WEBVTT 1 00:00:02.633 --> 00:00:10.300 ‫[داخل نشوید] 3 00:00:30.466 --> 00:00:32.900 ‫"عصرهای پاییزی بهترینه" 4 00:00:34.933 --> 00:00:37.100 ‫هر چند، حالا هنوز صبحه. 5 00:00:39.700 --> 00:00:41.800 ‫توی این هوا خورش کاری می چسبه. 6 00:00:42.900 --> 00:00:45.566 ‫بسیار خب. پختن تاس کباب، راند دوم! 7 00:00:47.200 --> 00:00:49.700 ‫سیب زمینی ها دارن شروع به نرم شدن می کنن... 8 00:00:49.700 --> 00:00:51.600 ‫این مهمه. 9 00:00:52.633 --> 00:00:55.266 ‫کلی پیاز نسبتاً خرد شده اضافه می کنیم. 10 00:00:55.266 --> 00:00:57.333 ‫این هم مهمه. 11 00:00:57.333 --> 00:00:58.966 ‫شاید امروز از کروکت هم استفاده کنم. 12 00:00:58.966 --> 00:01:02.200 ‫یا شاید گوشت چرخ کرده؟ 14 00:01:06.166 --> 00:01:08.466 ‫- صاحبخونه! ‫- عذر می خوام که این قدر زود اومدم 15 00:01:08.466 --> 00:01:10.433 ‫اما این ها اومدن... 16 00:01:11.033 --> 00:01:13.000 ‫من یابو هستم از اداره پلیس اودوناری. 17 00:01:13.000 --> 00:01:14.233 ‫پلیس؟ 18 00:01:14.233 --> 00:01:16.700 ‫کونو... سسا، درسته؟ 19 00:01:16.700 --> 00:01:18.500 ‫جناب هیتوشی؟ 20 00:01:18.500 --> 00:01:21.700 ‫توتونو هستم. کونو توتونو. 21 00:01:24.400 --> 00:01:27.566 ‫- این چه مدل اسمیه؟ ‫- هی! 22 00:01:28.133 --> 00:01:32.200 ‫جناب کونو، دیشب ساعت 10 کجا بودید؟ 23 00:01:32.200 --> 00:01:34.733 ‫خونه بودم داشتم خورش کاری درست می کردم. 24 00:01:34.733 --> 00:01:37.200 ‫- تنها؟ ‫- بله، تنها. 25 00:01:37.200 --> 00:01:39.533 ‫اتفاقی این نزدیکی ها افتاده؟ 26 00:01:39.533 --> 00:01:42.033 ‫یه جسد توی اون پارک کشف شده. 27 00:01:42.033 --> 00:01:43.866 ‫مقتول، جناب ساگائه کن هست. 28 00:01:43.866 --> 00:01:46.066 ‫- هم دانشگاهی شما. ‫- صحیح. 29 00:01:46.066 --> 00:01:49.633 ‫می خواییم با شما حرف بزنیم. ‫تشریف میارید به اداره؟ 30 00:01:50.400 --> 00:01:53.066 ‫اما ما اصلاً با هم صمیمی نبودیم. 31 00:01:53.066 --> 00:01:56.133 ‫گفتید مقتول، درسته؟ 32 00:01:56.133 --> 00:01:58.933 ‫پس می گید ساگائه به قتل رسیده 33 00:01:58.933 --> 00:02:02.833 ‫و من به نظر شما یه مظنونم، درسته؟ 34 00:02:03.400 --> 00:02:05.900 ‫همراه ما می آیید، مگه نه؟ 35 00:02:09.566 --> 00:02:14.033 ‫[روز 1] 36 00:02:22.000 --> 00:02:26.000 ‫این مردیه که دیروز دیدی؟ 37 00:02:26.000 --> 00:02:28.166 ‫آره خودشه. 38 00:02:28.166 --> 00:02:30.166 ‫مطمئنم. 39 00:02:31.066 --> 00:02:35.366 ‫توی دبیرستان هم همکلاسی جناب ساگائه بودی، درسته؟ 40 00:02:35.366 --> 00:02:37.566 ‫درسته. سال سوم. 41 00:02:37.566 --> 00:02:39.200 ‫چرا قبل تر نگفتی؟ 42 00:02:39.200 --> 00:02:42.300 ‫همون طور که گفتم، زیاد صمیمی نبودیم. 43 00:02:42.300 --> 00:02:45.733 ‫به عنوان یه شخص نظرت راجع بهش چی بود؟ 44 00:02:45.733 --> 00:02:48.200 ‫یه بچه پولدار ننر بود! 45 00:02:48.200 --> 00:02:51.800 ‫پدرش مدیرعامل بود، و یکی از بستگانش هم عضو پارلمان بود. 46 00:02:51.800 --> 00:02:55.666 ‫کلی پول تو جیبی می گرفت و ‫سطحی نگر، جلف و محبوب بود... 47 00:02:55.666 --> 00:02:58.666 ‫به عنوان کسی که زیاد باهاش صمیمی ‫نبودی، خیلی راجع بهش اطلاعات داری. 48 00:02:58.666 --> 00:03:01.300 ‫و با کینه‌ورزی راجع بهش حرف می زنی. 49 00:03:01.300 --> 00:03:04.033 ‫ازش نفرت داشتی؟ 50 00:03:04.033 --> 00:03:06.933 ‫از اون مدل آدم هایی نبود که دلم بخواد بهشون نزدیک باش 51 00:03:06.933 --> 00:03:10.033 ‫اون هم به من نزدیک نمی شد، پس ‫هیچ وقت تعاملی با هم نداشتیم. 52 00:03:10.033 --> 00:03:12.433 ‫یه شاهد داریم. 53 00:03:12.433 --> 00:03:15.700 ‫- یه شاهد؟ ‫- ساعت 10 شب، موقع وقوع جرم 54 00:03:15.700 --> 00:03:20.033 ‫تو و ساگائه همون محلی که جسد ‫پیدا شد، درحال جر و بحث بودید. 55 00:03:20.033 --> 00:03:22.633 ‫من نبودم! من رو با کس دیگه ای اشتباه گرفتن. 56 00:03:22.633 --> 00:03:26.500 ‫این طور فکر می کنی؟ موی ‫ژولیده ات کاملاً منحصر به فرده. 57 00:03:26.500 --> 00:03:29.633 ‫شاید یه قل دیگه من بوده که موقع تولد ازم جدا شده. 58 00:03:29.633 --> 00:03:32.066 ‫تو قلی داری که موقع تولد ازت جدا شده باشه؟ 59 00:03:32.066 --> 00:03:33.800 ‫ندارم. 60 00:03:38.833 --> 00:03:42.533 ‫اون پارک... پارک سایگوزاکا بود؟ 61 00:03:42.533 --> 00:03:44.800 ‫با وجود اینکه مکان خیلی تاریکیه، من رو به وضوح دیدن. 62 00:03:44.800 --> 00:03:46.666 ‫داشتن چیکار می کردن؟ 63 00:03:46.666 --> 00:03:49.100 ‫من چی پوشیده بودم؟ 64 00:03:50.066 --> 00:03:55.333 ‫شما با این شاهد آشنا هستید؟ 65 00:03:55.900 --> 00:03:59.400 ‫- چی؟ ‫- معلومه که نه. اون ها یه شخص ثالث معتبر هستن. 66 00:03:59.400 --> 00:04:01.533 ‫پس جایگاهشون دقیقاً مثل منه، درسته؟ 67 00:04:01.533 --> 00:04:04.233 ‫هیچی درباره اشون نمی دونید. 68 00:04:04.233 --> 00:04:07.500 ‫در این صورت، چرا فکر می‌ نید ‫اون ها دارن حقیقت رو می گن 69 00:04:07.500 --> 00:04:11.000 ‫و من دروغ می گم؟ 70 00:04:12.233 --> 00:04:13.900 ‫این یارو عجب رو مخیه! 71 00:04:13.900 --> 00:04:16.800 ‫پیش قدم شدن و دروغ گفتن فایده ای توش نیست. 72 00:04:16.800 --> 00:04:18.700 ‫ممکنه باشه. 73 00:04:18.700 --> 00:04:23.600 ‫ممکنه از یه سری منافع شخصی یا مالی مطلع باشن. 74 00:04:23.600 --> 00:04:26.400 ‫برای کسی که مظنون به قتله 75 00:04:26.400 --> 00:04:28.633 ‫خیلی آروم هستی. 76 00:04:28.633 --> 00:04:31.533 ‫من هیچ کاری نکردم، و فکر نکنم پلیس 77 00:04:31.533 --> 00:04:34.600 ‫اونقدر احمق باشه که به اشتباه من رو متهم کنه. 78 00:04:35.500 --> 00:04:37.966 ‫یا این قدر کودنید؟ 79 00:04:38.600 --> 00:04:40.300 ‫جناب یابو؟ 80 00:04:43.900 --> 00:04:46.066 ‫- با جناب یابو دعوا راه انداخت! ‫- و اسم شما؟ 81 00:04:46.066 --> 00:04:49.966 ‫- آئوتو. ‫- شما هم همین طور جناب آئوتو. 82 00:04:52.600 --> 00:04:55.666 ‫خب کارمون تموم شد، درسته؟ 83 00:04:55.666 --> 00:04:58.000 ‫پس من می رم خونه. 84 00:05:01.466 --> 00:05:03.133 ‫جناب کونو. 85 00:05:03.700 --> 00:05:06.200 ‫متأسفانه این بازجویی قراره ‫تا غروب ادامه داشته باشه. 86 00:05:06.200 --> 00:05:09.633 ‫فردا بر می گردی، درسته؟ 87 00:05:09.633 --> 00:05:11.700 ‫چی؟ 88 00:05:20.866 --> 00:05:22.866 ‫[استعفاء نامه] 89 00:05:29.566 --> 00:05:32.400 ‫خب... می شه لطفاً گوشیم رو پس بدید؟ 90 00:05:36.966 --> 00:05:38.866 ببخشید 91 00:05:40.100 --> 00:05:43.400 ‫- چیه؟ ‫- من می رم خونه. موبایلم رو می خوام. 92 00:05:43.400 --> 00:05:45.066 ‫صحیح! 93 00:05:51.233 --> 00:05:53.033 ‫[استعفاء نامه] 94 00:05:54.366 --> 00:05:56.866 ‫- این خودشه؟ ‫- بله. 95 00:05:56.866 --> 00:06:00.266 ‫- لطفا رسید رو امضاء کنید. ‫- بسیارخب. 96 00:06:02.733 --> 00:06:05.966 ‫فورومیتسو! اون کپی ها کجان؟ 97 00:06:05.966 --> 00:06:07.600 ‫الآن ترتیبش رو می دم! 98 00:06:07.600 --> 00:06:10.600 ‫- این دست اون دست نکن! ‫- متأسفم. 99 00:06:10.600 --> 00:06:11.800 ‫می دونی که شنیدم. 100 00:06:11.800 --> 00:06:15.633 ‫- نباید دیر کنی، چون حیوون خونگیت مرده! ‫- درسته. 101 00:06:15.633 --> 00:06:19.533 ‫دلیلی نداره... که لیلی به لالات بذارم! 102 00:06:25.466 --> 00:06:28.733 ‫پسر، اون دانشجوئه حسابی خل بود! 103 00:06:28.733 --> 00:06:31.033 ‫اونا حسابی راحت گرفتنش! 104 00:06:31.033 --> 00:06:33.766 ‫توام همینطور ایکیموتو. 105 00:06:34.633 --> 00:06:38.500 ‫درست نیست! به‌زودی بابا میشم. 106 00:06:45.366 --> 00:06:49.633 ‫[روز 2] 107 00:06:56.800 --> 00:06:58.333 ‫- فورومیتسو. ‫- بله؟ 108 00:06:58.333 --> 00:06:59.933 ‫اثر انگشت کونو رو بگیر. 109 00:06:59.933 --> 00:07:01.500 ‫باشه. 110 00:07:04.400 --> 00:07:06.466 ‫سلام، من ایکیموتو هستم. 111 00:07:06.466 --> 00:07:08.066 ‫من فورومیتسو هستم. 112 00:07:08.066 --> 00:07:11.200 ‫لطفاً همکاری کن که بتونیم ‫اثر انگشت‌هات رو بگیریم. 113 00:07:11.200 --> 00:07:14.900 ‫- اثر انگشت؟ ‫- خواهش می‌کنم منو ببخشید. 114 00:07:19.200 --> 00:07:21.166 ‫عذر می‌خوام. 115 00:07:22.533 --> 00:07:23.866 ‫[اداره پلیس کلان‌شهری] 116 00:07:23.866 --> 00:07:25.300 ‫[خطای اسکنر: لطفاً اسکنر و کامپیوتر را چک کنید] 117 00:07:30.733 --> 00:07:32.266 ‫[خطای اسکنر: لطفاً اسکنر و کامپیوتر را چک کنید] 118 00:07:33.833 --> 00:07:35.866 ‫شرمنده. 119 00:07:35.866 --> 00:07:37.266 ‫صبر کن. 120 00:07:37.266 --> 00:07:40.600 ‫- چی شده؟ ‫- عذر می‌خوام. 121 00:07:40.600 --> 00:07:42.100 ‫هی! 122 00:07:42.100 --> 00:07:43.666 ‫بلدی چطوری ازش استفاده کنی؟ 123 00:07:47.766 --> 00:07:49.166 ‫[شماره 6931] 124 00:07:51.966 --> 00:07:53.533 ‫ممنونم. 125 00:07:53.533 --> 00:07:56.133 ‫حیوون خونگیت مُرده؟ 126 00:07:58.766 --> 00:08:01.600 ‫[افسر پلیس، فورومیتسو سیکو] 127 00:08:02.633 --> 00:08:04.100 ‫از کجا میدونی؟ 128 00:08:04.100 --> 00:08:06.100 ‫اتفاقی به گوشم خورد. 129 00:08:06.100 --> 00:08:08.500 ‫درسته. 