WEBVTT 2 00:00:21.040 --> 00:00:25.760 ‫هر موجود زنده ای زندگیش رو به عنوان نوزاد شروع می کنه. 3 00:00:28.160 --> 00:00:31.760 ‫برای هر نوزاد، جهان جدیدی برای اکتشاف هست. 4 00:00:33.880 --> 00:00:35.360 ‫شادی... 5 00:00:37.000 --> 00:00:38.200 ‫و دوستی خواهد بود. 6 00:00:40.640 --> 00:00:43.240 ‫اما زندگی چالش هایی هم به همراه داره. 7 00:00:46.000 --> 00:00:49.080 ‫بعضی ها والدین متعهدی برای حفاظت از خودشون دارن. 8 00:00:50.040 --> 00:00:53.880 ‫بقیه باید قدم به قدم، با زندگی مبارزه کنن. 9 00:00:59.680 --> 00:01:03.080 ‫این نوزادان هرگز آسیب پذیرتر از این نمی شن. 10 00:01:04.520 --> 00:01:07.800 ‫سفر به طرف بزرگسالی دشوار خواهد بود. 11 00:01:10.000 --> 00:01:13.240 ‫زنده موندن، شجاعت... 12 00:01:14.360 --> 00:01:15.480 ‫عزم و اراده... 13 00:01:17.920 --> 00:01:18.920 ‫و مهم تر از همه... 14 00:01:20.920 --> 00:01:21.920 ‫عشق... 15 00:01:24.160 --> 00:01:26.880 ‫برای نوزادان حیات وحش می طلبه. 16 00:01:35.000 --> 00:01:39.000 ‫تازه وارد ها 17 00:01:40.240 --> 00:01:43.520 ‫ساحل بادخیز بیابان نامیب، 18 00:01:45.480 --> 00:01:49.480 ‫جایی که خشکی و طوفان ماسه ای ‫به طرف دریای سرد در حرکت هستن. 19 00:01:52.200 --> 00:01:57.280 ‫نامیبیا، ساحل اسکلت 20 00:02:01.040 --> 00:02:04.520 ‫به نظر نمیاد اینجا وجود حیات ممکن باشه. 21 00:02:07.720 --> 00:02:08.720 ‫اما در عین حال... 22 00:02:18.760 --> 00:02:21.560 ‫یه گروه از شیر های دریایی پشم قهوه ای. 23 00:02:23.000 --> 00:02:25.520 ‫حدود 4هزار تا. 24 00:02:29.720 --> 00:02:33.360 ‫این پستانداران دریایی بیشتر سال رو در دریا هستن. 25 00:02:37.680 --> 00:02:42.920 ‫اما حالا، در تابستون، ‫ماده ها برای زایمان در خشکی جمع می شن. 26 00:02:49.480 --> 00:02:52.360 ‫نر های عاشق پیشه هم اینجا هستن. 27 00:02:53.640 --> 00:02:59.560 ‫اون ها این ساحل دور افتاده رو به پناهگاهی پر سر و صدا ‫و شلوغ و پلوغ برای شیرهایی دریایی مبدل کردن. 28 00:03:05.200 --> 00:03:06.360 ‫در این میون... 29 00:03:08.400 --> 00:03:10.280 ‫بعد از 8ماه بارداری... 30 00:03:14.640 --> 00:03:15.960 ‫حیاتی جدید... 31 00:03:16.880 --> 00:03:18.400 ‫در آستانه آغازه. 32 00:03:45.240 --> 00:03:49.000 ‫بالآخره پا به دنیا می ذاره، 33 00:03:50.680 --> 00:03:52.080 ‫تابو کوچولو. 34 00:04:09.160 --> 00:04:12.800 ‫شیر دریایی نر، با تنها 6کیلو وزن. 35 00:04:16.440 --> 00:04:18.120 ‫در این ثانیه های ابتدایی، 36 00:04:19.560 --> 00:04:23.800 ‫حواسش سرشار از داده هایی ‫از جانب گروه پر سر و صدای اطرافش هستن. 37 00:04:33.320 --> 00:04:36.560 ‫اما حالا تنها تمرکزش روی مادرشه. 