WEBVTT 1 00:00:11.440 --> 00:00:16.440 ‫ 2 00:00:16.480 --> 00:00:18.800 ‫با چیکوی یه هفته ای آشنا بشین. 3 00:00:20.640 --> 00:00:24.520 ‫جدیدترین عضو خونواده ی ‫30 نفره ی کاپوچین هاست. 4 00:00:26.560 --> 00:00:28.560 ‫همه میخوان باهاش آشنا بشن. 5 00:00:32.040 --> 00:00:34.480 ‫چیکو از توجه کیف میکنه. 6 00:00:38.640 --> 00:00:40.920 ‫اما به زودی با مشکل رو به رو میشه. 7 00:00:41.000 --> 00:00:44.240 ‫این ناز و نوازش برای ‫همیشه ادامه پیدا نمیکنه. 8 00:00:46.200 --> 00:00:50.400 ‫با وجود نزدیکی شون، ‫خونواده شون عشق خشنی دارن... 9 00:00:51.240 --> 00:00:53.960 ‫و رقابت می تونه سخت باشه. 10 00:01:01.520 --> 00:01:05.800 ‫به زودی، چیکو باید ‫جای خودشو... 11 00:01:05.880 --> 00:01:07.960 ‫توی این جامعه پراز هیاهو پیدا کنه. 12 00:01:10.680 --> 00:01:13.480 ‫وقتی توی یه خونواده بزرگ متولد میشی... 13 00:01:13.560 --> 00:01:16.640 ‫گاهی باید مبارزه کنی تا توش جا بیافتی. 14 00:01:45.040 --> 00:01:48.960 ‫حالا چیکو که سه ماهه ‫شده ستاره ی چیکو کمرنگ شده... 15 00:01:49.520 --> 00:01:52.600 ‫و دیگه بچه ی خونواده نیست. 16 00:01:54.320 --> 00:01:58.600 ‫تا الان 24 ساعت روز ‫به مادرش چسبیده بود... 17 00:01:59.280 --> 00:02:02.120 ‫ولی زمانش رسیده که دوست پیدا کنه. 18 00:02:04.880 --> 00:02:06.520 ‫و علت خوبی هم داره. 19 00:02:09.680 --> 00:02:14.120 ‫دوستی توی دعواهای ‫خونوادگی حمایت کننده و پشتیبان خوبیه. 20 00:02:14.960 --> 00:02:18.520 ‫و یه فایده جانبی هم داره که ‫هر روز تمیز و منظم میشی. 21 00:02:21.600 --> 00:02:24.240 ‫توی یه خونواده ی بزرگ ‫هم بازی کم نیست. 22 00:02:25.840 --> 00:02:29.880 ‫اما برای چیکو، زمین بازی مدرسه ترسناکه. 23 00:02:38.640 --> 00:02:40.360 ‫استرس روز اول گرفته. 24 00:02:42.960 --> 00:02:45.040 ‫شاید با یه صورت دوستانه آغاز کنه. 25 00:02:48.000 --> 00:02:49.200 ‫خاله اش چطوره؟ 26 00:03:03.880 --> 00:03:06.160 ‫نه، دوست نداره. 27 00:03:10.200 --> 00:03:14.120 ‫و پسرخاله های نوجوونش هم ‫نمیخوان یه بچه مزاحم شون بشه. 28 00:03:31.440 --> 00:03:33.520 ‫این همه جواب منفی ‫شنیدن درد داره. 29 00:03:34.320 --> 00:03:36.840 ‫هیچکس نمیخواد باهاش کاری داشته باشه. 30 00:03:44.040 --> 00:03:48.480 ‫اما چیکو تنها غریبه ای نیست ‫که تلاش داره هم بازی پیدا کنه. 31 00:03:53.360 --> 00:03:55.760 ‫یه میمون تنها از بین دسته. 32 00:04:04.120 --> 00:04:05.160 ‫هم سن اون... 33 00:04:05.840 --> 00:04:07.120 ‫هم اندازه ی اون. 34 00:04:08.520 --> 00:04:09.840 ‫خیلی با هم جورن. 35 00:04:15.320 --> 00:04:19.320 ‫بالاخره، چیکو اولین ‫دوستش رو پیدا کرده. 36 00:04:27.960 --> 00:04:29.080 ‫شروع خوبیه... 