680 ‫- این تقلبه. ‫- کاملا اتفاقیه. 299 00:10:39.805 --> 00:10:41.349 ‫خب، من که حس نمیکنم ‫اتفاقی باشه. 300 00:10:41.474 --> 00:10:43.184 ‫دیگه تاسه که میچرخه، گرنی. 301 00:10:43.267 --> 00:10:45.019 ‫ببین، فکر کنم نوبت توئه. 302 00:10:45.061 --> 00:10:46.354 ‫باشه. 303 00:10:46.479 --> 00:10:47.772 ‫میخوام دنبال ‫درهای مخفی بگردم. 304 00:10:47.813 --> 00:10:49.523 ‫آره. 305 00:10:49.690 --> 00:10:52.234 ‫متأسفانه یه مار هشت پا ‫در گوشه مخفی شده بود 306 00:10:52.360 --> 00:10:54.111 ‫و به گرندولف حمله کرد، 307 00:10:54.195 --> 00:10:55.363 ‫و درجا اون رو کشت. 308 00:10:55.488 --> 00:10:57.031 ‫چرت نگو بابا! 309 00:10:57.073 --> 00:10:58.949 ‫- مرتیکه رشوه خور! ‫- نه! خداحافظ! 310 00:10:59.033 --> 00:11:00.785 ‫یه نصحیت کوچولو بدم بهتون. 311 00:11:00.826 --> 00:11:02.453 ‫لوسی یک سطح با ‫طلسم تجدید حیات فاصله داره. 312 00:11:02.495 --> 00:11:04.288 ‫شاید اگه گزارشاتم رو تموم کنی... 313 00:11:05.539 --> 00:11:07.500 ‫منم بتونم سرعتش رو بیشتر کنم. 314 00:11:07.625 --> 00:11:08.918 ‫این یه جورایی ‫سوء استفاده از قدرته. 315 00:11:08.959 --> 00:11:10.711 ‫- تقریبا. ‫- این سوء استفاده از قدرته؟ 316 00:11:10.711 --> 00:11:12.004 ‫- میگم تقریبا... ‫- آیک! 317 00:11:12.046 --> 00:11:16.842 ‫من یه آب گاز دارِ لی پیو میخوام. 318 00:11:16.967 --> 00:11:18.552 ‫نه، من که نمیرم... 319 00:11:18.719 --> 00:11:19.387 ‫خودت همش دو متر با... ‫نکن، نکن! 320 00:11:19.512 --> 00:11:20.721 ‫نکن! به کارتم دست نزن! 321 00:11:20.888 --> 00:11:21.931 ‫میرم، باشه؟ 322 00:11:22.056 --> 00:11:23.057 ‫وایستا! دست نزن. 323 00:11:26.268 --> 00:11:27.728 ‫هی، جونیور! 324 00:11:27.728 --> 00:11:29.522 ‫جونیور، بیا اینجا، ‫بیا اینجا. 325 00:11:29.563 --> 00:11:32.400 ‫ببین چیا پیدا کردم که ‫تری توی کمد مخفی کرده بود. 326 00:11:32.400 --> 00:11:34.735 ‫اینا تمام پنیسی هایی هستن که ‫در اینجا مقام گرفته بودن. 327 00:11:34.735 --> 00:11:36.237 ‫- این منم. ‫- آره. 328 00:11:36.278 --> 00:11:37.863 ‫پدربزرگت، ژوزپی. 329 00:11:37.988 --> 00:11:40.074 ‫اینم ماریو که قبل پدربزرگت بود. 330 00:11:40.116 --> 00:11:41.742 ‫لوئیجی، 331 00:11:41.742 --> 00:11:43.244 ‫پدرش، ژپتو، 332 00:11:43.327 --> 00:11:47.248 ‫و پدر پدر پدر پدربزرگت باسکو. 333 00:11:47.331 --> 00:11:49.417 ‫- همشون خوش تیپن. ‫- آدمای خوبی هستند. 334 00:11:49.542 --> 00:11:51.252 ‫میدونی، تو این میز رو دوست داشتی. 335 00:11:51.293 --> 00:11:52.753 ‫نه، پدر، مطمئن نیستم. 336 00:11:52.878 --> 00:11:55.339 ‫مادر خدابیامرزت اینطور که فکر میکرد. 337 00:11:55.423 --> 00:11:56.632 ‫پشت این میز کار کردی؟ 338 00:11:56.716 --> 00:11:58.259 ‫آره، همینطوره، ‫در واقع همین چند وقت پیش. 339 00:11:58.259 --> 00:12:00.136 ‫- ارتفاع خوبی داره. ‫- جدی؟ 340 00:12:00.177 --> 00:12:01.721 ‫- آره. ‫- آره، میبینی؟ 341 00:12:01.762 --> 00:12:03.597 ‫بخاطر همین تو باید رئیس باشی. 342 00:12:03.723 --> 00:12:05.433 ‫- بیخیال. ‫- تری... 343 00:12:05.558 --> 00:12:07.601 ‫تری همش پشت این میز ‫وقت خودش رو تلف میکنه. 344 00:12:07.768 --> 00:12:09.145 ‫خب اون با دخترت، ‫یعنی خواهر من ازدواج کرده. 345 00:12:09.186 --> 00:12:10.146 ‫میدونی که منظورم چیه. 346 00:12:10.187 --> 00:12:11.564 ‫آخه، آدم سوسولیه. 