WEBVTT 1 00:00:04.833 --> 00:00:08.100 ‫[پلیس] 3 00:00:19.433 --> 00:00:21.966 ‫پس برای مرور، کونو قرار بود بره 4 00:00:21.966 --> 00:00:25.300 ‫موزه هنر اودوناری تا یه نمایشگاه ‫امپرسیونیسم رو ببینه، درسته؟ 5 00:00:25.300 --> 00:00:29.333 ‫درسته. اما سوار اون اتوبوسی که باید می شد نشد. 6 00:00:29.333 --> 00:00:31.033 ‫چی؟ اتوبوس از حالا رسیده؟ 7 00:00:31.033 --> 00:00:33.633 ‫صبر کن! صبر کن! 8 00:00:37.266 --> 00:00:38.933 ‫اوه! متأسفم! 9 00:00:42.333 --> 00:00:43.766 ‫عجله داشت، 10 00:00:43.766 --> 00:00:47.500 ‫پس احتمالا بدون اینکه متوجه بشه اتوبوس ‫تغییر ظاهر داده شده سوارش شده. 11 00:00:49.700 --> 00:00:51.200 ‫بگیر بشین. 12 00:00:52.200 --> 00:00:54.433 ‫گفتم بشین! 13 00:00:54.433 --> 00:00:57.933 ‫پس این طوری درگیر سرقت اتوبوس شده؟ 14 00:00:57.933 --> 00:01:00.966 ‫درسته. موزه‌ هنر نرفت 15 00:01:00.966 --> 00:01:03.433 ‫و ما هم نتونستیم با گوشیش تماس بگیریم. 16 00:01:03.433 --> 00:01:06.700 ‫بعد از اون اتوبوس رفت آیکوی نه موری پارک. 17 00:01:08.100 --> 00:01:09.933 ‫یکی یکی برید دستشوئی. 18 00:01:09.933 --> 00:01:12.033 ‫محبوبی که این رو پیدا می کنی، من توتونو کونو هستم. 19 00:01:12.033 --> 00:01:16.000 ‫لطفا با خانم ایکیموتو تماس بگیرید. ‫من در یک سرقت اتوبوس گیر افتادم... 20 00:01:18.400 --> 00:01:19.433 ‫درسته! 21 00:01:19.433 --> 00:01:22.500 ‫کونو اونجا برام یه پیام گذاشت؟ 22 00:01:22.500 --> 00:01:23.533 ‫درسته. 23 00:01:23.533 --> 00:01:28.100 ‫احتمالا سرقت کننده پیداش کرده و تیکه تیکه اش کرده. 24 00:01:29.933 --> 00:01:32.233 ‫و تو یه تیکه اش رو پیدا کردی؟ 25 00:01:32.233 --> 00:01:33.900 ‫درسته. 26 00:01:35.766 --> 00:01:37.933 ‫[ایکموتو] 27 00:01:37.933 --> 00:01:41.400 ‫بعدش بنا به یه علتی، کونو و بقیه مسافرها 28 00:01:41.400 --> 00:01:44.900 ‫برده شدن به خونه آنجو اینودو. 29 00:01:53.266 --> 00:01:55.833 ‫همتون زن توی این عکس رو می شناسید؟ 30 00:01:55.833 --> 00:01:57.766 ‫چی؟ 31 00:01:57.766 --> 00:02:00.200 ‫نـ. نه، اصلا نمی شناسم. 32 00:02:00.800 --> 00:02:03.366 ‫این چه وضعشه؟ این رو نگاه کنید! 33 00:02:03.366 --> 00:02:08.400 ‫محاله! اگه از اینجا بیرون نریم، می میریم! 34 00:02:08.400 --> 00:02:09.600 ‫بچه ها! 35 00:02:09.600 --> 00:02:11.100 ‫مرسی. 36 00:02:11.100 --> 00:02:12.700 ‫البته. 37 00:02:14.266 --> 00:02:16.533 ‫اینجا یه سطل آشغال هست. 38 00:02:17.233 --> 00:02:20.066 ‫- باشه. ‫- مرسی. 39 00:02:20.066 --> 00:02:22.166 ‫بذار ببینم درست فهمیدم... 