130 00:08:08.500 --> 00:08:12.500 ‫به محض اینکه چشم ازش برداشت، مُرد. 131 00:08:12.500 --> 00:08:14.633 ‫حسابی افسرده شده. 132 00:08:14.633 --> 00:08:20.100 ‫می‌دونی، جناب یابو واسه مرگ ‫همسر و بچه‌اش اینجا نبود. 133 00:08:20.100 --> 00:08:22.600 ‫به محض اینکه چشم ازش برداشت... 134 00:08:22.600 --> 00:08:24.500 ‫گربه بود؟ 135 00:08:25.566 --> 00:08:29.066 ‫همیشه کنارش بودی چون مریض بود؟ 136 00:08:30.366 --> 00:08:31.900 ‫آره. 137 00:08:31.900 --> 00:08:33.833 ‫درک میکنم... 138 00:08:35.100 --> 00:08:37.400 ‫مطمئنم... 139 00:08:37.400 --> 00:08:40.633 ‫خیلی دوستت داشت. 140 00:08:43.200 --> 00:08:46.566 ‫نمی‌خواسته که تو مرگش رو ببینی. 141 00:08:46.566 --> 00:08:49.333 ‫فقط به این دلیل نیست که ‫ذات گربه اینطوریه... 142 00:08:49.333 --> 00:08:53.400 ‫بلکه به این دلیل هم هست که ‫واقعا تورو دوست داشت، خانم فورومیتسو. 143 00:08:57.133 --> 00:09:01.600 ‫با این حال، اینجور چیزا ‫فقط واسه گربه‌ها اتفاق نمیفته. 144 00:09:01.600 --> 00:09:06.800 ‫وقتی مادربزرگم توی بیمارستان بستری بود ‫یه نفر همیشه پیشش بود 145 00:09:06.800 --> 00:09:11.066 ‫اما انگار لحظه‌ای رو واسه فوتش انتخاب میکنه ‫که هیچکس کنارش نیست. 146 00:09:12.266 --> 00:09:17.400 ‫مادرم عزادار شد ولی من اونو ‫وصیت مادربزرگم دیدم. 147 00:09:19.566 --> 00:09:21.966 ‫زن قوی و مهربونی بود... 148 00:09:21.966 --> 00:09:26.600 ‫واسه همین نمی‌خواست هیچکس مردنش رو ببینه. 149 00:09:26.600 --> 00:09:29.166 ‫این درایت و غرورِ... 150 00:09:29.166 --> 00:09:33.566 ‫مادربزرگ من و گربه‌ی توئه. 151 00:09:38.266 --> 00:09:41.966 ‫هی! صبر کن، صبر کن، صبر کن! 152 00:09:41.966 --> 00:09:43.700 ‫امکان نداره 153 00:09:43.700 --> 00:09:47.800 ‫یه نفر بتونه نحوه مرگش رو کنترل کنه! 154 00:09:47.800 --> 00:09:52.066 ‫- فقط یه اتفاقه. ‫- نمی‌خوام توسط شما بازداشت بشم. 155 00:09:52.833 --> 00:09:55.333 ‫جریان چیه؟ 156 00:09:55.333 --> 00:09:58.833 ‫آیا کاری واسه رفع دلیل بازداشتت انجام دادی؟ 157 00:09:58.833 --> 00:09:59.966 ‫- فورومیتسو! ‫- بله؟ 158 00:09:59.966 --> 00:10:02.100 ‫- تأخیر واسه چیه؟ ‫- متأسفم! 159 00:10:02.100 --> 00:10:04.833 ‫- اینقدر چموش نباش! مردم نگاهشون به توئه. ‫- باشه. 160 00:10:04.833 --> 00:10:07.600 ‫واسه همین میگن ما نیازی به زن ‫توی نیروی پلیس نداریم. 161 00:10:07.600 --> 00:10:10.100 ‫- عجله کن! ‫- چشم! 162 00:10:15.000 --> 00:10:17.966 ‫خب 163 00:10:17.966 --> 00:10:19.933 ‫حالا... 164 00:10:19.933 --> 00:10:22.033 ‫بیا بازجویی رو شروع کنیم. 165 00:10:22.033 --> 00:10:25.933 ‫پریشب ساعت 10 کجا بودی؟ 166 00:10:25.933 --> 00:10:29.566 ‫جواب منو بده. چکار میکردی؟ 167 00:10:32.633 --> 00:10:36.300 ‫- چیه؟ ‫- همسرت چندماهه بارداره؟ 168 00:10:37.033 --> 00:10:38.533 ‫چی؟ 169 00:10:43.033 --> 00:10:45.100 ‫موضوع رو عوض نکن، جواب منو بده... 170 00:10:45.100 --> 00:10:47.833 ‫شما دوتا دعوا داشتین؟ 171 00:10:47.833 --> 00:10:50.166 ‫چی؟ 172 00:10:51.066 --> 00:10:52.233 ‫از کجا میدونی؟ 173 00:10:52.233 --> 00:10:54.766 ‫پیراهنت اتو نشده و کفشات کثیفن. 174 00:10:54.766 --> 00:10:58.600 ‫ولی لباسات رو عوض کردی، ‫پس به‌نظر نمیاد دیشب اینجا شیفت بودی. 175 00:10:58.600 --> 00:11:01.233 ‫دیروز لباسات خیلی خوب بود. 176 00:11:04.766 --> 00:11:07.733 ‫[افسر پلیس، ایکیموتو یوتو] 177 00:11:09.366 --> 00:11:12.466 ‫درسته، سرم شلوغ بود. 178 00:11:12.466 --> 00:11:16.000 ‫نتونستم برم خونه. ‫شاید کوتاهی از من بوده 179 00:11:16.000 --> 00:11:20.566 ‫ولی جناب یابو چندین ماه ‫بدون هیچ مشکلی نرفت خونه! 180 00:11:20.566 --> 00:11:22.366 ‫دقیقاً واسه افسرهای پلیس اینجوریه! 181 00:11:22.366 --> 00:11:25.633 ‫پس همه‌چیز رو توی خونه به همسرت سپردی؟ 182 00:11:26.733 --> 00:11:29.966 ‫من آشغال‌هارو میبرم بیرون! 183 00:11:29.966 --> 00:11:33.833 ‫اون میتونه... واسه کمکم ازم تشکر کنه! 184 00:11:33.833 --> 00:11:36.200 ‫آشغال رو میبری بیرون؟ از کجا؟ 185 00:11:36.200 --> 00:11:37.966 ‫از کجا؟ 186 00:11:38.600 --> 00:11:42.066 ‫خب... از خونه‌مون به سطل زباله محله. 187 00:11:42.066 --> 00:11:44.100 ‫چندتا سطل زباله دارین؟ 188 00:11:44.100 --> 00:11:46.366 ‫سطل زباله؟ 189 00:11:46.366 --> 00:11:49.233 ‫بذار ببینم... دوتا؟ 190 00:11:49.233 --> 00:11:52.300 ‫نه... سه تا؟ 191 00:11:52.300 --> 00:11:56.333 ‫وقتی آشغال رو میبری بیرون، اول آشغال‌های ‫همه‌جای خونه رو جمع می‌کنی، درسته؟ 192 00:11:56.333 --> 00:11:58.966 ‫زباله رو تفکیک میکنی، ‫کیسه زباله رو عوض میکنی، 193 00:11:58.966 --> 00:12:01.633 ‫آب پس‌مونده‌های غذا رو می‌گیری ‫و کف‌شور رو تمیز میکنی. 194 00:12:01.633 --> 00:12:03.666 ‫موجودی کیسه‌های زباله رو چک میکنی 195 00:12:03.666 --> 00:12:06.333 ‫و بعدش آشغال‌هارو با هم جمع میکنی. 196 00:12:06.333 --> 00:12:09.666 ‫تمام اینا یه عالمه کاره. 197 00:12:11.133 --> 00:12:14.066 ‫خب... 198 00:12:14.700 --> 00:12:17.033 ‫فقط بعد از اینکه آشغال‌ها ‫آماده شدن میبرمشون بیرون. 199 00:12:17.033 --> 00:12:19.600 ‫و میخوای بخاطر این ازت تشکر کنه؟ 200 00:12:19.600 --> 00:12:21.866 ‫همسرت بارداره، درسته؟ 201 00:12:21.866 --> 00:12:24.433 ‫این فشار زیادی به بدنش نمیاره؟ 202 00:12:29.333 --> 00:12:31.000 ‫ایکیموتو. 203 00:12:33.166 --> 00:12:35.033 ‫برو و اطلاعات بیشتری جمع کن. 204 00:12:35.033 --> 00:12:36.433 ‫بله قربان. 205 00:12:37.500 --> 00:12:39.766 ‫حالا می‌تونم برم خونه؟ 206 00:12:41.000 --> 00:12:44.733 ‫کلاس دارم و استادم به هرکسی که ‫حتی یه غیبت داشته باشه نمره الف نمیده. 207 00:12:44.733 --> 00:12:48.000 ‫پس حیف میشه. یه بار دیگه ازت می‌پرسم. 208 00:12:48.000 --> 00:12:50.366 ‫دوشب پیش ساعت 10 چکار میکردی و کجا بودی؟ 209 00:12:50.366 --> 00:12:54.100 ‫بهتون که گفتم. خونه بودم. 210 00:12:54.100 --> 00:12:55.400 ‫آدم کله‌شقی هستی. 211 00:12:55.400 --> 00:12:57.600 ‫شما همش همینو میگی. ‫تا کی قراره اینکارو انجام بدیم؟ 212 00:12:57.600 --> 00:12:59.466 ‫به تو بستگی داره. 213 00:13:01.233 --> 00:13:04.333 ‫چند بار بهتون نگفتم؟ 214 00:13:04.333 --> 00:13:07.033 ‫من اینکارو نکردم. 215 00:13:07.033 --> 00:13:08.600 ‫بسیارخب. 216 00:13:09.200 --> 00:13:11.533 ‫پس، فردا هم برگرد. 217 00:13:16.433 --> 00:13:19.266 ‫[اداره پلیس اودوناری] 218 00:13:32.733 --> 00:13:36.500 ‫نمی‌تونم بفهمم که به چی فکر میکنه. 219 00:13:36.500 --> 00:13:38.566 ‫اون اینکارو کرده. 220 00:13:38.566 --> 00:13:41.633 ‫معمولا اینقدر زود به چنین نتیجه‌ای نمی‌رسید. 221 00:13:41.633 --> 00:13:43.400 ‫درموردش حدسی دارید؟ 222 00:13:43.400 --> 00:13:44.900 ‫آره. 223 00:13:45.500 --> 00:13:48.500 ‫تحویلش نمیدم، حتی اگه اداره مرکزی اعلام کنه. 224 00:13:48.500 --> 00:13:50.566 ‫درهم میشکونمش. 225 00:13:55.000 --> 00:13:57.733 ‫[از میزوکی: حله!] 226 00:13:59.166 --> 00:14:01.533 ‫فقط به این دلیل نیست که ‫ذات گربه اینطوریه... 227 00:14:01.533 --> 00:14:05.566 ‫بلکه به این دلیل هم هست که ‫واقعا تورو دوست داشت، خانم فورومیتسو. 228 00:14:10.233 --> 00:14:13.433 ‫اتوبوس رسیده! صبر کن! 229 00:14:14.833 --> 00:14:17.633 ‫من اینکارو نکردم. 230 00:14:17.633 --> 00:14:20.500 ‫مردک رو مُخ! دست از چرندگویی برنمی‌داری! 231 00:14:20.500 --> 00:14:22.133 ‫اینو ببینید. 232 00:14:26.000 --> 00:14:27.600 ‫[روز 3] 233 00:14:28.366 --> 00:14:32.633 ‫پس توی دبیرستان همکلاسی مقتول بودی. 234 00:14:32.633 --> 00:14:34.300 ‫عذر میخوام. 235 00:14:34.300 --> 00:14:37.400 ‫جناب ایکیموتو، جناب آئوتو میخوان شمارو ببینن. 236 00:14:38.833 --> 00:14:40.633 ‫یه لحظه صبر کن. 237 00:14:51.733 --> 00:14:53.500 ‫عذر میخوام. 238 00:14:53.500 --> 00:14:55.233 ‫- خانم فورومیتسو؟ ‫- بله؟ 239 00:14:55.233 --> 00:14:58.233 ‫شما نمی‌خواید از من بازجویی کنید؟ 240 00:15:00.266 --> 00:15:02.300 ‫نه، من... 241 00:15:15.633 --> 00:15:17.333 ‫منو دست میندازی؟ 242 00:15:17.333 --> 00:15:18.800 ‫چی؟ 243 00:15:19.433 --> 00:15:22.100 ‫فکر میکنی من هیچ کاری ازم برنمیاد، آره؟ 244 00:15:22.100 --> 00:15:24.733 ‫اینو بهت میگن؟ 245 00:15:26.866 --> 00:15:29.700 ‫چون یه زنم، منو دست کم نگیر! 246 00:15:30.366 --> 00:15:33.133 ‫من تورو دست کم نمی‌گیرم. 247 00:15:33.133 --> 00:15:34.433 ‫درواقع 248 00:15:34.433 --> 00:15:38.466 ‫گمونم باید حواستون باشه 249 00:15:38.466 --> 00:15:42.166 ‫به مردهایی که توی این اداره ‫شما رو دست کم می‌گیرن. 250 00:15:43.766 --> 00:15:48.200 ‫فکر کنم دلیل اینجا بودن شما همینه. 251 00:15:49.200 --> 00:15:50.900 ‫دلیل اینجا بودن من؟ 252 00:15:50.900 --> 00:15:52.400 ‫آره. 253 00:15:53.600 --> 00:15:56.533 ‫دلیل اینجا بودن من چیه؟ 254 00:15:59.366 --> 00:16:02.500 ‫که مضحکه خاص و عام بشم؟ ‫نماد خوش شانسی این اداره بشم؟ 255 00:16:02.500 --> 00:16:06.200 ‫دختری که شغلش عجیبه؟ حسابدار؟ 256 00:16:07.266 --> 00:16:09.633 ‫دیگه چی هست؟ 257 00:16:12.900 --> 00:16:14.633 ‫خب... 258 00:16:15.600 --> 00:16:19.933 ‫ممکنه خیلی متعصب باشم ‫و چیزای احمقانه بگم 259 00:16:19.933 --> 00:16:24.366 ‫ولی گمونم اون پیرمردها، ‫و بخصوص پیرمردهایی که توی منصب قدرتن 260 00:16:24.366 --> 00:16:27.500 ‫باندهایی تشکیل میدن و کارهای ‫وحشتناکی انجام میدن. 261 00:16:27.500 --> 00:16:31.300 ‫هرچیز ناخوشایند رو پنهون می‌کنن، ‫مخفیانه تبانی می‌کنن 262 00:16:31.300 --> 00:16:33.400 ‫و پول‌های کثیف مبادله می‌کنن. 263 00:16:33.400 --> 00:16:36.266 ‫اگه یه خانم اون وسط باشه 264 00:16:36.266 --> 00:16:38.500 ‫این کار واسه اون پیرمردها سخت‌تر میشه. 265 00:16:38.500 --> 00:16:40.466 ‫چون اون زن از تخلفاتشون حمایت نمی‌کنه. 266 00:16:40.466 --> 00:16:43.133 ‫وحدت خرابکارانه‌شون رو مختل میکنه. 267 00:16:44.200 --> 00:16:48.166 ‫دلیل اینجابودن شما این نیست، خانم فورومیتسو؟ 268 00:16:48.166 --> 00:16:50.900 ‫که حواستون به این پیرمردها باشه. 269 00:16:53.833 --> 00:16:58.366 ‫می‌دونم در حال کشمکش با مردانی هستید ‫که به برتری قهرمانانه‌شون اعتقاد دارن 270 00:16:58.366 --> 00:17:01.100 ‫ولی هیچ چیز برتری درمورد اونا وجود نداره. 271 00:17:02.000 --> 00:17:05.000 ‫شما در مقایسه با اونا کاملاً متفاوت هستین 272 00:17:05.000 --> 00:17:07.833 ‫پس به این متفاوت بودن ادامه بدید. 273 00:17:17.866 --> 00:17:20.133 ‫اینجا اتاق استراحته؟ 274 00:17:20.133 --> 00:17:22.533 ‫سر راه هستی. برو کنار. 275 00:17:24.633 --> 00:17:26.100 ‫کونو... 276 00:17:26.100 --> 00:17:28.100 ‫آشپزیت خوبه، درسته؟ 277 00:17:28.100 --> 00:17:30.933 ‫تشریفات با من رو گذاشتی کنار، مگه نه؟ 278 00:17:30.933 --> 00:17:34.400 ‫نه من معمولاً آشپزی نمی‌کنم. ‫نهایتاً یه وقتا خورش کاری می‌پزم. 279 00:17:34.400 --> 00:17:38.100 ‫چاقوی میوه‌خوری داری؟ یکی که غلاف داشته باشه. 280 00:17:38.100 --> 00:17:41.600 ‫دارم ولی هیچوقت ازش استفاده نمی‌کنم. 281 00:17:41.600 --> 00:17:45.233 ‫هنوز توی کشوی آشپزخونه منه. 282 00:17:45.233 --> 00:17:50.000 ‫دروغ میگی. اثر انگشتت همه‌جای ‫این چاقوی میوه‌خوری هست. 283 00:17:50.000 --> 00:17:53.200 ‫خون روش با خون مقتول مطابقت داره. 284 00:17:53.200 --> 00:17:54.700 ‫چی؟ 285 00:17:56.033 --> 00:18:00.066 ‫پرتابش کردی توی یه ساختمون آپارتمانی ‫چند بلوک اونورتر، مگه نه؟ 286 00:18:00.066 --> 00:18:04.133 ‫ولی یه پیرزن مزاحم همونجاست ‫که آشغال‌هارو چک میکنه. 287 00:18:04.133 --> 00:18:07.100 ‫توی یه کیسه متعلق به سوپرمارکت محل تو بود. 288 00:18:07.100 --> 00:18:09.433 ‫اثرانگشتت روی اونم بود. 289 00:18:14.933 --> 00:18:17.400 ‫پس من یه احمقم؟ 290 00:18:18.766 --> 00:18:20.066 ‫چی؟ 291 00:18:20.066 --> 00:18:22.500 ‫ساگائه رو با یه چاقوی پر از اثر انگشتم زدم 292 00:18:22.500 --> 00:18:25.800 ‫بدون اینکه اثر انگشتم رو پاک کنم ‫یا از دستکش استفاده کنم؟ 293 00:18:25.800 --> 00:18:29.533 ‫بعدشم با دست خالی و بدون دستکش ‫گذاشتمش توی یه کیسه سوپرمارکت؟ 294 00:18:29.533 --> 00:18:31.966 ‫زندگی همینه. 295 00:18:31.966 --> 00:18:34.866 ‫کارهایی ازت سر میزنه ‫که در حالت عادی انجام نمیدی. 296 00:18:34.866 --> 00:18:38.233 ‫وقتی کسی رو میکشی احتیاطت رو از دست میدی. 297 00:18:38.233 --> 00:18:40.633 ‫ولی اینجا دو رشته فکر وجود داره، مگه نه؟ 298 00:18:40.633 --> 00:18:44.166 ‫اولیش اینه که از چاقوی خودم ‫واسه کشتن ساگائه استفاده کردم. 299 00:18:44.166 --> 00:18:47.066 ‫اون یکی اینه که یه نفر ‫چاقوی منو دزدیده 300 00:18:47.066 --> 00:18:49.866 ‫و با دستکش ساگائه رو کشته. 301 00:18:49.866 --> 00:18:52.366 ‫نتایج این دو موقعیت یکی هستن. 302 00:18:52.366 --> 00:18:55.400 ‫پس از کجا میتونی متوجه تفاوت‌شون بشی؟ 303 00:19:00.466 --> 00:19:03.500 ‫مردک رو مُخ! دست از چرندگویی برنمی‌داری! 304 00:19:03.500 --> 00:19:06.100 ‫ما مدرک داریم! تو اینکارو کردی. 305 00:19:06.100 --> 00:19:08.966 ‫اینکارو کردی، مگه نه؟ راستشو بگو! 306 00:19:08.966 --> 00:19:10.666 ‫اعتراف کن! 307 00:19:11.266 --> 00:19:14.733 ‫- حافظه‌ی من خیلی خوبه. ‫- چی؟ 308 00:19:14.733 --> 00:19:19.366 ‫اگه بازداشت بشم، متهم بشم، ‫و محاکمه بشم، بدون ترس حرفمو میزنم. 309 00:19:19.366 --> 00:19:22.266 ‫دقیقاً حرفی که بهم زدی 310 00:19:22.266 --> 00:19:25.300 ‫و کاری که باهام کردی رو بهشون میگم. 311 00:19:32.700 --> 00:19:35.466 ‫واسه این کار بازداشتت می‌کنم. 312 00:19:35.466 --> 00:19:37.000 ‫بهت گفتم. 313 00:19:37.000 --> 00:19:39.533 ‫من اینکارو نکردم. 314 00:19:43.466 --> 00:19:45.800 ‫جناب یابو، حکم تفتیش رو داریم. 315 00:19:45.800 --> 00:19:47.066 ‫حکم تفتیش؟ 316 00:19:47.066 --> 00:19:49.900 ‫- قراره آپارتمانت رو بگردیم. ‫- چی؟ 317 00:19:49.900 --> 00:19:52.233 ‫اوه بالاخره ترسید. 318 00:19:52.233 --> 00:19:54.700 ‫این کار واسه چیه؟ نمی‌خوام بگردین! 319 00:19:54.700 --> 00:19:57.000 ‫- و چرا؟ ‫- چرا؟ 320 00:19:57.000 --> 00:20:00.200 ‫به دلایل خیلی زیاد! فقط بی اجازه داخل نشید! 321 00:20:00.200 --> 00:20:01.600 ‫چرا؟ 322 00:20:01.600 --> 00:20:04.500 ‫مواد مخدر توی کمدت داری؟ 323 00:20:04.500 --> 00:20:08.366 ‫چیز ناجوری تو تاریخچه جستجوی لپتاپت هست؟ ‫نمی‌تونم صبر کنم. 324 00:20:08.366 --> 00:20:09.633 ‫- ایکیموتو، بریم. ‫- بله قربان. 325 00:20:09.633 --> 00:20:12.100 ‫- فورومیتسو، تو رانندگی کن. ‫- باشه. 326 00:20:22.733 --> 00:20:24.000 ‫به‌نظر میرسه 327 00:20:24.000 --> 00:20:28.066 ‫در تلاش واسه بدست آوردن دل ‫ایکیموتو و فورومیتسو هستی، ولی بی‌فایده‌ست. 328 00:20:28.066 --> 00:20:30.633 ‫جناب یابو ناخدای این کشتیه. 329 00:20:30.633 --> 00:20:34.800 ‫- مثل یه مرد تسخیرشده کار میکنه، مگه نه؟ ‫- درسته. 330 00:20:34.800 --> 00:20:39.400 ‫همه‌چیزش رو واسه دستگیری مجرمین فدا کرده. 331 00:20:39.400 --> 00:20:42.033 ‫اون الگوی هر کارآگاهیه. 332 00:20:43.433 --> 00:20:49.233 ‫جناب ایکیموتو گفت که موقع مرگ ‫همسر و بچه‌ش حضور نداشته. 333 00:20:49.233 --> 00:20:50.366 ‫اون یکم... 334 00:20:50.366 --> 00:20:52.533 ‫یه تصادف بود؟ 335 00:20:52.533 --> 00:20:54.000 ‫تابستون سه سال پیش 336 00:20:54.000 --> 00:20:58.833 ‫همسرش و پسر 11 ساله‌ش ‫تصادف میکنن و راننده فرار میکنه. 337 00:20:58.833 --> 00:21:01.933 ‫ولی جناب یابو کشیک بود ‫و نمی‌تونست کشیک رو رها کنه. 338 00:21:02.600 --> 00:21:04.000 ‫کی اینکارو کرد؟ 339 00:21:04.000 --> 00:21:06.333 ‫هنوز کسی رو دستگیر نکردن. 340 00:21:07.233 --> 00:21:12.133 ‫خب تو اینکارو کردی، جناب کونو؟ 341 00:21:15.300 --> 00:21:20.200 ‫میشه بذارید من برم؟ ‫امروز یه نوبت آرایشگاه دارم. 342 00:21:20.200 --> 00:21:22.466 ‫آرایشگاه؟ پس موهات فر شش ماهه‌ست؟ 343 00:21:22.466 --> 00:21:24.666 ‫شرمنده، ولی طبیعیه. 344 00:21:24.666 --> 00:21:29.966 ‫اگه ولش کنم، به سرعت رشد میکنه ‫واسه همین یه وقتا آرایشگر باید مرتبش کنه. 345 00:21:46.466 --> 00:21:48.500 ‫این منو یاد یه چیزی انداخت. 346 00:21:48.500 --> 00:21:50.200 ‫درمورد وقتی که به ساگائه چاقو زدی؟ 347 00:21:50.200 --> 00:21:52.833 ‫نه، درمورد چهره‌ات. 348 00:21:54.100 --> 00:21:59.266 ‫توی سال دوم راهنمایی، ‫توی یه مجله توی آرایشگاه دیدمش. 349 00:21:59.266 --> 00:22:03.333 ‫تو در معرض تخلف قضایی قرار گرفته بودی، مگه نه؟ 350 00:22:05.300 --> 00:22:08.200 ‫[بازرس پلیس، آئوتو ناریاکی] 351 00:22:09.100 --> 00:22:14.333 ‫تو در اون زمان در بخش 1 تحقیقات ‫توی اداره بودی. تنزل رتبه داشتی؟ 352 00:22:15.466 --> 00:22:16.900 ‫یادم میاد... 353 00:22:16.900 --> 00:22:20.233 ‫بخاطر قتل سریالی دختران جوون بود. ‫[قاتل سریالی دختران جوان] 354 00:22:20.233 --> 00:22:23.533 ‫یه مرد بیگناه رو دستگیر کردین. 355 00:22:23.533 --> 00:22:25.433 ‫قراره بازم اتهام کذب بزنید؟ 356 00:22:25.433 --> 00:22:27.100 ‫اتهام کذب نیست. 357 00:22:27.100 --> 00:22:30.600 ‫حتی الان، من معتقدم کار اون بوده. 358 00:22:31.733 --> 00:22:35.100 ‫ولی نتونستم دروغ‌هاشو افشا کنم. 359 00:22:36.266 --> 00:22:38.800 ‫نمی‌تونه باز هم واسه همون جرم متهم بشه 360 00:22:38.800 --> 00:22:42.600 ‫ولی یه روز دستگیرش می‌کنم. 361 00:22:42.600 --> 00:22:45.766 ‫اگه تو مسئول این قتل باشی ‫واسه توام همین داستانه. 362 00:22:47.133 --> 00:22:49.833 ‫مهم نیست چقدر دروغ بگی 363 00:22:51.200 --> 00:22:54.266 ‫همیشه فقط یه حقیقت وجود داره. 364 00:22:54.266 --> 00:22:55.766 ‫چی؟ 365 00:23:01.733 --> 00:23:04.133 ‫"فقط یه حقیقت وجود داره." 366 00:23:04.133 --> 00:23:08.166 ‫باورم نمیشه چیزی بگی که فقط ‫با یه نمایش‌نامه همخونی داشته باشه. 367 00:23:08.166 --> 00:23:11.066 ‫- چی؟ ‫- هرگز تنها یه حقیقت وجود نداره. 