WEBVTT 1 00:00:02.127 --> 00:00:05.839 ‫[هشت نوجوان واقعی، ‫وارد دنیای فانتزی شدند...] 2 00:00:06.798 --> 00:00:10.635 ‫[این ماجراجویی واقعی اوناست.] 3 00:00:10.677 --> 00:00:15.682 ‫ 4 00:01:06.483 --> 00:01:07.484 ‫ایوا! 5 00:01:08.735 --> 00:01:10.111 ‫- وایستا. ‫- وایستا. 6 00:01:35.887 --> 00:01:36.930 ‫جنگجوها؟ 7 00:01:37.013 --> 00:01:38.389 ‫- خفنه. ‫- محشر بود. 8 00:01:38.473 --> 00:01:39.557 ‫جمع بشید اینجا. 9 00:01:41.184 --> 00:01:44.562 ‫تا الان کارتون خوب بود. ‫اما زیادم خیالتون راحت نباشه. 10 00:01:45.230 --> 00:01:47.148 ‫تو توی دنیای خودت، ‫تجربه ی چه جور مبارزه ای رو داری؟ 11 00:01:47.607 --> 00:01:50.151 ‫وقتی کوچیک تر بودم، کاراته کار می کردم. ‫اما فقط همین. 12 00:01:50.401 --> 00:01:51.986 ‫کاراته؟ دیوید؟ 13 00:01:52.528 --> 00:01:54.447 ‫تقریبا همه ی زندگیم بوکس کار کردم. 14 00:01:54.530 --> 00:01:55.907 ‫- سرین؟ ‫- تیر اندازی با کمان. 15 00:01:55.990 --> 00:01:58.618 ‫- چه مدت کار کردی؟ ‫- حدود هفت سال. 16 00:01:58.826 --> 00:01:59.827 ‫ایوا، تو چطور؟ 17 00:01:59.911 --> 00:02:02.330 ‫تو زیرزمین خونمون ‫با کیسه بوکس تمرین کردم. 18 00:02:02.497 --> 00:02:06.084 ‫چند تا حرکات کشتی گیری رو تقلید کردم ‫که آشکارا گفته بودن... 19 00:02:06.209 --> 00:02:08.461 ‫«توی خونه انجام ندید.» ‫تقریبا همین. 20 00:02:09.212 --> 00:02:11.339 ‫- شمشیراتونو بردارین. ‫- آره. 21 00:02:34.195 --> 00:02:36.155 ‫- دستاتون درد گرفته؟ ‫- آره. 22 00:02:36.489 --> 00:02:40.368 ‫خوبه. درد ماهیچه هاتون برای تاوورا ‫و سپاهش اهمیتی نداره. 23 00:02:40.451 --> 00:02:42.495 ‫- سه، چهار. ‫- راستش، برای منم مهم نیست. 24 00:02:42.787 --> 00:02:44.914 ‫وقتی وارد مبارزه میشی ‫تصورت چیه؟ 25 00:02:44.998 --> 00:02:46.457 ‫هر کاری برای برنده شدن بکنم، 26 00:02:46.582 --> 00:02:48.876 ‫هر کاری از دستم برمیاد هم ‫برای کمک به گروه بکنم. 27 00:02:49.002 --> 00:02:52.797 ‫تو هر گروهی، این روال هست ‫که اگه کسی خیلی زیاده خواهی کنه، 28 00:02:52.880 --> 00:02:56.134 ‫یا زیادی رو موفقیت تمرکز کنه، ‫گروه رو نابود میکنه. 29 00:02:56.551 --> 00:02:58.720 ‫خب من مطمئنم که اینجا، 30 00:02:58.803 --> 00:02:59.846 ‫همه می خوان تو یه مبارزه ای پیروز بشن. 31 00:03:01.097 --> 00:03:05.393 ‫به نظرت همه کمک به هم گروهی رو ‫به پیروزی ترجیح میدن؟ 32 00:03:06.185 --> 00:03:08.312 ‫- واقعا بهش ایمان داری؟ ‫- آره. 33 00:03:09.564 --> 00:03:11.232 ‫تو به همه ی افراد گروه ‫اعتماد کامل داری؟ 34 00:03:12.775 --> 00:03:15.028 ‫من به همه ی افراد گروه اعتماد می کنم. ‫واقعا میگم. 35 00:03:18.740 --> 00:03:20.033 ‫تمرکز کنید، مبارزها! 36 00:03:20.992 --> 00:03:21.993 ‫- یک. ‫- یک. 37 00:03:22.076 --> 00:03:23.077 ‫- دو. ‫- دو. 38 00:03:23.161 --> 00:03:25.538 ‫همیشه چشمتون به رقیبتون باشه! 39 00:03:26.414 --> 00:03:28.833 ‫هیچوقت خودتونو ‫در دید حمله ی دشمن قرار ندین. 40 00:03:31.544 --> 00:03:32.754 ‫عالیجناب... 41 00:03:34.839 --> 00:03:36.340 ‫مبارزان، واینستید. 42 00:03:36.507 --> 00:03:41.220 ‫من اومدم مبارزهارو به یه چالش دعوت کنم. 43 00:03:42.555 --> 00:03:43.556 ‫به مسابقه ی کتابخونی؟ 44 00:03:44.140 --> 00:03:46.976 ‫خب، برای پیروزی یه مبارزه ‫بیشتر از یه راه وجود داره. 45 00:03:47.435 --> 00:03:49.353 ‫اگه دشمن با فریب یا طلسم حمله کنه، 46 00:03:49.520 --> 00:03:52.356 ‫به نظرت سلاحاتون چه فایده ای داره؟ 47 00:03:52.398 --> 00:03:54.400 ‫باید چاره اندیش و نکته سنج باشید، 48 00:03:54.525 --> 00:03:58.321 ‫و خوب تحقیق کرده باشید. ‫دانش، قدرته. 49 00:03:59.447 --> 00:04:02.575 ‫قدرت هم خودش قدرته. 50 00:04:02.658 --> 00:04:04.619 ‫مخصوصا اگه دشمن با یه شمشیر بیاد سراغت. 51 00:04:05.787 --> 00:04:07.455 ‫- خب... ‫- عالیجناب. 52 00:04:08.414 --> 00:04:10.917 ‫با این وجود شاید منم باید ‫به کلاس های آموزشی تون بیام. 53 00:04:21.969 --> 00:04:24.889 ‫- ببخشید، مبارزا. ‫- صدای چی بود؟ 54 00:04:31.312 --> 00:04:32.313 ‫مبارزا! 55 00:04:36.484 --> 00:04:38.694 ‫انگار یه بسته ای چیزی دستشه. 56 00:04:41.989 --> 00:04:43.241 ‫از کجا اومدن؟ 57 00:04:44.367 --> 00:04:46.994 ‫سوال خیلی خوبی بود. ‫از بین شما کسی می تونه جوابشو بگه؟ 58 00:04:48.996 --> 00:04:50.831 ‫شاید از یه پادشاهی دیگه ان. ‫پیامی چیزی اوردن. 59 00:04:50.915 --> 00:04:52.959 ‫پادشاهی دیگه. ‫بله، اما کدوم پادشاهی؟ 60 00:04:54.544 --> 00:04:57.838 ‫افراد قد بلند، مو مشکی، ‫صنعتگرای فلزات قیمتی. 61 00:04:57.922 --> 00:04:58.923 ‫آستیر؟ 62 00:04:59.006 --> 00:05:02.385 ‫آستیر. بله. ‫آفرین دیوید. آستیر. 63 00:05:02.510 --> 00:05:06.097 ‫آستیر یه پادشاهیه ‫که با اورا و سنکتوم هم مرزه. 64 00:05:07.181 --> 00:05:09.183 ‫من شنیدم با اورا دشمنی قدیمی دارن. 65 00:05:10.434 --> 00:05:13.104 ‫پس شاید دنبال یه متحد ‫علیه اورا هستن. 66 00:05:13.729 --> 00:05:16.065 ‫بریم ببینیم ماجرا چیه. 67 00:05:16.607 --> 00:05:19.151 ‫محافظا! به آموزش به این مبارزا ‫ ادامه بدین. 68 00:05:20.111 --> 00:05:21.529 ‫وقتی فهمیدیم چه خبره، ‫می بینیمتون. 