WEBVTT 1 00:01:30.999 --> 00:01:35.999 ‫ 2 00:01:36.124 --> 00:01:38.999 ‫[قسمت بیست و چهارم] 3 00:01:41.583 --> 00:01:43.833 ‫عصر به خیر آقای چارلی. 4 00:01:47.083 --> 00:01:48.083 ‫بذارید معرفیتون کنم. 5 00:01:48.708 --> 00:01:50.499 ‫ایشون آقای کارنی هستن. 6 00:01:50.499 --> 00:01:52.416 ‫از شخصیت های مهم شورای شهرند. 7 00:01:52.874 --> 00:01:55.874 ‫ایشون گوآن شویو، نامزدم هستن... 8 00:01:55.916 --> 00:01:56.624 ‫که از هنرمندان معروف اپرای چینی اند. 9 00:01:57.999 --> 00:01:58.833 ‫از آشنایی باهاتون خوش وقتم. 10 00:01:58.999 --> 00:01:59.791 ‫از آشنایی باهاتون خوش وقتم. 11 00:02:01.249 --> 00:02:03.958 ‫آقای کارنی داشتن ازم درباره ی ‫روند بهبود بدهی بانکی سوال می کردن... 12 00:02:04.833 --> 00:02:06.666 ‫ولی من تو این زمینه متخصص نیستم. 13 00:02:07.041 --> 00:02:10.416 ‫آقای چارلی نظاره گر اوراق بهادار بانک ربانگند. 14 00:02:10.916 --> 00:02:12.291 ‫بهبود بدهی بانکی تخصصشونه. 15 00:02:12.499 --> 00:02:15.666 ‫چارلی، به آقای کارنی ‫درباره ی پس دادن بدهی دولت... 16 00:02:15.666 --> 00:02:19.374 ‫درطی دوره ی دولت جنگ سالاران شمالی بگو. 17 00:02:20.124 --> 00:02:22.208 ‫وضع بدهی دولت توی دوره ی ‫ دولت جنگ سالارهای شمالی... 18 00:02:26.208 --> 00:02:27.499 ‫خیلی پیچیده بود. 19 00:02:27.708 --> 00:02:30.541 ‫تقریبا میشه به دو مرحله تقسیمش کرد. 20 00:02:30.916 --> 00:02:34.124 ‫قبل و بعد از پروژه ی تنظیم اوراق قرضه. 21 00:02:34.249 --> 00:02:37.541 ‫می خواید از کدوم مرحله اش بشنوید؟ 22 00:02:38.791 --> 00:02:39.666 ‫دیدید؟ 23 00:02:39.666 --> 00:02:41.458 ‫واقعا متخصصه. 24 00:02:42.124 --> 00:02:44.083 ‫اصلا. فقط یکم می دونم. 25 00:02:44.916 --> 00:02:51.749 ‫مقدار بدهی دولت قبل از سال 1921 زیاد بود. 26 00:02:52.499 --> 00:02:55.166 ‫اوراق قرضه ی تجهیزات نظامی پاریس... 27 00:02:55.374 --> 00:02:58.666 ‫و اوراق قرضه ی وطن پرستانه ای ‫ که سال 1912 صادر شدن. 28 00:02:58.666 --> 00:03:00.958 ‫بدهی 0/6 درصدی دولت تو سال 1913، 29 00:03:00.958 --> 00:03:02.958 ‫بدهی داخلیِ سال های 1914 و 1915، 30 00:03:02.958 --> 00:03:04.583 ‫بدهی 0/6 درصدی دولت تو سال 1916، 31 00:03:04.583 --> 00:03:06.166 ‫بدهی کوتاه مدت سال 1918... 32 00:03:06.166 --> 00:03:07.666 ‫و بدهی 0/6 درصدی دولت تو سال 1918... 33 00:03:07.666 --> 00:03:09.249 ‫و... 34 00:03:09.374 --> 00:03:12.291 ‫آقای کارنی میشه بهم بگید... 35 00:03:12.291 --> 00:03:15.749 ‫می خواید درباره ی کدوم اوراق قرضه بدونید؟ 36 00:03:15.749 --> 00:03:21.374 ‫یا فقط می خواید وضعیت کلی ‫ پس دادن بدهی دولتی رو بدونید؟ 37 00:03:21.458 --> 00:03:23.583 ‫آقای چارلی شما واقعا متخصصید. 38 00:03:25.791 --> 00:03:29.499 ‫چارلی، وضعیت کلی رو به آقای کارنی بگو. 39 00:03:29.749 --> 00:03:32.791 ‫وضعیت کلی مصیبت بود. 40 00:03:37.499 --> 00:03:38.999 ‫آقای کارنی در واقع... 41 00:03:39.666 --> 00:03:41.291 ‫نه تنها آقای چارلی متخصص ‫ زمینه ی کاریشون هستن... 42 00:03:41.499 --> 00:03:43.291 ‫بلکه خانمی که کنارشون ‫ایستادن، خانم گوآن... 43 00:03:43.499 --> 00:03:45.124 ‫هم در اپرای پکن معروف اند. 44 00:03:45.416 --> 00:03:47.791 ‫شاید خانم باشن ‫ولی نقش پیرمرد رو بازی می کنن... 45 00:03:47.791 --> 00:03:49.874 ‫و اجراشون به پای اجرای آقای یو میرسه. 46 00:03:50.707 --> 00:03:51.291 ‫واقعا؟ 47 00:03:52.124 --> 00:03:55.916 ‫«کوهستان دینگجون» رو هم اجرا می کنید؟ 48 00:03:56.124 --> 00:03:56.832 ‫بله. 49 00:03:57.166 --> 00:03:58.416 ‫ماه دیگه توی سالن نمایش «صحنه ی بزرگ»... 50 00:03:58.416 --> 00:03:59.582 ‫نه تنها «کوهستان دینگجون»... 51 00:03:59.707 --> 00:04:01.874 ‫بلکه «هشت چکش» ‫و «ضیافت چیونگ لین» رو هم اجرا می کنم. 52 00:04:02.249 --> 00:04:04.582 ‫آقای کارنی، اگه شما ‫و خانم کارنی وقت داشته باشین، 53 00:04:04.707 --> 00:04:06.207 ‫می تونید اجراشونو ببینید. 54 00:04:20.499 --> 00:04:24.249 ‫حالا می دونید که نظاره گر اوراق بهادارِ ‫ بانک ربانگ، واسطه ی سهام نیست. 55 00:04:24.749 --> 00:04:25.457 ‫خیلی خب،بسه. 56 00:04:25.666 --> 00:04:26.332 ‫بیا اینجا. 57 00:04:27.666 --> 00:04:32.166 ‫هی در نهایت فهمیدم ‫چرا با چنگ ییژی ازدواج کردی. 58 00:04:33.332 --> 00:04:35.374 ‫آقای چنگ خیلی ممنونم. 59 00:04:36.499 --> 00:04:37.916 ‫- می بینمت چارلی. ‫- می بینمت. 60 00:04:41.749 --> 00:04:43.499 ‫چارلی امشب خیلی خوشحال بود. 61 00:04:43.957 --> 00:04:46.166 ‫تو به اونو خانم گوآن ‫دعوت نامه داده بودی، مگه نه؟ 62 00:04:48.874 --> 00:04:51.041 ‫چارلی باید هم جلوی من ازت تعریف کنه. 63 00:04:51.624 --> 00:04:52.541 ‫ازم تعریف کرد؟ 64 00:04:53.166 --> 00:04:54.041 ‫چه تعریفی؟ 65 00:04:55.082 --> 00:04:56.332 ‫بیا یه فیلم ببینیم. 66 00:04:57.207 --> 00:04:57.916 ‫فیلم ببینیم؟ 67 00:04:59.082 --> 00:04:59.957 ‫الان؟ 68 00:05:01.832 --> 00:05:03.041 ‫بیا فیلم جدید چاپلین رو ببینیم. 69 00:05:04.041 --> 00:05:04.832 ‫«سیرک». 70 00:05:06.416 --> 00:05:07.374 ‫من دیدمش. 71 00:05:11.916 --> 00:05:16.082 ‫باورم نمیشه. ‫ابلهم اگه یه بار دیگه حرفت باورم بشه. 72 00:05:17.041 --> 00:05:18.207 ‫واقعا دیدمش. 73 00:05:19.124 --> 00:05:19.916 ‫چرا باید بهت دروغ بگم؟ 74 00:05:20.249 --> 00:05:21.207 ‫غیر ممکنه. 75 00:05:22.041 --> 00:05:23.416 ‫فیلم هفته ی قبل به نمایش دراومده. 76 00:05:23.666 --> 00:05:26.082 ‫می دونم. هفته ی قبل دیدمش. 77 00:05:29.999 --> 00:05:30.707 ‫حرفتو باور نمی کنم. 78 00:05:32.999 --> 00:05:35.666 ‫خیلی خب. اگه حرفمو ‫ باور نمی کنی، بیا یه شرطی ببندیم. 79 00:05:36.124 --> 00:05:36.916 ‫می خوای سر چی شرط ببندی؟ 80 00:05:38.457 --> 00:05:40.749 ‫هنوز تصمیم نگرفتم ‫می تونیم بذاریمش برای یه وقت دیگه. 81 00:05:40.874 --> 00:05:43.041 ‫- می خوای شرط ببندی؟ ‫- باشه. 82 00:05:44.499 --> 00:05:46.499 ‫- آقای ژو! آقای ژو اینجاست؟ ‫- نمی تونید بیاید تو. 83 00:05:46.582 --> 00:05:47.624 ‫- یه قضیه ی اورژانسیه. ‫- نه، نمی تونید. 84 00:05:47.666 --> 00:05:50.332 ‫- لطفا بذارید بیام تو. ‫- واقعا نمی تونید بیاید تو. 85 00:05:50.332 --> 00:05:50.916 ‫ضروریه. 