347 00:12:11.689 --> 00:12:13.482 ‫تو ریاست بهتری ‫نسبت به اون داری. 348 00:12:13.566 --> 00:12:15.276 ‫- خیلی خب. ‫- تو زرنگ تر از اونی. 349 00:12:15.359 --> 00:12:16.318 ‫- آره. ‫- تو بامزه تری. 350 00:12:16.360 --> 00:12:17.611 ‫- آره. ‫- چهرتاً بهتری 351 00:12:17.737 --> 00:12:19.363 ‫- جذاب تری. ‫- شکی نیست. 352 00:12:19.447 --> 00:12:22.992 ‫تو قلب یه رئیس رو داری، پسر. 353 00:12:23.033 --> 00:12:25.119 ‫روح بزرگی در درونت میبینم. 354 00:12:25.161 --> 00:12:26.328 ‫- واقعا؟ ‫- یه روزی... 355 00:12:27.288 --> 00:12:29.790 ‫این مال تو میشه. 356 00:12:30.916 --> 00:12:32.752 ‫اوه عزیزم... 357 00:12:32.793 --> 00:12:34.295 ‫از همون روز اول داشت ‫بهم بی احترامی میکرد. 358 00:12:34.336 --> 00:12:35.796 ‫یادته توی عروسیمون 359 00:12:35.963 --> 00:12:37.590 ‫وقتی پیشنهاد جایگزینی ‫که به جای اسم مرغ دادم رد کرد 360 00:12:37.631 --> 00:12:39.133 ‫چون میخواست همه ‫گوشت گاو بخورن؟ 361 00:12:39.175 --> 00:12:40.342 ‫نسل اینا همینطوریه. 362 00:12:40.384 --> 00:12:42.470 ‫به مرغ میگه "گوشت دختر". 363 00:12:42.595 --> 00:12:43.095 ‫مردم حق انتخاب میخوان توی عروسی. 364 00:12:43.137 --> 00:12:44.096 ‫بابام دوست نداره. 365 00:12:44.138 --> 00:12:45.473 ‫تازه خودش خرجش رو داد که. 366 00:12:45.598 --> 00:12:46.474 ‫اینم یه مسئلۀ دیگه ست. 367 00:12:46.599 --> 00:12:47.892 ‫خرج دادن، ‫خسته شدم ازش. 368 00:12:47.933 --> 00:12:51.687 ‫الان دیگه پیر شده، باعث میشه ‫فکر کنه هنوزم مدیر خونه ست. 369 00:12:51.729 --> 00:12:54.315 ‫اینطور نیست که از دفترت ‫بیرونت کرده باشه یا چیزی. 370 00:12:54.356 --> 00:12:55.816 ‫خیلی خب، باید برم، ‫دوست دارم. 371 00:13:00.613 --> 00:13:02.531 ‫سلام گرنی، اوضاع گزارشاتم چطوره؟ 372 00:13:04.033 --> 00:13:05.242 ‫درحال پیشرفتم. 373 00:13:05.326 --> 00:13:06.535 ‫خوبه، خوبه. 374 00:13:08.078 --> 00:13:09.538 ‫بذار ببینم چی نوشتی. 375 00:13:10.414 --> 00:13:11.832 ‫یه خورده رسمیه. 376 00:13:11.999 --> 00:13:13.959 ‫به نظر نمیرسه من ‫نوشته باشم، ولی... 377 00:13:14.043 --> 00:13:15.753 ‫شاید بتونی یه جور دیگه ‫کاریش بکنی؟ 378 00:13:15.836 --> 00:13:17.004 ‫"شاید تو هم بتونی خودت انجامش بدی 379 00:13:17.046 --> 00:13:18.047 ‫نِه، نِه." 380 00:13:19.423 --> 00:13:20.633 ‫شاید بتونم. 381 00:13:20.758 --> 00:13:25.221 ‫ولی شاید تجدید حیات گراندولف ‫با چندتا مانع غیر قابل پیش بینی روبرو بشه. 382 00:13:27.181 --> 00:13:28.974 ‫شوخی میکنم بابا. 383 00:13:29.058 --> 00:13:31.268 ‫مطمئنم که تجدید حیات ‫خوب جلو میره. 384 00:13:31.352 --> 00:13:33.103 ‫ولی کارت رو تمیز انجام بده، باشه؟ 385 00:13:34.688 --> 00:13:35.439 ‫باوشه؟ 386 00:13:35.564 --> 00:13:36.690 ‫باشه. 387 00:13:36.816 --> 00:13:37.775 ‫میتونی مثل من بگی، ‫اگه میخوای. 388 00:13:37.817 --> 00:13:39.109 ‫باوشه؟ 389 00:13:39.235 --> 00:13:41.862 ‫نمیخوای ازم تقلید کنی؟ 390 00:13:41.862 --> 00:13:42.863 ‫عجیبه. 391 00:13:45.032 --> 00:13:46.408 ‫- باوشه؟ ‫- باشه! 392 00:13:46.450 --> 00:13:47.868 ‫ "باشه" نه. 393 00:13:49.829 --> 00:13:50.830 ‫باوشه. 394 00:13:52.873 --> 00:13:54.917 ‫اینا رو مچاله شده ‫توی کمدت پیدا کردم. 395 00:13:54.917 --> 00:13:56.752 ‫و اینجا که نوشته ‫ "همسرت رو بیدار کن". 396 00:13:56.877 --> 00:13:57.920 ‫خنده داره! 397 00:13:57.920 --> 00:13:59.880 ‫همیشه فکر میکردم خنده داره. 398 00:13:59.880 --> 00:14:01.674 ‫راستی، زندگیت خیلی راحت تر میشد 399 00:14:01.757 --> 00:14:04.468 ‫اگر که ادی جونیور نبود ‫که اعتبارت رو همش خراب کنه. 400 00:14:04.593 --> 00:14:08.055 ‫فکر میکنی خدمه بهت احترام میذاره ‫وقتی جوک های راجع به چاقی، اونم جلوی خودت میگه؟ 