69 00:05:24.782 --> 00:05:25.783 ‫بریم. 70 00:05:26.409 --> 00:05:30.037 ‫درسته، یه جور چشم و همچشمی قدیمی ‫بین اورا و آستیر هست. 71 00:05:30.121 --> 00:05:31.956 ‫اما فکر نکنم با این شرایط... 72 00:05:34.458 --> 00:05:37.420 ‫دریوس ما رو از ورود ممانعت کرده، ‫اما نمی تونه از گوش دادن هم جلوگیری کنه. 73 00:05:37.670 --> 00:05:38.921 ‫بیشتر ساکنان سرزمین ابدی ‫فکر می کنن ما مردیم. 74 00:05:39.714 --> 00:05:41.465 ‫دریوس هم فکر می کنه ‫که باید اجازه بدیم همینطوری فکر کنن. 75 00:05:41.549 --> 00:05:43.843 ‫- بله. منم موافقم. ‫- آره. اما تو آدم حوصله سر بری هستی. 76 00:05:43.926 --> 00:05:46.304 ‫باشه، اما اگه کسی هنگام دید زدن پادشاه ‫گیرت بندازه چی؟ 77 00:05:48.723 --> 00:05:50.433 ‫دارم تلاش می کنم گوش بدما. 78 00:05:51.809 --> 00:05:55.104 ‫60 ساله که پادشاهی ما و شما ‫رقیب همدیگه ان. 79 00:05:56.897 --> 00:05:58.316 ‫واقعا قابل تاسفه. 80 00:05:59.191 --> 00:06:02.903 ‫ملکه ی عالی قدر ما هم به همین علت ‫ما رو به اینجا فرستاده. 81 00:06:04.322 --> 00:06:07.199 ‫تا فاصله ای رو که ‫بین مردمانمون هست، پیوند بده. 82 00:06:08.242 --> 00:06:10.494 ‫دقیقا. ما نتیجه های کارامون، 83 00:06:10.661 --> 00:06:12.455 ‫و اشتباهات راه و رسممون رو دیدیم. 84 00:06:12.621 --> 00:06:16.542 ‫لطفا این هدیه رو ‫از طرف پادشاهی ما قبول کنید. 85 00:06:23.549 --> 00:06:24.633 ‫عالیجناب... 86 00:06:27.053 --> 00:06:29.847 ‫این شیشه ظاهر میستونیایی داره. 87 00:06:31.348 --> 00:06:37.438 ‫- اینو آسترایت ها درست نکردن. ‫- شما جادوگر چاره اندیش و نکته سنجی هستید. 88 00:06:41.942 --> 00:06:45.071 ‫این هدیه ی خیلی سخاوتمندانه ایه. 89 00:07:01.253 --> 00:07:07.092 ‫شیشه ی میستونیایی شکل. ‫میگن یه ملکه رو از حسودی دیوونه کرده. 90 00:07:08.093 --> 00:07:11.263 ‫بیاین. تشریف بیارین عالیجناب. ‫خودتون ببینید. لازم نیست بترسید. 91 00:07:13.265 --> 00:07:15.935 ‫تو کل سرزمین ابدی ‫فقط 5 تا ازش هست. 92 00:07:23.108 --> 00:07:24.360 ‫قشنگه. 93 00:07:26.445 --> 00:07:30.491 ‫تقریبا ماوراییه. 94 00:07:37.164 --> 00:07:40.167 ‫میگن اسرار رو فاش میکنه. 95 00:07:41.502 --> 00:07:43.796 ‫چی مخفی کردین؟ 96 00:07:45.339 --> 00:07:47.800 ‫وارثان رو بیار داخل. 97 00:07:51.011 --> 00:07:52.805 ‫- عالیجناب. ‫- بیارشون داخل. 98 00:08:02.398 --> 00:08:04.525 ‫ممنونم. 99 00:08:05.150 --> 00:08:08.279 ‫- آدلاین؟ سدریک! ‫- بیا برادر. 100 00:08:17.288 --> 00:08:22.501 ‫وارثان سنکتوم! ‫پس هنوز زنده اید. 101 00:08:22.585 --> 00:08:24.670 ‫و آماده برای برگردوندن تاج و تخت پدرم. 102 00:08:26.213 --> 00:08:28.591 ‫مگر این که اول من به چنگ بیارمش، برادر. 103 00:08:29.925 --> 00:08:32.136 ‫ما اشریل و دورین هستیم. 104 00:08:32.428 --> 00:08:37.182 ‫خدمت کاران مهربان و فروتن ملکه ی آستیر. 105 00:08:44.106 --> 00:08:47.860 ‫چه سعادتی شد ‫ که امروز از آستیر اومدین. 106 00:08:48.319 --> 00:08:50.821 ‫به نظر میرسه آینده ی ما ‫درخشان و درخشان تر میشه. 107 00:08:52.239 --> 00:08:55.242 ‫همون طور که پیش بینی شده بود، ‫اساطیر جستجو شون رو شروع کردن. 108 00:08:55.701 --> 00:08:58.662 ‫به زودی سنگ پادشاهی رو پیدا می کنیم. 109 00:08:59.330 --> 00:09:00.622 ‫سنگ پادشاهی. 110 00:09:04.418 --> 00:09:07.379 ‫به زودی تاج و تخت سنکتوم رو ‫از تاوورا پس می گیریم. 111 00:09:07.629 --> 00:09:09.340 ‫و انتقام خون پدرمون رو می گیریم. 112 00:09:09.465 --> 00:09:10.799 ‫اگه به نوشته های اساطیر باور دارید. 113 00:09:10.966 --> 00:09:13.052 ‫کار عاقلانه ای کردید ‫که به دنبال اتحادمون بودید. 114 00:09:13.927 --> 00:09:16.972 ‫ما صاحب بزرگترین قدرت ها ‫در کل سرزمین ابدی میشیم. 115 00:09:17.056 --> 00:09:19.391 ‫سرورم، ما خدمت کارای فروتن شماییم. 116 00:09:26.023 --> 00:09:29.860 ‫- حق با دریوسه. ‫- خب، شایدم نباشه. 117 00:09:30.361 --> 00:09:31.695 ‫خب از کجا معلوم؟ 118 00:09:31.779 --> 00:09:34.990 ‫خب قطعا نمی تونیم با وقت تلف کردن ‫به نتیجه ای برسیم. 119 00:09:35.908 --> 00:09:38.452 ‫باید به تمریناتمون برگردیم. ‫همگی بیاید بریم... 120 00:09:39.203 --> 00:09:41.455 ‫- چیکار می کنی؟ ‫- بهم اعتماد کن. 121 00:09:42.498 --> 00:09:48.504 ‫اوراکل، آدلاین، سدریک... ‫بیاید... بیاید بریم. 122 00:09:52.049 --> 00:09:54.468 ‫منو ببخشین. 123 00:10:13.946 --> 00:10:15.239 ‫تو چت شده؟ 124 00:10:15.322 --> 00:10:17.491 ‫واقعا باعث شرمندگی سنکتومی. 125 00:10:17.991 --> 00:10:21.954 ‫- یه آسترایت هیچ وقت سر خم نمیکنه. ‫- مزخرفه. همین الان این کارو کردن. 126 00:10:24.206 --> 00:10:25.207 ‫دقیقا. 127 00:10:26.959 --> 00:10:29.461 ‫به نظرت ممکنه حرفای این آقایون دروغ باشه؟ 128 00:10:29.545 --> 00:10:32.840 ‫مطمئن نیستم. ‫فقط یه راه برای فهمیدنش هست. 129 00:10:33.757 --> 00:10:34.842 ‫باید اکسیر درست کنیم. 130 00:10:35.467 --> 00:10:38.262 ‫- اکسیر؟ ‫- دقیق بخوام بگم، اکسیر حقیقت جادویی. 