86 00:05:54.874 --> 00:05:55.957 ‫آقا شما... 87 00:05:56.332 --> 00:05:58.582 ‫من مدیر اداره ی ثبتم. 88 00:05:59.082 --> 00:06:03.791 ‫آقای ژو به خاطر اتفاقی که برای ‫ پروانه تولیدتون افتاد عذر می خوام. 89 00:06:05.291 --> 00:06:08.749 ‫لطفا منو ببخشید. ‫من نمی تونم پیامدهای حرفاتونو قبول کنم. 90 00:06:09.457 --> 00:06:11.707 ‫شما گفتید من ازتون 10 هزار یوان گرفتم. 91 00:06:11.791 --> 00:06:13.082 ‫آینده ی کاریم توی خطره. 92 00:06:13.624 --> 00:06:16.499 ‫آقای فنگ باید اشتباه کاری ‫که کردیدو گردن بگیرید. 93 00:06:16.791 --> 00:06:18.291 ‫خود کرده را تدبیر نیست. 94 00:06:18.457 --> 00:06:20.999 ‫آقای ژو من کِی از شما پول گرفتم؟ 95 00:06:21.541 --> 00:06:23.749 ‫قسم می خورم! چطور می تونم ‫جرئت کنم ازتون پول بگیرم؟ 96 00:06:24.291 --> 00:06:27.207 ‫آقای فنگ ازم خواست ‫هواتونو داشته باشم. من... 97 00:06:27.207 --> 00:06:29.791 ‫من هرگز ‫جرئت نمی کنم که ازتون پول بگیرم. 98 00:06:31.874 --> 00:06:34.291 ‫- شما پول نگرفتید؟ ‫- قسم می خورم! 99 00:06:34.666 --> 00:06:36.124 ‫من هیچ پولی نگرفتم. 100 00:06:46.666 --> 00:06:48.999 ‫توی این فیلم بازم ‫نقش بی سروپایی رو بازی می کنه... 101 00:06:49.249 --> 00:06:50.707 ‫که به طور تصادفی به سیرک ملحق شده. 102 00:06:51.291 --> 00:06:52.582 ‫بیننده ها عاشقش شدن. 103 00:06:52.957 --> 00:06:56.707 ‫اون عاشق دختر مالک سیرک شد. 104 00:06:56.999 --> 00:06:57.832 ‫و بعدش؟ 105 00:06:59.040 --> 00:07:02.957 ‫ولی دختر مالک سیرک به جای اون، ‫عاشق مردی بود که روی سیم راه می رفت. 106 00:07:03.415 --> 00:07:06.665 ‫به خاطر خوشبختی دختری ‫که عاشقش بود، تنها از اونجا رفت. 107 00:07:11.165 --> 00:07:11.999 ‫شرطو باختی. 108 00:07:13.374 --> 00:07:19.082 ‫تو گفته بودی همه ی فیلمای ‫جدید چاپلین رو با هم می بینیم. 109 00:07:19.457 --> 00:07:20.915 ‫آره ولی اون حرف مال قبل بود. 110 00:07:30.249 --> 00:07:31.915 ‫- هنوزم می خوای ببینیش؟ ‫- معلومه. 111 00:07:32.915 --> 00:07:34.790 ‫از کجا معلوم بهم دروغ نگفته باشی؟ 112 00:07:50.499 --> 00:07:51.707 ‫واقعا نمی بینیش؟ 113 00:07:52.999 --> 00:07:54.040 ‫نه. 114 00:07:55.707 --> 00:07:57.332 ‫می تونی دوباره ببینیش. 115 00:07:57.665 --> 00:07:58.624 ‫یه بار بسه. 116 00:08:10.957 --> 00:08:14.540 ‫[سینما استارلایت] 117 00:08:21.165 --> 00:08:21.999 ‫چه فیلمی رو می خواید ببینید؟ 118 00:08:22.790 --> 00:08:23.790 ‫سیرک لطفا. 119 00:08:24.124 --> 00:08:25.457 ‫سه دقیقه قبل شروع شد. 120 00:08:25.457 --> 00:08:25.957 ‫می خواید این سانس رو ببینید؟ 121 00:08:26.249 --> 00:08:26.790 ‫اگه می خواید سانس بعدی رو ببینید... 122 00:08:26.790 --> 00:08:27.874 ‫باید یه ساعت صبر کنید. 123 00:08:37.749 --> 00:08:39.249 ‫بی خیال. نمی بینمش. 124 00:08:56.374 --> 00:08:57.290 ‫شما هم اومدید این جا که فیلم ببینید؟ 125 00:09:00.457 --> 00:09:01.582 ‫فقط دارم رد میشم. 126 00:09:02.790 --> 00:09:05.582 ‫فیلم جدید چاپلین، سیرک، رو می شناسید؟ 127 00:09:05.790 --> 00:09:06.749 ‫می تونیم با هم ببینیمش. 128 00:09:06.915 --> 00:09:10.540 ‫می شناسمش ولی دیدمش. 129 00:09:11.582 --> 00:09:13.915 ‫هفته ی قبل به نمایش دراومده. فیلمو دیدید؟ 130 00:09:14.624 --> 00:09:17.915 ‫توی این فیلم چاپلین بازم ‫نقش بی سروپارو بازی می کنه... 131 00:09:18.957 --> 00:09:20.999 ‫که به طور تصادفی به سیرک ملحق شده. 132 00:09:21.124 --> 00:09:22.707 ‫بیننده هاعاشقش شدن. 133 00:09:22.832 --> 00:09:28.957 ‫اون عاشق دختر مالک سیرک شد. 134 00:09:29.624 --> 00:09:30.332 ‫و بعدش؟ 135 00:09:30.915 --> 00:09:33.290 ‫بعدشو باید خودتون نگاه کنید. 136 00:09:33.749 --> 00:09:36.082 ‫خیلی خب من باید برم خونه. 137 00:09:36.290 --> 00:09:37.082 ‫همراهتون قدم می زنم. 138 00:09:38.415 --> 00:09:41.082 ‫نه. باعث زحمت میشه. ‫نمی خوام وقتتون رو هدر بدم. 139 00:09:41.790 --> 00:09:42.707 ‫نه وقتمو هدر نمیدید. 140 00:09:43.165 --> 00:09:44.957 ‫اگه تنهایی برید نگران میشم. 141 00:09:46.790 --> 00:09:47.582 ‫بذارید همراهیتون کنم. 142 00:09:50.582 --> 00:09:51.249 ‫باشه. 143 00:10:12.124 --> 00:10:14.790 ‫تو این لحظه چنگ ییژی حس می کنه... 144 00:10:14.790 --> 00:10:17.290 ‫که اونم دقیقا مثل چاپلین توی فیلمه... 145 00:10:18.040 --> 00:10:20.165 ‫و باید تنهایی از اونجا بره. 146 00:10:31.873 --> 00:10:33.623 ‫اوضاع توی باغ وانده خوب جلو میره؟ 147 00:10:35.457 --> 00:10:36.248 ‫آره. 148 00:10:38.040 --> 00:10:39.540 ‫مشکلی دارید که می خواید... 149 00:10:39.540 --> 00:10:41.665 ‫با فیلم دیدن فراموشش کنید؟ 150 00:10:46.915 --> 00:10:48.332 ‫باز با تانگ دعوا کردید؟ 151 00:10:51.248 --> 00:10:53.123 ‫خانم لیزی همه چیزو می دونه. 152 00:10:55.165 --> 00:10:57.165 ‫تانگ ضعف های زیادی داره. 153 00:10:57.623 --> 00:11:04.207 ‫مغرور، حریص و تنبله ‫ولی همه به حرفش گوش می دن... 154 00:11:04.790 --> 00:11:06.457 ‫که یعنی فرمانده ی شایسته ایه. 155 00:11:07.123 --> 00:11:09.373 ‫آقای چنگ خوب باهاش کنار میاد... 156 00:11:09.540 --> 00:11:11.498 ‫چون نقاط ضعفش رو ‫نادیده می گیره و به نقاط قوتش بها میده. 157 00:11:12.582 --> 00:11:14.498 ‫دکتر شو باید از آقای چنگ یاد بگیرید. 158 00:11:17.457 --> 00:11:21.623 ‫آره. آقای چنگ توی دست و پنجه ‫ نرم کردن با آدم ها از من ماهرتره. 159 00:11:22.207 --> 00:11:23.998 ‫من توی این کار مهارت ندارم. 160 00:11:24.373 --> 00:11:27.248 ‫دکتر شو شکسته نفسی نکنید. 161 00:11:29.123 --> 00:11:30.707 ‫شما بی نقصید. 162 00:11:31.415 --> 00:11:33.540 ‫اگه آدم حتی ‫یه نقطه ضعف هم نداشته باشه، 163 00:11:33.540 --> 00:11:35.040 ‫که دیگه دیگران باید برن بمیرند. 164 00:11:36.623 --> 00:11:40.790 ‫خانم لیزی انگار باید ‫از نقطه ضعفم محافظت کنم. 165 00:11:44.832 --> 00:11:49.665 ‫دکتر شو لطفا دیگه خانم لیزی صدام نکنید. 166 00:11:51.665 --> 00:11:52.707 ‫چی باید صداتون کنم؟ 