368 00:23:11.066 --> 00:23:13.033 ‫چی داری میگی؟ 369 00:23:13.033 --> 00:23:15.633 ‫اگه دو یا سه حقیقت وجود می‌داشت عجیب میشد! 370 00:23:15.633 --> 00:23:17.666 ‫اینطور فکر می‌کنی؟ 371 00:23:17.666 --> 00:23:21.200 ‫بعنوان مثال... فرض کنیم اِی و بی رو داریم. 372 00:23:21.200 --> 00:23:25.433 ‫یه روز روی پله‌ها میخورن به هم. ‫بی میفته و آسیب می‌بینه. 373 00:23:25.433 --> 00:23:28.466 ‫اِی همیشه به بی زور میگه. 374 00:23:28.466 --> 00:23:31.266 ‫بی ادعا میکنه که این دفعه هم مثل همیشه ‫اِی از عمد اونو هل داده. 375 00:23:31.266 --> 00:23:34.600 ‫ولی اِی هیچوقت خودشو یه قلدر نمی‌دونست. 376 00:23:34.600 --> 00:23:36.300 ‫فکر می‌کرد که فقط داشتن بازی می‌کردن. 377 00:23:36.300 --> 00:23:39.366 ‫اون میگه این فقط یه تصادف بوده. 378 00:23:39.366 --> 00:23:44.300 ‫هیچکدوم دروغ نمیگن. پس در این مورد حقیقت چیه؟ 379 00:23:44.933 --> 00:23:48.800 ‫خب، اِی به بی زور نمی‌گفت... 380 00:23:48.800 --> 00:23:52.200 ‫و بی تصور اشتباهی داشت. ‫اونا فقط خوردن به هم و اون افتاد. 381 00:23:52.200 --> 00:23:54.166 ‫اینطور فکر می‌کنی؟ 382 00:23:56.333 --> 00:23:58.233 ‫جدی؟ 383 00:23:59.233 --> 00:24:01.600 ‫تنها کسی که فکر میکنه قلدری در کار نبوده 384 00:24:01.600 --> 00:24:04.533 ‫اِی هست. 385 00:24:04.533 --> 00:24:07.266 ‫فرض اون به اندازه فرض بی اشتباهه. 386 00:24:07.266 --> 00:24:09.200 ‫مردم می‌تونن حرف‌هارو با پیش‌داوری بزنن. 387 00:24:09.200 --> 00:24:11.766 ‫و می‌تونن اونو فقط حقیقت بدونن. 388 00:24:11.766 --> 00:24:15.800 ‫اگه یه نفر دیگه، شخص سی، ‫تمام ماجرا رو ببینه 389 00:24:15.800 --> 00:24:18.533 ‫ممکنه حتی یه دیدگاه دیگه داشته باشه. 390 00:24:18.533 --> 00:24:22.766 ‫بدون یه شخص ثالث شبیه خدا، ‫ما نمی‌تونیم همه‌چیز رو ببینیم. 391 00:24:22.766 --> 00:24:28.100 ‫واسه همین طرف‌های مخالف جنگ‌ها ‫و درگیری‌ها، روایت‌های متفاوتی از اتفاق دارن. 392 00:24:28.100 --> 00:24:33.166 ‫حتی اگه دروغ یا اغراقی در کار نباشه ‫باز هم داستان‌های متفاوتی دارن. 393 00:24:33.166 --> 00:24:35.700 ‫واسه اِی، نسخه اِی حقیقته. 394 00:24:35.700 --> 00:24:38.600 ‫واسه بی، نسخه بی حقیقته. 395 00:24:41.533 --> 00:24:44.633 ‫پس می‌بینی جناب آئوتو 396 00:24:44.633 --> 00:24:46.666 ‫فقط یه حقیقت وجود نداره. 397 00:24:46.666 --> 00:24:48.700 ‫حتی دو یا سه حقیقت هم وجود نداره. 398 00:24:48.700 --> 00:24:53.366 ‫به تعداد آدم‌ها حقیقت وجود داره. 399 00:24:56.666 --> 00:25:00.900 ‫ولی... یک حقیقت وجود داره. 400 00:25:00.900 --> 00:25:05.733 ‫در این مورد، اِی و بی خوردن به هم ‫و بی مصدوم شد. 401 00:25:05.733 --> 00:25:09.766 ‫این چیزیه که پلیس باید تحقیق کنه، ‫نه حقیقت درمورد مردم. 402 00:25:09.766 --> 00:25:15.433 ‫شما در اجرای عدالت شکست می‌خورید چون تمام ‫فکرتون درگیر یه مفهوم انتزاعی مثل حقیقته. 403 00:25:18.866 --> 00:25:22.900 ‫داری چی میگی واسه خودت؟ 404 00:25:27.700 --> 00:25:30.266 ‫من اینکارو نکردم. 405 00:25:31.033 --> 00:25:33.500 ‫[پلیس] 406 00:25:36.033 --> 00:25:37.533 ‫هی. 407 00:25:40.833 --> 00:25:42.600 ‫اینو نگاه کن. 408 00:25:47.600 --> 00:25:48.600 ‫[گواهی بدهی] 409 00:25:48.600 --> 00:25:52.833 ‫یه الگوی گواهی بدهی توی لپتاپت بود. 410 00:25:56.400 --> 00:25:57.433 ‫[گواهی بدهی] 411 00:25:57.433 --> 00:25:58.966 ‫امضا نشده. 412 00:25:58.966 --> 00:26:01.666 ‫قرار بود از جناب ساگائه پول قرض کنی، مگه نه؟ ‫[به ساگائه کن] 413 00:26:01.666 --> 00:26:03.600 ‫واسه همین اون یادداشت رو نوشت؟ 414 00:26:04.233 --> 00:26:06.000 ‫ما یه یادداشت توی آپارتمان ‫جناب ساگائه پیدا کردیم. 415 00:26:06.000 --> 00:26:09.100 ‫نشون میده که اون به چند نفر پول قرض داده. 416 00:26:09.100 --> 00:26:12.133 ‫وقتشه که گمراه‌کردنت رو تموم کنی. 417 00:26:12.133 --> 00:26:17.133 ‫جناب ساگائه یه آدم ثروتمند، لاف‌زن ‫و منزجرکننده بود، درسته؟ 418 00:26:17.133 --> 00:26:19.700 ‫اون آوازه‌ی بدی نداشت 419 00:26:19.700 --> 00:26:21.900 ‫ولی تو از دبیرستان ازش متنفر بودی. 420 00:26:21.900 --> 00:26:27.466 ‫از ساگائه خوشم نمیومد ‫چون اون سرخوش و محبوب بود. 421 00:26:27.466 --> 00:26:29.966 ‫دقیقاً لاف‌زن نبود... 422 00:26:29.966 --> 00:26:34.000 ‫بخشنده بود. 423 00:26:34.000 --> 00:26:36.733 ‫به‌نظر نمیومد که قرض بده... 424 00:26:39.200 --> 00:26:41.433 ‫حسود بودی؟ 425 00:26:41.433 --> 00:26:43.933 ‫بهش حسودیت میشد؟ 426 00:26:43.933 --> 00:26:46.433 ‫پیش دخترا هم محبوب بود، درسته؟ 427 00:26:46.433 --> 00:26:51.033 ‫پدر و مادرش همیشه واسش چیزای گرون ‫می‌خریدن و توی سال سوم دبیرستان... 428 00:26:59.566 --> 00:27:01.500 ‫چی شده کونو؟ 429 00:27:06.833 --> 00:27:08.533 ‫بیخیال. 430 00:27:11.100 --> 00:27:13.100 ‫شب رو اینجا می‌گذرونی. 431 00:27:31.200 --> 00:27:32.700 ‫به تعداد آدم‌ها 432 00:27:32.700 --> 00:27:35.633 ‫حقیقت وجود داره. 433 00:27:46.700 --> 00:27:48.500 ‫[قاتل سریالی پرونده دختران جوان در توکیو] 434 00:27:48.500 --> 00:27:49.800 ‫[قاتل سریالی پرونده دختران جوان در توکیو] 435 00:27:49.800 --> 00:27:51.466 ‫[در ارتباط با قاتل سریالی پرونده ‫دختران جوان در توکیو...] 436 00:27:53.433 --> 00:27:56.266 ‫پسر، داغونم! 437 00:27:56.266 --> 00:27:58.066 ‫اوضاع با کونو چطوره؟ 438 00:27:58.066 --> 00:28:00.233 ‫کاملاً ساکته. 439 00:28:00.233 --> 00:28:03.033 ‫کسی درمورد اینکه حق داره ‫ساکت بمونه چیزی بهش گفت؟ 440 00:28:03.033 --> 00:28:05.566 ‫نه، اون هنوز داوطلبانه اینجاست. 441 00:28:05.566 --> 00:28:08.533 ‫باید به زودی صبرش تموم شه. 442 00:28:08.533 --> 00:28:12.000 ‫شاید اراده‌ی یاوه‌گویی رو از دست داده. 443 00:28:12.000 --> 00:28:15.233 ‫- اعتراف میکنه؟ ‫- مجبورش می‌کنم. 444 00:28:15.233 --> 00:28:17.000 ‫ولی حتی بدون اعتراف 445 00:28:17.000 --> 00:28:21.266 ‫مدرک کافی واسه حکم جلبش داریم. 446 00:28:21.266 --> 00:28:25.000 ‫درسته. واسه بستن پرونده کافیه. 447 00:28:38.233 --> 00:28:41.033 ‫پس بالاخره تصمیم گرفته شد، درسته؟ 448 00:28:41.033 --> 00:28:42.833 ‫گمونم... 449 00:28:43.633 --> 00:28:46.233 ‫بهرحال کونو اینکارو کرده. 450 00:28:47.200 --> 00:28:48.766 ‫آره. 451 00:28:51.333 --> 00:28:52.733 ‫امروز صبح... 452 00:28:52.733 --> 00:28:55.900 ‫سعی کردم تمام کارهای آشغال رو انجام بدم. 453 00:28:56.733 --> 00:28:58.000 ‫واقعاً؟ 454 00:28:58.000 --> 00:28:59.366 ‫خب... 455 00:28:59.366 --> 00:29:03.300 ‫کونو گفت اگه فقط زباله رو حمل کنم، ‫نمیتونم بگم بردمش بیرون. 456 00:29:03.300 --> 00:29:06.000 ‫گفت واسه همسرم کار زیادیه. 457 00:29:06.700 --> 00:29:08.100 ‫خب؟ 458 00:29:08.100 --> 00:29:10.733 ‫پسر، نمی‌دونستم... 459 00:29:10.733 --> 00:29:14.566 ‫کاغذهایی رو می‌نداختم دور که منگنه توشون بود! 460 00:29:15.366 --> 00:29:19.166 ‫باید پاکت‌ها و جعبه‌های کوچیک رو هم جدا کنی! 461 00:29:19.166 --> 00:29:24.533 ‫با احتساب سطل‌های بطری‎ها و قوطی‌ها، ‫هفت‌تا سطل زباله توی خونه‌مون داریم! 462 00:29:25.333 --> 00:29:30.600 ‫فهمیدم که همسرم تمام این مدت ‫خودش تمام این کارها رو انجام میداده. 463 00:29:30.600 --> 00:29:36.000 ‫بهش گفتم کیسه زباله‌مون داره تموم میشه، ‫پس سر راهم چندتا میخرم. 464 00:29:36.000 --> 00:29:37.833 ‫شروع کرد به گریه‌کردن! 465 00:29:37.833 --> 00:29:41.233 ‫چنین چیز کوچیکی باعث خوشحالیش شد! 466 00:29:41.233 --> 00:29:44.633 ‫ولی وقتی دیدم قیافه‌ش خوشحاله 467 00:29:44.633 --> 00:29:47.500 ‫منم خوشحال شدم. 468 00:29:47.500 --> 00:29:49.733 ‫این چیزی بود که متوجه شدم. 469 00:29:49.733 --> 00:29:51.400 ‫عالیه. 470 00:29:51.400 --> 00:29:53.000 ‫می‌بینمت. 471 00:29:59.933 --> 00:30:02.400 ‫هی، چی شده؟ 472 00:30:11.000 --> 00:30:12.933 ‫واسه من... 473 00:30:13.566 --> 00:30:16.833 ‫اون به‌نظر قاتل نمیاد. 474 00:30:21.033 --> 00:30:22.466 ‫خب... 475 00:30:23.166 --> 00:30:25.666 ‫منم باورم نمیشه، ولی... 476 00:30:30.966 --> 00:30:32.800 ‫[روز 4] 477 00:30:32.800 --> 00:30:35.000 ‫[اداره پلیس اودوناری] 478 00:30:35.900 --> 00:30:37.100 ‫بیا. 479 00:30:37.100 --> 00:30:39.666 ‫این سوبا کاری‌ـه. کار خودمه. 480 00:30:39.666 --> 00:30:43.833 ‫من و همسرم درست کردیم. واسه تشکره. 481 00:30:45.700 --> 00:30:47.466 ‫از خورش کاری خوشت میاد، درسته؟ 482 00:30:47.466 --> 00:30:50.766 ‫کاری دوست دارم، ولی... 483 00:30:50.766 --> 00:30:55.266 ‫طعم کاری رو با هیچی جز برنج دوست ندارم. 484 00:30:55.266 --> 00:30:57.566 ‫عجب آدم رومُخی هستی! 485 00:30:58.133 --> 00:31:00.333 ‫هرکاری میخوای بکن. 486 00:31:03.166 --> 00:31:05.866 ‫میشه خانم فورومیتسو رو بخاطرم صدا کنی؟ 487 00:31:06.500 --> 00:31:08.700 ‫فقط می‌خواستم چک کنم... 488 00:31:08.700 --> 00:31:12.266 ‫وقتی خونه‌ام رو گشتین، چاقوی میوه‌خوریم رو 489 00:31:12.266 --> 00:31:14.633 ‫توی کشوی آشپزخونه‌ام پیدا کردین؟ 