37 00:04:29.720 --> 00:04:33.280 ‫و داره شبکه اجتماعی خودشو درست میکنه. 38 00:04:41.920 --> 00:04:45.280 ‫در بعضی از خونواده های بزرگ ‫دوستی آسون تر به دست میاد. 39 00:04:51.680 --> 00:04:55.080 ‫یکی از مهربون ترین خونواده... 40 00:04:55.160 --> 00:04:59.520 ‫از جاسیری سه ماهه مواظبت میکنه ‫و هم بازی جوانترش رو انتخاب کرده. 41 00:05:10.560 --> 00:05:13.280 ‫تازه الگوهای بزرگتر دورشو گرفتن... 42 00:05:13.920 --> 00:05:17.400 ‫تا بهش همه ی مهارت های ‫ادامه ی زندگی که احتیاج داره رو آموزش بدن. 43 00:05:21.400 --> 00:05:25.240 ‫و نخستین درس امروزش ‫جالب ترین هم هست. 44 00:05:26.040 --> 00:05:27.040 ‫کشتی گرفتن. 45 00:05:31.640 --> 00:05:32.680 ‫مثل همه ی نرها... 46 00:05:32.760 --> 00:05:36.080 ‫پسرعموهای بزرگترش برای ‫ارزیابی قدرت همدیگه میجنگن. 47 00:05:39.160 --> 00:05:40.480 ‫جاسیری حاضره... 48 00:05:41.360 --> 00:05:44.200 ‫و چه کسی بهتر از مامانش تا باهاش تمرین کنه؟ 49 00:05:53.560 --> 00:05:55.120 ‫برای شور و علاقش نمره بالایی میگیره... 50 00:05:55.640 --> 00:05:58.360 ‫اما نمایشش احتیاج به تمرین داره. 51 00:06:05.200 --> 00:06:07.360 ‫حالا یه حریف بهتر از راه میرسه. 52 00:06:23.480 --> 00:06:27.040 ‫جاسیری شاید کوچیکتر باشه، ‫اما با جرات خودشو نشون میده. 53 00:06:35.680 --> 00:06:36.680 ‫پیروزی! 54 00:06:44.440 --> 00:06:47.160 ‫اما زندگی فقط تفریح و بازی نیست. 55 00:06:50.320 --> 00:06:51.920 ‫هفته هاست که بارون نباریده... 56 00:06:52.520 --> 00:06:55.680 ‫پیدا کردن غذای خوب مشکل تر میشه... 57 00:06:56.280 --> 00:06:58.560 ‫پس گله باید به حرکت ادامه بده. 58 00:07:02.640 --> 00:07:07.280 ‫بقای جاسیری به ‫طور کامل به خونواده ش بستگی داره... 59 00:07:07.800 --> 00:07:11.280 ‫و درس بعدیش مهمترین چیزیه... 60 00:07:11.360 --> 00:07:12.760 ‫که قراره یاد بگیره. 61 00:07:26.960 --> 00:07:31.600 ‫توله شیر کوچولو کایا هم داره ‫درباره زندگی خونوادگی بزرگ یاد میگیره 62 00:07:33.120 --> 00:07:35.840 ‫شکاری که داشت با ‫مامان و برادرهاش ازش لذت میبرد... 63 00:07:35.920 --> 00:07:38.240 ‫توسط خونواده ی خودشون ربوده شده... 64 00:07:38.800 --> 00:07:40.280 ‫یعنی گله مالامالا. 65 00:07:44.800 --> 00:07:49.960 ‫هیچی، حتی یه خونواده هم نمیتونه ‫بین یه شیر و غذاش قرار بگیره. 66 00:07:54.760 --> 00:07:59.480 ‫مادر کایا که پیش بچه هاش برگشته، ‫فقط از دور نگاه میکنه. 