167 00:11:54.832 --> 00:11:55.707 ‫خانم وو. 168 00:12:02.457 --> 00:12:03.623 ‫خانم وو. 169 00:12:11.873 --> 00:12:12.665 ‫صبح همگی به خیر. 170 00:12:13.873 --> 00:12:18.207 ‫خبرهای خوبی برای ‫این جلسه دارم ولی خودم بهتون نمی گم. 171 00:12:18.373 --> 00:12:20.165 ‫بیاید به آقای ژائو خوشامد بگیم... 172 00:12:20.498 --> 00:12:21.457 ‫ که خبر خوب رو باهامون در میون بذاره. 173 00:12:22.332 --> 00:12:24.123 ‫مایه مباهاتمه. 174 00:12:25.665 --> 00:12:26.540 ‫پیش از هر چیز می خوام... 175 00:12:26.540 --> 00:12:28.248 ‫ از بانک ربانگ ‫برای فراهم کردن پول تشکر کنم. 176 00:12:29.248 --> 00:12:32.748 ‫کارخونه ی نخ ریسی شنچین ‫کارخونه های سوم و چهارمش رو افتتاح کرد... 177 00:12:33.165 --> 00:12:34.665 ‫و با کمک همه ی افرادی که این جااند... 178 00:12:34.998 --> 00:12:37.457 ‫و تلاش های مشترک تمام کارکنانم... 179 00:12:38.165 --> 00:12:40.457 ‫خط تولید نخ شونزدهمِ سومین کارخونه ام... 180 00:12:40.790 --> 00:12:44.457 ‫به صورت رسمی به نخ استاندارد ‫نمایشگاه تجارت نخ دوشنبه ی آینده تبدیل شده. 181 00:12:48.790 --> 00:12:49.373 ‫تبریک می گم! 182 00:12:49.415 --> 00:12:50.582 ‫تبریک می گم آقای ژائو! 183 00:12:50.748 --> 00:12:54.165 ‫دفعه ی قبل با عصبانیتتون ما رو ترسوندید. 184 00:12:55.915 --> 00:12:58.165 ‫خیلی شرمنده ام. من آدم رکی ام. 185 00:12:58.332 --> 00:12:59.957 ‫نمی تونستم خودم رو کنترل کنم. 186 00:13:01.373 --> 00:13:03.415 ‫امیدوارم بتونید اتفاقی ‫که دفعه ی قبل افتاد رو فراموش کنید. 187 00:13:03.498 --> 00:13:04.123 ‫لطفا فراموشش کنید. 188 00:13:04.415 --> 00:13:06.373 ‫آقای ژائو امیدوارم همه بتونند ‫مثل شما رک حرفشون رو بزنند. 189 00:13:06.707 --> 00:13:09.540 ‫این حق و وظیفه ی همه ست. 190 00:13:09.665 --> 00:13:11.040 ‫نشون می ده که در برابر ‫بانک ربانگ احساس مسئولیت می کنید. 191 00:13:11.123 --> 00:13:12.707 ‫چون همه تون سهام دارهای بانک ربانگ هستید. 192 00:13:12.957 --> 00:13:13.457 ‫بیاید یه کف مرتب به افتخار خودمون بزنیم. 193 00:13:17.290 --> 00:13:18.707 ‫من از سهام داری ‫بانک ربانگ کناره گیری می کنم. 194 00:13:22.582 --> 00:13:28.165 ‫کارخونه ی داروسازی ونچوان ‫تمام بدهی هاش رو به بانک ربانگ برمی گردونه. 195 00:13:28.790 --> 00:13:32.873 ‫تمام سهامم در بانک ربانگ رو واگذار می کنم. 196 00:13:36.373 --> 00:13:37.082 ‫آقای ژو... 197 00:13:38.540 --> 00:13:40.040 ‫چرا این تصمیم رو گرفتید؟ 198 00:13:40.165 --> 00:13:41.915 ‫آقای چنگ شما خیلی باهوشید. 199 00:13:42.457 --> 00:13:44.082 ‫مثل احمق ها بازیم دادید. 200 00:13:44.790 --> 00:13:46.165 ‫کاش این تصمیم رو زودتر گرفته بودم. 201 00:13:46.498 --> 00:13:48.540 ‫آقای ژو چرا همچین حرفی می زنید؟ 202 00:13:48.748 --> 00:13:52.957 ‫باید از ایشون بپرسید ‫و ببینید که اقرار می کنه یا نه. 203 00:13:53.915 --> 00:13:59.290 ‫عموم به خاطر شما آبروش رفت و بی دلیل مرد! 204 00:14:00.498 --> 00:14:01.498 ‫آقای ژو! 205 00:14:02.831 --> 00:14:08.498 ‫آقای چنگ اولش ‫شما توی دانشگاه هوهای اومدید سراغم. 206 00:14:09.790 --> 00:14:11.165 ‫گفتید آرزوم براتون تحسین برانگیزه... 207 00:14:11.790 --> 00:14:13.581 ‫و برای افتتاح کارخونه ام پیشنهاد کمک دادید. 208 00:14:13.581 --> 00:14:15.665 ‫هیجان زده شده بودم و قدردانتون بودم. 209 00:14:15.998 --> 00:14:19.206 ‫وقتی عموم ازم خواست ‫که به همکاری با شما پایان بدم... 210 00:14:19.248 --> 00:14:24.040 ‫ و با بانک شانگهای کار کنم ‫ خیلی احساس گناه می کردم. 211 00:14:24.498 --> 00:14:27.248 ‫هیچ وقت فکر نمی کردم به مرگ عموم ختم بشه. 212 00:14:28.248 --> 00:14:32.165 ‫برای نگه داشتن کارخونه ام ‫ به عموم حمله کردید... 213 00:14:32.373 --> 00:14:33.873 ‫و بانک شانگهای رو وادار به تعطیلی کردید. 214 00:14:34.540 --> 00:14:39.998 ‫بعد از این که عموم توی سازمان سامان دهی ‫ مصرف دخانیات کشته شد، بهم تسلیت گفتید. 215 00:14:40.706 --> 00:14:43.081 ‫بهم گفتید خودم رو جمع و جور کنم. 216 00:14:43.998 --> 00:14:46.123 ‫- آقای ژو. ‫- آقای چنگ. 217 00:14:46.415 --> 00:14:47.956 ‫شما به عموم آسیب زدید. 218 00:14:48.373 --> 00:14:49.790 ‫من رو گول زدید. 219 00:14:50.373 --> 00:14:51.373 ‫شما آدم ریاکاری هستید. 220 00:14:51.373 --> 00:14:52.623 ‫هیچ وقت نمی بخشمتون. 221 00:14:53.290 --> 00:14:54.165 ‫ژو ونچوان. 222 00:14:57.123 --> 00:14:59.165 ‫کی بهتون این رو گفته؟ ‫اون آدم داره بهتون دروغ می گه. 223 00:15:01.540 --> 00:15:05.206 ‫هیچکس جز شما بهم دروغ نمی گه! 224 00:15:05.248 --> 00:15:07.623 ‫فکر می کنید الان هم ‫می تونید باز فریبم بدید! 225 00:15:08.123 --> 00:15:11.498 ‫- آقای ژو. ‫- آقای چنگ همچین آدمی نیست. 226 00:15:12.206 --> 00:15:13.665 ‫سوء تفاهم شده؟ 227 00:15:13.956 --> 00:15:14.790 ‫سوء تفاهم؟ 228 00:15:16.456 --> 00:15:17.206 ‫آقای گئو. 229 00:15:19.873 --> 00:15:23.956 ‫قبلا از صمیم قلب ‫به آقای چنگ اعتماد داشتم... 230 00:15:23.956 --> 00:15:24.956 ‫ولی آقای چنگ... 231 00:15:28.165 --> 00:15:31.915 ‫مجوز تولید کارخونه ی ‫داروسازی ونچوان یادتونه؟ 232 00:15:32.748 --> 00:15:39.706 ‫بهم گفتید برای گرفتن مجوز ‫تولید 10 هزار یوان به آقای فنگ رشوه دادید. 233 00:15:39.831 --> 00:15:41.165 ‫دروغ می گفتید! 234 00:15:44.415 --> 00:15:49.373 ‫مجوز تولید کارخونه ی داروسازی ‫ونچوان رو آقای فنگ تایید کرد. 235 00:15:49.873 --> 00:15:51.873 ‫آقای فَنگ جرئت نداشت پولی بگیره. 236 00:15:51.998 --> 00:15:53.206 ‫اون 10 هزار یوان چی شد؟ 237 00:15:53.206 --> 00:15:54.456 ‫فقط خودتون می دونید! 238 00:15:55.540 --> 00:15:56.706 ‫آقای چنگ... 239 00:15:59.290 --> 00:16:00.748 ‫دروغگوی فوق العاده ای هستید. 240 00:16:01.165 --> 00:16:04.331 ‫به افرادی که این جا هستند ‫ بگید که چی کار کردید. 241 00:16:04.915 --> 00:16:11.498 ‫در مورد مخارج دروغ گفتید ‫و وجوه عمومی رو اختلاس کردید؟ 242 00:16:32.831 --> 00:16:35.290 ‫آقای چنگ، الان ‫از کارخونه ی داروسازی ونچوان زنگ زدند... 243 00:16:35.331 --> 00:16:37.373 ‫و تقاضا کردند که فورا به همکاری خاتمه بدیم. 244 00:16:37.873 --> 00:16:41.206 ‫قول دادند که 220 هزار یوان رو ‫ ظرف یه هفته برمی گردونند. 