38 00:04:39.960 --> 00:04:42.840 ‫برای اون، عشق در نگاه اوله. 39 00:04:45.320 --> 00:04:48.560 ‫اون ذاتا مواظب نوزاد عزیزش هست. 40 00:04:53.520 --> 00:04:58.880 ‫هم زمان که تابو رو برای اولین بار تمیز می کنه، ‫بوی متمایز اون رو استشمام می کنه. 41 00:05:05.800 --> 00:05:09.280 ‫و نداهای منحصر به فردشون ‫کمکشون می کنه در هیاهوی گروه... 42 00:05:10.200 --> 00:05:12.240 ‫همدیگه رو شناسایی کنن. 43 00:05:28.560 --> 00:05:31.480 ‫تا وقتی اون بعد از 6هفته بتونه شنا کنه، 44 00:05:32.200 --> 00:05:36.640 ‫تماما برای غذا و محافظت به مادرش وابسته ست. 45 00:05:42.240 --> 00:05:46.320 ‫حالا برای اولین شیرش حاضره. 46 00:05:55.240 --> 00:06:01.400 ‫مملو از کالری و چربی، ‫به تابو کمک می کنه رشد کنه و وزن بگیره. 47 00:06:05.960 --> 00:06:07.800 ‫اما تا ابد دووم نمیاره. 48 00:06:09.600 --> 00:06:14.440 ‫برای سالم نگه داشتنش، ‫به زودی مادرش برای پیدا کردن غذا باید به دریا برگرده. 49 00:06:18.920 --> 00:06:22.960 ‫که این یعنی تنها و بی پناه گذاشتن تابو. 50 00:06:25.680 --> 00:06:28.920 ‫اینجا در گروه، امنیت در تعداده، 51 00:06:29.800 --> 00:06:33.360 ‫اما این با یک خانواده ی بزرگ و شاد خیلی فاصله داره. 52 00:06:35.360 --> 00:06:38.640 ‫مادران دیگه فقط مواظب توله های خودشون هستن. 53 00:06:41.800 --> 00:06:46.200 ‫و در میان این نرها، چیزی به نام مراقبت پدرانه نیست. 54 00:06:54.800 --> 00:06:59.280 ‫تابو باید به تنهایی ‫در میان این جمعیت بزرگ از غریبه ها... 55 00:06:59.360 --> 00:07:00.720 ‫با زندگی مواجه بشه، 56 00:07:02.440 --> 00:07:05.480 ‫در حالی که زمان با ارزشش رو در کنار مادرش رو به پایانه. 57 00:07:14.960 --> 00:07:19.400 ‫برای تازه واردها، ‫شروع زندگی در این فضای باز دشواره 58 00:07:19.480 --> 00:07:21.000 ‫آفریقای جنوبی، امپومالانگا 59 00:07:21.040 --> 00:07:25.160 ‫بقیه بچه ها از بدو تولد به طور هوشمندانه پنهان می شن، 60 00:07:26.520 --> 00:07:32.400 ‫به خصوص وقتی تقدیرشون اینه ‫که حاکمان ساوانای آفریقا بشن. 61 00:07:37.400 --> 00:07:39.240 ‫در یک پناهگاه بیشه ی خرما، 62 00:07:40.480 --> 00:07:41.560 ‫حیاتی جدید. 63 00:07:45.280 --> 00:07:46.840 ‫3توله شیر. 64 00:07:47.680 --> 00:07:49.760 ‫2پسر و 1دختر، 65 00:07:51.480 --> 00:07:53.400 ‫تنها 4هفته سن. 66 00:08:01.200 --> 00:08:02.600 ‫در حالی که تازه چشم هاشون باز شده، 67 00:08:03.800 --> 00:08:08.560 ‫اولین قدم های متزلزلشون رو ‫در این جهان جدید و بزرگ برمی دارن. 68 00:08:13.880 --> 00:08:15.360 ‫در حالی که پسرها به جستجو می پردازن... 69 00:08:18.000 --> 00:08:22.000 ‫کایا، ماده کوچولو، کنار مامان می مونه. 70 00:08:28.560 --> 00:08:29.760 ‫برخلاف برادرانش، 71 00:08:30.400 --> 00:08:33.080 ‫اون همه عمرش رو با گله اش می گذرونه. 