401 00:14:08.138 --> 00:14:09.390 ‫نه. 402 00:14:09.431 --> 00:14:11.475 ‫و میدونستی تو اتاقت جلسه میذاره؟ 403 00:14:11.559 --> 00:14:13.060 ‫چی؟ تو اتاق من؟ 404 00:14:13.060 --> 00:14:15.020 ‫نه، نه، تو اتاق من. 405 00:14:15.145 --> 00:14:16.564 ‫- اره دیگه تو اتاقت! ‫- با کی کار میکنه؟ 406 00:14:16.564 --> 00:14:17.731 ‫خودش نگفت. 407 00:14:17.773 --> 00:14:19.567 ‫ولی راجع به سرپیچی از دستورات صحبت میکرد. 408 00:14:19.608 --> 00:14:21.443 ‫وای خدا، باورم نمیشه. 409 00:14:21.569 --> 00:14:22.903 ‫عجب آدم کثیفیه! 410 00:14:23.028 --> 00:14:25.739 ‫ولی تو، در درونت روح بزرگی میبینم. 411 00:14:25.823 --> 00:14:28.075 ‫میتونی یه روزی ‫فرماندار بشی... 412 00:14:28.158 --> 00:14:30.369 ‫البته اگه ادی جونیور ‫زیرآبت رو نزنه. 413 00:14:30.452 --> 00:14:31.537 ‫و راجع به خرج امشب 414 00:14:32.621 --> 00:14:34.373 ‫- خودت میتونی خرجش رو بدی. ‫- جدی؟ 415 00:14:34.456 --> 00:14:35.916 ‫- حتما. ‫- ممنون، فرماندار. 416 00:14:36.542 --> 00:14:37.543 ‫پدر صدام کن. 417 00:14:37.585 --> 00:14:39.587 ‫باشه پدر. 418 00:14:41.297 --> 00:14:42.047 ‫چه خبر، بی عرضه ها. ‫حدس بزن چی شده؟ 419 00:14:42.131 --> 00:14:43.591 ‫گزارشاتت رو تموم کردم. 420 00:14:43.632 --> 00:14:45.759 ‫زمان بندیت حرف نداره، گرنی 421 00:14:45.801 --> 00:14:48.637 ‫چون لوسیا به سطح پنج رسیده. 422 00:14:48.762 --> 00:14:51.348 ‫و من مایل هستم که ‫گراندولف را احیا کنم. 423 00:14:51.473 --> 00:14:53.726 ‫بله و متشکرم. 424 00:14:54.768 --> 00:14:56.395 ‫بهای این طلسم یک الماس 425 00:14:56.520 --> 00:14:58.647 ‫به ارزش پونصد سکۀ طلاست. 426 00:14:58.772 --> 00:15:00.399 ‫من این الماس رو دارم، ‫ارباب سیاه چاله. 427 00:15:03.193 --> 00:15:05.154 ‫من این الماس را برای ‫جان گراندولف تقدیم میکنم. 428 00:15:05.195 --> 00:15:06.989 ‫روح گراندولف... 429 00:15:08.324 --> 00:15:10.242 ‫صدام رو میشنوی؟ 430 00:15:10.367 --> 00:15:13.329 ‫بله... میتونم... 431 00:15:13.412 --> 00:15:15.831 ‫مایلی دوباره به ‫بدن خودت برگردی؟ 432 00:15:15.956 --> 00:15:19.084 ‫بله، ارباب سیاه چاله... 433 00:15:19.209 --> 00:15:21.629 ‫زخمان گراندولف بسته میشه. 434 00:15:21.754 --> 00:15:22.379 ‫زنده میشه! 435 00:15:22.421 --> 00:15:23.380 ‫آره! 436 00:15:23.422 --> 00:15:25.215 ‫عزیزم! 437 00:15:25.257 --> 00:15:26.342 ‫یه رقصی برو کِیف کنیم! 438 00:15:28.510 --> 00:15:29.511 ‫دوباره بگو؟ 439 00:15:29.637 --> 00:15:31.347 ‫با یک رقص سرگرمم کن. 440 00:15:31.388 --> 00:15:32.389 ‫سریع کلکش رو بکَن بره. 441 00:15:34.099 --> 00:15:35.643 ‫آره، آره. 442 00:15:35.684 --> 00:15:37.811 ‫دستای اِلنی، لطفا ‫دستای اِلنی. 443 00:15:37.937 --> 00:15:39.396 ‫یکم بیشتر حس و حال اِلن بگیر. 444 00:15:39.438 --> 00:15:40.648 ‫آره، گرنی. ‫میوه رو کنار بزن. 445 00:15:40.689 --> 00:15:42.983 ‫آره، آره. ‫میوه رو بزن کنار. 446 00:15:43.067 --> 00:15:45.694 ‫فراوانی محصول. ‫یه عالمه میوه ست. 447 00:15:45.694 --> 00:15:47.321 ‫- کنار بزن. ‫- خیلی عجیبه داداش. 448 00:15:47.363 --> 00:15:49.156 ‫میوه رو کنار بزن! 449 00:15:49.198 --> 00:15:51.283 ‫وای خداجون، ‫خودت به دادمون برس. 450 00:15:51.367 --> 00:15:52.701 ‫مثل بچه ها دارید خاله بازی میکنید؟ 451 00:15:54.203 --> 00:15:55.704 ‫نه، این... 452 00:15:55.829 --> 00:15:56.956 ‫سیاه چاله ها و اژدهایانه، قربان. 