245 00:16:41.540 --> 00:16:42.790 ‫شامل سود 2 درصدی ماهانه نمی شه. 246 00:16:43.165 --> 00:16:44.540 ‫همچنین تقاضا کردند که کل سهام... 247 00:16:44.540 --> 00:16:46.581 ‫ آقای ژو رو ظرف یه هفته برگردونیم. 248 00:16:46.581 --> 00:16:48.081 ‫120 هزار یوانه. 249 00:16:48.498 --> 00:16:48.998 ‫خیلی خب. 250 00:16:49.831 --> 00:16:50.165 ‫چی... 251 00:16:50.623 --> 00:16:53.873 ‫آقای چنگ اگه ژو ونچوان کناره گیری کنه... 252 00:16:54.290 --> 00:16:56.206 ‫موجودیمون 20 درصد کاهش پیدا می کنه. 253 00:16:56.540 --> 00:16:58.706 ‫نگرانم که واکنشی زنجیره ای راه بندازه. 254 00:16:58.873 --> 00:16:59.415 ‫عیبی نداره. 255 00:17:00.248 --> 00:17:02.706 ‫بهشون جواب بده که می تونیم ‫ ظرف یه هفته تمومش کنیم. 256 00:17:04.040 --> 00:17:04.623 ‫چَشم. 257 00:17:09.248 --> 00:17:10.748 ‫حق با آقای چیانه. 258 00:17:11.123 --> 00:17:12.581 ‫بودجه مون محدوده. 259 00:17:13.123 --> 00:17:15.331 ‫کسب و کار ارزمون توی گوانگ ژو محبوبه. 260 00:17:15.665 --> 00:17:17.956 ‫اگه موجودیمون کم بشه ‫کار واسه مون سخت می شه. 261 00:17:22.123 --> 00:17:24.164 ‫شاید آقای ژو فقط یه تصمیم آنی گرفته باشه. 262 00:17:24.748 --> 00:17:29.248 ‫شاید من باید باهاش ‫ صحبت کنم و بهش فرصت بدم. 263 00:17:29.539 --> 00:17:30.206 ‫لازم نیست این کار رو بکنی. 264 00:17:39.164 --> 00:17:40.206 ‫آقای ژو بانک ربانگ با خاتمه دادن... 265 00:17:40.206 --> 00:17:41.623 ‫به همکاری ظرف یه هفته موافقت کرد. 266 00:17:41.623 --> 00:17:42.873 ‫گزینه های دیگه ای هم داریم؟ 267 00:17:42.873 --> 00:17:45.039 ‫اگه به همکاریمون ‫با بانک ربانگ خاتمه بدیم پول کم میاریم. 268 00:17:45.039 --> 00:17:45.831 ‫چقدر لازم داریم؟ 269 00:17:45.831 --> 00:17:46.623 ‫60 هزارتا برای مواد خام. 270 00:17:46.623 --> 00:17:47.373 ‫20 هزارتا برای حقوق ها. 271 00:17:47.373 --> 00:17:48.081 ‫20 هزارتا هم برای چیزهای دیگه. 272 00:17:48.081 --> 00:17:49.123 ‫در مجموع 100 هزارتایی می شه. 273 00:17:49.623 --> 00:17:51.456 ‫آقای ژو شاید باید تا وقتی ‫پول کافی داشته باشیم به تعویق بندازیمش. 274 00:17:54.081 --> 00:17:55.123 ‫نمی تونیم به تعویق بندازیمش. 275 00:17:56.789 --> 00:18:00.706 ‫ولی اگه سرمایه گذارهای جدید نداشته باشیم، ‫ کارخونه مون فقط دو ماه دووم میاره. 276 00:18:00.914 --> 00:18:02.206 ‫آقای ژو! ‫آقای ژو! 277 00:18:02.414 --> 00:18:06.831 ‫آقای ژو خوش شانسه ‫که شما رو در کنارش داره. 278 00:18:07.914 --> 00:18:09.206 ‫من فقط حقیقت رو بهش گفتم. 279 00:18:09.914 --> 00:18:12.331 ‫افراد نفرت انگیزی مثل وو لیزی و چنگ ییژی... 280 00:18:12.789 --> 00:18:13.998 ‫دیگه هرگز نمی تونند ‫ونچوان رو بازیچه قرار بدند. 281 00:18:16.081 --> 00:18:17.873 ‫ولی بدون پول بانک ربانگ... 282 00:18:18.498 --> 00:18:21.498 ‫حتما آقای ژو الان خیلی مضطربه. 283 00:18:22.914 --> 00:18:24.956 ‫می شه بهش بگید... 284 00:18:25.414 --> 00:18:29.831 ‫که بانک لونگ یینگ که شریک سابقشون بوده... 285 00:18:29.956 --> 00:18:33.623 ‫بی نهایت خوشحال می شه ‫که توی همچین موقعیتی کمکشون کنه. 286 00:18:34.123 --> 00:18:35.039 ‫شما؟ 287 00:18:36.956 --> 00:18:38.414 ‫با این که کارخونه به نظر سودآور میاد... 288 00:18:38.706 --> 00:18:39.873 ‫ونچوان آرمان خودش رو داره. 289 00:18:40.539 --> 00:18:41.414 ‫آرمانش رو درک می کنید؟ 290 00:18:43.581 --> 00:18:47.081 ‫اولش کی کمک کرد ‫که آقای ژو کارخونه رو راه بندازه؟ 291 00:18:47.539 --> 00:18:49.039 ‫کار چنگ ییژی نبود. 292 00:18:49.164 --> 00:18:50.539 ‫کار بانک خصوصی لونگ یینگ بود. 293 00:18:50.998 --> 00:18:53.581 ‫چون مدیر اتاق عمومی بازرگانی... 294 00:18:53.706 --> 00:18:55.998 ‫آقای هوانگ از صنعت حمایت می کنه ‫و قدر استعدادها رو می دونه. 295 00:18:56.206 --> 00:19:00.123 ‫اگه ایشون آقای ژو رو درک نکنند، ‫هیچکس دیگه ای هم درکشون نمی کنه. 296 00:19:02.748 --> 00:19:05.539 ‫خانم نینگ من دیگه باید برم. 297 00:19:06.248 --> 00:19:07.123 ‫باشه. 298 00:19:14.539 --> 00:19:16.748 ‫کارخونه داروسازی ونچوان ‫کاملا از بانک ربانگ جدا شده... 299 00:19:17.248 --> 00:19:20.998 ‫ولی فکر می کنم همچنان ‫بخوای اقدامات اخیرش رو بدونی. 300 00:19:23.998 --> 00:19:25.623 ‫کارخونه ی داروسازی ونچوان ‫سرمایه گذارهای جدید پیدا کرده؟ 301 00:19:26.456 --> 00:19:28.289 ‫آقای ژو با چهار بانک و یه بانک خصوصی... 302 00:19:28.873 --> 00:19:33.248 ‫ از جمله موسسات مشهوری ‫مثل بانک شیشین و بانک خصوصی تونگ تای... 303 00:19:33.539 --> 00:19:36.789 ‫صحبت کرده ولی هیچکس ‫نمی خواست روش سرمایه گذاری کنه. 304 00:19:37.414 --> 00:19:40.873 ‫از بخش اعتبارسنجی خواستم ‫از اطرافیان ژو ونچوان پرس و جو کنند. 305 00:19:41.123 --> 00:19:43.248 ‫باید از منشا شایعات با خبر بشیم. 306 00:19:43.331 --> 00:19:44.081 ‫لازم نیست پرس و جو کنیم. 307 00:19:45.623 --> 00:19:46.289 ‫کار نینگه. 308 00:19:46.664 --> 00:19:47.331 ‫نینگ؟ 309 00:19:49.373 --> 00:19:50.873 ‫همون که بهم سیلی زد؟ 310 00:19:51.123 --> 00:19:52.539 ‫اون نامزد ژو ونچوانه. 311 00:19:53.248 --> 00:19:54.248 ‫از آشناهای لِیزی هم هست. 312 00:19:55.248 --> 00:19:58.581 ‫هوانگ روهانگ هنوز ‫به ژو ونچوان چشم طمع داره؟ 313 00:19:58.581 --> 00:19:59.664 ‫دیگه می خوام تنها باشم. 314 00:20:16.498 --> 00:20:17.998 ‫همه شون کوته بینند. 315 00:20:18.164 --> 00:20:19.664 ‫تنها چیزی که می خوان سوده. 316 00:20:19.873 --> 00:20:20.914 ‫به محض این که می فهمند می خوام تحقیق کنم... 317 00:20:20.914 --> 00:20:21.914 ‫از سرمایه گذاری امتناع می کنند. 318 00:20:22.789 --> 00:20:25.206 ‫شاید باید با بانک خصوصی لونگ یینگ کار کنیم. 319 00:20:26.998 --> 00:20:28.123 ‫بانک خصوصی لونگ یینگ؟ 320 00:20:29.373 --> 00:20:31.373 ‫بهم گفتند روت سرمایه گذاری می کنند. 321 00:20:31.581 --> 00:20:33.081 ‫واسه ات 120 هزار یوان رو فراهم می کنند... 322 00:20:33.539 --> 00:20:36.248 ‫و کاملا از تحقیقاتت حمایت می کنند. 323 00:20:37.123 --> 00:20:39.956 ‫توی امور کارخونه هم مداخله نمی کنند. 324 00:20:40.456 --> 00:20:41.248 ‫سود چی؟ 