72 00:08:40.280 --> 00:08:44.520 ‫ارتباط بین ماده شیر ها از همون ابتدا قویه. 73 00:08:56.280 --> 00:08:59.840 ‫برادر بزرگترش به همین زودی ‫داره اعتماد به نفسش رو نشون می ده. 74 00:09:06.320 --> 00:09:08.560 ‫اما کایا محتاط تره. 75 00:09:16.600 --> 00:09:18.320 ‫اگه می خواد به خطر هایی که... 76 00:09:18.400 --> 00:09:21.920 ‫این توله ها قراره باهاشون روبرو بشن ‫غلبه کنه، باید جسور باشه. 77 00:09:24.960 --> 00:09:28.200 ‫پوشش خال خالشون ‫بنا به دلایلی اون ها رو مستتر می کنه. 78 00:09:31.560 --> 00:09:33.680 ‫در این جهان بیرحم، 79 00:09:33.760 --> 00:09:37.880 ‫هر شکارچی دیگه ای اگه فرصت کنه ‫این توله های تازه متولد شده رو می کشه. 80 00:09:43.160 --> 00:09:45.640 ‫البته اگه بتونه از مامان عبور کنه. 81 00:09:49.800 --> 00:09:52.760 ‫اون خشن ترین محافظه. 82 00:09:56.880 --> 00:09:58.320 ‫تا 4هفته ی آتی، 83 00:09:59.480 --> 00:10:03.280 ‫اون تمام سعیش رو می کنه ‫که بچه هاش رو قایم کنه... 84 00:10:05.040 --> 00:10:08.720 ‫تا وقتی به حد کافی ‫برای ملحق شدن به گله شون قوی بشن. 85 00:10:15.560 --> 00:10:17.360 ‫برای کلی از تازه وارد ها، 86 00:10:17.440 --> 00:10:21.760 ‫محافظت خانواده تنها چیزیه ‫که اون ها رو در امان نگه می داره. 87 00:10:22.480 --> 00:10:25.480 ‫کنیا، سامبورو 88 00:10:25.680 --> 00:10:30.680 ‫اما، گاهی تصمیمات خانوادگی می تونه منجر به دردسر بشه. 89 00:10:38.400 --> 00:10:40.360 ‫با جاسیری کوچولو آشنا بشین، 90 00:10:41.640 --> 00:10:44.840 ‫توله فیلی که تنها چند هفته سن داره. 91 00:10:47.640 --> 00:10:50.800 ‫اونقدر بچه ست ‫که هنوز سعی داره راه رفتن یاد بگیره. 92 00:10:53.640 --> 00:10:56.000 ‫با توجه به تولد در علفزار خشک شمال کنیا... 93 00:10:58.600 --> 00:11:02.920 ‫زندگی برای این توله کوچولو یعنی سفر دائمی... 94 00:11:05.840 --> 00:11:10.480 ‫در حالی که باید سعی کنه ‫در دریایی از تنه های درخت پا به پای مادرش بره. 95 00:11:15.280 --> 00:11:20.360 ‫در جستجوشون برای علف تازه، ‫این خانواده می تونن روزی بیش از 16کیلومتر راه برن. 96 00:11:23.320 --> 00:11:26.920 ‫اما وقتی بچه همراه شونه، همیشه سرعتشون کند می شه. 97 00:11:31.440 --> 00:11:36.080 ‫مثل اغلب بچه ها، ‫جاسیری کوچولو نیازمند شیر و استراحت دائمیه. 98 00:11:41.040 --> 00:11:43.040 ‫ولی اون ها نمی تونن زمان زیادی توقف کنن. 99 00:11:55.200 --> 00:11:56.240 ‫وقت رفتنه. 100 00:11:58.480 --> 00:12:03.640 ‫اما به حرکت درآوردن چنین پاهای کوچیکی ‫گاهی یه ترغیب ظریف نیاز داره. 101 00:12:16.800 --> 00:12:20.360 ‫بعد از چرای صبحگاهی شون، ‫گله به سمت رودخونه حرکت می کنه. 102 00:12:30.320 --> 00:12:33.960 ‫اون همه فیبر واسه صبحونه ‫اونا رو تشنه کرده. 103 00:12:40.080 --> 00:12:43.240 ‫ولی رودخونه واسه زندگی شون ‫واسه یه دلیل دیگه هم حیاتیه. 