453 00:15:56.997 --> 00:15:58.165 ‫- سرش شرط بستید؟ ‫- نه. 454 00:15:58.248 --> 00:16:00.542 ‫- هنوزم شرط بندی نمیکنیم! ‫- اَی بگم خدا چی کارتون کنه! 455 00:16:00.668 --> 00:16:03.003 ‫گفتم شرط بندی کنید! ‫کار آتش نشان ها همینه! 456 00:16:03.087 --> 00:16:04.254 ‫ما شرط بندی میکنیم! 457 00:16:04.296 --> 00:16:05.214 ‫و اگه شرطبندی نمیکنید، 458 00:16:05.255 --> 00:16:06.674 ‫پس بازی نمیکنید! 459 00:16:06.799 --> 00:16:08.050 ‫هی، اینجا چه خبره؟ 460 00:16:08.050 --> 00:16:11.553 ‫گروهی سوسول تر از این ‫به عمرم ندیدم. 461 00:16:11.679 --> 00:16:13.222 ‫اینا تقصیر شما دوتاست. 462 00:16:13.305 --> 00:16:16.392 ‫کاپیتان و رئیس سوسول ها. 463 00:16:18.394 --> 00:16:19.728 ‫باید صحبت کنیم. 464 00:16:22.106 --> 00:16:24.066 ‫برو دفتر و به بابات بگو بره. 465 00:16:24.108 --> 00:16:27.319 ‫اگه میخوای از دفترت بیرون بره ‫خودت بهش بگو، رئیس. 466 00:16:27.403 --> 00:16:28.237 ‫- ترسیدی. ‫- من ترسیدم؟ 467 00:16:28.404 --> 00:16:30.322 ‫تو سوسولی، تازه 468 00:16:30.447 --> 00:16:31.198 ‫من رئیسی بهتر از تو میشم. 469 00:16:31.240 --> 00:16:32.408 ‫من قلب یک رئیس رو دارم. 470 00:16:32.449 --> 00:16:33.659 ‫تویی که مثلا داری ‫زیرآب منو میزنی. 471 00:16:33.701 --> 00:16:35.119 ‫تو رئیس سوسول ها هستی. 472 00:16:35.160 --> 00:16:36.912 ‫در ضمن، اگه میخوای ‫برای شام پول بدی، 473 00:16:37.037 --> 00:16:38.038 ‫خب پول بده. 474 00:16:38.163 --> 00:16:39.581 ‫میدم. 475 00:16:39.707 --> 00:16:41.166 ‫به بابات گفتم و موافقت کرد. 476 00:16:41.291 --> 00:16:42.584 ‫ولی لازم نیست برات مهم باشه 477 00:16:42.584 --> 00:16:43.669 ‫چون دیگه دعوت نیستی. 478 00:16:44.878 --> 00:16:46.296 ‫- داری دعوتت رو پس میگیری؟ ‫- آره. 479 00:16:46.338 --> 00:16:48.590 ‫خب دیگه، خیلی حواست رو جمع کن ‫تری مکانکی، 480 00:16:48.590 --> 00:16:49.675 ‫چون از این کار ‫پشیمونت میکنم. 481 00:16:49.717 --> 00:16:51.427 ‫از دعوت کردنته که ‫همون اول کاری پشیمون میشم. 482 00:16:57.474 --> 00:16:59.727 ‫برای فارغ التحصیلی ‫کلاس هشتمش جشن نگرفتیم. 483 00:16:59.852 --> 00:17:01.311 ‫گوشی هم نداشت. 484 00:17:01.437 --> 00:17:02.730 ‫ولی این روزا، 485 00:17:02.730 --> 00:17:05.399 ‫همه دیگه جایزه بگیر شدن. 486 00:17:05.524 --> 00:17:07.109 ‫- درست میگم؟ ‫- هی 487 00:17:07.234 --> 00:17:08.736 ‫- برای سفارش آماده ایم. ‫- عالیه. 488 00:17:08.861 --> 00:17:10.279 ‫به نظرم به موقع رسیدیم. 489 00:17:10.404 --> 00:17:11.739 ‫اینجا چیکار میکنی؟ ‫من که دعوتم رو پس گرفتم. 490 00:17:11.739 --> 00:17:13.240 ‫آره، ویکی دوباره دعوتم کرد. 491 00:17:13.323 --> 00:17:14.491 ‫چطور میتونی دعوتت رو ازش بگیری؟ 492 00:17:14.533 --> 00:17:15.993 ‫این یه شام خانوادگیه 493 00:17:16.076 --> 00:17:17.619 ‫ویکی اینم گفت ‫میتونم یک نفر رو همراه خودم بیارم. 494 00:17:17.661 --> 00:17:18.996 ‫ایشون پنیه. 495 00:17:19.079 --> 00:17:21.248 ‫پنی یک غذاخور رقابتی حرفه ایه. 496 00:17:21.331 --> 00:17:23.292 ‫مثل همونایی که هات داگ میخورن؟ 497 00:17:23.417 --> 00:17:26.128 ‫آره، به صورت حرفه ای ‫یه عالمه غذا میخوره. 498 00:17:26.253 --> 00:17:27.421 ‫و تحت تعلیمه. 499 00:17:27.546 --> 00:17:29.298 ‫- از دیدن همتون خوشوقتم. ‫- همچنین. 500 00:17:29.339 --> 00:17:30.924 ‫سلام، پنی. 501 00:17:31.008 --> 00:17:32.760 ‫ممنون. 502 00:17:32.760 --> 00:17:34.136 ‫غذاخور حرفه ای. 503 00:17:34.261 --> 00:17:36.346 ‫- عالیه. ‫- از گشنگی دارم میمیرم. 