490 00:31:15.233 --> 00:31:18.300 ‫اونجا نبود. شاید بعنوان سلاح قتل استفاده شده. 491 00:31:18.300 --> 00:31:22.966 ‫آیا نشانه‌هایی از بازکردن قفل ‫یا ورود اجباری وجود داشت؟ 492 00:31:22.966 --> 00:31:27.966 ‫وقتی من خونه نبودم، ‫صاحبخونه اجازه داد کسی داخل بشه؟ 493 00:31:27.966 --> 00:31:30.166 ‫خواهش می‌کنم غیبت صاحبخونه رو یه بررسی کنید. 494 00:31:30.166 --> 00:31:32.366 ‫پس... 495 00:31:32.366 --> 00:31:36.566 ‫میخوای ببینی آیا کسی چاقو رو ‫از توی آپارتمانت دزدیده یا نه؟ 496 00:31:36.566 --> 00:31:37.800 ‫بله. 497 00:31:37.800 --> 00:31:42.366 ‫یه نفر داره سعی میکنه واسه این جرم ‫واسم پاپوش درست کنه، پس مقاومت می‌کنم. 498 00:31:43.500 --> 00:31:45.933 ‫خواهش می‌کنم بهم کمک کن. 499 00:31:49.866 --> 00:31:51.733 ‫درک می‌کنم. 500 00:31:55.666 --> 00:31:59.233 ‫چیز غیرعادی درمورد قفل یا پنجره‌ها وجود نداشت. 501 00:31:59.233 --> 00:32:01.766 ‫صاحبخونه اجازه نداد کسی ‫بدون اجازه وارد بشه 502 00:32:01.766 --> 00:32:04.300 ‫و غیبتش منطقیه. 503 00:32:04.300 --> 00:32:06.233 ‫جدی؟ 504 00:32:08.933 --> 00:32:13.000 ‫شاید یکی از دوستات اومده پیشت و دزدکی اومده... 505 00:32:13.000 --> 00:32:14.700 ‫من هیچ دوستی ندارم. 506 00:32:14.700 --> 00:32:17.366 ‫کسی هیچوقت نمیاد پیشم وقت بگذرونه. 507 00:32:19.633 --> 00:32:21.566 ‫اون چه قیافه‌ایه؟ 508 00:32:21.566 --> 00:32:23.966 ‫یه زندگی خیلی خوشایند دارم. 509 00:32:28.033 --> 00:32:30.000 ‫متأسفانه... 510 00:32:31.033 --> 00:32:34.266 ‫به‌نظر نمیرسه کسی چاقو رو دزدیده باشه. 511 00:32:40.333 --> 00:32:41.433 ‫چیه؟ 512 00:32:41.433 --> 00:32:46.466 ‫خب، اگه کلیدا از پیشش افتاده باشه ‫و یه نفر ازشون کپی کرده باشه چی؟ 513 00:32:48.866 --> 00:32:50.400 ‫چیه؟ پیشت افتادن؟ 514 00:32:50.400 --> 00:32:51.800 ‫حدود یک سال پیش. 515 00:32:51.800 --> 00:32:55.366 ‫ولی فوراً تحویل‌شون دادن ‫به اداره پلیس کنار دانشگاه. 516 00:32:55.366 --> 00:32:57.666 ‫فکر می‌کردم اتفاق جدی از این بابت نیفتاده. 517 00:32:57.666 --> 00:33:01.100 ‫- می‌دونستم! ‫- یه لحظه صبر کن ببینم! 518 00:33:01.100 --> 00:33:02.733 ‫کسی که اتفاقی کلید رو پیدا کرده 519 00:33:02.733 --> 00:33:05.200 ‫همونیه که از قضا بخواد ساگائه رو به قتل برسونه؟ 520 00:33:05.200 --> 00:33:07.600 ‫و واست پاپوش درست کردن؟ 521 00:33:07.600 --> 00:33:09.700 ‫و یک سال قبل بود؟ 522 00:33:11.666 --> 00:33:16.300 ‫غیرممکنه! امکان نداره! 523 00:33:16.300 --> 00:33:19.066 ‫این دقیقاً اتفاقیه که افتاده، جناب ایکیموتو. 524 00:33:20.233 --> 00:33:22.866 ‫تصادفی نیست. 525 00:33:22.866 --> 00:33:25.433 ‫- چی؟ ‫- منظورت چیه؟ 526 00:33:25.433 --> 00:33:27.700 ‫امکان نداره تصادفی این اتفاق افتاده باشه. 527 00:33:27.700 --> 00:33:33.133 ‫یا یه نفر از عمد برش داشته یا جیبم رو زدن. 528 00:33:35.833 --> 00:33:38.433 ‫خانم فورومیتسو، لطفاً اینو بررسی کنید. 529 00:33:38.433 --> 00:33:41.900 ‫کسی که کلیدهامو برداشت کی بود؟ 530 00:33:42.800 --> 00:33:44.166 ‫باشه! 531 00:34:02.100 --> 00:34:03.900 ‫خانم فورومیتسو؟ 532 00:34:17.200 --> 00:34:19.166 ‫چطور پیش رفت؟ 533 00:34:21.800 --> 00:34:23.833 ‫شوکه شده بودم. 534 00:34:25.033 --> 00:34:27.800 ‫کسی که کلیدهات رو برداشته... 535 00:34:31.966 --> 00:34:34.633 ‫می‌دونستم. 536 00:34:34.633 --> 00:34:36.166 ‫چی؟ 537 00:34:38.266 --> 00:34:40.300 ‫خانم فورومیتسو... 538 00:34:42.100 --> 00:34:46.133 ‫میشه یه خواهش دیگه ازتون بکنم؟ 539 00:34:47.466 --> 00:34:49.200 ‫[روز 5] 540 00:34:49.200 --> 00:34:52.700 ‫[اداره پلیس اودوناری] 541 00:36:04.766 --> 00:36:07.966 ‫جناب یابو، یه چیزی یادم اومد. 542 00:36:07.966 --> 00:36:10.466 ‫که تو ساگائه رو کشتی؟ 543 00:36:10.466 --> 00:36:12.100 ‫که ازش پول قرض کردی؟ 544 00:36:12.100 --> 00:36:13.466 ‫نه. 545 00:36:13.466 --> 00:36:17.000 ‫یادم اومد که ساگائه گواهینامه رانندگیش رو ‫توی بهار سال سوم دبیرستان گرفت. 546 00:36:18.100 --> 00:36:20.100 ‫گواهینامه‌ش؟ 547 00:36:20.100 --> 00:36:25.633 ‫درمورد ماشین گرونی که باباش ‫واسش خرید لاف میزد. 548 00:36:26.400 --> 00:36:29.533 ‫ولی بعدش، درست بعد از تعطیلات تابستون... 549 00:36:29.533 --> 00:36:32.200 ‫داشت با دوستاش صحبت می‌کرد. 550 00:36:32.200 --> 00:36:34.300 ‫ساگائه، ماشینت چی شد؟ 551 00:36:34.300 --> 00:36:35.466 ‫بابام... 552 00:36:35.466 --> 00:36:39.666 ‫ازم گرفتش چون نمره آزمون آزمایشیم افت کرد! 553 00:36:40.533 --> 00:36:43.500 ‫تابستون سه سال قبل بود. 554 00:36:45.900 --> 00:36:47.766 ‫حدس میزنم... 555 00:36:47.766 --> 00:36:51.233 ‫که ساگائه اون تابستون تصادف کرد. 556 00:36:52.033 --> 00:36:54.333 ‫ولی علنی نشد. 557 00:36:54.333 --> 00:36:56.966 ‫توی مدرسه هم درموردش شایعه‌ای نبود. 558 00:36:56.966 --> 00:36:59.500 ‫یه تصادف که کسی درموردش نمی‌دونست. 559 00:37:01.166 --> 00:37:05.500 ‫یواشکی از شر ماشین خلاص شدن... 560 00:37:05.500 --> 00:37:08.100 ‫شاید باباش ترتیبش رو داده. 561 00:37:08.100 --> 00:37:11.000 ‫- درمورد چی صحبت میکنی؟ ‫- ساگائه چند نفر رو زیر کرد. 562 00:37:11.000 --> 00:37:12.233 ‫کافیه دیگه. 563 00:37:12.233 --> 00:37:15.800 ‫- وسط یه بازجویی هستیم... ‫- کسایی که ساگائه زیرشون کرد... 564 00:37:18.100 --> 00:37:21.333 ‫پسر و همسر جناب یابو بودن، درسته؟ 565 00:37:24.433 --> 00:37:26.300 ‫تابستون سه سال پیش 566 00:37:26.300 --> 00:37:30.366 ‫همسرش و پسر 11 ساله‌ش ‫تصادف میکنن و راننده فرار میکنه. 567 00:37:42.933 --> 00:37:45.833 ‫[معاون بازرس، یابو کانزو] 568 00:37:47.166 --> 00:37:50.200 ‫اولین چیزی که واسم عجیب بود 569 00:37:50.200 --> 00:37:53.933 ‫این بود که پرسیدم آیا شاهد رو ‫خوب می‌شناسید یا نه. 570 00:37:53.933 --> 00:37:58.600 ‫شما با این شاهد آشنا هستین؟ 571 00:37:58.600 --> 00:37:59.966 ‫چی؟ 572 00:37:59.966 --> 00:38:02.233 ‫جناب یابو به نفس نفس افتاد. 573 00:38:02.233 --> 00:38:05.466 ‫واکنشی کاملاً متفاوت از جناب آئوتو نشون داد. 574 00:38:05.466 --> 00:38:10.800 ‫فکر کردم، "اوه، اون باید بشناسشون." 575 00:38:12.666 --> 00:38:15.833 ‫بعدش وقتی درمورد آپارتمانی که چاقو ‫توش پیدا شده بود صحبت کردین... 576 00:38:15.833 --> 00:38:18.300 ‫ولی یه پیرزن مزاحم همونجاست... 577 00:38:18.300 --> 00:38:22.233 ‫گفتی "همونجاست"، نه "اونجاست". 578 00:38:22.233 --> 00:38:25.800 ‫فکر کردم باید اون پیرزن رو هم بشناسید. 579 00:38:26.933 --> 00:38:29.733 ‫بعدش وقتی گفتید که قراره ‫آپارتمان منو بگردین... 580 00:38:29.733 --> 00:38:31.800 ‫مواد مخدر توی کمدت داری؟ 581 00:38:31.800 --> 00:38:34.866 ‫چیز ناجوری تو تاریخچه جستجوی لپتاپت هست؟ 582 00:38:34.866 --> 00:38:40.966 ‫از کجا مطمئن بودین که من این روزا ‫یه کمد و یه لپتاپ دارم؟ 583 00:38:42.700 --> 00:38:45.900 ‫چون قبلاً توی آپارتمان من بودین، درسته؟ 584 00:38:48.066 --> 00:38:50.433 ‫اینقدر حرف مفت نزن. این نمی‌تونه... 585 00:38:50.433 --> 00:38:53.300 ‫یک سال قبل کلیدهام رو گم کردم. 586 00:38:54.866 --> 00:39:00.200 ‫کسی که به اداره پلیس تحویلش داده، ‫تو بودی جناب یابو. 587 00:39:00.200 --> 00:39:02.033 ‫مسخره‌ست. 588 00:39:02.033 --> 00:39:05.433 ‫- کی... ‫- از خانم فورومیتسو خواستم که بررسی کنه. 589 00:39:09.833 --> 00:39:11.533 ‫حقیقت داره؟ 590 00:39:13.900 --> 00:39:15.733 ‫بله. 591 00:39:16.633 --> 00:39:18.466 ‫یه کپی از کلید زدی 592 00:39:18.466 --> 00:39:21.533 ‫وارد آپارتمانم شدی و ‫چاقوی میوه‌خوریم رو دزدیدی. 593 00:39:21.533 --> 00:39:24.433 ‫بعدش... 594 00:39:25.400 --> 00:39:28.000 ‫ساگائه رو کشتی، مگه نه؟ 595 00:39:30.233 --> 00:39:34.900 ‫واسه انتقام خونواده‌ت. 596 00:39:50.000 --> 00:39:52.566 ‫همونطور که انتظار می‌رفت دارید می‌خندید. 597 00:39:53.566 --> 00:39:55.400 ‫اینو توی نمایش‌ها زیاد می‌بینم. 598 00:39:55.400 --> 00:40:01.066 ‫وقتی مردم مظنون قتل میشن ‫بیگناه ناراحت میشه، و گناهکار می‌خنده. 599 00:40:01.533 --> 00:40:05.666 ‫من همیشه فکر می‌کردم الکیه ‫ولی گمونم واقعیه. 600 00:40:10.466 --> 00:40:14.333 ‫ساگائه به اینکه زده و در رفته اعتراف کرد؟ 601 00:40:17.666 --> 00:40:18.733 ‫جناب یابو... 602 00:40:18.733 --> 00:40:20.866 ‫بهش اعتراف کرد؟ 603 00:40:53.833 --> 00:40:57.066 ‫- هیچی نگو. ‫- چی گفت؟ 604 00:41:00.866 --> 00:41:02.500 ‫هیچی نگو. 605 00:41:10.800 --> 00:41:13.300 ‫- انکارش کرد. ‫- دیگه حرف نزن. 606 00:41:13.300 --> 00:41:16.000 ‫جناب یابو! هیچی نگو! 607 00:41:19.966 --> 00:41:22.800 ‫ساگائه به جرمش اعتراف نکرد. 608 00:41:25.400 --> 00:41:27.400 ‫این تمام... 609 00:41:28.500 --> 00:41:30.700 ‫اون... 610 00:41:30.700 --> 00:41:32.400 ‫گوش کن. 611 00:41:32.400 --> 00:41:35.266 ‫دست از این اتهامات اشتباه و عجیب بردار. 