104 00:12:48.840 --> 00:12:50.640 ‫جاییه که گله ها جمع میشن. 105 00:12:59.920 --> 00:13:02.640 ‫دوستان قدیمی همدیگه رو می بینن. 106 00:13:08.320 --> 00:13:12.400 ‫و جوون ها واسه آب بازی دور هم جمع میشن. 107 00:13:14.360 --> 00:13:16.920 ‫در واقع همه تفریح می کنن، 108 00:13:18.560 --> 00:13:20.080 ‫فارغ از سن و سال شون. 109 00:13:29.440 --> 00:13:31.880 ‫همه به جز جاسیری. 110 00:13:32.840 --> 00:13:35.960 ‫اون به راحتی ممکنه ‫توی چنین جمعیتی گم بشه. 111 00:13:39.360 --> 00:13:41.880 ‫بعد از تقریبا دو سال بارداری... 112 00:13:44.160 --> 00:13:48.400 ‫مامان بچه ی عزیزش رو ‫تا حد امکان نزدیک خودش نگه می داره. 113 00:13:52.720 --> 00:13:55.920 ‫برخی خانواده ها به دل آب می زنن. 114 00:13:57.720 --> 00:14:00.720 ‫فیل ها همه روزه از این رودخونه عبور می کنن، 115 00:14:01.240 --> 00:14:03.880 ‫با انگیزه ی یافتن علف تازه. 116 00:14:06.000 --> 00:14:10.360 ‫ولی غرایز مامان بهش میگه ‫که شرایط امروز مناسب نیست. 117 00:14:13.400 --> 00:14:18.800 ‫تقریبا تمام دفعاتی که از رودخونه عبور کرده ‫در حافظه اش ذخیره شده . 118 00:14:21.800 --> 00:14:25.160 ‫می دونه که آب خطرات زیادی داره. 119 00:14:26.800 --> 00:14:30.560 ‫ماسه های روان، کانال های عمیق ‫آب خروشان ایجاد می کنه... 120 00:14:34.240 --> 00:14:36.560 ‫که می تونه تعادل یه توله ی کوچولو رو... 121 00:14:38.120 --> 00:14:39.720 ‫راحت به هم بزنه. 122 00:14:46.600 --> 00:14:47.920 ‫اون باید تصمیم بگیره. 123 00:14:48.960 --> 00:14:50.680 ‫یا دنبال خانواده اش بره... 124 00:14:51.760 --> 00:14:53.880 ‫و روی جون بچه اش خطر کنه... 125 00:14:56.440 --> 00:14:58.960 ‫یا اونا از گله جدا میشن، 126 00:15:00.800 --> 00:15:03.200 ‫که به احتمال زیاد هیچ کدوم شون زنده نمی مونن. 127 00:15:15.640 --> 00:15:17.160 ‫واسه هر تازه واردی، 128 00:15:19.160 --> 00:15:21.440 ‫برخی از سخت ترین درس ها زمانی اتفاق میفته... 129 00:15:22.320 --> 00:15:25.480 ‫که یکی از ساده ترین قوانین بقا شکسته میشه. 130 00:15:27.640 --> 00:15:30.280 ‫موندن در جای امن. 131 00:15:34.480 --> 00:15:36.840 ‫در بیابان ماسه ای نامیبیا، 132 00:15:36.920 --> 00:15:40.320 ‫تابو تمام توجه مادرش رو به خودش جلب کرده. 133 00:15:45.520 --> 00:15:48.960 ‫با تنها یک هفته سن، ‫اون چاق و سالم به نظر میاد. 134 00:15:55.880 --> 00:16:00.440 ‫ولی کاملا بی خبره ‫که زندگی در شرف تغییره. 135 00:16:05.880 --> 00:16:08.520 ‫مامانش باید بره و در دریا غذا بخوره. 136 00:16:12.880 --> 00:16:18.600 ‫تا وقتی اون برگرده، ‫تابو کوچولو باید شجاع باشه و همینجا بمونه. 