131 00:10:38.554 --> 00:10:43.308 ‫- مطمئنی جواب میده؟ ‫- نه، نه. ولی باید امتحان کنیم. 132 00:10:43.809 --> 00:10:47.521 ‫امتحان کنیم؟ نمیشه که اکسیر رو ‫الکی الکی امتحان کرد. 133 00:10:47.855 --> 00:10:51.149 ‫- مصیبت قورباغه رو یادته؟ ‫- ببین. دیگه اون اتفاق نمیفته. 134 00:10:52.025 --> 00:10:54.862 ‫من یه نقشه دارم. ‫به کمک جنگجوها نیاز داریم. 135 00:10:54.987 --> 00:10:56.405 ‫تو حواست به عمو باشه. 136 00:11:00.617 --> 00:11:02.744 ‫نباید اجازه بدیم بازم ‫یکی از اکسیرهاش رو درست کنه. 137 00:11:03.161 --> 00:11:08.542 ‫قراره با تاوورا و آستیر بجنگیم. ‫اساطیر به دادمون برسن. 138 00:11:21.597 --> 00:11:24.725 ‫خیلی خب، جنگجوها. ‫جمعتون جمعه. عالی شد. 139 00:11:25.392 --> 00:11:28.645 ‫من می ترسم که آسترایت ها ‫آدمایی که ادعا می کنن، نباشن. 140 00:11:30.147 --> 00:11:32.941 ‫حالا باید قبل از هر خسارتی، ‫ هدف واقعی شون رو آشکار کنیم. 141 00:11:33.025 --> 00:11:34.776 ‫- فهمیدین؟ ‫- بله. 142 00:11:34.860 --> 00:11:36.320 ‫حالا بین این منشورها... 143 00:11:36.403 --> 00:11:39.364 ‫یه دستورالعملی هست که برای درست کردن ‫ اکسیر حقیقت جادویی بهش نیاز داریم. 144 00:11:39.489 --> 00:11:42.242 ‫ازتون میخوام تا دیر نشده، ‫پیداش کنید. 145 00:11:42.492 --> 00:11:45.662 ‫این تازه نصفشه. ‫میرم بقیه شو هم بیارم. 146 00:11:45.871 --> 00:11:47.873 ‫ما طلسمی احتیاج داریم ‫که هدف واقعیشون رو نشون بده. 147 00:11:47.956 --> 00:11:50.167 ‫«اکسیر فریب، ‫دو عدد تخم ایگوانای مشکی، 148 00:11:50.250 --> 00:11:53.879 ‫دو قاشق چای خوری ژله ی مثانه ی ماهی، ‫یه قاشق چای خوری عرق قورباغه، 149 00:11:53.962 --> 00:11:55.339 ‫یه مشت بنفشه ی آفریقایی.» 150 00:11:55.422 --> 00:11:57.215 ‫- فکر کنم منم یکی پیدا کردم. ‫- چی هست؟ 151 00:11:57.299 --> 00:11:59.217 ‫دستور تغییر شکله. 152 00:11:59.509 --> 00:12:01.178 ‫خیلی خب، هنوز پیدا نکردین؟ 153 00:12:01.261 --> 00:12:02.763 ‫دو تا دستور احتمالی پیدا کردیم. 154 00:12:02.846 --> 00:12:06.016 ‫خب، بذار ببینم چیَن. ‫بین اینا رو بگردید. 155 00:12:06.099 --> 00:12:07.643 ‫این فریب و تغییر شکله. 156 00:12:07.726 --> 00:12:09.853 ‫نه، این... این درست نیست. 157 00:12:09.936 --> 00:12:14.316 ‫نه، اسمش اکسیر حقیقت جادوییه. ‫توی طومار می نویسه. 158 00:12:14.483 --> 00:12:15.484 ‫اکسیر حقیقت! 159 00:12:15.859 --> 00:12:19.071 ‫اکسیر حقیقت! اکسیر حقیقت! ‫عالیه! عالیه! یه کم جا باز کنید. 160 00:12:19.237 --> 00:12:21.073 ‫کارت عالی بود، سلحشور شان. 161 00:12:21.239 --> 00:12:24.826 ‫خمیر سوسک سرگین، ‫عرق قورباغه، بزاق اژدها. 162 00:12:24.993 --> 00:12:26.328 ‫و اشک تک شاخ لازم داریم. 163 00:12:26.495 --> 00:12:29.873 ‫این ترکیبات به راحتی تو بازار پیدا میشه. 164 00:12:30.040 --> 00:12:32.667 ‫برید بازار و چیزایی رو ‫که توی طوماره، بیارید. 165 00:12:32.751 --> 00:12:34.836 ‫اگه کسی دوباره خواست بدونه ‫ ترکیبات چیا هستن، 166 00:12:34.920 --> 00:12:36.171 ‫داد بزنه. من می خونم. 167 00:12:43.845 --> 00:12:45.389 ‫خیلی خب، بریم. بریم. 168 00:12:46.390 --> 00:12:48.016 ‫بیاید حتما پخش بشیم. 169 00:12:51.895 --> 00:12:53.480 ‫به نظرت چیزی اینجا هست؟ 170 00:12:53.605 --> 00:12:55.857 ‫سوسک، عرق، بزاق، اشک. ‫سوسک، عرق، بزاق، اشک، 171 00:12:55.941 --> 00:12:57.651 ‫سوسک، عرق، بزاق، اشک، خب. 172 00:12:58.402 --> 00:13:02.197 ‫صبر کنید. اینجا یه نماد هست. ‫اشک تک شاخ. 173 00:13:02.906 --> 00:13:04.950 ‫- باشه، آره. آره. ‫- باید توی چیزی بریزیم؟ 174 00:13:05.200 --> 00:13:07.953 ‫- از سطل استفاده کن. ‫- عه، اینجا نماد هست. 175 00:13:08.036 --> 00:13:09.913 ‫رو همه ش نماد هست. 176 00:13:10.288 --> 00:13:13.125 ‫چه قدر بریزم؟ ‫داره میاد، داره میاد. 177 00:13:13.625 --> 00:13:16.086 ‫کافیه. آره... فکر کنم خوبه. 178 00:13:16.378 --> 00:13:18.964 ‫- نمادا رو پیدا کنید! ‫- سوسک سرگین، سوسک سرگین! 179 00:13:19.965 --> 00:13:23.468 ‫- من سوسک سرگین رو برمی دارم. ‫- بزاق اژدها رو پیدا کردم. 180 00:13:25.220 --> 00:13:27.639 ‫- بزاق قورباغه. آره، فکر کنم کافیه. ‫- خیلی خب. 181 00:13:28.056 --> 00:13:29.391 ‫- اینجا رو باش. ‫- چیه؟ 182 00:13:29.474 --> 00:13:31.434 ‫بِشِر و از اینا. 183 00:13:31.518 --> 00:13:33.436 ‫پس همه شون رو توی بِشِر می ریزیم. 184 00:13:33.770 --> 00:13:35.438 ‫کاملا با احتیاط بریزید. 185 00:13:36.648 --> 00:13:39.151 ‫حله. تا جای ممکن پرش کن شان. 186 00:13:39.234 --> 00:13:41.736 ‫باشه. همگی ظرفا رو پر کنید. 187 00:13:43.697 --> 00:13:44.698 ‫اینجا رو ببین. 188 00:13:45.824 --> 00:13:47.993 ‫از شیشه ی آستیری شکل ‫که از ماسه های «سونار» درست شده، 189 00:13:47.993 --> 00:13:50.537 ‫به عنوان یه دروازه ‫بین قلمرو ها استفاده میشه. 190 00:13:50.912 --> 00:13:52.289 ‫دست سازه ی عجیبیه. 191 00:13:52.873 --> 00:13:55.375 ‫یه دلیل دیگه برای عدم اعتماد ‫ به این آسترایت هاست. 192 00:13:55.458 --> 00:13:57.586 ‫بریز. بریز. بریز. ‫هر وقت به خط رسید بهت میگم. 193 00:13:57.669 --> 00:13:58.628 ‫خب، بسه! 194 00:13:58.753 --> 00:14:00.547 ‫بچه ها یه بیلچه یا چوب بیارین. 