67 00:08:02.800 --> 00:08:05.040 ‫برای اینکه شرایط بدتر بشه... 68 00:08:05.120 --> 00:08:08.840 ‫خواهرش بدون اونا به گله ملحق شده. 69 00:08:16.240 --> 00:08:20.000 ‫حالا دوباره یه مادر تنها شده ‫و برگشته سر خونه ی اول. 70 00:08:21.240 --> 00:08:24.000 ‫و معقولانه نیست که نزدیک شکار بمونن. 71 00:08:33.360 --> 00:08:34.600 ‫بدون کمک... 72 00:08:34.680 --> 00:08:37.840 ‫مامان کایا نمی تونه تا ‫مدت زیادی ازشون مواظبت کنه. 73 00:08:39.160 --> 00:08:40.920 ‫باید صبور باشه... 74 00:08:41.000 --> 00:08:45.920 ‫و لحظه ی آرومتری رو برای ‫معرفی توله هاش به گله پیدا کنه. 75 00:08:51.040 --> 00:08:56.000 ‫یه بار دیگه، کایا و برادرهاش ‫مجبور میشن بیشتر صبر کنن. 76 00:09:13.640 --> 00:09:17.160 ‫خونواده جاسیری نزدیک ‫به وقت غذا خوردن مهربانتر هستن... 77 00:09:17.240 --> 00:09:20.000 ‫حتی وقتی غذای مقوی سخت پیدا میشه. 78 00:09:25.040 --> 00:09:26.160 ‫در سفرهای طولانی مدت... 79 00:09:26.240 --> 00:09:29.520 ‫به شیر مادرش وابسته س ‫تا انرژی شو حفظ کنه. 80 00:09:35.120 --> 00:09:39.720 ‫اما امروز وقتشه جاسیری ‫یه چیز جدید رو امتحان کنه. 81 00:09:40.800 --> 00:09:42.800 ‫غذای خودش رو انتخاب کنه. 82 00:09:46.120 --> 00:09:49.240 ‫و این یعنی یاد بگیره ‫از ابزار درازش استفاده کنه. 83 00:09:50.240 --> 00:09:51.240 ‫خرطومش. 84 00:09:55.960 --> 00:09:58.960 ‫بهترین بینی در قلمروی حیوانات. 85 00:09:59.480 --> 00:10:02.920 ‫طولش می تونه تا دو متر برسه. 86 00:10:03.680 --> 00:10:07.840 ‫خم بشه، بچرخه و مثل یه دست محکم بگیره. 87 00:10:08.760 --> 00:10:11.920 ‫اینقدر قوی هست تا یه ‫درخت رو بندازه... 88 00:10:12.640 --> 00:10:17.280 ‫و مثل نوک انگشتها اینقدر ‫ظریف هست تا برگها رو از شاخه بچینه. 89 00:10:26.880 --> 00:10:28.160 ‫اما برای جاسیری... 90 00:10:28.240 --> 00:10:33.280 ‫هماهنگ شدن با خرطومش ‫سخت تر از چیزیه که به نظر میاد. 91 00:10:36.560 --> 00:10:41.920 ‫چیدن یه برگ نیازمند دقت بسیار زیادیه. 92 00:10:50.640 --> 00:10:52.960 ‫شاید علف آسونتر باشه؟ 93 00:10:58.000 --> 00:11:00.720 ‫مامانش نشون میده چطور ‫این کار رو بکنه. 94 00:11:04.920 --> 00:11:08.240 ‫اما خیلی بچه س و مهارتی نداره. 95 00:11:17.400 --> 00:11:19.480 ‫بعد از تلاش کردن در تمام صبح... 96 00:11:19.560 --> 00:11:23.240 ‫پاداشش فقط یه ساقه علفه. 97 00:11:27.040 --> 00:11:28.200 ‫یه شروع ضعیف... 98 00:11:29.000 --> 00:11:32.120 ‫اما برای چنین فیل کوچیکی ‫تلاش طاقت فرسایی بوده. 99 00:11:47.400 --> 00:11:49.000 ‫زیر آفتاب سوزان... 100 00:11:49.920 --> 00:11:53.520 ‫جاسیری به شکل خطرناکی گرما زده میشه. 101 00:12:01.640 --> 00:12:06.680 ‫تنها راهی که خونواده ش می تونن بکنن ‫اینه که با بدن هاشون روش سایه بندازن. 