137 00:16:54.320 --> 00:16:56.960 ‫برای اولین بار تنها شده. 138 00:17:02.160 --> 00:17:04.000 ‫با استیصال به دنبالش می گرده... 139 00:17:08.880 --> 00:17:12.120 ‫و به سرعت اولین قانون مامان رو می شکنه. 140 00:17:15.560 --> 00:17:17.400 ‫"نرو جایی ول بگرد." 141 00:17:24.960 --> 00:17:27.440 ‫هیچ مامان دیگه ای اینجا براش اهمیت قائل نیست. 142 00:17:30.800 --> 00:17:32.520 ‫درس سختی واسه یاد گیریه. 143 00:17:47.360 --> 00:17:51.680 ‫جستجوش اون رو در مسیر ترافیک سنگین قرار می ده. 144 00:17:55.920 --> 00:18:01.000 ‫این نر های 225کیلویی، تنها به فکر یه چیز هستن. 145 00:18:01.520 --> 00:18:03.680 ‫تولید مثل. 146 00:18:09.040 --> 00:18:12.200 ‫هر کسی بیاد سر راهشون، از روش رد می شن. 147 00:18:17.040 --> 00:18:19.520 ‫تابو با خوش شانسی فرار کرد. 148 00:18:21.160 --> 00:18:23.240 ‫اما هر گامی که برمی داره... 149 00:18:26.640 --> 00:18:28.760 ‫بیشتر توی دردسر می افته. 150 00:18:33.440 --> 00:18:35.880 ‫شاید تو گروه وحشتناک باشه... 151 00:18:38.200 --> 00:18:41.480 ‫اما خارجش حتی خطرناک تره. 152 00:18:46.520 --> 00:18:52.560 ‫توله های سرگردون مثل تابو ‫دقیقا همون چیزی هستن که این شکارچی دنبالشه. 153 00:19:13.480 --> 00:19:16.120 ‫روزی جدید در بیشه ی آفریقا... 154 00:19:20.400 --> 00:19:24.720 ‫و توله ها دارن با مرز مخفیگاهشون آشنا می شن. 155 00:19:29.040 --> 00:19:31.560 ‫در حالی که برادرانش نزدیک مادرشون راه می رن، 156 00:19:31.640 --> 00:19:34.840 ‫هم پایی و همراهی برای کایا مشکه. 157 00:19:38.040 --> 00:19:40.880 ‫به خاطر همینه، تا زمانی که یکی 2ماهه نشدن، 158 00:19:40.960 --> 00:19:43.720 ‫توله ها از خانواده جدا نگه داشته می شن. 159 00:19:48.040 --> 00:19:51.200 ‫شیرها در تعقیب شکار مسافت های طولانی ای می رن. 160 00:19:52.760 --> 00:19:57.400 ‫و همین بغل، ‫خانواده اشون دقیقا دارن همین کار رو می کنن. 161 00:20:02.480 --> 00:20:06.120 ‫این گله ی مالامالاست... 162 00:20:09.480 --> 00:20:13.760 ‫حاکمان بهترین نقطه ی قلمرو ‫در امتداد رودخونه ی ماسه ای. 163 00:20:19.400 --> 00:20:23.560 ‫6ماده شیر و 14توله ی نوجوون، 164 00:20:23.640 --> 00:20:27.680 ‫به رهبری اتحاد قوی از برادران. 165 00:20:34.880 --> 00:20:38.160 ‫اما در حال حاضر این گله یه مشکلی داره. 166 00:20:45.320 --> 00:20:47.320 ‫یه گله بوفالو. 167 00:20:51.840 --> 00:20:56.240 ‫هر کدوم، نیم تن خشم با شاخ های تیز... 168 00:20:56.320 --> 00:20:58.760 ‫که به راحتی می تونن شیری رو بکشن. 169 00:21:01.080 --> 00:21:05.760 ‫پس گله باید اون ها رو محاصره کنه ‫و یکی از اون ها رو بکشه بیرون. 170 00:21:15.400 --> 00:21:16.400 ‫اما ... 