612 00:41:36.033 --> 00:41:41.200 ‫می‌تونم کاری کنم آدمام ناپدیدت کنن. 613 00:41:41.200 --> 00:41:43.366 ‫فقط پول می‌خوای، درسته؟ 614 00:41:43.366 --> 00:41:45.433 ‫چقدر میخوای؟ 615 00:41:46.400 --> 00:41:47.600 ‫جواب منو بده! 616 00:41:47.600 --> 00:41:49.933 ‫هرچقدر بخوای بهت میدم! 617 00:41:49.933 --> 00:41:52.800 ‫زود باش، جواب بده... 618 00:42:04.266 --> 00:42:06.366 ‫واسه همین کشتمش. 619 00:42:13.633 --> 00:42:18.066 ‫اگه اعتراف و عذرخواهی کرده بود ‫زنده‌ میبردمش. 620 00:42:19.000 --> 00:42:21.933 ‫با وجود اینکه یه چاقو آماده کرده بودی؟ 621 00:42:24.033 --> 00:42:28.266 ‫اگه کلیدت رو برنداشته بودم ‫هرگز چنین فکری به ذهنم نمی‌رسید. 622 00:42:29.000 --> 00:42:31.200 ‫پس تقصیر منه؟ 623 00:42:31.966 --> 00:42:35.566 ‫رفتم دانشگاهش که ببینمش. 624 00:42:37.400 --> 00:42:40.100 ‫سرت رو واسش تکون دادی. 625 00:42:44.900 --> 00:42:47.366 ‫بعدش، کلیدت افتاد. 626 00:42:49.833 --> 00:42:52.533 ‫به این فکر نکردم که چطوری قراره ‫ازش استفاده کنم... 627 00:42:52.533 --> 00:42:54.800 ‫ولی یه کپی ازش گرفتم. 628 00:42:57.533 --> 00:43:00.866 ‫وقتی بهش نگاه کردم، به همه‌چیز فکر کردم. 629 00:43:04.900 --> 00:43:08.000 ‫از کلید واسه ورود به آپارتمانت استفاده کردم. 630 00:43:09.466 --> 00:43:13.400 ‫چاقوی میوه‌بری و کیسه سوپرمارکت رو برداشتم. 631 00:43:16.166 --> 00:43:17.033 ‫[درایو یو‌اس‌بی: گواهی بدهی] 632 00:43:17.033 --> 00:43:20.400 ‫بعدش یه مدرک گذاشتم توی لپتاپت 633 00:43:20.933 --> 00:43:23.300 ‫و شاهد رو آماده کردم. 634 00:43:24.266 --> 00:43:26.133 ‫از این کار پشیمون نیستم. 635 00:43:28.333 --> 00:43:30.466 ‫گمونم همسر و پسرم... 636 00:43:31.100 --> 00:43:33.100 ‫خوشحال بشن. 637 00:43:37.333 --> 00:43:41.033 ‫ببخشید آتوئو. بقیه‌ش رو میسپارم به تو. 638 00:43:42.466 --> 00:43:44.233 ‫جناب یابو... 639 00:43:47.600 --> 00:43:50.566 ‫هیچوقت جواب نمیده، مگه نه؟ 640 00:43:55.433 --> 00:43:57.766 ‫بهت حال داد؟ 641 00:44:00.633 --> 00:44:03.433 ‫انتقام بهت حال داد؟ 642 00:44:09.266 --> 00:44:11.066 ‫چی؟ 643 00:44:12.400 --> 00:44:16.600 ‫تا اونجا که شنیدم، شما زندگی‌تون رو ‫وقف کار پلیسی کردین. 644 00:44:16.600 --> 00:44:19.766 ‫به ندرت واسه دیدن خونواده‌تون می‌رفتین به خونه. 645 00:44:19.766 --> 00:44:23.300 ‫حتی شاید توی مراسم‌ها و رخدادهای ‫پسرت هم شرکت نمی‌کردی. 646 00:44:23.300 --> 00:44:27.266 ‫حتی بعد از جریان تصادف، ‫با عجله نرفتی به بیمارستان. 647 00:44:28.733 --> 00:44:29.733 ‫وسط کشیک بودم. 648 00:44:29.733 --> 00:44:33.466 ‫ترسیده بودی، مگه نه؟ از دیدن مرگ‌شون. 649 00:44:33.466 --> 00:44:36.300 ‫می‌ترسیدی که با واقعیت روبرو بشی. 650 00:44:37.466 --> 00:44:41.600 ‫افراد بیشمار دیگه‌ای می‌تونستن سرکار ‫جات رو بگیرن، ولی نادیده گرفتیش. 651 00:44:41.600 --> 00:44:46.533 ‫شغلت اینقدر واست مهم بود، ولی می‌تونستی ‫واسه انتقام بیخیال همه‌ش بشی، درسته؟ 652 00:44:46.533 --> 00:44:49.666 ‫می‌تونستی واسه انتقام وقت بذاری؟ 653 00:44:51.100 --> 00:44:55.833 ‫نمی‌دونم چطوری رد ساگائه رو گرفتی ‫ولی باید خیلی وقت و انرژی صرف کرده باشی. 654 00:44:55.833 --> 00:44:59.200 ‫و تمامش مهمتر از کارت بود. 655 00:44:59.200 --> 00:45:02.566 ‫نتونستی موقع مرگ‌شون واسشون وقت بذاری ‫ولی واسه انتقامت وقت گذاشتی. 656 00:45:02.566 --> 00:45:05.966 ‫چون مسیرهای کار و انتقام واست یکی هستن. 657 00:45:06.566 --> 00:45:09.533 ‫اونا پیشت ارزشمند بودن. 658 00:45:10.200 --> 00:45:15.900 ‫ولی اینکه حین زنده بودن کنار ‫خونواده‌ت باشی ارزشمند نبود، نه؟ 659 00:45:16.900 --> 00:45:18.400 ‫کونو، بس کن. 660 00:45:18.400 --> 00:45:22.100 ‫چندبار توی زندگیت اسم پسرت رو گفتی؟ 661 00:45:24.966 --> 00:45:29.166 ‫گفتی همسر و پسرت از انتقام خوشحال میشن ‫ولی این حقیقت داره؟ 662 00:45:30.300 --> 00:45:32.900 ‫اگه من یه بچه بودم، فکر میکردم... 663 00:45:34.400 --> 00:45:37.433 ‫"به‌نظر میاد بابا داره کیف میکنه." 664 00:45:38.533 --> 00:45:42.200 ‫همیشه گفت که سرش خیلی شلوغه... 665 00:45:42.800 --> 00:45:45.866 ‫ولی کار پلیسیش از هرچیزی مهم‌تره. 666 00:45:45.866 --> 00:45:49.233 ‫همه‌چیز رو واسش فدا کرد. 667 00:45:51.200 --> 00:45:55.933 ‫بابا گفت خیلی سرش شلوغه ‫چون نمی‌خواست ما رو ببینه. 668 00:45:55.933 --> 00:45:59.600 ‫وقتی مُردیم، دیگه زیاد سرش شلوغ نبود. 669 00:46:11.933 --> 00:46:14.366 ‫کونو! 670 00:46:14.366 --> 00:46:15.433 ‫بسه! 671 00:46:15.433 --> 00:46:16.933 ‫تو چی می‌دونی؟ 672 00:46:16.933 --> 00:46:18.633 ‫تو هیچی نمی‌دونی! 673 00:46:18.633 --> 00:46:21.766 ‫توام مثل ساگائه هستی. 674 00:46:21.766 --> 00:46:24.133 ‫سطحی‌نگر، مغرور و خودخواه! 675 00:46:24.133 --> 00:46:27.300 ‫از پدر و مادرت پول قرض می‌گیری ‫و یه زندگی آروم و بی‌دغدغه داری! 676 00:46:27.300 --> 00:46:30.766 ‫توی زندگیت یه روز هم کار نکردی! 677 00:46:31.466 --> 00:46:33.733 ‫هیچوقت زن و بچه نداشتی... 678 00:46:33.733 --> 00:46:35.766 ‫تو چی میدونی آخه؟ 679 00:46:35.766 --> 00:46:37.266 ‫چی می‌دونی؟ 680 00:46:37.266 --> 00:46:39.300 ‫نمی‌دونم. 681 00:46:39.300 --> 00:46:44.700 ‫تو فقط حقیقت خودت رو میدونی ‫جناب یابو، و منم حقیقت خودم رو. 682 00:46:44.700 --> 00:46:47.166 ‫از پدر و مادرم پول گرفتم، هیچوقت کار نکردم 683 00:46:47.166 --> 00:46:55.833 ‫هیچوقت زن یا نامزد نداشتم، ‫و یه زندگی آروم و بی‌دغدغه داشتم. ‫هیچوقت بچه نداشتم، ولی خودم قبلاً بچه بودم. 684 00:46:57.300 --> 00:47:00.366 ‫شاید وقتی پدر میشی رو فراموش کنی. 685 00:47:00.366 --> 00:47:05.066 ‫حرفی که میزنم از دید یه بچه‌ست. 686 00:47:28.266 --> 00:47:30.033 ‫جناب یابو... 687 00:47:30.600 --> 00:47:33.366 ‫یه چیز دیگه هم یادم اومد. 688 00:47:33.933 --> 00:47:38.466 ‫یه چیزی که ساگائه بعد از تعطیلات تابستون گفت. 689 00:47:38.466 --> 00:47:40.533 ‫ساگائه، چه بلایی سر ماشینت اومد؟ 690 00:47:40.533 --> 00:47:44.666 ‫بابام ازم گرفتش چون نمره آزمون ‫آزمایشیم افت کرد! 691 00:47:44.666 --> 00:47:46.233 ‫جدی؟ خیلی ضدحاله. 692 00:47:46.233 --> 00:47:51.600 ‫اشکال نداره. ارشدهای باشگاه اینقدر قرضش ‫گرفتن که خودم هیچوقت توی ماشین نبودم. 693 00:47:54.566 --> 00:47:57.400 ‫ساگائه راننده بوده؟ 694 00:48:01.300 --> 00:48:05.933 ‫اون واقعاً زده و فرار کرده؟ 695 00:48:05.933 --> 00:48:07.666 ‫منظورت چیه؟ 696 00:48:09.366 --> 00:48:12.533 ‫گفتی ساگائه پول قرض میداد، درسته؟ 697 00:48:12.533 --> 00:48:15.200 ‫هیچ سفته‌ای پیدا کردین؟ 698 00:48:15.200 --> 00:48:17.866 ‫نه، فقط یادداشت. 699 00:48:17.866 --> 00:48:20.000 ‫فقط حرف اول اسم و مقدار داشت. 700 00:48:20.000 --> 00:48:22.933 ‫پس شاید اون پول قرض نمیداده 701 00:48:22.933 --> 00:48:26.933 ‫- بلکه ازش اخاذی می‌کردن. ‫- چی؟ 702 00:48:26.933 --> 00:48:32.166 ‫ارشدهای باشگاهش بخاطر پول موی دماغش میشدن ‫و مجبورش می‌کردن ماشینش رو بهشون قرض بده... 703 00:48:32.166 --> 00:48:33.966 ‫احتمالاً. 704 00:48:33.966 --> 00:48:35.566 ‫چنین شایعه‌ای شنیدی؟ 705 00:48:35.566 --> 00:48:38.666 ‫نه. هیچوقت نشنیدم. 706 00:48:39.466 --> 00:48:42.533 ‫ساگائه از بیرون یه بچه پولدار لوس ‫به‌نظر میرسید 707 00:48:42.533 --> 00:48:44.800 ‫و به‌نظر میومد هیچوقت سختی نکشیده. 708 00:48:44.800 --> 00:48:48.466 ‫ولی شاید این فقط غرورش بوده. 709 00:48:48.466 --> 00:48:51.966 ‫اون فقط سطحی و بی‌دغدغه به‌نظر میرسید. 710 00:48:53.933 --> 00:48:58.600 ‫نمی‌دونم ساگائه بعنوان یه انسان چه شکلی بود. 711 00:48:58.600 --> 00:49:01.433 ‫حقیقتش رو نمی‌دونم. 712 00:49:05.433 --> 00:49:07.266 ‫این... 713 00:49:09.533 --> 00:49:11.700 ‫این ممکنه؟ 714 00:49:13.133 --> 00:49:14.733 ‫جناب کونو! 715 00:49:14.733 --> 00:49:16.900 ‫چی شده فورومیتسو؟ کجا بودی؟ 716 00:49:16.900 --> 00:49:19.600 ‫صحیح... فقط... 717 00:49:19.600 --> 00:49:22.033 ‫پیداش کردی؟ 718 00:49:22.033 --> 00:49:23.433 ‫آره. 719 00:49:23.433 --> 00:49:25.033 ‫چی پیدا کردی؟ 720 00:49:25.033 --> 00:49:27.833 ‫راستش جناب کونو ازم خواست 721 00:49:27.833 --> 00:49:32.400 ‫که با ارشدهای باشگاه ساگائه تماس بگیرم. 722 00:49:32.400 --> 00:49:34.266 ‫ارشدهای باشگاهش؟ 723 00:49:35.400 --> 00:49:37.133 ‫و بعدش... 724 00:49:38.000 --> 00:49:43.900 ‫یکی‌شون گفت با ماشین ساگائه ‫چندنفر رو زیر کرده! 725 00:49:48.700 --> 00:49:50.466 ‫امکان نداره... 726 00:49:51.800 --> 00:49:57.400 ‫بعد از اینکه جناب ساگائه کشته شد ‫اون ترسید و داشت فکر می‌کرد خودشو تحویل بده. 727 00:49:57.400 --> 00:49:59.766 ‫تابستون سه سال پیش 728 00:50:00.600 --> 00:50:04.366 ‫اون کسیه که... 729 00:50:04.366 --> 00:50:08.466 ‫همسر و پسر جناب یابو رو زیر گرفته. 