195 00:14:00.797 --> 00:14:04.050 ‫از دستتون نیفته ها. ‫فاجعه میشه. 196 00:14:04.342 --> 00:14:05.886 ‫- هر چی لازمه، هست؟ ‫- آره. 197 00:14:06.052 --> 00:14:10.432 ‫حالا که همه ی ترکیبات رو دارید، ‫این طناب رو می گیرید، 198 00:14:10.765 --> 00:14:15.061 ‫و دور دهانه ی بطری می ندازید. 199 00:14:15.228 --> 00:14:18.773 ‫می ذارید بالاش. و می ریزید. 200 00:14:19.024 --> 00:14:20.901 ‫تو می تونی با صدای بلند ‫طومار رو بخونی... 201 00:14:20.984 --> 00:14:22.819 ‫تا مطمئن شیم که چی کار می کنیم؟ 202 00:14:22.903 --> 00:14:26.197 ‫برای کشف حقیقت، ترکیبات این اکسیر ‫باید دقیقا به یک اندازه... 203 00:14:26.323 --> 00:14:29.200 ‫و در یک زمان با هم مخلوط بشن. 204 00:14:29.576 --> 00:14:31.995 ‫اگر ترکیبات کاملا دقیق مخلوط نشوند، 205 00:14:32.078 --> 00:14:33.872 ‫جادوی اکسیر عملی نمی شود. 206 00:14:33.997 --> 00:14:37.834 ‫اکسیر قدرت خود را از دست داده، ‫و باید از نو ترکیب شود. 207 00:14:37.918 --> 00:14:40.462 ‫این ترکیبات، کاملا ناپایدارن. 208 00:14:40.837 --> 00:14:43.340 ‫خب؟ پس باید خیلی مراقب باشید. 209 00:14:43.423 --> 00:14:45.425 ‫اصلا نباید بهشون دست بزنید. 210 00:14:45.967 --> 00:14:47.135 ‫فقط آروم باشید. 211 00:14:47.385 --> 00:14:49.346 ‫ما داریم کار گروهی می کنیم، خب؟ 212 00:14:49.679 --> 00:14:51.014 ‫- باید حرکت کنی. ‫- باشه. 213 00:14:51.097 --> 00:14:52.432 ‫باید حرکت کنی وگرنه... 214 00:14:52.515 --> 00:14:53.808 ‫- منم نمی تونم حرکت کنم. ‫- باشه، باشه. دارم حرکت می کنم. 215 00:14:53.892 --> 00:14:55.226 ‫همگی یه نفس عمیق بکشید. ‫چیزی نیست. 216 00:14:55.310 --> 00:14:57.854 ‫خیلی خب. پس همگی هم زمان می ریزیم. ‫هم زمان انجامش میدیم. 217 00:14:57.979 --> 00:15:00.982 ‫خب، یادتون باشه نه خیلی سریع ‫و نه خیلی آروم بریزید. 218 00:15:01.524 --> 00:15:06.029 ‫سه، دو، یک! ‫بریزید. بریزید. بریزید. بریزید. 219 00:15:07.405 --> 00:15:10.116 ‫خیلی خب، حله. حله. حله. 220 00:15:12.702 --> 00:15:15.413 ‫خیلی خب، کافیه، کافیه! ‫کافیه... درست نمیشه... 221 00:15:17.040 --> 00:15:18.458 ‫چه اشتباهی شد؟ 222 00:15:18.750 --> 00:15:20.502 ‫هم زمان نریختیم. 223 00:15:20.794 --> 00:15:23.922 ‫باید آروم انجامش بدیم، ‫تا سرعت همه یکی بشه. 224 00:15:24.214 --> 00:15:27.050 ‫خیلی خب. بریم یه بار دیگه ‫ ترکیبات رو بیاریم. 225 00:15:27.217 --> 00:15:28.802 ‫باشه؟ دوباره انجامش میدیم. 226 00:15:29.052 --> 00:15:31.930 ‫- بریم! همه تون بشر دارید؟ ‫- آره. 227 00:15:32.013 --> 00:15:34.099 ‫بشرا رو بیارید. ‫خیلی خب، بریم، بریم! 228 00:15:34.182 --> 00:15:36.643 ‫من بزاق اژدها رو برداشتم! ‫من بزاق اژدها رو برداشتم! 229 00:15:36.726 --> 00:15:38.103 ‫تقصیر من بود. 230 00:15:38.353 --> 00:15:40.855 ‫نه، داداش. کیدن. ‫نگران نباش داداش. 231 00:15:41.064 --> 00:15:43.525 ‫تقصیر همه مونه. ‫ هم زمان نریختیم. 232 00:15:43.608 --> 00:15:45.068 ‫اشتباهمون همین بود. 233 00:15:46.152 --> 00:15:48.822 ‫مواظب باشید. مواظب باشید. ‫دارم با یه اکسیر خطرناک میام. 234 00:15:48.988 --> 00:15:50.532 ‫نخور. نخور... 235 00:15:50.657 --> 00:15:52.117 ‫نخور داداش! هی... 236 00:15:52.200 --> 00:15:54.119 ‫چی کار می کنی؟ وایستا، وایستا، وایستا! 237 00:15:54.202 --> 00:15:56.204 ‫خب حالا... اون کدومه؟ سوسک سرگین؟ 238 00:15:56.287 --> 00:15:58.456 ‫- سوسک سرگینه. ‫-خب، حالا سوسک سرگین و اشک تک شاخ داریم. 239 00:15:58.540 --> 00:16:00.583 ‫اگه من این دو تا رو ببرم پایین. ‫سرعتمون خیلی میره بالا. 240 00:16:00.667 --> 00:16:01.793 ‫یکیش رو من برمی دارم. یکیش رو دیوید. 241 00:16:01.876 --> 00:16:03.586 ‫وقتی کارتون تموم شد، ‫ شما دو تا هم بیاین پایین. 242 00:16:03.670 --> 00:16:05.547 ‫فرقی نداره کی می بره، فقط... 243 00:16:05.672 --> 00:16:08.591 ‫- بگیر. فرقی نداره. ‫- همگی آروم باشین. آروم باشین. 244 00:16:08.716 --> 00:16:09.843 ‫- بریم بچه ها. ‫- آروم. 245 00:16:09.926 --> 00:16:11.094 ‫اینجوری نیست که... 246 00:16:11.261 --> 00:16:13.930 ‫یه نفس عمیق بکشید بچه ها. ‫همگی باهم. 247 00:16:14.931 --> 00:16:17.058 ‫- بریم! بریم! ‫- بریم! بریم! بریم! 248 00:16:18.560 --> 00:16:19.686 ‫- یه بار دیگه. ‫- حله. 249 00:16:19.769 --> 00:16:21.438 ‫- موفق شدین. ‫- حال همگی خوبه؟ 250 00:16:21.521 --> 00:16:24.190 ‫یه کم بیارش بالا. ‫ثابت نگهش دار. 251 00:16:24.858 --> 00:16:27.861 ‫- خب. ‫- خیلی آروم. خیلی خیلی آروم. 252 00:16:30.947 --> 00:16:33.283 ‫بریزید. بریزید. بریزید. ‫ادامه بدید. ادامه بدید. ادامه بدید. 253 00:16:33.366 --> 00:16:36.703 ‫آره، آره، آره. بریزید. ‫همه ش رو بریزید. خوبه. 254 00:16:36.786 --> 00:16:38.288 ‫ادامه بدید. ادامه بدید. ادامه بدید. 255 00:16:38.371 --> 00:16:39.956 ‫- آره، آره، آره، آره. ‫- بریزید، بریزید، بریزید! 