171 00:21:17.720 --> 00:21:19.160 ‫ورق برمی گرده. 172 00:21:22.680 --> 00:21:26.200 ‫این نوجوون ها شکارچیان مضطرب و خامی هستن. 173 00:21:29.920 --> 00:21:32.640 ‫توی کار باقی گله گند می زنن. 174 00:21:38.320 --> 00:21:42.600 ‫در حالی که یه شکار دیگه هم با شکست روبرو می شه، ‫کاسه ی صبر داره لبریز می شه. 175 00:21:50.520 --> 00:21:53.760 ‫به زودی کایا و برادر هاش ‫باید به این خانواده ملحق بشن. 176 00:21:59.760 --> 00:22:01.400 ‫اما وقتی دعوا راه بیفته... 177 00:22:03.520 --> 00:22:06.880 ‫توله های جوون ممکنه آسیب ببینن ‫اگه توی خط آتش گرفتار بشن. 178 00:22:11.600 --> 00:22:13.840 ‫این خطریه که مادر نمی تونه بکنه. 179 00:22:16.360 --> 00:22:19.160 ‫فعلا باید کایا و برادرانش رو پنهان نگه داره. 180 00:22:23.320 --> 00:22:26.280 ‫برای زندگی برای یه مادر تنها دشواره. 181 00:22:29.480 --> 00:22:31.000 ‫اون باید به تنهایی شکار کنه، 182 00:22:32.160 --> 00:22:35.240 ‫و تضمینی نیست که به حد کافی غذا پیدا کنه... 183 00:22:35.320 --> 00:22:37.360 ‫تا توله هاش رو زنده نگه داره. 184 00:22:44.120 --> 00:22:45.760 ‫برای یه نوزاد حیات وحش، 185 00:22:45.840 --> 00:22:49.560 ‫بقا گاهی به تصمیمات خانواده ات بستگی داره. 186 00:22:53.040 --> 00:22:57.680 ‫در کنیا، جاسیری کوچولو ‫قراره درس اول با ارزشی... 187 00:22:57.760 --> 00:22:59.720 ‫درباره اعتماد و قضاوت بگیره. 188 00:23:05.120 --> 00:23:08.560 ‫در حالی که اون داره ‫از یه آب بازی محافظت شده لذت می بره... 189 00:23:11.400 --> 00:23:13.760 ‫مادرش به نظر مضطرب میاد. 190 00:23:13.840 --> 00:23:16.080 ‫خانواده اش قصد دارن از رودخونه عبور کنن. 191 00:23:24.800 --> 00:23:26.880 ‫وقتی بالآخره تصمیم به رفتن می گیرن... 192 00:23:38.960 --> 00:23:41.520 ‫اون چاره ای جز پیروی نداره. 193 00:23:52.480 --> 00:23:56.920 ‫جلوتر، ناگهان معلوم می شه ‫خانواده تصمیمی عجولانه گرفتن. 194 00:24:05.560 --> 00:24:07.960 ‫برخی از توله های بزرگتر توی دردسر افتادن. 195 00:24:15.400 --> 00:24:18.720 ‫و مامان جاسیری مردد شده. 196 00:24:26.160 --> 00:24:28.440 ‫اما هم زمان که توله ها دوباره سر پا می شن... 197 00:24:37.240 --> 00:24:39.360 ‫اون مجبور می شه دوباره امتحان کنه. 198 00:24:44.480 --> 00:24:47.760 ‫اون با استفاده از خرطومش ‫سرعت جریان آب رو بررسی می کنه... 199 00:24:50.160 --> 00:24:52.880 ‫و ثبات ماسه رو آزمایش می کنه. 200 00:25:02.120 --> 00:25:05.400 ‫جاسیری در کمال اضطراب زیرش پناه گرفته. 201 00:25:16.080 --> 00:25:17.720 ‫اما گرفتار جریان می شه. 202 00:25:32.880 --> 00:25:34.880 ‫بدترین کابوسش به واقعیت می پیونده. 203 00:25:51.760 --> 00:25:54.960 ‫اون می تونه با خرطومش جاسیری رو بگیره. 