325 00:20:41.581 --> 00:20:43.498 ‫سود ماهانه 2 درصده.مثل بانک ربانگ. 326 00:20:50.706 --> 00:20:53.247 ‫نمی فهمم.چرا این قدر مشتاقند؟ 327 00:20:53.414 --> 00:20:56.706 ‫نشنیدی می گن دشمنِ دشمن آدم، دوستشه؟ 328 00:20:56.997 --> 00:21:00.164 ‫چنگ ییژی از بانک خصوصی ‫لونگ یینگ رفت تا بانک ربانگ رو راه بندازه. 329 00:21:00.622 --> 00:21:02.039 ‫آقای هوانگ حتما ازش کینه داره. 330 00:21:04.664 --> 00:21:06.747 ‫تو با چنگ ییژی اختلاف پیدا کردی. 331 00:21:07.039 --> 00:21:08.956 ‫معلومه که آقای هوانگ ‫تو رو دوست خودش می دونه. 332 00:21:10.164 --> 00:21:10.997 ‫به نظر من می تونیم... 333 00:21:11.664 --> 00:21:14.914 ‫بذاریم با هم بجنگند تا سودش بره توی جیب ما. 334 00:21:15.206 --> 00:21:16.331 ‫اگه سرمایه گذاری زودتر انجام بشه، 335 00:21:16.372 --> 00:21:17.206 ‫زودتر خیالمون راحت می شه. 336 00:21:20.872 --> 00:21:21.539 ‫آقای چیان... 337 00:21:22.164 --> 00:21:24.997 ‫آقای گئو دیونگ 40 هزار یوان اضافه کردند. 338 00:21:25.497 --> 00:21:26.747 ‫یادتون باشه رسیدش رو بنویسید. 339 00:21:27.122 --> 00:21:29.456 ‫خانم لیائو هم 20 هزار یوان اضافه کردند. 340 00:21:30.081 --> 00:21:31.914 ‫این دو تا سهام دار نجات دهنده مونند. 341 00:21:32.247 --> 00:21:33.331 ‫بعدا توی حساب درجش می کنم. 342 00:21:37.122 --> 00:21:37.914 ‫آقای چیان... 343 00:21:39.122 --> 00:21:40.081 ‫یه مشکلی هست. 344 00:21:41.122 --> 00:21:42.706 ‫این 10 هزار یوان از کجا پیداش شده؟ 345 00:21:42.872 --> 00:21:43.497 ‫بذارید ببینم. 346 00:21:45.122 --> 00:21:47.331 ‫از طرف آقای چنگ ییژیه. 347 00:21:48.247 --> 00:21:49.581 ‫کِی 10 هزار یوان رو این جا گذاشته؟ 348 00:21:50.831 --> 00:21:52.456 ‫بیشتر از یه ساله. 349 00:21:52.664 --> 00:21:56.456 ‫آقای چنگ اساسا ‫تمام سود اضافیشون رو این جا می ذارند. 350 00:21:59.581 --> 00:22:00.164 ‫که این طور! 351 00:22:01.539 --> 00:22:02.331 ‫برگردید سر کارتون. 352 00:22:02.331 --> 00:22:02.956 ‫باشه. 353 00:22:08.581 --> 00:22:14.122 ‫لی می شه گزارش نقد شدن ‫چک شماره ی 4768 تا 4774 رو بدی؟ 354 00:22:17.872 --> 00:22:20.289 ‫آقای چنگ چک شماره ی 4768 رو... 355 00:22:20.289 --> 00:22:22.664 ‫یازدهم ‫توی بانک تونگمائوی گوانگ ژو نقد کردند. 356 00:22:23.497 --> 00:22:25.081 ‫بقیه ی چک ها هنوز نقد نشدند. 357 00:22:26.747 --> 00:22:28.414 ‫خیلی خب. ممنونم لی. 358 00:22:43.997 --> 00:22:44.622 ‫لی... 359 00:22:45.872 --> 00:22:50.497 ‫لطفا گزارش نقد شدن ‫چک شماره ی 4768 تا 4774 رو نشونم بده. 360 00:22:51.497 --> 00:22:52.122 ‫چَشم. 361 00:22:53.414 --> 00:22:55.081 ‫چیه؟ چیزی شده؟ 362 00:22:55.831 --> 00:22:56.456 ‫نه، نه، نه. 363 00:22:56.747 --> 00:22:58.706 ‫آقای چنگ همین الان ‫ازم خواستند همین کار رو بکنم. 364 00:22:58.831 --> 00:23:00.331 ‫چه تصادفی. 365 00:23:03.206 --> 00:23:04.164 ‫تصادفی نیست. 366 00:23:04.997 --> 00:23:05.747 ‫به خاطر اینه که ما هماهنگیم. 367 00:23:06.122 --> 00:23:07.331 ‫نمی خوام بهشون زحمت بدم. 368 00:23:07.414 --> 00:23:09.122 ‫اگه خودم بررسیش کنم ‫لازم نیست ازشون بپرسم. 369 00:23:09.414 --> 00:23:10.247 ‫پیداش کردم. 370 00:23:11.164 --> 00:23:11.956 ‫خانم وو، اینجاست. 371 00:23:12.289 --> 00:23:13.414 ‫چک شماره ی 4768... ‫[ژنگ شانفنگ، بانک تونگمائو گوانگ ژو] 372 00:23:13.414 --> 00:23:14.372 ‫همین ماه نقد شده. 373 00:23:15.039 --> 00:23:15.831 ‫زمانش این جاست. 374 00:23:16.372 --> 00:23:18.164 ‫توی بانک تونگمائوی گوانگ ژو نقدش کردند. 375 00:23:21.789 --> 00:23:22.622 ‫نام خانوادگیم ژنگه. 376 00:23:23.039 --> 00:23:26.664 ‫شاید ندونی که من برادر بزرگشم. 377 00:23:26.664 --> 00:23:28.164 ‫[ژنگ شانفنگ] 378 00:23:33.122 --> 00:23:34.289 ‫آقای ژنگ... 379 00:23:34.706 --> 00:23:35.664 ‫بچه ی یکی از همسایه های قدیمیمه. 380 00:23:36.456 --> 00:23:37.372 ‫همیشه عجیب غریب بوده. 381 00:23:38.914 --> 00:23:39.831 ‫هنوز هم مثل قبله. 382 00:23:40.122 --> 00:23:41.206 ‫ازم خواهش کرد بهش وام بدم. 383 00:23:54.289 --> 00:23:54.914 ‫استاد... 384 00:23:55.622 --> 00:23:58.206 ‫نینگ شرایطمون رو به ژو ونچوان گفت... 385 00:23:58.622 --> 00:24:00.456 ‫ولی ژو ونچوان هنوز مردده. 386 00:24:00.997 --> 00:24:02.497 ‫تصمیم نگرفته که سرمایه گذاریمون رو بپذیره. 387 00:24:02.622 --> 00:24:04.122 ‫گفت مسئله ی مهمیه... 388 00:24:04.414 --> 00:24:05.539 ‫و باید بهش فکر کنه. 389 00:24:07.956 --> 00:24:08.914 ‫بهش فشار نیار. 390 00:24:10.081 --> 00:24:12.497 ‫بیا صبر کنیم تا کارخونه اش ‫تعطیل و پول هاش تموم بشه. 391 00:24:12.622 --> 00:24:15.581 ‫می خوام ببینم چقدر می تونه صبر کنه. 392 00:24:16.081 --> 00:24:16.789 ‫چَشم. 393 00:24:17.414 --> 00:24:19.539 ‫و نینگ هم طرف ماست. 394 00:24:19.830 --> 00:24:22.039 ‫پذیرش پیشنهادمون ‫از جانب ژو ونچوان اجتناب ناپذیره. 395 00:24:24.997 --> 00:24:27.705 ‫استاد شایعه ای شنیدم. 396 00:24:27.705 --> 00:24:28.664 ‫خیلی غافلگیرکننده ست. 397 00:24:28.997 --> 00:24:29.580 ‫چیه؟ 398 00:24:30.414 --> 00:24:35.622 ‫چنگ ییژی و وو لیزی طلاق گرفتند. 399 00:24:40.205 --> 00:24:41.830 ‫طلاقشون رو اعلام نکردند... 400 00:24:42.122 --> 00:24:43.539 ‫و هنوز با هم کار می کنند. 401 00:24:43.705 --> 00:24:45.872 ‫شایعه شده ‫که مدتی می شه که طلاق گرفتند. 402 00:25:10.330 --> 00:25:12.330 ‫- آقای چنگ. ‫- آقای وان. 403 00:25:13.872 --> 00:25:17.080 ‫از وقتی بانک ربانگ رو باز کردید ندیدیمتون. 404 00:25:19.164 --> 00:25:24.372 ‫امروز برای خبر گرفتن از ما اومدید این جا... 405 00:25:24.372 --> 00:25:27.955 ‫یا برای این که جلوی ما ‫قدرتتون رو به رخ بکشید؟ 406 00:25:29.414 --> 00:25:31.039 ‫اومدم از دوست های قدیمیم خبر بگیرم... 407 00:25:31.414 --> 00:25:33.164 ‫و قدرتم رو به رخ دشمن هام بکشم. 408 00:25:33.372 --> 00:25:35.664 ‫آقای وان شما از دوست های قدیمیم نیستید. 409 00:25:38.539 --> 00:25:40.539 ‫آقای سونگ می تونم ‫چند کلمه ای باهاتون صحبت کنم؟ 410 00:25:44.872 --> 00:25:46.580 ‫آقای سونگ شنیدم... 