256 00:16:40.039 --> 00:16:42.542 ‫خیلی خب! خیلی خب! همگی برید عقب! ‫همگی این طرف! این طرف! زود باشید! 257 00:16:42.625 --> 00:16:45.420 ‫این طرف! یالا! یالا! ‫عقب، عقب! خب، حالا صبر کنیم! 258 00:16:59.100 --> 00:17:00.852 ‫کار کرد! 259 00:17:04.898 --> 00:17:06.733 ‫- موفق شدیم، بچه ها! ‫- کارتون عالی بود. 260 00:17:08.985 --> 00:17:10.403 ‫چی کار کردیم؟ 261 00:17:10.778 --> 00:17:15.658 ‫خب امیدورام که نجاتمون داده باشن! ‫کارتون عالی بود! 262 00:17:16.409 --> 00:17:21.539 ‫و نوشته که فقط اندازه ی... ‫ یه انگشتونه لازم داریم. 263 00:17:23.750 --> 00:17:25.460 ‫عالیه! اینم از این. 264 00:17:33.051 --> 00:17:34.344 ‫اساطیر حرف زدن. 265 00:17:36.846 --> 00:17:39.849 ‫شان، امروز رفتارهای یه قهرمان واقعی رو ‫از خودت نشون دادی. 266 00:17:40.058 --> 00:17:43.436 ‫اساطیر هم به عنوان اولین سلحشوری که ‫تو شرایط سخت پیش قدم شد، 267 00:17:43.853 --> 00:17:45.897 ‫این تعویذ رو بهت اعطا کردن. 268 00:17:45.980 --> 00:17:47.398 ‫ممنونم. 269 00:17:47.482 --> 00:17:49.359 ‫- کارت خیلی خوب بود، شان. ‫- ممنونم. 270 00:17:50.360 --> 00:17:53.613 ‫- حسابی این جا رو به هم ریختی. ‫- معذرت می خوام. 271 00:17:54.155 --> 00:17:56.574 ‫خیلی خب. هر وقت موقعش شد، ‫ خبرتون می کنیم. 272 00:18:02.288 --> 00:18:03.665 ‫وقتی داشتیم اکسیر رو درست می کردیم، 273 00:18:03.790 --> 00:18:07.168 ‫گروهمون داشت زیر بار فشار، ‫ کم کم از هم می پاشید. 274 00:18:07.961 --> 00:18:10.922 ‫حتی اگه همه مون رهبری می کردیم، ‫که البته جواب نداد، 275 00:18:11.130 --> 00:18:12.840 ‫باز هم رهبرای خیلی خوبی نبودیم. 276 00:18:12.966 --> 00:18:15.301 ‫همه مون وحشت کرده بودیم ‫و داشتیم از دست می رفتیم. 277 00:18:15.426 --> 00:18:17.720 ‫فکر کنم دلیلش این بود ‫که هیچکس نمی خواد گوش بده. 278 00:18:19.097 --> 00:18:21.265 ‫احساس می کنم که این گروه ‫می تونه عالی باشه، 279 00:18:21.474 --> 00:18:23.434 ‫اما با این شرایط، احتمال موفقیتمون کمه. 280 00:18:24.143 --> 00:18:27.105 ‫به نظرتون در حال حاضر ‫گروهمون می تونه تاوورا رو شکست بده؟ 281 00:18:27.230 --> 00:18:28.231 ‫- نه. ‫- نه. 282 00:18:29.899 --> 00:18:32.902 ‫رهبری مهمه، ‫اما این که گاهی اوقات عقب بکشی، 283 00:18:32.985 --> 00:18:36.030 ‫و به بقیه کمک کنی، 284 00:18:36.114 --> 00:18:39.117 ‫یعنی به جای نقش رهبری ‫ نقش پیرو داشته باشی، هم... 285 00:18:39.283 --> 00:18:40.702 ‫واقعا مهمه. 286 00:18:45.915 --> 00:18:47.625 ‫همه مون دوست داریم قدرت داشته باشیم، 287 00:18:47.709 --> 00:18:48.876 ‫- اما زمانی بیشتر میشه... ‫- آره. 288 00:18:48.960 --> 00:18:50.837 ‫که یه نیروی بخصوص آزموده میشه. 289 00:18:50.920 --> 00:18:53.131 ‫آره، صد درصد موافقم. ‫خب من احساس می کنم... 290 00:18:53.214 --> 00:18:55.758 ‫هنوز موعد شکوفا شدن همه نرسیده، 291 00:18:55.925 --> 00:18:58.344 ‫منظورم کساییه که هنوز تعویذ نگرفتن، 292 00:18:58.428 --> 00:19:00.346 ‫یا کسایی که احساس می کنن ‫کارای بیشتری از دستشون برمیاد. 293 00:19:00.471 --> 00:19:02.932 ‫سخته... چون واقعا چیزی نمونده بود.... 294 00:19:03.015 --> 00:19:04.684 ‫- آره. ‫- و واقعا مستحقشن که بگیرن. 295 00:19:04.767 --> 00:19:06.269 ‫منم دوست دارم یه جورایی امتحانش کنم. 296 00:19:06.394 --> 00:19:07.854 ‫اما اگه یه فرصت باشه... 297 00:19:07.937 --> 00:19:09.355 ‫که استعدادت رو نشون بدی، ‫ولی شکست بخوری، چی؟ 298 00:19:09.647 --> 00:19:12.442 ‫مثلا من از بچگی بازی می کردم، ‫معما حل می کردم... 299 00:19:12.525 --> 00:19:14.610 ‫و خانوادگی بازی می کردیم. خب؟ 300 00:19:14.694 --> 00:19:18.322 ‫برای همین یه جورایی ‫با دیدگاه استراتژی معمایی بزرگ شدم. 301 00:19:18.448 --> 00:19:19.866 ‫- آره. ‫- برای همین واقعا امیدوارم... 302 00:19:19.949 --> 00:19:22.201 ‫که یه چالشی مثل اون باشه. 303 00:19:22.285 --> 00:19:25.621 ‫اما همونطور که قبلا گفتم ‫اون احساس ناامنی سراغ آدم میاد... 304 00:19:25.788 --> 00:19:28.499 ‫که اگه شکست بخورم، چی؟ ‫چون اون وقت توجیهی ندارم... 305 00:19:28.583 --> 00:19:31.335 ‫و خب هیچ حرفی ندارم. 306 00:19:45.433 --> 00:19:48.394 ‫برادر. این همه جسارت به تو نیومده. 307 00:19:49.145 --> 00:19:51.939 ‫واقعا می خوای طبق یه حدس و گمان ‫آرامش قلمروهامون رو به خطر بندازی؟ 308 00:19:52.607 --> 00:19:54.692 ‫اگه شکست بخوریم. ‫خودم شخصا این اکسیر رو می خورم. 309 00:19:54.775 --> 00:19:59.322 ‫امیت، اگه اینطور باشه ‫پس همه مون می خوریم. 310 00:20:03.367 --> 00:20:04.869 ‫شاهزاده امیت، اکسیر حقیقت رو... 311 00:20:04.952 --> 00:20:06.746 ‫تو دو تا جام آسترایت ها ریخته. 312 00:20:07.705 --> 00:20:11.918 ‫بیاید امیدوار باشیم که درست انجامش داده. ‫همینجا منتظر دستورم بمونید. 313 00:20:13.002 --> 00:20:14.003 ‫بدرخشید. 314 00:20:33.773 --> 00:20:37.693 ‫امروز ما به این اتحاد تاریخی می پیوندیم. 315 00:20:39.570 --> 00:20:42.031 ‫چون دو پادشاهی متحد شده، ‫بهتر از یک پادشاهیست. 316 00:20:42.490 --> 00:20:45.743 ‫اما اتحاد سه پادشاهی، مستحکم تر هم هست. 317 00:20:46.535 --> 00:20:51.207 ‫آستیر، اورا و سنکتوم. 