40 00:02:22.166 --> 00:02:24.466 ‫آنجو اینودو اولین قربانیِ 41 00:02:24.466 --> 00:02:28.033 ‫پرونده قتل های سریالیمون از ‫کسانی که زنده زنده دفن می شن بود؟ 42 00:02:28.033 --> 00:02:31.066 ‫پس چرا سرقت کننده 43 00:02:31.066 --> 00:02:34.266 ‫رفته خونه این قربانی؟ 44 00:02:34.266 --> 00:02:37.133 ‫آخه این یارو دیگه کیه؟ 45 00:02:37.133 --> 00:02:38.466 ‫نمی دونم. 46 00:02:38.466 --> 00:02:43.700 ‫اما فکر می کنم سرقت کننده حتما ‫یه ارتباطی با آنجو داره. 47 00:02:45.333 --> 00:02:47.233 ‫- گارو کیه؟ ‫- [گارو] 48 00:02:47.233 --> 00:02:48.933 ‫من هم. 49 00:02:49.666 --> 00:02:52.433 ‫اسم واقعی من گارو اینودوئه. 50 00:02:52.433 --> 00:02:54.500 ‫اون برادرمه. 51 00:02:54.500 --> 00:02:59.266 ‫این زن آنجو اینودوئه. خواهر کوچیکمون. 52 00:02:59.266 --> 00:03:02.166 ‫توی 3ماه اخیر گم شده. 53 00:03:02.166 --> 00:03:04.700 ‫یه کارآگاه استخدام کردم تا حرکاتش رو بررسی کنه. 54 00:03:04.700 --> 00:03:07.666 ‫آخرین چیزی که می دونیم اینه که سوار یه اتوبوس شده. 55 00:03:08.833 --> 00:03:11.233 ‫وقتی کارآگاه از راننده اتوبوس پرسیده، 56 00:03:11.233 --> 00:03:14.000 ‫راننده گفته توی آخرین ایستگاه پیاده شده. 57 00:03:14.000 --> 00:03:17.900 ‫درست همون طور که همه اینجا پیاده شدن... 58 00:03:19.100 --> 00:03:22.033 ‫کی آنجو رو کشته؟ 59 00:03:22.033 --> 00:03:24.333 ‫همه شماها رو اینجا جمع کردم 60 00:03:24.333 --> 00:03:27.300 ‫تا این رو بفهمیم. 61 00:03:27.300 --> 00:03:33.100 ‫پس شما تمام این ها رو می دونستید، جناب تاباکوموری‌؟ 62 00:03:33.100 --> 00:03:35.066 ‫متأسفم! 63 00:03:35.066 --> 00:03:36.933 ‫خیلی احساس غمگینی می کنم 64 00:03:36.933 --> 00:03:41.200 ‫که چنین دختر جوانی زنده زنده‌ دفن شده... 65 00:03:41.200 --> 00:03:44.333 ‫نمی تونستم جواب رد بدم! 66 00:03:46.100 --> 00:03:49.066 ‫به نظر نمیاد هیچ کس بخواد بیاد جلو... 67 00:03:51.066 --> 00:03:53.066 ‫پس بیایید گپ بزنیم. 68 00:03:53.066 --> 00:03:54.333 ‫گپ؟ 69 00:03:54.333 --> 00:03:57.900 ‫بدترین جرمی که تاحالا انجام دادید چی بوده؟ 70 00:03:58.500 --> 00:04:01.733 ‫یکی یکی بهم بگید. 71 00:04:01.733 --> 00:04:04.333 ‫من شروع می کنم! 72 00:04:04.333 --> 00:04:09.200 ‫بچگی هام، من با یکی از دوستان عزیزم دعوام شد... 73 00:04:10.800 --> 00:04:15.433 ‫آخر دعوا بهش گفتم: «کاش مرده بودی» 74 00:04:16.233 --> 00:04:19.800 ‫همیشه از گفتن این حرف پشیمونم. 