411 00:25:46.914 --> 00:25:49.122 ‫که درخواست کارخونه ی ‫داروسازی ونچوان رو رد کردید. 412 00:25:51.164 --> 00:25:55.330 ‫بیشتر از نصف سود کارخونه ی ‫ داروسازی ونچوان می رفت تو آزمایشگاه. 413 00:25:55.789 --> 00:25:57.205 ‫شما لوسش کرده بودید. 414 00:25:57.205 --> 00:26:02.039 ‫اون همه پول بدون ‫هیچ دستاورد علمی ای توی آزمایشگاه هدر رفت. 415 00:26:03.539 --> 00:26:06.497 ‫آقای سونگ می دونم ‫شما کارشناس سرمایه گذاری هستید... 416 00:26:06.622 --> 00:26:10.289 ‫ولی شاید ندونید که آقای ژو ‫مهارت این کار رو داره... 417 00:26:10.580 --> 00:26:12.830 ‫و خیلی مسئولیت پذیره. 418 00:26:13.289 --> 00:26:14.830 ‫به ندرت توی تجارت ضرر می کنه. 419 00:26:15.080 --> 00:26:17.289 ‫اگرچه مبلغ زیادی رو توی آزمایشگاه خرج کرده، 420 00:26:17.497 --> 00:26:19.039 ‫هیچ وقت پولی از دست نداده. 421 00:26:19.289 --> 00:26:22.080 ‫علاوه بر این وقتی دارو ‫به صورت موفقیت آمیز ساخته بشه، 422 00:26:22.080 --> 00:26:24.080 ‫سودش قابل تصور نیست. 423 00:26:25.830 --> 00:26:28.539 ‫هیچکس نمی دونه کِی ‫ با موفقیت دارو رو می سازه. 424 00:26:29.414 --> 00:26:30.455 ‫من از بلاتکلیفی خوشم نمیاد. 425 00:26:37.539 --> 00:26:38.205 ‫آقای چنگ. 426 00:26:38.622 --> 00:26:40.372 ‫آقای چنگ می شه صحبت کنیم؟ 427 00:26:40.830 --> 00:26:41.664 ‫آقای لیانگ. 428 00:26:42.539 --> 00:26:43.997 ‫آقای وانگ باهاتون نیومدند؟ 429 00:26:45.414 --> 00:26:47.664 ‫آقای وانگ داره ‫توی بانک شیشین استراحت می کنه. 430 00:26:48.330 --> 00:26:49.872 ‫اغلب این جا نمیاد. 431 00:26:50.247 --> 00:26:51.289 ‫من مثل ایشون نیستم. 432 00:26:51.539 --> 00:26:53.247 ‫بانک سانشین در شُرف سازمان دهی مجدده. 433 00:26:53.664 --> 00:26:55.164 ‫اگه عملکرد خوبی نداشته باشم، 434 00:26:55.289 --> 00:26:57.164 ‫ممکنه جایگاه مدیر کلی رو از دست بدم. 435 00:26:58.539 --> 00:27:02.455 ‫متوجهم. به سرمایه گذاری ‫تو کارخونه ی داروسازی ونچوان تمایل دارید؟ 436 00:27:05.122 --> 00:27:05.789 ‫آقای چنگ لطفا هر موقع... 437 00:27:05.997 --> 00:27:08.289 ‫وقت داشتید، تشریف بیارید بانک سانشین. 438 00:27:08.414 --> 00:27:09.830 ‫می تونیم اون موقع ‫راجع به جزئیاتش صحبت کنیم. 439 00:27:09.830 --> 00:27:11.080 ‫باشه. 440 00:27:23.830 --> 00:27:24.580 ‫بِل. 441 00:27:26.164 --> 00:27:26.872 ‫خانم چنگ! 442 00:27:27.205 --> 00:27:28.164 ‫چقدر مشتری داری! 443 00:27:28.205 --> 00:27:28.955 ‫این جا پر جنب و جوشه. 444 00:27:28.955 --> 00:27:29.872 ‫چی شده اومدی این جا؟ 445 00:27:30.455 --> 00:27:31.372 ‫راحت باش. 446 00:27:31.580 --> 00:27:33.330 ‫ژانگ دو لیوان آب بیار. 447 00:27:33.580 --> 00:27:33.955 ‫باشه. 448 00:27:35.122 --> 00:27:36.330 ‫دیگه من رو خانم چنگ صدا نزن. 449 00:27:37.497 --> 00:27:39.164 ‫ییژی خوشش نمیاد. 450 00:27:39.455 --> 00:27:41.122 ‫ییژی خوشش نمیاد؟ چرا؟ 451 00:27:41.414 --> 00:27:42.122 ‫بل این هم آب. 452 00:27:42.289 --> 00:27:43.330 ‫- ممنون. ‫- ممنون. 453 00:27:45.122 --> 00:27:47.163 ‫تازگی ها ناراحته. 454 00:27:47.622 --> 00:27:50.288 ‫یکی از دوست های ‫خیلی خوبمون از بانک ربانگ جدا شده. 455 00:27:50.497 --> 00:27:53.372 ‫ از دست ییژی عصبانیه. اوضاع خوبی نیست. 456 00:27:54.080 --> 00:27:55.163 ‫چه عجیب! 457 00:27:56.372 --> 00:27:58.955 ‫ییژی هرگز علیه کسی نبوده. 458 00:27:59.247 --> 00:28:00.622 ‫من هم درک نمی کنم. 459 00:28:01.080 --> 00:28:03.997 ‫واسه همین الان می خوام خوشحالش کنم... 460 00:28:04.455 --> 00:28:06.330 ‫ولی هر چقدر فکر کردم... 461 00:28:06.913 --> 00:28:09.663 ‫راهی برای خوشحال کردنش به ذهنم نرسید. 462 00:28:10.122 --> 00:28:13.538 ‫حالا که بهش فکر می کنم ‫به خاطر اینه که خوب نمی شناسمش. 463 00:28:14.122 --> 00:28:14.997 ‫بل. 464 00:28:18.872 --> 00:28:20.663 ‫ساعت شیش شد. باید بیای. 465 00:28:21.163 --> 00:28:22.163 ‫باشه. 466 00:28:22.163 --> 00:28:22.830 ‫تو می تونی اول بری. 467 00:28:25.747 --> 00:28:26.830 ‫داری جایی می ری؟ 468 00:28:27.122 --> 00:28:28.663 ‫چیزی نیست. اون ها می تونند قبل از من برن. 469 00:28:29.038 --> 00:28:29.955 ‫می تونیم صحبتمون رو ادامه بدیم. 470 00:28:30.705 --> 00:28:33.372 ‫راستش چندان مسئله ی مهمی نیست. 471 00:28:37.205 --> 00:28:37.955 ‫می تونی الان بری. 472 00:28:41.872 --> 00:28:43.830 ‫فقط می خوام در مورد ییژی باهات صحبت کنم. 473 00:28:44.538 --> 00:28:47.455 ‫اون خوشش نمیاد در مورد خودش توضیح بده. 474 00:28:48.372 --> 00:28:50.330 ‫این که وقتی بچه بود چی کار می کرده، 475 00:28:50.330 --> 00:28:51.455 ‫دوست داره چی کار کنه... 476 00:28:51.788 --> 00:28:54.705 ‫و کِی از سوژو اومده شانگهای؟ 477 00:28:54.872 --> 00:28:56.872 ‫من هیچ کدومِ این ها رو نمی دونم. 478 00:28:57.372 --> 00:29:00.913 ‫لیزی چرا می خوای این رو بدونی؟ 479 00:29:01.538 --> 00:29:03.163 ‫می خوای دوباره با ییژی ازدواج کنی؟ 480 00:29:04.038 --> 00:29:05.372 ‫چی داری می گی؟ 481 00:29:07.163 --> 00:29:09.163 ‫لیزی چی می خوای بدونی؟ 482 00:29:09.163 --> 00:29:10.163 ‫می تونی ازم بپرسی. 483 00:29:10.330 --> 00:29:11.705 ‫هر چی که می دونم بهت می گم. 484 00:29:12.913 --> 00:29:16.372 ‫دختر چرا وقتی تو چیزی رو ‫به زبون میاری، متفاوت به نظر می رسه؟ 485 00:29:17.413 --> 00:29:20.372 ‫بذار بهت بگم. 486 00:29:22.122 --> 00:29:25.913 ‫از طلاقت از ییژی پشیمون می شی. 487 00:29:27.205 --> 00:29:31.122 ‫ییژی یکی از بهترین مردهای دنیاست. 488 00:29:33.538 --> 00:29:36.455 ‫وقتی توی جاده سیما ‫خشکبار می فروخت... 489 00:29:36.455 --> 00:29:39.663 ‫هیچ وقت با کسی ‫صحبت نمی کرد و کافه هم نمی رفت. 490 00:29:40.163 --> 00:29:42.372 ‫هر وقت غذایی می خرید ‫با ما تقسیمش می کرد. 491 00:29:42.830 --> 00:29:44.580 ‫اون توی خانواده ی فقیری متولد شد. 492 00:29:45.163 --> 00:29:46.413 ‫حتی واسه غذا هم پول کافی نداشتند. 493 00:29:47.455 --> 00:29:49.622 ‫خوشبختانه ‫کارخونه ی آردسازی ای اون نزدیکی بود. 494 00:29:50.080 --> 00:29:53.205 ‫هر روز بعد از ظهر اون ها رو ‫در حال درست کردن نون بخارپز نگاه می کرد. 495 00:29:53.788 --> 00:29:56.163 ‫گاهی صاحب اون جا نصف نون رو ‫بهش می داد و می تونست کل روز نون بخوره. 