318 00:20:56.212 --> 00:21:01.092 ‫- عمو جان، قبل از این که امضا کنیم... ‫- چه کاری از این مهم تره؟ 319 00:21:03.219 --> 00:21:07.682 ‫نوشیدنی تشریفاتی. ‫تا این اتحاد تاریخی بین سه قلمرو رو... 320 00:21:08.015 --> 00:21:10.017 ‫جشن بگیریم. 321 00:21:14.563 --> 00:21:18.067 ‫اوه، بله. نوشیدنی تشریفاتی. 322 00:21:42.591 --> 00:21:43.592 ‫ممنونم. 323 00:21:44.719 --> 00:21:47.555 ‫- ممنون، سرور جوان. ‫- ممنون، دیوید. 324 00:21:52.643 --> 00:21:56.897 ‫به افتخار سرزمین ابدی، ‫که با درایت... 325 00:21:58.274 --> 00:22:01.652 ‫قدرت و صداقت در آن بمانیم. 326 00:22:24.300 --> 00:22:27.970 ‫یه بار دیگه میگین ‫که کی شما رو فرستاده، قربان؟ 327 00:22:33.267 --> 00:22:36.228 ‫من از طرف جادوگر تاوورا اومدم. 328 00:22:37.897 --> 00:22:41.150 ‫- چی گفتی؟ ‫- محافظا! این آقایون رو دستگیر کنید! 329 00:22:41.275 --> 00:22:42.318 ‫صبر کنید. وایستید! 330 00:22:44.528 --> 00:22:45.696 ‫برای چی اومدین؟ 331 00:22:47.531 --> 00:22:48.908 ‫به ما بگین چرا. 332 00:22:51.994 --> 00:22:54.747 ‫تا پادشاه ساده لوحتون رو فریب بدیم. 333 00:22:55.748 --> 00:22:59.668 ‫فقط یه هدیه ی قیمتی نیاز بود ‫تا وارثان سنکتوم 334 00:22:59.793 --> 00:23:03.297 ‫و این به اصطلاح سلحشورها رو، ‫از اون دنیا، بیرون بکشیم. 335 00:23:03.464 --> 00:23:05.007 ‫اربابتون چی می خواد؟ 336 00:23:07.259 --> 00:23:10.638 ‫- ما رو به سیاه چال ببرید. ‫- نه. من پاسخ می خوام. 337 00:23:12.056 --> 00:23:13.849 ‫اون نابودی شما رو می خواد! 338 00:23:16.560 --> 00:23:19.980 ‫شما و هر کسی که ‫سد راه سپاه تاریکی بشه. 339 00:23:21.607 --> 00:23:27.655 ‫سرزمین ابدی برای تاووراست... ‫و تاوورا به فرال ها تعلق داره. 340 00:23:27.863 --> 00:23:31.700 ‫قدرت اونا، قدرت اونه. 341 00:23:33.160 --> 00:23:36.455 ‫و هیچ چیز نمی تونه جلوش رو بگیره. ‫حتی شما. 342 00:23:36.580 --> 00:23:39.917 ‫- آینده ی ما دست شما نیست! ‫- شماها آینده ای ندارید! 343 00:23:42.836 --> 00:23:48.425 ‫وقتی تاوورا سنگ پادشاهی رو به دست بیاره، ‫خشم فرال ها رو آزاد می کنه. 344 00:23:49.343 --> 00:23:51.887 ‫و ژرفنا سرزمین ابدی رو می بلعه. 345 00:23:53.222 --> 00:23:56.600 ‫سلحشور شان، به لطف تو ‫نقاب از چهره ی این احمقا برداشتیم. 346 00:23:57.184 --> 00:23:59.812 ‫قبل از این که برن سیاه چال ‫حرفی داری بگی؟ 347 00:24:01.814 --> 00:24:03.732 ‫ما تسلیم تاوورا نمیشیم. 348 00:24:05.192 --> 00:24:07.987 ‫شما شکست می خورید! 349 00:24:08.112 --> 00:24:10.155 ‫از جلوی چشمام دورشون کنید! 350 00:24:10.239 --> 00:24:11.949 ‫هنوز کارمون با شما تموم نشده! 351 00:24:12.574 --> 00:24:16.287 ‫تاوورا کل پادشاهیتون رو می سوزونه. 352 00:24:37.057 --> 00:24:40.853 ‫پیشکش آسترایت ها، ‫شیشه ی میستونیایی شکل کجاست؟ 353 00:24:41.353 --> 00:24:43.897 ‫- جاش امنه. ‫- باید نابودش کنی. 354 00:24:47.985 --> 00:24:50.696 ‫- اون عتیقه ست. ‫- اون هدیه ی تاووراست. 355 00:24:53.490 --> 00:24:58.245 ‫دشمنامون غیرقابل پیش بینین، مگه نه؟ ‫اونا با جادو حمله می کنن. 356 00:24:58.328 --> 00:25:02.082 ‫یا مثل این دفعه، با یه آینه ی جادویی. ‫من با اوراکل موافقم. 357 00:25:02.958 --> 00:25:05.627 ‫ما یه بار فریبشون رو خوردیم. ‫نگه داشتنش عاقلانه نیست. 358 00:25:07.004 --> 00:25:08.839 ‫آینه رو درجا نابود کن. 359 00:25:09.798 --> 00:25:12.009 ‫-عالیجناب. ‫- این یه دستوره. 360 00:25:14.052 --> 00:25:15.888 ‫اون تو رو اغوا کرد. 361 00:25:17.306 --> 00:25:19.725 ‫هر دومون رو اغوا کرد. ‫تقریبا داشت به قیمت همه چیز تموم میشد. 362 00:25:21.518 --> 00:25:23.187 ‫اون جلوی قدرت قضاوتت رو گرفته، تریوس. 363 00:25:24.938 --> 00:25:29.443 ‫سلحشوران، ‫بابت خدمتگزاریتون ممنونم. 364 00:25:30.277 --> 00:25:35.532 ‫یه بار دیگه دیدیم که سرزمین ابدی، ‫همیشه اونطور که به نظر میاد، نیست. 365 00:25:37.659 --> 00:25:41.163 ‫حالا برید خوب بخوابید. ‫فردا صبح می بینیمتون. 366 00:25:53.091 --> 00:25:56.303 ‫دستت رو بکش. 367 00:26:20.369 --> 00:26:22.329 ‫بچه ها، دیشب واقعا عجیب و غریب بود. 368 00:26:22.538 --> 00:26:24.623 ‫دوباره که دارم فکرش رو می کنم، 369 00:26:24.706 --> 00:26:27.793 ‫این آدمایی که تظاهر می کردن آستیر هستن... ‫یا اسمشون چی بود؟ 370 00:26:27.876 --> 00:26:29.753 ‫- آستیرها. ‫- آسترایت ها. اونا همه مون رو گول زدن. 371 00:26:29.836 --> 00:26:32.172 ‫هیچ سرنخی هم نداشتیم، ‫ تا این که شاهزاده امیت... 372 00:26:32.631 --> 00:26:35.342 ‫یه جورایی بهمون گفت که ممکنه اونا ‫اون چیزی که ادعا می کنن، نباشن. 373 00:26:35.467 --> 00:26:37.970 ‫همینطور گفت که اونا نابودی ما رو می خوان. 374 00:26:59.908 --> 00:27:01.994 ‫- بچه ها، صدای شیپور رو می شنوین؟ ‫- بچه ها، من شنیدم. 375 00:27:02.077 --> 00:27:03.912 ‫- بچه ها، من صدای شیپور شنیدم. ‫- من صدای شیپور شنیدم. 376 00:27:03.996 --> 00:27:05.414 ‫- سلحشورها. ‫- میلا. 377 00:27:06.415 --> 00:27:07.541 ‫نگهبان گوهر بعدی... 378 00:27:08.500 --> 00:27:09.501 ‫نزدیکه. 