204 00:26:03.720 --> 00:26:05.840 ‫ولی هنوزم از ساحل فاصله دارن. 205 00:26:14.680 --> 00:26:16.560 ‫باز هم جاسیری گرفتار ماجرا می شه. 206 00:26:23.800 --> 00:26:25.080 ‫اون فقط چند ثانیه فرصت داره. 207 00:26:27.400 --> 00:26:30.120 ‫جلوتر جریان شدید آب ‫اون رو برای همیشه با خودش می بره. 208 00:26:40.480 --> 00:26:41.600 ‫درست سر وقت، 209 00:26:43.360 --> 00:26:44.360 ‫مادرش اون رو می گیره. 210 00:26:54.120 --> 00:26:56.240 ‫کمک خانواده در راهه. 211 00:27:04.880 --> 00:27:09.160 ‫اون ها با هم دیواره ی بدنی شکل می دن ‫که مانع از جریان آب بشن... 212 00:27:11.360 --> 00:27:13.920 ‫و جاسیری به اون طرف هدایت می شه. 213 00:27:33.840 --> 00:27:34.840 ‫بالآخره... 214 00:27:37.720 --> 00:27:39.720 ‫ضعیف و خسته، 215 00:27:40.360 --> 00:27:41.280 ‫اون در امانه. 216 00:27:51.640 --> 00:27:53.400 ‫در مسیر زندگیش، 217 00:27:54.520 --> 00:27:56.600 ‫رودخونه های زیادی برای عبور خواهد بود، 218 00:27:57.840 --> 00:28:01.320 ‫ولی این اولی هرگز فراموش نخواهد شد. 219 00:28:05.600 --> 00:28:09.680 ‫فقط زمان معلوم می کنه که این تجربه ی سهمناک... 220 00:28:09.760 --> 00:28:15.040 ‫در ماه های آتی روی اعتماد جاسیری ‫به خانواده اش تأثیر می ذاره یا نه. 221 00:28:25.280 --> 00:28:26.280 ‫در نامیبیا، 222 00:28:28.040 --> 00:28:31.360 ‫از وقتی مادر تابو به دریا رفته، 48ساعت می گذره. 223 00:28:35.120 --> 00:28:37.800 ‫اون در حین جستجوی مادرش، گم شده. 224 00:28:41.280 --> 00:28:43.560 ‫در حالی که دوستی توی گروه نداره که پیشش بره، 225 00:28:45.440 --> 00:28:46.480 ‫اون آسیب پذیره. 226 00:29:02.920 --> 00:29:04.320 ‫یه کفتار قهوه ای... 227 00:29:07.840 --> 00:29:11.800 ‫مجذوب بوی وسوسه انگیز توله شیر های دریایی شده. 228 00:29:18.000 --> 00:29:21.160 ‫دنبال اون هایی می گرده که تنها موندن. 229 00:29:28.320 --> 00:29:31.880 ‫تنها شانس تابو اینه که برگرده تو گروه. 230 00:29:38.480 --> 00:29:42.080 ‫اما دوره گشتن هاش ‫باعث شده گرمش بشه و آب بدنش کم بشه. 231 00:29:52.400 --> 00:29:53.960 ‫تا لب ساحل می ره... 232 00:29:59.960 --> 00:30:01.640 ‫اما دیگه از این جلوتر نمی تونه بره. 233 00:30:23.520 --> 00:30:25.080 ‫تابو رؤیت می شه. 234 00:30:35.560 --> 00:30:37.520 ‫با هراس از گاز یه شیر دریایی بالغ، 235 00:30:39.160 --> 00:30:41.200 ‫کفتار دنبال مادر تابو می گرده. 236 00:30:58.440 --> 00:31:00.640 ‫تابو حالا بیشتر از هر زمانی بهش نیاز داره. 237 00:31:31.560 --> 00:31:33.520 ‫اون فریاد های استیصال پسرش رو می شنوه. 238 00:32:11.920 --> 00:32:14.520 ‫فعلا تابو در امانه. 239 00:32:20.440 --> 00:32:23.320 ‫اما با وجود فصل تولید مثل... 240 00:32:25.480 --> 00:32:28.680 ‫شکارچیان دیگه در کمین هستن. 241 00:32:33.640 --> 00:32:38.840 ‫به زودی وقتی خطرات بیشتری بیان... 242 00:32:38.920 --> 00:32:41.640 تابو به تمام جسارت و بی باکی خودش احتیاج پیدا می کنه