496 00:29:59.913 --> 00:30:01.663 ‫بل ساعت شیش و ربعه. 497 00:30:01.663 --> 00:30:02.455 ‫باشه. 498 00:30:04.913 --> 00:30:07.163 ‫لیزی دیگه باید برم. 499 00:30:09.330 --> 00:30:12.205 ‫باشه. می تونیم دفعه ی بعد صحبت کنیم. 500 00:30:12.205 --> 00:30:16.372 ‫باشه. لطفا به چیزی که الان گفتم فکر کن. 501 00:30:17.747 --> 00:30:19.288 ‫- بیا با هم قدم بزنیم. ‫- باشه. 502 00:30:21.830 --> 00:30:23.622 ‫آقای چنگ فکر می کنم از آخرین باری ‫که همدیگه رو دیدیم حالتون خوب بوده باشه. 503 00:30:27.580 --> 00:30:28.913 ‫شما هم همچنان قبراق و سالمید. 504 00:30:29.538 --> 00:30:33.788 ‫هنوز یادتونه از کدوم بخش روز ‫بیشتر از همه خوشم میاد؟ 505 00:30:34.205 --> 00:30:35.163 ‫الان. 506 00:30:35.747 --> 00:30:36.663 ‫یادتونه چرا؟ 507 00:30:37.330 --> 00:30:38.872 ‫نور داره می ره. 508 00:30:40.622 --> 00:30:42.747 ‫آخرین ذرات نارنجیش رو به جای می ذاره. 509 00:30:43.497 --> 00:30:44.747 ‫شب داره از راه می رسه. 510 00:30:46.288 --> 00:30:48.122 ‫هر اتفاقی ممکنه بیفته. 511 00:30:52.288 --> 00:30:57.080 ‫در مقایسه با شب تاریک، ‫من نور رو ترجیح می دم. 512 00:31:02.122 --> 00:31:04.038 ‫نور رو ترجیح می دی؟ 513 00:31:15.163 --> 00:31:18.913 ‫تو گربه سیاهی هستی ‫که داره توی لجن دست و پا می زنه... 514 00:31:18.913 --> 00:31:20.121 ‫و توی آشغال ها دنبال غذاست. 515 00:31:20.121 --> 00:31:21.621 ‫چشم هات دارند توی تاریکی می درخشند. 516 00:31:22.163 --> 00:31:26.996 ‫فقط تو تاریکیه ‫که می تونی آزاد و در رفاه باشی... 517 00:31:27.580 --> 00:31:29.705 ‫ولی تو آرزو داری... 518 00:31:30.163 --> 00:31:32.788 ‫روشنایی صبحو ببینی. 519 00:31:37.788 --> 00:31:39.996 ‫البته تحول برای گربه مشکل تره. 520 00:31:41.955 --> 00:31:46.455 ‫شما بی سر و صدا عوض شدید. 521 00:31:46.621 --> 00:31:48.830 ‫من فقط باید از پول کثیف دست بکشم... 522 00:31:48.830 --> 00:31:50.413 ‫ولی تو... 523 00:31:54.371 --> 00:31:56.996 ‫باید چنگال های سیاهتو قطع کنی. 524 00:31:57.705 --> 00:31:59.913 ‫اگه می خوای به مردم ‫درباره ی سابقم بگی... 525 00:32:01.246 --> 00:32:02.621 ‫و گذشته ام رو لو بدی، 526 00:32:05.163 --> 00:32:06.163 ‫راحت باش. این کارو انجام بده. 527 00:32:06.621 --> 00:32:08.496 ‫خیلی کار زننده ایه. 528 00:32:10.538 --> 00:32:12.663 ‫فکر کنم بسپرمش ‫به همسایه ی قدیمیت. 529 00:32:18.038 --> 00:32:20.580 ‫تا حالا کسی دربارش باهات حرف زده؟ 530 00:32:25.830 --> 00:32:30.788 ‫اگه خوشحال ترت می کنه، ‫ می تونی این کارو بکنی . 531 00:32:31.538 --> 00:32:33.621 ‫می تونی به خاطرراهی ‫که انتخاب کردم عصبی باشی... 532 00:32:36.163 --> 00:32:38.080 ‫ولی آدمای دیگه رو قاطی جریان نکن. 533 00:32:40.038 --> 00:32:43.246 ‫ژو ونچوان رو تسلیمت نمی کنم. 534 00:32:45.080 --> 00:32:45.871 ‫خداحافظ. 535 00:32:46.996 --> 00:32:49.455 ‫شنیدم تو و وو لیزی طلاق گرفتین. 536 00:32:55.538 --> 00:33:00.121 ‫هر چقدم که دوستش داشتی ‫و ازش محافظت می کردی... 537 00:33:02.746 --> 00:33:06.288 ‫اون ازدواج محکوم به شکست بود. 538 00:33:10.080 --> 00:33:11.121 ‫چنگ ییژی. 539 00:33:12.538 --> 00:33:15.371 ‫به اینکه تو چجوری با ژو ونچوان رفتار کردی... 540 00:33:15.746 --> 00:33:18.621 ‫و اون چجوری باهات رفتار کرد فکر کن. 541 00:33:19.038 --> 00:33:22.121 ‫فکر نکن دنیا ساده قبولت میکنه . 542 00:33:22.413 --> 00:33:24.288 ‫اونا مثل من بهت اعتماد می کنن، ‫قدرتو می دونند و الهام بخشت میشن؟ 543 00:33:30.955 --> 00:33:35.621 ‫باید صبر کرد و دید. 544 00:33:45.746 --> 00:33:47.455 ‫چنگ ییژی می دونه که هوانگ روهانگ... 545 00:33:47.871 --> 00:33:51.496 ‫ به جای این که کلا ‫نابودش کنه ترجیح میده... 546 00:33:51.871 --> 00:33:54.246 ‫با تاریکی راهش به سمت روشنایی رو ببنده. 547 00:33:54.580 --> 00:33:56.163 ‫نباید تسلیم بشه. 548 00:33:56.538 --> 00:34:00.205 ‫هر چقدم که سخت باشه برنمی گرده. 549 00:34:06.830 --> 00:34:07.621 ‫ببخشید. 550 00:34:07.621 --> 00:34:09.288 ‫میشه لطفا اینو توی دسر مخفی کنین؟ 551 00:34:09.413 --> 00:34:12.371 ‫وقتی دیدید که رومیزی رو ‫می پیچونم دسر رو سِرو کنین. 552 00:34:12.455 --> 00:34:13.038 ‫باشه؟ 553 00:34:13.496 --> 00:34:14.830 ‫متوجهم. موفق باشید. 554 00:34:14.913 --> 00:34:15.580 ‫ممنونم. 555 00:34:17.996 --> 00:34:19.955 ‫ببخشید دیر کردم. 556 00:34:20.705 --> 00:34:21.413 ‫خیلی وقته منتظری؟ 557 00:34:21.538 --> 00:34:23.496 ‫نه. تازه سفارش دادم. 558 00:34:24.788 --> 00:34:27.163 ‫مغازه شلوغ بود؟ 559 00:34:28.038 --> 00:34:29.705 ‫همسر برادرم اومده بود ‫مغازه تا باهام حرف بزنه. 560 00:34:30.538 --> 00:34:32.996 ‫گفت به قدر کافی ‫برادرمو نمی شناسه. 561 00:34:34.705 --> 00:34:40.538 ‫راستش حس می کنم ‫منم زیاد تورو نمی شناسم. 562 00:34:41.121 --> 00:34:42.413 ‫بچگیت چطور بود؟ 563 00:34:42.705 --> 00:34:44.329 ‫رابطه ات با پدر و مادرت چطوره؟ 564 00:34:44.704 --> 00:34:45.913 ‫کِی اومدی شانگهای؟ 565 00:34:47.663 --> 00:34:50.204 ‫ازت نپرسیدم. واسه همین هیچ موقع بهم نگفتی. 566 00:34:50.329 --> 00:34:51.329 ‫مدتی میشه که می شناسمت... 567 00:34:51.538 --> 00:34:52.996 ‫ولی فقط می دونم اسمت کیه. 568 00:34:53.829 --> 00:34:55.371 ‫حتی اسم خانوادگیتو هم نمی دونم. 569 00:34:56.413 --> 00:34:59.371 ‫خیلی خب. امروز همه چیزو ‫درباره ی خودم بهت میگم. 570 00:34:59.746 --> 00:35:01.663 ‫- باشه؟ ‫- باشه. 571 00:35:02.788 --> 00:35:04.079 ‫اُه می خوای یه چیزیو بهم بگی. 572 00:35:04.538 --> 00:35:06.746 ‫واسه همین اینطور ‫ رستوران خوبیو انتخاب کردی. 573 00:35:07.496 --> 00:35:08.496 ‫بیاید اینجا بشینیم. 574 00:35:10.913 --> 00:35:12.829 ‫چرا ژاپنی ها هم اینجا غذا می خورن؟ 575 00:35:14.663 --> 00:35:16.454 ‫مثل اینکه بی اشتیاقیت ‫به ژاپنی ها داره زیاد میشه. 576 00:35:17.121 --> 00:35:19.288 ‫بهشون بی علاقه نیستم. ازشون بیزارم. 577 00:35:20.371 --> 00:35:22.954 ‫ببین سر شاندونگ و شمال شرق چین چی اوردن. 