102 00:12:16.200 --> 00:12:21.360 ‫چون اثری از بارون نیست، زندگی ‫برای جاسیری سخت تر میشه. 103 00:12:25.480 --> 00:12:30.640 ‫تصمیم بعدی که خونواده ش ‫می گیره برای بقای اون حیاتیه. 104 00:12:40.720 --> 00:12:43.600 ‫برای بقیه بچه هایی که در ‫خونواده های بزرگ به دنیا میان... 105 00:12:43.680 --> 00:12:48.560 ‫گاهی برای چیزی که نیاز داری ‫باید خودت پا جلو بذاری. 106 00:12:51.320 --> 00:12:52.680 ‫با بازگشت به کاستاریکا... 107 00:12:52.760 --> 00:12:56.480 ‫چیکو مشغول گسترش شبکه ‫اجتماعی خودش بوده. 108 00:12:57.280 --> 00:13:01.280 ‫اما تنهایی باید روی ‫یه منطقه مهم کار کنه. 109 00:13:02.920 --> 00:13:04.680 ‫وقت صبحونه س. 110 00:13:08.040 --> 00:13:11.880 ‫و در این خونواده سخت گیر، ‫هیچکس با بقیه سهیم نمیشه... 111 00:13:11.960 --> 00:13:14.680 ‫یا نشونش نمیده از کجا غذا پیدا کنه. 112 00:13:16.600 --> 00:13:20.880 ‫چیکو باید با نگاه کردن ‫به بقیه این کار رو یاد بگیره. 113 00:13:26.000 --> 00:13:29.240 ‫شاید این درخت توخالی ‫چیز خوشمزه ای داشته باشه. 114 00:13:41.920 --> 00:13:44.360 ‫نه، فقط قطره ی بارونه. 115 00:13:46.560 --> 00:13:47.920 ‫چیکو گرسنه س... 116 00:13:48.000 --> 00:13:50.840 ‫اما اصلا نمی دونه ‫چی توی منو خوشمزه س. 117 00:14:00.400 --> 00:14:03.960 ‫بعضی چیزها هنوز نرسیدن و کال هستن. 118 00:14:07.440 --> 00:14:09.480 ‫برخی اصلا خوردنی نیستن. 119 00:14:18.840 --> 00:14:21.280 ‫در حالی که بقیه بدجوری ترسناکن. 120 00:14:26.520 --> 00:14:28.560 ‫وقتی یه چیز خوشمزه پیدا می کنه... 121 00:14:32.800 --> 00:14:34.440 ‫همه توجه شون جلب میشه. 122 00:14:37.600 --> 00:14:39.400 ‫بچه های بزرگ می گیرنش. 123 00:14:52.280 --> 00:14:55.400 ‫چیکوی گرسنه آخرین روش رو امتحان می کنه... 124 00:14:57.560 --> 00:14:59.360 ‫از یه بزرگتر التماس می کنه 125 00:15:10.160 --> 00:15:11.760 ‫وقتی چاره دیگه ای نداره... 126 00:15:12.520 --> 00:15:14.080 ‫میره سراغ ته مونده ها. 127 00:15:25.360 --> 00:15:27.960 ‫اما زمین جایی نیست که ‫بشه زیاد روش موند. 128 00:15:36.800 --> 00:15:38.680 ‫یه مار بوآ. 129 00:15:40.640 --> 00:15:43.840 ‫چیکو از خطری که داره ‫نزدیک میشه آگاه نیست. 130 00:15:45.920 --> 00:15:50.160 ‫اگه گیر بیافته، شانسی در ‫برابر این شکارچی کشنده نداره. 131 00:15:54.840 --> 00:15:55.920 ‫اما تنها نیست. 132 00:16:02.200 --> 00:16:04.920 ‫دوستان جدیدش ‫زنگ خطر رو به صدا دراوردن... 