504 00:17:36.430 --> 00:17:37.431 ‫بزن به رگ. 505 00:17:37.473 --> 00:17:38.724 ‫خیلی خب... نون من بود. 506 00:17:40.142 --> 00:17:41.185 ‫خیلی خب، آب هم مال من بود. 507 00:17:42.144 --> 00:17:43.937 ‫شاید بتونیم براش... 508 00:17:46.607 --> 00:17:47.941 ‫خیلی خب، چرا با این ‫خانوم جوان شروع نکنیم؟ 509 00:17:47.983 --> 00:17:49.568 ‫من برای دسر... 510 00:17:49.610 --> 00:17:50.986 ‫ماهی مرکب سوخاری 511 00:17:51.028 --> 00:17:52.946 ‫و راویولی با اسفناج میخورم. 512 00:17:53.030 --> 00:17:55.783 ‫و دخترام اسپاگتی بولونیایی میخورن. 513 00:17:55.908 --> 00:17:57.785 ‫منم ماهی مرکب سوخاری 514 00:17:57.951 --> 00:17:59.787 ‫با گوشت گوساله و سیب زمینی پخته 515 00:17:59.787 --> 00:18:01.955 ‫و پیتزای پپرونی مخصوص میخورم. 516 00:18:02.039 --> 00:18:03.457 ‫منم ژامبون خشک برای دسر میخورم 517 00:18:03.624 --> 00:18:06.168 ‫بعد اسپاگتی چهارپنیر برای غذای اصلی میخورم، 518 00:18:06.293 --> 00:18:07.169 ‫زیاد پخته نشه. 519 00:18:07.294 --> 00:18:08.921 ‫من موزارلا بوفالو 520 00:18:09.004 --> 00:18:11.006 ‫با ماکارونی استرینگوزی پوتانسکا 521 00:18:11.048 --> 00:18:13.008 ‫و یه تیکه ریزوتو و پنیر پارمیجانو میخوام. 522 00:18:13.050 --> 00:18:15.177 ‫اوه بیاین گوشت گاباگول ‫برای کل میز سفارش بدیم. 523 00:18:15.302 --> 00:18:17.054 ‫- گاباگول؟ گاباگول؟ ‫- آره. 524 00:18:17.179 --> 00:18:18.806 ‫برای همه گاباگول بیار. 525 00:18:18.972 --> 00:18:20.307 ‫- خانوم جوان؟ ‫- برای دسر 526 00:18:20.349 --> 00:18:22.142 ‫بخش سمت چپ منو رو میخوام... 527 00:18:22.226 --> 00:18:23.477 ‫- آره. ‫- و برای غذای اصلی، 528 00:18:23.477 --> 00:18:24.812 ‫- بخش سمت راست رو میخوام. ‫- عالیه. 529 00:18:24.812 --> 00:18:25.979 ‫شما چطور قربان؟ 530 00:18:26.063 --> 00:18:27.314 ‫من فقط کباب دندۀ ایستاده میخوام. 531 00:18:28.482 --> 00:18:30.192 ‫- با یکم نون بیشتر. ‫- باشه. 532 00:18:30.317 --> 00:18:31.652 ‫و یه لیوان آب دیگه. 533 00:18:31.735 --> 00:18:33.153 ‫هی ممنون که هزینۀ ‫صورت حساب رو قبول کردی. 534 00:18:33.153 --> 00:18:34.613 ‫یه نوشیدنی مالت هم میخورم. 535 00:18:34.655 --> 00:18:35.989 ‫- میخواین دوتا بیارم؟ ‫- دوتا بیار. 536 00:18:36.031 --> 00:18:37.116 ‫فکر خوبیه. 537 00:18:39.243 --> 00:18:41.829 ‫ارباب سیاه چاله ‫صبرش داره لبریز میشه. 538 00:18:41.995 --> 00:18:43.080 ‫دیوونه شده! 539 00:18:43.163 --> 00:18:44.289 ‫باید کلکش رو بکنیم. 540 00:18:44.331 --> 00:18:46.834 ‫همین که الان داریم صحبت میکنیم ‫ممکنه شخصیت ما رو بکشه! 541 00:18:46.834 --> 00:18:48.836 ‫یه بازیکن جایگزین به جای ‫لوسی پیدا کردید؟ 542 00:18:48.961 --> 00:18:51.171 ‫هنوز نه، ارباب سیاه چاله! 543 00:18:52.631 --> 00:18:53.841 ‫فهمیدم. 544 00:18:54.007 --> 00:18:55.342 ‫خودم حلش میکنم. 545 00:18:58.762 --> 00:18:59.847 ‫هی، اومدی. 546 00:19:00.013 --> 00:19:01.348 ‫اوضاع چطوره؟ 547 00:19:01.390 --> 00:19:02.766 ‫خوبه، خوبه، از دیدنت خوشحالم توثار. 548 00:19:02.808 --> 00:19:04.017 ‫خوشتیپ شدی. 549 00:19:04.143 --> 00:19:05.269 ‫میدونم. 550 00:19:05.352 --> 00:19:07.271 ‫توثار ایشون گرنیه، ‫گرنی، ایشون توثاره. 551 00:19:07.354 --> 00:19:10.023 ‫توثار اون شبی که دختره من رو ‫تبدیل به گرگینه کرد باهام بود. 552 00:19:10.023 --> 00:19:11.650 ‫ماه آبی بزرگ. 553 00:19:11.692 --> 00:19:13.402 ‫- شب عجیبی بود. ‫- شب عجیبی بود. 554 00:19:13.527 --> 00:19:14.736 ‫نزدیک یک ووکی بیدار شدم. 555 00:19:14.778 --> 00:19:16.822 ‫- چــــی؟ ‫- واقعی نبود. 556 00:19:16.864 --> 00:19:18.198 ‫کازپلی بود. 557 00:19:18.282 --> 00:19:19.449 ‫هنوزم عجیبه، بیا اینجا. 558 00:19:19.533 --> 00:19:21.118 ‫- باشه. ‫- خیلی خب. 559 00:19:21.243 --> 00:19:22.661 ‫راسته کارت همینه؟ 560 00:19:22.703 --> 00:19:23.704 ‫خب، همون شب بود دیگه. 561 00:19:25.414 --> 00:19:27.708 ‫اندی، رفیقم توثار رو یادته؟ 562 00:19:27.833 --> 00:19:29.209 ‫آره. 563 00:19:29.293 --> 00:19:30.794 ‫پس تو رو به جای لوسی آوردن. 564 00:19:30.878 --> 00:19:32.254 ‫نمیدونستم سیاه چاله ها و ‫اژدهایان بازی میکنی. 565 00:19:32.296 --> 00:19:33.881 ‫- زیاد نه. ‫- اوه، پسر. 566 00:19:34.047 --> 00:19:35.716 ‫سعی میکنم زیاد ‫سریع نکشمت. 567 00:19:35.841 --> 00:19:37.801 ‫باشه. ‫ممنون. 568 00:19:37.885 --> 00:19:40.596 ‫تری و جونیور بودن، 569 00:19:40.721 --> 00:19:47.519 ‫و با آتش نشان ها که مثل چی خمار بودن ‫در روز سنت پاتریک وارد عمل میشن. 570 00:19:47.519 --> 00:19:47.728 ‫و با آتش نشان ها که مثل چی خمار بودن ‫در روز سنت پاتریک وارد عمل میشن. 571 00:19:47.811 --> 00:19:48.395 ‫اینقدر خمار بودن که نفهمیدن که وارد ‫گروه نوازندگی راهپیمایی دبیرستانی شدن. 572 00:19:48.395 --> 00:19:51.148 ‫اینقدر خمار بودن که نفهمیدن که وارد ‫گروه نوازندگی راهپیمایی دبیرستانی شدن. 573 00:19:51.231 --> 00:19:54.276 ‫این دو نفر هم کنارشون راهپیمایی میکنند. 574 00:19:54.318 --> 00:19:55.736 ‫هر موقع صورت حساب آماده شد، ‫برام بیارش. 575 00:19:55.777 --> 00:19:57.070 ‫هی، پدر، پدر، ‫خودت گفتی من پرداخت کنم. 576 00:19:57.112 --> 00:19:58.363 ‫یکم تصمیمم رو تغییر دادم. 577 00:19:58.447 --> 00:19:59.489 ‫و من پدرت نیستم. 578 00:20:00.407 --> 00:20:02.492 ‫وارد میشید و ‫ابوالهول رو از پشت میبینید. 579 00:20:02.618 --> 00:20:03.994 ‫میچرخه، غافلگیرتون میکنه. 580 00:20:04.077 --> 00:20:05.370 ‫و حالا با پنجه هاش حمله میکنه. 581 00:20:06.496 --> 00:20:07.414 ‫و همتون رو میکشه. 582 00:20:07.497 --> 00:20:08.415 ‫- مردیم؟ ‫- میبینی؟ 583 00:20:08.498 --> 00:20:09.499 ‫تازه شروع کردیم! 584 00:20:09.541 --> 00:20:10.792 ‫از بازی با شما خوشحال شدم. 585 00:20:10.834 --> 00:20:12.502 ‫از دیدن دوبارۀ تو خوشحال شدم. 586 00:20:12.669 --> 00:20:15.005 ‫اگه ابوالهول رو از پشت دیدیم، 587 00:20:15.088 --> 00:20:16.423 ‫چطور ما رو غافلگیر کرده؟ 588 00:20:16.548 --> 00:20:17.799 ‫سریع دور زده؟ 589 00:20:18.842 --> 00:20:21.053 ‫ولی اگه یک بازیکن هیولا رو از ‫پشت بگیره، 590 00:20:21.094 --> 00:20:23.055 ‫ما میتونیم اول حمله کنیم. 591 00:20:23.096 --> 00:20:25.349 ‫کتاب راهنمای ارباب سیاه چاله رو خوندی نه؟ 592 00:20:25.432 --> 00:20:27.226 ‫آره، خوندم. 593 00:20:27.351 --> 00:20:29.186 ‫ باشه، شما اول حمله میکنید. 594 00:20:29.269 --> 00:20:31.813 ‫ابوالهول اساسا شکست ناپذیره، 595 00:20:31.855 --> 00:20:33.357 ‫خب... حالا زورت رو بزن. 596 00:20:33.398 --> 00:20:35.692 ‫باشه، طلسم توقف زمان رو می اندازم. 597 00:20:35.776 --> 00:20:37.653 ‫بعد از رنگ دانه های حیرت انگیز نولزور استفاده می کنم 598 00:20:37.694 --> 00:20:40.113 ‫تا یه دریاچه دور ابوالهول بکشم ‫که این طوری غرق می شه. 599 00:20:40.197 --> 00:20:41.865 ‫احسنت! 600 00:20:41.990 --> 00:20:43.408 ‫ابوالهول نمی تونه شنا کنه. 601 00:20:43.533 --> 00:20:45.118 ‫- مرد، لعنتی. ‫- غذای ماهی شد، لعنتی. 