730 00:50:13.866 --> 00:50:18.100 ‫با خودم آوردمش. الان همینجاست! 731 00:50:20.766 --> 00:50:23.433 ‫ایول... 732 00:50:31.433 --> 00:50:35.800 ‫معمولاً تحقیقات‌تون تا همینجاست، درسته؟ 733 00:50:36.366 --> 00:50:40.133 ‫گمونم تعادلت رو از دست دادی. 734 00:50:52.800 --> 00:50:55.200 ‫پسرم دیر گیرم اومد... 735 00:50:57.500 --> 00:51:00.366 ‫پس اگه یه پیرمرد مثل من میرفت به مراسمش... 736 00:51:02.066 --> 00:51:04.400 ‫فکر می‌کردم خجالت بکشه. 737 00:51:07.133 --> 00:51:12.533 ‫اگه به مردم این چیزارو نگی، ‫هیچوقت درک نمی‌کنن. 738 00:51:19.300 --> 00:51:21.000 ‫حق با توئه. 739 00:51:24.833 --> 00:51:26.666 ‫بریم. 740 00:51:34.800 --> 00:51:37.433 ‫جناب یابو، تو متولد برج عقربی؟ 741 00:51:40.000 --> 00:51:44.000 ‫توی نوامبر به دنیا اومدی، درسته؟ ‫یه گیره توپاز روی کراواتت هست. 742 00:51:44.000 --> 00:51:48.366 ‫کراواتت همیشه قرمز تیره‌ست. ‫این رنگ متولدین برنج عقربه، درسته؟ 743 00:51:48.366 --> 00:51:50.900 ‫یه هدیه از طرف همسرت بود؟ 744 00:51:57.366 --> 00:51:59.500 ‫ضمناً زیر لباس‌هات یه شکم‌بند می‌پوشی. 745 00:51:59.500 --> 00:52:03.166 ‫روی قوزک‌های پات هم گرم‌کننده هست. ‫نو و جدید نیستن. 746 00:52:03.166 --> 00:52:05.733 ‫همسرت واست خریدشون، درسته؟ 747 00:52:08.866 --> 00:52:13.333 ‫همسرت واسه امنیتت دعا می‌کرد ‫و نگران سلامتیت بود. 748 00:52:17.366 --> 00:52:20.633 ‫هیچوقت واسش کاری انجام دادی؟ 749 00:52:29.866 --> 00:52:35.233 ‫گل موردعلاقه‌ش رو توی محراب یا سر قبرش میذاری؟ 750 00:52:36.766 --> 00:52:41.333 ‫غذای موردعلاقه پسرت رو سفارش میدی؟ 751 00:52:42.666 --> 00:52:45.600 ‫اصلاً میدونی چی دوست داشت؟ 752 00:52:49.333 --> 00:52:51.633 ‫به‌جای انتقام گرفتن... 753 00:52:52.600 --> 00:52:55.933 ‫وقت گذاشتی که به این چیزا فکر کنی؟ 754 00:53:11.533 --> 00:53:14.400 ‫چرا اول اونو امتحان نمی‌کنی؟ 755 00:53:14.933 --> 00:53:17.600 ‫هنوز می‌تونی این چیزارو ازشون یاد بگیری. 756 00:53:17.600 --> 00:53:21.166 ‫توی خونه‌تون. توی عکس‌ها. 757 00:53:21.166 --> 00:53:23.533 ‫می‌تونی چیزای موردعلاقه‌شون رو پیدا کنی. 758 00:53:28.633 --> 00:53:33.666 ‫کلمه توپاز یعنی "شروع جستجو". 759 00:54:13.333 --> 00:54:16.400 ‫واقعاً از این بابت متأسفم! 760 00:54:16.400 --> 00:54:20.100 ‫کونو... تو کی هستی؟ 761 00:54:20.100 --> 00:54:21.533 ‫من فقط یه دانشجوام. 762 00:54:21.533 --> 00:54:28.000 ‫خرج زندگیمو از پدر و مادرم می‌گیرم ‫و هیچوقت توی زندگیم کار نکردم. ‫تا حالا مرتکب دزدی یا قتل نشدم ولی شما منو ‫اینجا حبس کردین و ازم بازجویی کردین. 763 00:54:28.000 --> 00:54:30.166 ‫فقط یه دانشجوام که قرار آرایشگاه رو از دست داد 764 00:54:30.166 --> 00:54:35.233 ‫یه نمره الف رو از دست داد و ‫فقط یه کاری خورد. ‫عذر می‌خوام. واقعاً. 765 00:54:35.233 --> 00:54:38.766 ‫لطفاً این پرونده رو کنار نذار جناب آئوتو. 766 00:54:38.766 --> 00:54:40.566 ‫معلومه که نمی‌ذارم. 767 00:54:40.566 --> 00:54:44.333 ‫کسی بهت گفته که یه شخصیت وحشتناک داری؟ 768 00:54:45.900 --> 00:54:48.033 ‫اینو مردی میگه که همیشه اتهامات اشتباه میزنه... 769 00:54:48.033 --> 00:54:50.900 ‫اطلاعاتت رو به مطبوعات نمیدم. 770 00:54:50.900 --> 00:54:55.100 ‫چون از اولش فکر نمی‌کردم که ‫تو این کار رو کرده باشی. 771 00:54:56.600 --> 00:54:59.733 ‫بهرحال، دیگه هیچوقت اینجا نیا. 772 00:54:59.733 --> 00:55:03.466 ‫ولی ما کسایی هستیم که ‫اونو احضار کردیم اینجا، جناب آئوتو. 773 00:55:03.466 --> 00:55:08.733 ‫و محض اطلاعت واسه پرونده تخلفات قضایی گذشته... 774 00:55:09.233 --> 00:55:13.700 ‫شاید اشتباه بزرگی کرده باشم. 775 00:55:13.700 --> 00:55:14.666 ‫چی؟ 776 00:55:14.666 --> 00:55:19.466 ‫همینطوره که گفتی. ‫داستان‌ها متفاوتن، حتی اگه کسی دروغ نگه. 777 00:55:20.133 --> 00:55:24.766 ‫می‌خوام دیدگاهم رو عوض کنم ‫و همه‌چیز رو دوباره مرور کنم. 778 00:55:28.000 --> 00:55:31.733 ‫این به من مربوط نیست. موفق باشید. 779 00:55:34.466 --> 00:55:37.500 ‫- خانم فورومیتسو. ‫- بله؟ 780 00:55:37.500 --> 00:55:40.166 ‫خیلی ممنونم. 781 00:55:43.266 --> 00:55:48.400 ‫اگه هروقت مرتکب جرم شدم ‫ازتون میخوام منو دستگیر کنید. 782 00:55:53.900 --> 00:55:56.033 ‫چشم. 783 00:56:01.566 --> 00:56:03.700 ‫پس خداحافظ. 784 00:56:09.000 --> 00:56:10.466 ‫اون... 785 00:56:10.466 --> 00:56:15.066 ‫به‌نظر می‌رسید از سر کینه‌ی ‫پدر خودش صحبت می‌کرد. 786 00:56:15.700 --> 00:56:20.266 ‫کونو... یه روز توام پیرمرد میشی. 787 00:56:40.000 --> 00:56:42.300 ‫[استعفا نامه] 788 00:57:02.800 --> 00:57:08.733 ‫[سطل آشغال] 789 00:57:29.633 --> 00:57:31.900 ‫باید به آرایشگر زنگ بزنم... 790 00:57:31.900 --> 00:57:36.433 ‫اوه کلاس! 791 00:57:47.733 --> 00:57:51.100 ‫نمی‌دونم آیا باقی‌مونده‌های کاری ‫هنوز خوب هستن یا نه... 792 00:57:56.466 --> 00:58:00.266 ‫[یک ماه بعد] 793 00:58:00.266 --> 00:58:03.566 ‫- ما اینجاییم قربان. ‫- ممنون. 794 00:58:08.600 --> 00:58:10.700 ‫کارتون خوب بود. 795 00:58:10.700 --> 00:58:12.433 ‫سلام قربان. 796 00:58:15.466 --> 00:58:18.066 ‫بیاید شروع کنیم. بسیارخب. 797 00:58:25.066 --> 00:58:27.966 ‫این چهارمیه؟ 798 00:58:27.966 --> 00:58:31.300 ‫همه‌شون زنده به‌گور شدن. 799 00:58:31.300 --> 00:58:33.333 ‫اولین قربانی یه خانم جوان بود. 800 00:58:33.333 --> 00:58:36.233 ‫بعدیش یه پیرمرد بود. بعدش یه مرد میانسال. 801 00:58:36.233 --> 00:58:40.433 ‫این بار قربانی یه زن میانسال بود. ‫هیچ قربانی ثابتی وجود نداره. 802 00:58:40.433 --> 00:58:43.000 ‫بسیارخب! تموم شد. 803 00:58:46.500 --> 00:58:52.066 ‫حالا باید پیازهارو سرخ کنی! 804 00:58:52.066 --> 00:58:57.500 ‫بعدش باید سیب‌زمینی‌هارو قاچ کنید! 805 00:58:57.500 --> 00:58:59.600 ‫امروز واسه تنوع، گوشت گاو رو کاردی کردیم. 806 00:58:59.600 --> 00:59:03.600 ‫با پودر کاری می‌پوشونیمش... 807 00:59:03.600 --> 00:59:06.300 ‫و با دست‌تون پخشش می‌کنید! 808 00:59:06.300 --> 00:59:11.000 ‫هم می‌زنیم، هم می‌زنیم! 809 00:59:11.600 --> 00:59:14.000 ‫بسیارخب! تموم شد. 810 00:59:15.433 --> 00:59:20.166 ‫جناب کونو؟ ایکیموتو هستم از ‫اداره پلیس اودوناری! 811 00:59:21.500 --> 00:59:22.966 ‫بله؟ 812 00:59:24.600 --> 00:59:29.233 ‫بابت سری قبل شرمنده! جریان ‫"مظنون‌کردنت به قتل". عذر می‌خوام! 813 00:59:29.233 --> 00:59:30.766 ‫یه چیزی می‌خواستم ازت بپرسم. 814 00:59:30.766 --> 00:59:33.933 ‫- باید برم بیرون، پس کوتاهش کن. ‫- حتما. 815 00:59:33.933 --> 00:59:37.200 ‫همسرم یکم بعدش زایمان کرد. ‫واقعاً سخته! 816 00:59:37.200 --> 00:59:39.600 ‫اوه درسته. تبریک میگم. 817 00:59:39.600 --> 00:59:41.000 ‫گوش کن... 818 00:59:41.000 --> 00:59:45.266 ‫همسرم هر روز عصبیه. همیشه سرم غر میزنه! 819 00:59:45.266 --> 00:59:49.666 ‫مگه نمیگن خانم‌ها بعد از زایمان تغییر می‌کنن؟ ‫گمونم همینه. 820 00:59:49.666 --> 00:59:54.533 ‫ولی سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم ‫توی کارهای نوزاد کمک کنم! 821 00:59:54.533 --> 00:59:56.100 ‫حتی پوشک عوض می‌کنم. 822 00:59:56.100 --> 00:59:58.400 ‫هرچند همه‌شون... 823 00:59:58.400 --> 01:00:01.800 ‫و همونطور که گفتی ترتیب آشغال‌هارو میدم. 824 01:00:01.800 --> 01:00:06.866 ‫یه عالمه کار واسه کمک بهش انجام دادم ‫ولی انگار متوجه نمیشه. 825 01:00:09.233 --> 01:00:12.466 ‫گوش کن... چکار باید بکنم ‫که همسرم رو خوشحال کنم؟ 826 01:00:12.466 --> 01:00:14.700 ‫چرا از من می‌پرسی؟ 827 01:00:14.700 --> 01:00:17.733 ‫من یه دانشجوی دانشگاهم. همسر یا بچه ندارم. 828 01:00:17.733 --> 01:00:20.133 ‫ولی به‌نظر میرسه یه سری توصیه داری. 829 01:00:21.833 --> 01:00:23.633 ‫خواهش می‌کنم؟ 830 01:00:26.733 --> 01:00:28.333 ‫خواهش می‌کنم؟ 831 01:00:31.200 --> 01:00:35.133 ‫گاهی وقتا، مسابقات لیگ برتر رو تماشا می‌کنم. 832 01:00:35.133 --> 01:00:38.900 ‫شروع شد! خب؟ 833 01:00:38.900 --> 01:00:42.533 ‫بازیکن‌ها و مربی‌ها گاهی وقتا ‫از بازی‌ها کناره می‌گیرن که استراحت کنن. 834 01:00:42.533 --> 01:00:44.466 ‫واسه تولد بچه‌هاشون با هواپیما پرواز می‌کنن 835 01:00:44.466 --> 01:00:50.066 ‫همینطور واسه مراسم ورود به دانشگاه یا ‫فارغ‌التحصیلی و همینطور رویدادهای خونوادگی. 836 01:00:50.066 --> 01:00:52.666 ‫میخوان واسه خونواده‌شون حضور داشته باشن. 837 01:00:52.666 --> 01:00:56.900 ‫نمی‌تونستن تصور کنن که ‫حضور نداشته باشن، پس میرن. 838 01:00:56.900 --> 01:01:02.933 ‫ولی درطول بازی‌هایی که غایب هستن ‫گزارشگرهای ژاپنی میگن... 839 01:01:03.700 --> 01:01:06.633 ‫"همسران وحشتناکن، ها؟" 840 01:01:07.900 --> 01:01:12.400 ‫نمی‌تونن درک کنن که این بازیکنان ‫می‌خوان اونجا باشن. 841 01:01:12.400 --> 01:01:15.533 ‫به این دلیله که هرگز چنین احساسی نداشتن. 