133 00:16:05.000 --> 00:16:08.560 ‫و خونواده دور مار حلقه می زنه. 134 00:16:16.600 --> 00:16:19.600 ‫چیکو از فاصله امن نگاه می کنه. 135 00:16:26.160 --> 00:16:28.200 ‫حالا که حواس خونواده ش پرت شده... 136 00:16:28.280 --> 00:16:30.720 ‫یه فرصت غیرمنتظره می بینه. 137 00:16:32.920 --> 00:16:34.520 ‫با کمی تلاش... 138 00:16:37.880 --> 00:16:39.080 ‫به کلی غذا می رسه. 139 00:16:44.480 --> 00:16:46.760 ‫وقتی کسی نیست ازش بدزده... 140 00:16:46.840 --> 00:16:51.120 ‫از اولین جیرجیرک ‫آبدارش تنهایی لذت می بره. 141 00:16:53.800 --> 00:16:54.920 ‫چیکو شاید جوون باشه... 142 00:16:55.520 --> 00:16:59.320 ‫اما ثابت کرده هوش لازم ‫برای برنده شدن در رقابت رو داره. 143 00:17:00.200 --> 00:17:05.400 ‫و حالا می تونه روی حمایت دوستانش ‫در سالهای پیش رو حساب باز کنه. 144 00:17:10.040 --> 00:17:14.160 ‫بالاخره، تازه داره زندگی ‫خونوادگی بزرگ دستش میاد. 145 00:17:24.680 --> 00:17:26.520 ‫در کنار رود سند... 146 00:17:28.720 --> 00:17:31.480 ‫مادر کایا شاید فرصتی پیدا کرده باشه... 147 00:17:31.560 --> 00:17:34.280 ‫تا توله هاش با گله آشنا بشن. 148 00:17:38.440 --> 00:17:41.080 ‫بعد از غذا سیر شدن و خوب خوابیدن... 149 00:17:41.160 --> 00:17:43.280 ‫و در حال استراحت هستن. 150 00:17:47.280 --> 00:17:49.560 ‫الان وقتشه. 151 00:17:50.360 --> 00:17:53.600 ‫اما چون از عکس العمل اونا ‫خاطرجمع نیست توله ها رو پنهون میکنه. 152 00:18:30.160 --> 00:18:33.000 ‫معلومه که گله از دیدنش خوشحال میشن. 153 00:18:49.280 --> 00:18:52.400 ‫اما از توله ها هم همینقدر خوش آمدگویی میشه؟ 154 00:18:55.760 --> 00:18:59.920 ‫اگه باباشون اونا رو بپذیره، ‫بقیه گله هم ازش اطاعت می کنن. 155 00:19:01.840 --> 00:19:04.520 ‫بستگی به مامان شون داره ‫که اونو متقاعد کنه. 156 00:19:18.240 --> 00:19:22.400 ‫برای کایا، بزرگترین لحظه زندگیش فرا رسیده. 157 00:19:35.960 --> 00:19:39.080 ‫برادرهای شجاعش زودتر میرن جلو. 158 00:19:44.760 --> 00:19:49.880 ‫کایا با احتیاط صبر میکنه تا ‫مطمئن بشه استقبال گرمی ازشون میشه. 159 00:20:00.440 --> 00:20:01.440 ‫مطمئن شد... 160 00:20:01.960 --> 00:20:05.160 ‫میره جلو تا با پدرش آشنا بشه. 161 00:20:13.880 --> 00:20:15.160 ‫بالاخره... 162 00:20:15.760 --> 00:20:18.160 ‫پذیرش کایا از طرف باباش... 163 00:20:18.680 --> 00:20:23.200 ‫جای اونو توی گله مالامالا ایمن میکنه. 164 00:20:28.600 --> 00:20:33.360 ‫توله ها بالاخره با بقیه ‫خونواده شون آشنا میشن. 165 00:20:43.760 --> 00:20:48.600 ‫حالا شیر درونی کایا ‫داره خودشو نشون میده... 166 00:20:50.800 --> 00:20:53.440 ‫و یه شکارچی آینده دار داره بوجود میاد. 167 00:21:04.120 --> 00:21:06.440 ‫دیگه یه توله ی بزدل نیست... 168 00:21:06.520 --> 00:21:10.120 ‫بالاخره خودشو قاطی ‫بازی برادراش میکنه. 