602 00:20:45.244 --> 00:20:46.453 ‫آره! 603 00:20:46.536 --> 00:20:48.413 ‫راستی، گنج رو تقسیم کنید ‫و خوش بگذرونید. 604 00:20:50.082 --> 00:20:52.000 ‫شماره من رو هم پاک کنید، ‫بی عرضه ها! 605 00:20:52.084 --> 00:20:53.085 ‫باشه، پسر. 606 00:20:53.126 --> 00:20:54.044 ‫مگر اینکه دوباره بازی کنید، 607 00:20:54.127 --> 00:20:55.545 ‫چون واقعا بازی سیاه چاله ها و اژدهایان رو دوست دارم. 608 00:20:55.545 --> 00:20:57.089 ‫- از دیدنت خوشحال شدیم، توثار! ‫- همچنین. 609 00:20:57.130 --> 00:20:58.715 ‫- خوب بازی رو بلده. ‫- واقعا همین طوره. 610 00:20:58.799 --> 00:21:01.051 ‫- خیلی بیشعوری اندی! ‫- واقعا بیشعوری! 611 00:21:01.134 --> 00:21:05.681 ‫چیزی که نمی فهمم اینه که چه طور ‫بدون کمر می تونی صاف بایستی! ‫(اشاره به اینکه خیلی چاقه) 612 00:21:05.722 --> 00:21:07.891 ‫- می شه شما پا پیش بذاری؟ ‫- یه عمر سر این مسئله بحث کردم. 613 00:21:07.891 --> 00:21:09.476 ‫حالاهاست که بگه چه منظوری داره 614 00:21:09.559 --> 00:21:10.852 ‫هی، ویک 615 00:21:10.894 --> 00:21:15.565 ‫می دونستی تری گذاشت از دفترش بیرونش کنم، ‫اونم بدون اینکه دعوا کنه؟ 616 00:21:15.691 --> 00:21:17.276 ‫مطمئنم دلایل خودش رو داشته. 617 00:21:17.401 --> 00:21:18.652 ‫من می گم چه دلیلی داشته. 618 00:21:18.694 --> 00:21:19.903 ‫دل و جرأتش رو نداره. 619 00:21:19.903 --> 00:21:21.196 ‫خب، نه اون قدر هم بی دل جرأت نیست. 620 00:21:21.238 --> 00:21:23.031 ‫یه کم داره، یکم جرأت داره. 621 00:21:23.115 --> 00:21:24.408 ‫ادی جونیور، جرأت داره. 622 00:21:24.449 --> 00:21:25.826 ‫البته هر دوتاشون کنار هم بد نیستن 623 00:21:25.867 --> 00:21:27.494 ‫کافیه دیگه! 624 00:21:27.577 --> 00:21:28.787 ‫تری یه بار جون من رو نجات داد. 625 00:21:28.829 --> 00:21:31.248 ‫ادی هم دفعه دومی که جونش ‫رو نجات دادم، جون من رو نجات داد. 626 00:21:31.248 --> 00:21:32.291 ‫تری خیلی هم رئیس خوبیه. 627 00:21:32.332 --> 00:21:33.917 ‫به هیچ کس غیر از تری ‫دلم نمی خواد گزارش بدم. 628 00:21:33.917 --> 00:21:35.752 ‫ادی هم کاپیتان خوبیه، ‫خدمه دوستش دارند. 629 00:21:35.752 --> 00:21:37.921 ‫و با کسی غیر از ادی دوست ندارم یه جا کار کنم 630 00:21:40.716 --> 00:21:42.384 ‫می دونی، وقتی امروز اومدم سر کارتون، 631 00:21:42.426 --> 00:21:47.097 ‫یه رئیس و کاپیتانی رو دیدم که ‫دوست داشتن زیرآب همدیگه رو بزنن، 632 00:21:47.097 --> 00:21:49.433 ‫تا خودم رو دشمن شماها کنم، 633 00:21:49.558 --> 00:21:51.059 ‫با این امید که شما کنار هم قرار بگیرید 634 00:21:51.184 --> 00:21:53.228 ‫و حالا ببین چه اتفاقی افتاد. 635 00:21:53.312 --> 00:21:54.646 ‫مثل یه تیم دارید عمل می کنید. 636 00:21:54.771 --> 00:21:56.398 ‫ظاهرا دوباره وظیفه خودم رو انجام دادم. 637 00:21:56.440 --> 00:21:58.650 ‫شماها هوای همدیگه رو دارید. 638 00:21:58.775 --> 00:22:00.193 ‫حالا دیگه مردان بهتری می شید. 639 00:22:00.277 --> 00:22:01.486 ‫خواهش می کنم. 640 00:22:03.572 --> 00:22:04.823 ‫برای هات داگ جا داری؟ 641 00:22:04.948 --> 00:22:06.325 ‫تا وقتی که با آب خیسش کنم. 642 00:22:06.408 --> 00:22:07.159 ‫چه چندش! 643 00:22:07.284 --> 00:22:08.493 ‫چه اتفاقی داره می افته؟ 644 00:22:08.952 --> 00:22:10.078 ‫حلالت بابا. 645 00:22:10.078 --> 00:22:11.580 ‫این رو همین جا می ذارم، ‫راحت باشید. 646 00:22:14.624 --> 00:22:15.751 ‫- می خوای تقسیمش کنیم؟ ‫- نه. 647 00:22:21.631 --> 00:22:26.386 ‫مه شکل یک هیولای تک چشم مؤنث رو می گیره. 648 00:22:26.511 --> 00:22:29.556 ‫می تونید یک سئوال از من بپرسید، 649 00:22:29.598 --> 00:22:32.976 ‫فقط 1سئوال! 