842 01:01:16.600 --> 01:01:19.866 ‫واسه همین فکر می‌کنن این بازیکنان ‫مجبور به رفتن شدن. 843 01:01:19.866 --> 01:01:24.166 ‫که مجبور شدن کار خیلی مهم‌شون رو از دست بدن. 844 01:01:24.166 --> 01:01:28.433 ‫بازیکنان فکر می‌کنن دیدن رشد بچه‌هاشون ‫حق اونا بعنوان پدره. 845 01:01:28.433 --> 01:01:31.400 ‫ولی این گزارشگرهای ژاپنی فکر می‌کنن ‫که وظیفه دارن کار کنن. 846 01:01:31.400 --> 01:01:35.366 ‫این زمین تا آسمون فرق داره. 847 01:01:41.866 --> 01:01:44.133 ‫با کدومش موافقی جناب ایکیموتو؟ 848 01:01:45.066 --> 01:01:46.433 ‫چی؟ 849 01:01:49.466 --> 01:01:51.400 ‫وظیفه... 850 01:01:51.900 --> 01:01:54.233 ‫وظیفه... گمونم... 851 01:01:54.233 --> 01:01:57.966 ‫تو گفتی که خانم‌ها بعد از زایمان ‫تغییر می‌کنن. این واضحه. 852 01:01:57.966 --> 01:02:01.000 ‫موجوداتی رو پروش میدن که اگه ‫حواستون بهشون نباشه، ممکنه بمیرن. 853 01:02:01.000 --> 01:02:04.833 ‫مشکل اینه که تو با اون تغییر نمیکنی. 854 01:02:06.533 --> 01:02:11.333 ‫ولی نمی‌تونی کسی رو مجبور کنی که اینجوری ‫تغییر کنه، پس باید کاری که میخوای رو انجام بدی. 855 01:02:11.333 --> 01:02:15.666 ‫هرکاری انجام بدی یا انجام ندی ‫درنهایت به تو برمی‌گرده. 856 01:02:17.166 --> 01:02:23.133 ‫بچه‌ای که بخاطر جلب توجه پدرش بدرفتاری میکنه 857 01:02:23.133 --> 01:02:25.666 ‫فقط توی نمایش‌ها اتفاق میفته. 858 01:02:25.666 --> 01:02:30.633 ‫توی واقعیت، اونا فقط دلمرده میشن. 859 01:02:33.700 --> 01:02:36.633 ‫پس لطفا برو خونه. 860 01:02:44.266 --> 01:02:46.000 ‫- سلام. ‫- سلام. 861 01:02:46.000 --> 01:02:47.733 ‫یه مدتی میشه. 862 01:02:47.733 --> 01:02:51.166 ‫واقعاً بابت اتفاقی که قبلاً افتاد متأسفم. 863 01:02:51.700 --> 01:02:54.466 ‫جناب ایکیموتو اینجان؟ 864 01:02:56.800 --> 01:02:59.433 ‫جناب ایکیموتو، داشتم بهتون زنگ میزدم! 865 01:02:59.433 --> 01:03:01.833 ‫شرمنده! تلفنم رو فراموش کردم. چی شده؟ 866 01:03:01.833 --> 01:03:05.000 ‫- جناب آئوتو می خواد همین حالا برگردیم اداره. ‫- چی؟ 867 01:03:05.000 --> 01:03:08.033 ‫چهارمین جسد هم پیدا شده. 868 01:03:08.033 --> 01:03:10.433 ‫محاله... 869 01:03:16.866 --> 01:03:18.533 ‫قضیه چیه؟ 870 01:03:19.600 --> 01:03:21.866 ‫خب راستش... 871 01:03:21.866 --> 01:03:24.733 ‫اخیراً یه تعداد قتل های زنجیره ای وحشتناک رخ داده. 872 01:03:24.733 --> 01:03:27.200 ‫هر چند توی رسانه ها گزارش نشده. 873 01:03:27.966 --> 01:03:29.533 ‫من نبودم! 874 01:03:29.533 --> 01:03:31.033 ‫این رو می دونیم! 875 01:03:31.033 --> 01:03:34.600 ‫واقعاً می خواستم نظرتون رو بپرسم... 876 01:03:34.600 --> 01:03:38.200 ‫چرا از من بپرسید؟ 877 01:03:38.200 --> 01:03:41.666 ‫خب، حدس می زنم که شما این ماجرا رو از یه دیدگاه متفاوت می بینید 878 01:03:41.666 --> 01:03:43.033 ‫فقط به من بگید! 879 01:03:43.033 --> 01:03:48.066 ‫من فقط یه دانشجو هستم. کارآگاه یا دستیار کارآگاه نیستم. 880 01:03:48.066 --> 01:03:52.900 ‫من پلیس، شاکی، پزشکی قانونی، بازرس ‫صحنه جرم، وکیل، نویسنده، استاد... 881 01:03:52.900 --> 01:03:56.533 ‫یا واسطه، خونه دار، یا یه قاتل معروف زندانی نیستم! 882 01:03:56.533 --> 01:03:59.466 ‫پس لطفا برو خونه! من دارم می رم بیرون! 883 01:03:59.466 --> 01:04:03.300 ‫خب صبر کن، در این صورت اگه یه ‫یه علاقمند شدی، باهام تماس بگیر. 884 01:04:03.300 --> 01:04:06.300 ‫دارم می رم یه نمایشگاه امپرسیونیسم. 885 01:04:07.633 --> 01:04:09.533 ‫شماره ات رو هم بهم بگو، جناب توتونو! 886 01:04:09.533 --> 01:04:12.700 ‫اگه بنویسمش می ری؟ امروز آخرین روز نمایشگاهه. 887 01:04:12.700 --> 01:04:14.600 ‫باشه، باشه! 888 01:04:18.900 --> 01:04:20.900 ‫[...080-2798] 889 01:04:20.900 --> 01:04:22.933 ‫بیا. 890 01:04:22.933 --> 01:04:25.166 ‫بیا، این شماره منه. 891 01:04:25.166 --> 01:04:27.400 ‫باید ساعت 3 اونجا باشم پس !باید به اتوبوس ساعت 2:35 برسم 892 01:04:27.400 --> 01:04:31.633 ‫بسیارخب! برو، برو، برو! 893 01:04:34.400 --> 01:04:36.033 ‫چی؟ اتوبوس رسیده! 894 01:04:36.033 --> 01:04:38.100 ‫صبر کن! صبر کن! 895 01:04:38.100 --> 01:04:40.300 ‫[ورودی] 896 01:04:44.600 --> 01:04:46.266 ‫اوه! متأسفم. 897 01:04:57.400 --> 01:04:58.933 ‫مراقب باش. 898 01:04:58.933 --> 01:05:00.833 ‫متأسفم. 899 01:05:02.500 --> 01:05:04.533 ‫متأسفم. 900 01:05:06.866 --> 01:05:09.333 ‫نباید این نگاه رو تحویل من بدید. 901 01:05:15.433 --> 01:05:16.800 ‫بعداً خودم رو می رسونم بهت. 902 01:05:16.800 --> 01:05:19.000 ‫اوه؟ بر نمی گردی به اداره؟ 903 01:05:19.000 --> 01:05:21.200 ‫آئوتو بهم گفت که توی راه برگشت یه مقدار تنقلات چای بخرم 904 01:05:21.200 --> 01:05:22.466 ‫تنقلات چای؟ 905 01:05:22.466 --> 01:05:25.466 ‫امروز یه سری افراد از دفتر مرکزی میان. 906 01:05:26.933 --> 01:05:28.600 ‫که این طور... 907 01:05:37.833 --> 01:05:39.766 ‫[نمایشگاه امپرسیونیسم] 908 01:05:40.466 --> 01:05:42.133 ‫این... 909 01:05:42.133 --> 01:05:44.733 ‫- از پیش جناب کونو افتاد؟ ‫- می رسونمش بهش! 910 01:05:44.733 --> 01:05:48.166 ‫اوه! پس این رو بگیر. 911 01:05:56.500 --> 01:05:58.300 ‫[نمایشگاه امپرسیونیسم] 912 01:05:59.033 --> 01:06:00.666 ‫این... 913 01:06:00.666 --> 01:06:03.333 ‫- از پیش جناب کونو افتاد؟ ‫- می رسونمش بهش! 914 01:06:03.333 --> 01:06:06.400 ‫اوه! پس این رو بگیر. 915 01:06:06.400 --> 01:06:09.533 ‫[ایکنوزاکی] 916 01:06:13.300 --> 01:06:16.933 ‫باید ساعت 3 اونجا باشم. پس باید !به اتوبوس ساعت 2:35 برسم 917 01:06:42.800 --> 01:06:46.266 ‫[موزه هنر اودوناری] 918 01:07:03.366 --> 01:07:06.200 ‫فورومیتسو هستم. بلیطت رو انداختی. 919 01:07:06.200 --> 01:07:08.900 ‫تو توی راهی، پس من منتظر اتوبوس بعدی می مونم. 920 01:07:08.900 --> 01:07:11.100 ‫جلوی موزه هنر منتظرم باش. 921 01:07:11.100 --> 01:07:12.933 ‫انداختمش؟ 922 01:07:16.366 --> 01:07:18.300 ‫لعنتی! 923 01:07:18.966 --> 01:07:21.133 ‫یه چیزی عجیبه، آره؟ 924 01:07:21.700 --> 01:07:25.566 ‫کجاییم؟ این مسیر همیشگی نیست. 925 01:07:25.566 --> 01:07:27.600 ‫حالا که گفتی... 926 01:07:27.600 --> 01:07:29.800 ‫مگه نه؟ عجیبه! 927 01:07:29.800 --> 01:07:32.900 ‫راننده؟ ببخشید. 928 01:07:32.900 --> 01:07:37.100 ‫این اتوبوس می ره به موزه هنر اودوناری... 929 01:07:40.766 --> 01:07:42.366 ‫بشین. 930 01:07:43.200 --> 01:07:46.000 ‫گفتم بشین! 931 01:07:46.000 --> 01:07:48.533 ‫برو عقب، یالا! 932 01:07:48.533 --> 01:07:51.100 ‫و سعی نکن کاری کنی راننده! 933 01:07:51.100 --> 01:07:53.266 ‫بسیار خب! 934 01:07:53.266 --> 01:07:55.733 ‫[اتوبوسم ربوده شده. به پلیس زنگ بزن] 935 01:07:55.733 --> 01:07:58.266 ‫هی! دست به گوشیت نزن! 936 01:07:58.266 --> 01:08:01.066 ‫تو. کل وسایل ارتباطی رو جمع کن... 937 01:08:01.066 --> 01:08:04.166 ‫موبایل، کامپیوتر... برشون دار و خاموششون کن. 938 01:08:09.666 --> 01:08:11.433 ‫عجله کن! 939 01:08:14.933 --> 01:08:19.100 ‫این یه اتوبوس رباییه؟ 940 01:08:19.100 --> 01:08:20.766 ‫آره. 941 01:08:21.600 --> 01:08:24.966 ‫حالا فرماندهی این اتوبوس رو من به عهده می گیرم. 943 01:08:35.200 --> 01:08:38.233 ‫تا ساعت3 تموم می شه؟ 944 01:08:38.233 --> 01:08:40.966 ‫معلومه که تموم نمی شه! 945 01:08:40.966 --> 01:08:44.033 ‫پس حداقل تا ساعت 3:30؟ 946 01:08:47.466 --> 01:08:50.000 ‫- اتوبوس ربایی؟ ‫- فقط یه شوخیه. 947 01:08:50.000 --> 01:08:53.733 ‫من توتونو کونو هستم. دوتا "تو" داره با یه "نو". 948 01:08:53.733 --> 01:08:56.633 ‫لطفاً اسمت و دلیل ربودن این اتوبوس رو بهم بگو. 949 01:08:56.633 --> 01:08:58.700 ‫باید در اسرع وقت به جناب کونو کمک کنیم! 950 01:08:58.700 --> 01:09:02.500 ‫- اخیراً چند تا قتل توی شهر رخ داده. ‫- جدی؟ 951 01:09:02.500 --> 01:09:06.033 ‫ممکنه این خونه رو قفل و بست کنن ‫تا یکی یکی بیان سراغمون. 952 01:09:06.033 --> 01:09:08.466 ‫باورم نمی شه که واقعاً مردن. 953 01:09:08.466 --> 01:09:10.433 ‫مشکل کشتن آدم ها چیه، ها؟ 954 01:09:10.433 --> 01:09:12.233 ‫هیچ مشکلی نداره. 955 01:09:12.233 --> 01:09:14.400 ‫خلاف قانون که نیست. 956 01:09:14.400 --> 01:09:16.500 ‫دروغگو! بازداشت میشم! 957 01:09:16.500 --> 01:09:20.400 ‫یه حقوق جزا هست ولی ‫هیچ قانونی علیه کشتن آدما نیست. 958 01:09:20.400 --> 01:09:23.733 ‫هر مشکلی که اینجا رخ بده بخاطر توئه. 959 01:09:23.733 --> 01:09:26.700 ‫همه‌ش بخاطر توئه. ‫تنها مقصر اینجا تویی. 960 01:09:26.700 --> 01:09:28.766 ‫خواهش می‌کنم تقصیر رو گردن کس دیگه ننداز. 961 01:09:28.766 --> 01:09:32.433 ‫تو یه آدم شگفت‌انگیزی. 962 01:09:32.433 --> 01:09:33.933 ‫من شگفت‌انگیز نیستم. 963 01:09:33.933 --> 01:09:37.633 ‫این موی طبیعی توئه؟ حسودیم شد. 964 01:09:38.433 --> 01:09:40.533 ‫این چیزیه که الان بهش علاقه داری؟ 965 01:09:40.533 --> 01:09:43.733 ‫این موییه که من آرزوشو دارم. 966 01:09:43.733 --> 01:09:45.133 ‫[این برنامه بر اساس تخیل است.]