169 00:21:30.240 --> 00:21:33.160 ‫روابطی که حالا کایا با ‫خونواده اش درست میکنه... 170 00:21:33.800 --> 00:21:36.200 ‫تا همیشه باقی میمونه. 171 00:21:41.280 --> 00:21:45.720 ‫بالاخره، کایا همونجاییه که بهش تعلق داره. 172 00:21:57.200 --> 00:21:59.480 ‫توی دشت های سوخته ی کنیا... 173 00:22:00.520 --> 00:22:03.160 ‫خونواده ی جاسیری هر ‫کاری ازشون برمیاد انجام میدن... 174 00:22:03.240 --> 00:22:06.760 ‫تا بچه فیل کوچولو رو ‫از آفتاب سوزان در امان نگه دارن. 175 00:22:11.760 --> 00:22:15.280 ‫جاسیری احتیاج به کمک فوری داره. 176 00:22:25.960 --> 00:22:29.960 ‫گله یه چیز آشنا رو ‫توی هوا تشخیص میده... 177 00:22:36.480 --> 00:22:42.160 ‫و جاسیری خسته رو تشویق می کنن ‫تا همه ی قدرتش رو جمع کنه و بلند بشه. 178 00:23:05.160 --> 00:23:07.120 ‫چیزی نمونده بود دیر بشه. 179 00:23:13.960 --> 00:23:17.880 ‫اولین بارون جاسیری. 180 00:23:48.800 --> 00:23:51.560 ‫بارون همیشه یه چیز ویژه ‫رو با خودش میاره. 181 00:23:55.880 --> 00:23:57.480 ‫علف تازه. 182 00:24:05.640 --> 00:24:11.080 ‫بزرگترها می دونن حاصل خیزترین ‫چراگاه ها اون سمت رودخونه هستن. 183 00:24:12.720 --> 00:24:17.360 ‫آخرین دفعه ای که جاسیری از ‫اینجا عبور کرد، جریان آب اونو با خودش برد. 184 00:24:21.720 --> 00:24:22.800 ‫نگرانه. 185 00:24:24.640 --> 00:24:28.280 ‫پا گذاشتن توی آب یه خرده ترسناکه. 186 00:24:34.240 --> 00:24:37.080 ‫ولی همه ی خونواده ش هستن ‫تا توی هر قدم از مسیر... 187 00:24:37.160 --> 00:24:39.160 ‫تشویقش کنن. 188 00:24:57.240 --> 00:24:59.120 ‫با اعتماد کردن به خونواده اش... 189 00:24:59.200 --> 00:25:04.760 ‫دنیای جاسیری از ‫ترس به پیروزی تبدیل شده! 190 00:25:21.480 --> 00:25:25.920 ‫و حتی یاد میگیره ‫چجوری از خرطومش استفاده کنه. 191 00:25:37.440 --> 00:25:39.800 ‫در دهه ی بعدی زندگیش... 192 00:25:39.880 --> 00:25:44.800 ‫خونواده ش همه ی علم و ‫آگاهی خودشونو باهاش به اشتراک میذارن. 193 00:25:50.200 --> 00:25:56.240 ‫اما فعلا، جاسیری میتونه از ‫بچه بودن توی این گله لذت ببره. 194 00:26:05.440 --> 00:26:10.000 ‫همه ی بچه ها به این آسونی نمی تونن ‫با خونواده هاشون ارتباط برقرار کنن. 195 00:26:12.640 --> 00:26:14.480 ‫در دلتای اوکاوانگو... 196 00:26:14.560 --> 00:26:18.160 ‫سگ وحشی دوما باید یاد بگیره ‫به خواهر و برادراش اعتماد کنه... 197 00:26:21.280 --> 00:26:26.000 ‫در حالی که اتفاقی ‫اونا رو به دل خطر میبره. ‫