650 00:22:33.101 --> 00:22:34.978 ‫هی، من 1سئوال دارم. 651 00:22:35.062 --> 00:22:36.313 ‫کی می تونم دوباره با شماها بازی کنم؟ 652 00:22:36.355 --> 00:22:38.190 ‫ماشینم رو شستی؟ ‫رخت های لوسی رو شستی؟ 653 00:22:38.315 --> 00:22:40.359 ‫- کفش هاش رو واکس زدی؟ ‫- آره. 654 00:22:40.400 --> 00:22:41.985 ‫چرا با کارهای ایستگاه شروع نمی کنی؟ 655 00:22:41.985 --> 00:22:43.362 ‫شما مشکلی نداری، کاپیتان؟ 656 00:22:43.403 --> 00:22:45.489 ‫آره، می دونی، این رو می سپرم به رئیس. 657 00:22:45.530 --> 00:22:46.615 ‫چون رئیس این ساختمونه. 658 00:22:46.656 --> 00:22:47.991 ‫الآن شیفت کاپیتانه. 659 00:22:48.116 --> 00:22:49.993 ‫به ایشون می سپرم، ‫و از تصمیم ایشون حمایت می کنم. 660 00:22:50.077 --> 00:22:52.245 ‫نه، قربان، استدعا دارم، ‫شما تصمیم بگیرید. 661 00:22:52.245 --> 00:22:54.498 ‫نه، با هر چی کاپیتان مشکل نداشته باشه ‫منم مشکل ندارم. 662 00:22:54.581 --> 00:22:55.999 ‫خیلی خب. 663 00:22:56.083 --> 00:22:57.584 ‫پس اندی می تونه ‫کارهای بقیه رو انجام بده. 664 00:22:59.836 --> 00:23:01.588 ‫واقعا این هم افزایی جدیدمون رو دوست دارم. 665 00:23:01.630 --> 00:23:02.756 ‫وقتی هوای همدیگه رو داریم ‫ایستگاه با شور و نشاط می شه. 666 00:23:02.798 --> 00:23:04.383 ‫- واقعا؟ ‫- آره. 667 00:23:04.424 --> 00:23:05.592 ‫حرف از شور و نشاط شد... 668 00:23:05.675 --> 00:23:07.344 ‫تو روی میز من داشتی کار می کردی؟ 669 00:23:07.386 --> 00:23:09.554 ‫به نور رابطه صادقانه ای که داریم قسم، 670 00:23:09.679 --> 00:23:10.931 ‫بله کار کردم. 671 00:23:10.931 --> 00:23:12.808 ‫خدا بگم چیکارت کنه، ادی. 672 00:23:12.849 --> 00:23:14.059 ‫اونجا زمین مقدسیه. 673 00:23:14.101 --> 00:23:15.352 ‫نمی شه که هر کسی بره ‫روی میز رئیس کار کنه. 674 00:23:15.394 --> 00:23:17.229 ‫- 1نفر باید این کار رو بکنه دیگه. ‫- حالا با کی کار می کردی؟ 675 00:23:17.270 --> 00:23:18.355 ‫همین طور عین ماست که ‫اطلاعات شخصیم رو نمی گم. 676 00:23:18.397 --> 00:23:19.773 ‫مگه با یه خانمی که ‫توی اداره کنترل حیوانات بوده کار داشتی؟ 677 00:23:19.815 --> 00:23:21.733 ‫اون که توی ماشینت بود، ‫واقعا باید بهش زنگ بزنم. 678 00:23:21.775 --> 00:23:23.068 ‫آنجلا، همونی که راننده آمبولانس بود. 679 00:23:23.110 --> 00:23:24.152 ‫اون که موقع کریسمس تو خونه ات بود 680 00:23:24.152 --> 00:23:25.028 ‫به اونم باید زنگ بزنم. 681 00:23:25.153 --> 00:23:26.446 ‫پتی که توی اداره مالیات بود. 682 00:23:26.613 --> 00:23:28.407 ‫تو گاراجت بود در روز سنت پاتریک 683 00:23:28.448 --> 00:23:29.574 ‫به این یکی دیگه زنگ نمی زنم. 684 00:23:29.616 --> 00:23:30.992 ‫- کی بود؟ ‫- نمی گم. 685 00:23:31.118 --> 00:23:31.952 ‫- بگو. ‫- نمی گم. 686 00:23:32.035 --> 00:23:34.121 ‫این رفاقت دیگه تمومه! 687 00:23:34.162 --> 00:23:36.289 ‫نه که مثلا برام مهمه. 688 00:23:36.373 --> 00:23:37.791 ‫تو به چیزی جز خودت اهمیت نمی دی. 689 00:23:37.791 --> 00:23:38.834 ‫من هیچی برام مهم نیست. 690 00:23:38.959 --> 00:23:40.252 ‫منظور منم همینه. 691 00:23:40.293 --> 00:23:41.128 ‫برگشتن اوضاع به حالت طبیعی رو دوست دارم. 692 00:23:41.169 --> 00:23:42.963 ‫انگار همه چیز دنیا سرجاشه. 693 00:23:43.004 --> 00:23:44.840 ‫عجب چیزی اومد! 694 00:23:44.965 --> 00:23:46.174 ‫باید میزم رو بشوری! 695 00:23:46.299 --> 00:23:47.968 ‫اندی، همین حالا برو میز رئیس رو بشور.