379 00:27:10.127 --> 00:27:13.463 ‫مار اهریمنی شنزار سوریان. ‫گوهر دانایی دست اونه. 380 00:27:14.756 --> 00:27:16.049 ‫باید بریم، سلحشورا. 381 00:27:16.133 --> 00:27:18.218 ‫قبل از این که بخزه ‫و خودش رو به قلعه برسونه. 382 00:27:18.302 --> 00:27:19.469 ‫زود باشید بریم. 383 00:27:29.604 --> 00:27:30.647 ‫اینجاست. 384 00:27:44.870 --> 00:27:47.956 ‫- اینا قفسه. ‫- احتمالا برای ماست. 385 00:27:48.749 --> 00:27:51.793 ‫سلحشورا... وقتشه که بریم جلو. 386 00:27:55.297 --> 00:27:58.300 ‫ای مار اهریمنی، ما اومدیم ‫ گوهر دانایی رو بگیریم. 387 00:28:35.212 --> 00:28:39.049 ‫نگاهشون کن. 388 00:28:39.966 --> 00:28:44.596 ‫چه قدر کوچولو و خامین. 389 00:28:45.347 --> 00:28:49.893 ‫باهوش ترینتون کیه؟ 390 00:28:50.894 --> 00:28:52.354 ‫ما همه مون باهوشیم، مار اهریمنی. 391 00:28:53.647 --> 00:28:55.774 ‫همه تون موافقین؟ 392 00:28:55.857 --> 00:28:57.150 ‫- بله. ‫- بله. 393 00:28:57.275 --> 00:29:00.111 ‫پس باید ثابت کنید. 394 00:29:01.279 --> 00:29:05.784 ‫برای گرفتن گوهر دانایی... 395 00:29:07.494 --> 00:29:12.082 ‫باید تا قبل از افتادن آخرین شن، 396 00:29:12.332 --> 00:29:18.672 ‫از دام من فرار کنید. 397 00:29:19.965 --> 00:29:23.093 ‫بیاید بریم. زود باشید. 398 00:29:32.477 --> 00:29:33.520 ‫شما می تونید. 399 00:29:34.312 --> 00:29:38.191 ‫فقط داناترینتون می تونه فرار کنه. 400 00:29:41.278 --> 00:29:43.321 ‫- شان، تونستی؟ ‫- دیوید... نه داداش. 401 00:29:43.947 --> 00:29:46.199 ‫حتی وسطش رو هم نمی تونم باز کنم. 402 00:29:46.283 --> 00:29:49.202 ‫من نمی تونم بالاش رو باز کنم. 403 00:29:49.661 --> 00:29:52.872 ‫دارم سعی می کنم ‫هر چی رو که می تونم، باز کنم و شلش کنم. 404 00:29:53.373 --> 00:29:55.208 ‫اما باز نمیشه. 405 00:29:56.543 --> 00:29:58.128 ‫هنوز کسی نتونسته طناب رو باز کنه؟ 406 00:29:58.587 --> 00:30:00.338 ‫- نه. تو چی؟ ‫- نه. 407 00:30:00.797 --> 00:30:04.801 ‫من به معماهای دستی مثل باز کردن گره ‫ و طناب عادت ندارم. 408 00:30:04.884 --> 00:30:10.015 ‫همه شون همدیگه رو می کِشن. ‫نمی تونم بفهمم از کجا اومدن. 409 00:30:10.140 --> 00:30:11.891 ‫اولی رو... 410 00:30:12.058 --> 00:30:13.059 ‫یا دومی رو باز کردی؟ 411 00:30:13.184 --> 00:30:15.687 ‫بچه ها من دارم اطرافش دست می زنم ‫تا ببینم گره ها کجان، 412 00:30:15.770 --> 00:30:17.188 ‫و بعد این طرفش رو. 413 00:30:17.981 --> 00:30:19.566 ‫وای سخته. 414 00:30:21.151 --> 00:30:22.694 ‫نه! 415 00:30:31.077 --> 00:30:33.246 ‫این زیر، طنابی هست ‫که به همدیگه بافته شده. 416 00:30:33.330 --> 00:30:36.124 ‫- خب؟ ‫- باید بازشون کنی. 417 00:30:36.916 --> 00:30:39.044 ‫فکر کنم من از گره باز کردن، خوشم میاد. 418 00:30:41.171 --> 00:30:42.422 ‫باید عجله کنید... 419 00:30:43.256 --> 00:30:48.845 ‫هیچوقت نمی تونی فرار کنی. ‫به اندازه ی کافی باهوش نیستی. 420 00:30:49.971 --> 00:30:52.974 ‫وقتت داره تموم میشه. 421 00:30:54.184 --> 00:30:59.647 ‫تمرکز کنید! نباید اجازه بدید پیروز بشه. ‫شما می تونید. 422 00:31:04.569 --> 00:31:06.988 ‫من فهمیدم که اگه وسطشو شل کنی، 423 00:31:07.072 --> 00:31:09.157 ‫و بکشی، فکر کنم جدا بشه. 424 00:31:11.159 --> 00:31:13.078 ‫بچه ها، کس دیگه ای بازش نکرده؟ 425 00:31:13.161 --> 00:31:15.080 ‫- تلاش کن بازش کنی ‫-خب چه طوری؟ 426 00:31:15.163 --> 00:31:17.290 ‫دارم گره ها رو شل می کنم. ‫فقط همین. 427 00:31:17.373 --> 00:31:19.375 ‫- کدوم گره؟ ‫- به شل کردنش ادامه بدید. 428 00:31:19.459 --> 00:31:21.836 ‫- گره ها کنارشن. ‫- کدوم گره ها؟ 429 00:31:22.212 --> 00:31:24.297 ‫من نمی دونم چه گره ای رو میگی. 430 00:31:24.756 --> 00:31:26.633 ‫من فقط داشتم باهاش کلنجار می رفتم، 431 00:31:26.716 --> 00:31:28.468 ‫که یهویی باز شد. 432 00:31:32.931 --> 00:31:35.100 ‫تو گفتی وسطش گره داره. 433 00:31:35.183 --> 00:31:40.105 ‫کلی زمان دارید که ببازید. 434 00:31:40.438 --> 00:31:42.690 ‫ لعنتی. ‫احساس گیج بودن می کنم. 435 00:31:44.859 --> 00:31:47.237 ‫من واقعا... ‫گره ی این طناب رو پیدا نمی کنم. 436 00:31:47.362 --> 00:31:49.364 ‫- من حتی یه دونه شو هم باز نکردم. ‫- تو هم گیر کردی؟ 437 00:31:49.447 --> 00:31:50.532 ‫یه چیزی فراتر از گیر کردن! 438 00:31:52.075 --> 00:31:53.243 ‫تو می تونی. 439 00:31:53.409 --> 00:31:57.122 ‫واقعا کنجکاوم بدونم ‫که چه طوری این باز میشه. 440 00:31:59.499 --> 00:32:01.918 ‫اگه اینطور فکر می کنی، ‫ایوا رو ببین. 441 00:32:13.096 --> 00:32:14.347 ‫تو می تونی. 442 00:32:19.477 --> 00:32:20.812 ‫پسر، چیزی نمونده ایوا تمومش کنه. 443 00:32:21.813 --> 00:32:24.065 ‫- من بهت باور دارم، ایوا. ‫- تو می تونی. 444 00:32:40.748 --> 00:32:43.459 ‫- ایوا تونست! ‫- آفرین، ایوا. 445 00:32:48.381 --> 00:32:49.465 ‫برش دار. 446 00:32:53.845 --> 00:32:54.888 ‫آفرین. 447 00:32:57.557 --> 00:33:03.021 ‫آگاهی کلید زندگیه. 