578 00:35:23.913 --> 00:35:25.413 ‫خیلی بدند. 579 00:35:29.246 --> 00:35:30.079 ‫فراموشش کن. 580 00:35:30.579 --> 00:35:32.079 ‫بیا درباره ی تو حرف بزنیم. 581 00:35:33.079 --> 00:35:34.163 ‫کجا بزرگ شدی؟ 582 00:35:36.704 --> 00:35:38.163 ‫زندگی من پیچیده ست. 583 00:35:38.454 --> 00:35:39.454 ‫باید بذاریمش برای یه وقت دیگه. 584 00:35:40.204 --> 00:35:41.079 ‫حق با توئه. 585 00:35:41.579 --> 00:35:42.288 ‫نباید همچین غذای خوبیو از دست بدیم. 586 00:35:42.871 --> 00:35:45.246 ‫باید از غذا و سوپ لذت ببریم. 587 00:35:46.079 --> 00:35:46.996 ‫بیا غذا بخوریم. 588 00:36:07.121 --> 00:36:07.788 ‫کی. 589 00:36:08.954 --> 00:36:11.829 ‫توی گردش آخر هفته ‫دوست داری چه غذایی بخوری؟ 590 00:36:12.079 --> 00:36:12.788 ‫غذا میپزم. 591 00:36:15.829 --> 00:36:16.954 ‫فراموش کردم بهت بگم. 592 00:36:17.496 --> 00:36:19.246 ‫این آخر هفته باید برم نانجینگ. 593 00:36:19.829 --> 00:36:22.163 ‫نمی تونم گردش بیام.متاسفم. 594 00:36:25.246 --> 00:36:25.996 ‫واقعا؟ 595 00:36:30.788 --> 00:36:35.329 ‫من چیزی گفتم که اذیتت کرده؟ 596 00:36:36.121 --> 00:36:37.621 ‫نه، نه. 597 00:36:45.454 --> 00:36:46.204 ‫خونم همین جاست. 598 00:36:48.579 --> 00:36:50.496 ‫داره سرد میشه. برو خونه. 599 00:36:51.454 --> 00:36:52.413 ‫آقای ویند. 600 00:37:01.079 --> 00:37:02.954 ‫اگه نمی خوای دیگه باهام قرار بذاری، 601 00:37:03.829 --> 00:37:05.204 ‫می تونی راحت بهم بگی. 602 00:37:06.163 --> 00:37:11.329 ‫تو درباره ی خانواده ‫و بچگیت بهم چیزی نمیگی. 603 00:37:11.704 --> 00:37:13.913 ‫می دونم که حتما خانوادت پولدارن. 604 00:37:14.829 --> 00:37:16.829 ‫حتما پدر و مادرت خیلی موفقند. 605 00:37:17.121 --> 00:37:20.496 ‫نمی خوای بهم بگی. ‫شاید چون نگرانی بترسم... 606 00:37:21.829 --> 00:37:22.788 ‫یا شاید... 607 00:37:25.788 --> 00:37:27.413 ‫چون نمی خوای باهام صمیمی بشی. 608 00:37:27.413 --> 00:37:27.913 ‫نه. 609 00:37:30.454 --> 00:37:32.246 ‫به این دلیل نیست. واقعا اینجوری نیست. 610 00:37:32.538 --> 00:37:33.371 ‫پس چرا چیزی درباره ی خودت بهم نمیگی؟ 611 00:37:36.663 --> 00:37:37.538 ‫دیروقته. 612 00:37:38.288 --> 00:37:38.829 ‫برو خونه. 613 00:37:38.829 --> 00:37:39.954 ‫دفعه ی بعد حرف می زنیم. 614 00:38:01.954 --> 00:38:05.579 ‫[سوژو] 615 00:38:40.662 --> 00:38:42.454 ‫خانم یه بسته بدید لطفا. 616 00:38:42.871 --> 00:38:43.412 ‫چشم! 617 00:38:44.871 --> 00:38:46.121 ‫سلیقه ی خوبی دارین. 618 00:38:48.162 --> 00:38:50.246 ‫این نزدیکی کارخونه ی آرد قدیمی ای هست؟ 619 00:38:51.079 --> 00:38:52.204 ‫نمی دونم. 620 00:38:52.204 --> 00:38:53.371 ‫من همین سال قبل اومدم اینجا. 621 00:38:54.246 --> 00:38:55.829 ‫باشه ممنونم. 622 00:38:56.037 --> 00:38:57.037 ‫خواهش می کنم. ‫روز خوبی داشته باشید. 623 00:39:07.246 --> 00:39:14.662 ‫[برنج فروشی یان] 624 00:39:14.746 --> 00:39:15.787 ‫آقا حالتون چطوره؟ 625 00:39:16.246 --> 00:39:18.121 ‫خانم برنج می خواید؟ 626 00:39:19.746 --> 00:39:22.829 ‫حتما برنج فروشیتون سابقه زیادی داره. 627 00:39:23.162 --> 00:39:25.204 ‫تقریبا سی سال. 628 00:39:25.496 --> 00:39:26.204 ‫واقعا؟ 629 00:39:26.871 --> 00:39:27.787 ‫جای درستی رو پیدا کردم. 630 00:39:27.829 --> 00:39:32.954 ‫آقا راستش من اومدم اینجا که ‫درباره ی یه نفر ازتون سوال بپرسم. 631 00:39:34.912 --> 00:39:35.996 ‫کی؟ 632 00:39:36.787 --> 00:39:37.454 ‫این عکسشه. 633 00:39:38.121 --> 00:39:39.287 ‫یادتون میاد؟ 634 00:39:39.871 --> 00:39:41.079 ‫قبلا اینجا زندگی می کرد. 635 00:39:42.537 --> 00:39:43.287 ‫یادم نیست. 636 00:39:44.579 --> 00:39:47.287 ‫فقط می دونم که بچه های زیادی... 637 00:39:47.579 --> 00:39:48.621 ‫توی کوچه ی ژوسون هستن. 638 00:39:49.079 --> 00:39:50.454 ‫کلا هم سن اند. 639 00:39:51.371 --> 00:39:52.746 ‫هر روز توی خیابون بازی می کنن. 640 00:39:52.746 --> 00:39:53.704 ‫خیلی پرفعالیته. 641 00:39:55.079 --> 00:39:56.954 ‫شاید اونجا بتونید سوال کنید. 642 00:39:57.246 --> 00:39:58.871 ‫باشه. خیلی ممنونم. 643 00:40:01.079 --> 00:40:03.662 ‫می دونم کارخونه ی ‫داروسازی ونچوان براتون مهمه. 644 00:40:04.204 --> 00:40:06.162 ‫میرم سر اصل قضیه. 645 00:40:06.579 --> 00:40:07.996 ‫آقای لیانگ خواهش می کنم بفرمایید. 646 00:40:10.079 --> 00:40:13.829 ‫آقای وانگ وضعیت کلی ‫کارخونه داروسازی ونچوان رو بهم گفتن. 647 00:40:14.579 --> 00:40:15.496 ‫کسب و کارش رواج داره... 648 00:40:15.621 --> 00:40:18.079 ‫ولی بیشتر از نصف سودش ‫به درست کردن دارو اختصاص داده شده... 649 00:40:18.662 --> 00:40:20.996 ‫و هنوز دارویی ‫به شکل موفقیت آمیز درست نشده. 650 00:40:21.621 --> 00:40:24.996 ‫هنوز نمی تونم تصمیم بگیرم ‫که روی این کارخونه سرمایه گذاری کنم. 651 00:40:26.204 --> 00:40:28.954 ‫البته به خاطر شما... 652 00:40:29.246 --> 00:40:29.912 ‫آقای لیانگ... 653 00:40:30.329 --> 00:40:31.496 ‫لطف دارید. 654 00:40:31.662 --> 00:40:33.787 ‫اگه چیزی نیاز دارید فقط بهم بگید. 655 00:40:34.704 --> 00:40:35.496 ‫چشم. 656 00:40:36.537 --> 00:40:38.829 ‫بانک سانشین جدیدا ‫دو چیزو داره آماده میکنه. 657 00:40:39.412 --> 00:40:42.329 ‫اولیش انتخاب مدیر کله. 658 00:40:43.079 --> 00:40:46.162 ‫دومیش ساخت ساختمون دفتر جدیده. 659 00:40:47.037 --> 00:40:47.746 ‫بعد از این همه سال موقعشه... 660 00:40:47.746 --> 00:40:50.912 ‫که بانک سانشین ساختمون زیبایی داشته باشه. 661 00:40:51.787 --> 00:40:59.746 ‫پس همه توی بانک برای درست کردن ‫ساختمون جدید اهمیت زیادی قائلند. 662 00:41:00.579 --> 00:41:04.162 ‫شاید باعث تصمیم گیری برایِ ‫برنده ی انتخابات مدیر کل باشه. 663 00:41:07.162 --> 00:41:08.079 ‫شما دوست دکتر شو... 664 00:41:08.079 --> 00:41:11.829 ‫از شرکت ساخت و ساز نوآورانه هستین. 665 00:41:12.496 --> 00:41:16.204 ‫دکتر شو یکی از سهام دارای ‫ بانک ربانگ هم هست. 666 00:41:17.496 --> 00:41:20.162 ‫میشه منو با دکتر شو آشنا کنید؟ 667 00:41:20.287 --> 00:41:24.121 ‫امیدوارم بتونه ساختمون جدید ‫ بانک سانشین رو مدل سازی کنه.