448 00:33:06.357 --> 00:33:11.112 ‫دیگه بسه. مبارزا زدن رو دستت. برو. 449 00:33:17.285 --> 00:33:19.037 ‫- آفرین، ایوا. ‫- ممنون. 450 00:33:19.287 --> 00:33:21.122 ‫- بیا کمک کنیم دوستات هم فرار کنن. ‫- آره. 451 00:33:21.789 --> 00:33:23.207 ‫من درست پیش رفتم. 452 00:33:25.126 --> 00:33:27.337 ‫من هنوزم نمی دونم. ‫اگه همینجا ولم کنن... 453 00:33:27.420 --> 00:33:29.964 ‫نمی تونم برم. ‫کل شبو اینجام. 454 00:33:30.048 --> 00:33:32.216 ‫- تهش رو اینجا می بینی؟ ‫- باید بکشیش. 455 00:33:32.300 --> 00:33:33.676 ‫مگه ته داره؟ 456 00:33:33.760 --> 00:33:36.888 ‫جان؟ طناب ته داره؟ 457 00:33:37.180 --> 00:33:39.515 ‫- مثل بافت چهارتاییه. ‫- خب، حالا دیگه احساس خنگی می کنم. 458 00:33:41.851 --> 00:33:43.728 ‫صبر کن ایوا. ‫گفتی اینا رو چه طوری... 459 00:33:43.853 --> 00:33:45.355 ‫آفرین! 460 00:33:45.938 --> 00:33:49.108 ‫خب، یکی دیگه موند! ‫تونستم! 461 00:33:49.776 --> 00:33:51.152 ‫- آفرین، شان! ‫- ممنون. 462 00:33:52.820 --> 00:33:54.781 ‫ناراحت نباش. 463 00:34:03.039 --> 00:34:04.791 ‫- خدای من. ‫- خوبه. 464 00:34:06.626 --> 00:34:07.627 ‫آفرین ایوا. 465 00:34:07.752 --> 00:34:10.588 ‫نمی خوام بگم شکست خوردم. ‫چون فکر می کنم که بالاخره... 466 00:34:10.671 --> 00:34:12.131 ‫شاید می تونستم انجامش بدم. 467 00:34:12.215 --> 00:34:15.927 ‫اما می دونید چیه؟ ‫فقط باید فرز و مثبت نگر باشین. 468 00:34:16.302 --> 00:34:17.929 ‫بزرگترین ترس من از ماره. 469 00:34:18.054 --> 00:34:20.181 ‫اما هدفم اینه که یه کمی پیشرفت کنم. 470 00:34:20.264 --> 00:34:21.766 ‫برای برنده شدن، نه. 471 00:34:21.849 --> 00:34:25.561 ‫برای این که می خوام به مار شیطانی ‫نشون بدم که می تونم. 472 00:34:25.978 --> 00:34:29.690 ‫مطمئنا همه مون می تونیم شکستشون بدیم. 473 00:34:29.774 --> 00:34:32.652 ‫جنگجوها، هیچی مثل یه مبارزه ی طاقت فرسا ‫نمی تونه بهترین بُعد شما رو شکوفا کنه. 474 00:34:32.735 --> 00:34:34.112 ‫اون موقعست که متوجه میشین ‫واقعا کی هستین. 475 00:34:35.780 --> 00:34:37.115 ‫- بریم؟ ‫- بریم. 476 00:35:03.558 --> 00:35:05.143 ‫این چیه؟ 477 00:35:05.518 --> 00:35:06.978 ‫«به دستور پادشاه سایلس، 478 00:35:07.145 --> 00:35:12.441 ‫هیچ شهروند یا مسافری از اورا ‫نباید به این سرزمین پا بذاره. 479 00:35:12.775 --> 00:35:15.278 ‫کسانی که از این دستور ‫نافرمانی کنند، 480 00:35:15.361 --> 00:35:19.282 ‫مثل یک دزد و یا خیانت کار، تنبیه می شوند.» 481 00:35:20.783 --> 00:35:22.326 ‫حتما دیروز این اتفاق افتاده. 482 00:35:22.410 --> 00:35:24.036 ‫- بعد از اومدن اون حیله گرا. ‫- آره. آره. 483 00:35:24.203 --> 00:35:27.123 ‫احتمالا فقط می خوان تو اعتماد کردن ‫محتاط باشن. 484 00:35:28.541 --> 00:35:29.792 ‫خیلی ساکته. 485 00:35:31.586 --> 00:35:32.587 ‫خلوته. 486 00:35:51.397 --> 00:35:54.817 ‫عالیجناب... ‫امروز در بین آشوب، 487 00:35:54.901 --> 00:35:58.571 ‫جنگجوهای ما، برای به دست اوردن گوهر دانایی ‫با مار شیطانی شنزار سوریان، مبارزه کردن. 488 00:35:59.238 --> 00:36:03.993 ‫اما فقط یه نفر موفق شد گوهر رو بگیره. ‫جنگجویی به اسم ایوا. 489 00:36:07.496 --> 00:36:10.124 ‫اساطیر به خاطر دانایی تو، ‫این بازوبند رو... 490 00:36:10.207 --> 00:36:11.417 ‫بهت پیشکش کردن. 491 00:36:20.343 --> 00:36:24.305 ‫اوراکل سخن گفت. ‫قهرمان نام گذاری شد. 492 00:36:25.556 --> 00:36:27.058 ‫گوهر دانایی رو برایمان بیار. 493 00:36:32.438 --> 00:36:35.691 ‫جنگجو ایوا، توی جستجوی این گوهر، 494 00:36:35.775 --> 00:36:37.401 ‫چی درباره ی خودت فهمیدی؟ 495 00:36:37.568 --> 00:36:41.822 ‫متوجه شدم که از چیزی که فکر می کردم، 496 00:36:41.906 --> 00:36:43.366 ‫داناتر و باهوش ترم. 497 00:36:43.574 --> 00:36:49.622 ‫بسیار خب، با دانشی که از سنت بیشتر بود، ‫این گوهر پاکی رو برگردوندی. 498 00:36:50.289 --> 00:36:55.419 ‫امید است کسی که تاج پاکی به سرش می گذارد، ‫تاج دانایی هم به سر بگذارد. 499 00:36:55.961 --> 00:36:57.171 ‫اکنون و تا همیشه. 500 00:36:57.963 --> 00:36:59.215 ‫اکنون و تا همیشه. 501 00:37:00.049 --> 00:37:02.635 ‫لطفا گوهر رو داخل تاج بذار. 502 00:37:11.727 --> 00:37:16.816 ‫فقط یه گوهر پاکی دیگه مونده، جنگجویان. ‫آماده اید؟ 503 00:37:17.775 --> 00:37:18.943 ‫- بله. ‫- بله. 504 00:37:19.026 --> 00:37:21.904 ‫ممنونم جنگجوها. مرخصید. 505 00:37:23.489 --> 00:37:27.284 ‫امیت، دریوس کجاست؟ 506 00:37:28.869 --> 00:37:30.371 ‫- بریم. ‫- نمی دونم. 507 00:37:31.539 --> 00:37:35.167 ‫- دریوس گم شده. ‫- از دیشب ندیدمش. 508 00:37:35.292 --> 00:37:37.420 ‫- شنیدین بچه ها؟ ‫- دریوس اونجا نبود. 509 00:37:37.503 --> 00:37:38.921 ‫دریوس گم شده. 510 00:37:48.639 --> 00:37:52.643 ‫دریوس. روزی قدرتمندترین جادوگر زمانه بودی، 511 00:37:52.726 --> 00:37:56.230 ‫اما الان خدمت کار ‫و نوکر یه پادشاه ضعیف تر شدی. 512 00:37:57.690 --> 00:37:58.941 ‫حال به هم زنه. 513 00:38:26.969 --> 00:38:31.140 ‫دریوس... ‫می تونی خیلی بزرگ تر از این حرفا باشی. 514 00:38:31.182 --> 00:38:38.189 ‫