75 00:04:19.800 --> 00:04:23.233 ‫هیچ وقت فکر نمی کردم واقعا بمیره. 76 00:04:45.433 --> 00:04:47.766 ‫موندم حال کونو خوبه یا نه. 77 00:04:49.900 --> 00:04:54.533 ‫اصلا مجبور نیستی به حرف هایی ...که می زنه گوش کنی 78 00:04:54.533 --> 00:04:57.866 ‫مگر اینکه دوست سابقت توی ‫کوهستان کاملا خودکفا باشه. 79 00:04:58.733 --> 00:05:00.600 ‫اعصابم رو خرد می کنه. 80 00:05:00.600 --> 00:05:03.633 ‫اما من هنوز آویزون جیب والدینم هستم، پس... 81 00:05:03.633 --> 00:05:05.500 ‫حق با توئه. 82 00:05:06.466 --> 00:05:09.100 ‫قبلا هیچ وقت این طوری بهش فکر نکرده بودم. 83 00:05:09.100 --> 00:05:11.333 ‫اما نباید دروغ بگی. 84 00:05:11.333 --> 00:05:13.600 ‫تو چطور!؟ 85 00:05:16.700 --> 00:05:18.233 ‫خیلی خب. 86 00:05:22.566 --> 00:05:25.333 ‫زیردستم خودکشی کرد. 87 00:05:25.933 --> 00:05:28.333 ‫خانواده اش بهم گفتن چون من خیلی 88 00:05:28.333 --> 00:05:31.300 ‫بهش سختگیری کردم خودکشی کرده. 89 00:05:32.533 --> 00:05:34.533 ‫اما اگه اوضاع در این حد مرگبار بد بوده، 90 00:05:34.533 --> 00:05:37.100 ‫نباید یه چیزی می گفته؟ 91 00:05:37.100 --> 00:05:40.733 ‫محال من بتونم این رو حدس بزنم! مگه نه؟ 92 00:05:43.666 --> 00:05:45.666 ‫همین برای زنم هم صدق می کنه. 93 00:05:46.633 --> 00:05:49.066 ‫همون لحظه ای که بازنشسته شدم... 94 00:05:49.066 --> 00:05:52.166 ‫ادعا کرد سال هاست احساس ‫تنهایی می کنه و افسرده ست. 95 00:05:52.166 --> 00:05:54.400 ‫با بچه ها ترکم کرد. 96 00:05:55.033 --> 00:05:59.100 ‫این هم تقصیر منه؟ ولمون کنید بابا! 97 00:05:59.100 --> 00:06:03.266 ‫این چیزها رو باید به مردها بگید، ‫وگرنه نمی تونن درستش کنن! 98 00:06:03.800 --> 00:06:06.600 ‫آخه آدم چه طور احساسات مردم رو بفهمه؟ 99 00:06:14.633 --> 00:06:16.766 ‫می شه من دوباره حرف بزنم؟ 100 00:06:16.766 --> 00:06:19.166 ‫دیگه چیه!؟ 101 00:06:19.166 --> 00:06:20.666 ‫حس می‌کنم حالاحالاها ‫قراره اذیت بشی. 102 00:06:20.666 --> 00:06:22.166 ‫من خیلی وقته دارم اذیت میشم! 103 00:06:22.166 --> 00:06:24.500 ‫عجب فکر بکری. 104 00:06:26.866 --> 00:06:29.233 ‫بیاید بشنویم. 105 00:06:34.100 --> 00:06:36.033 ‫جناب ناراساکی... 106 00:06:37.900 --> 00:06:40.700 ‫فکر می‌کنم افرادی زیادی هستن 107 00:06:40.700 --> 00:06:43.600 ‫که همچین حرفی می‌زنن. 108 00:06:43.600 --> 00:06:48.800 ‫ولی شما برای شغل‌تون ‫به این مهارت نیاز ندارید؟ 109 00:06:48.800 --> 00:06:50.666 ‫کار فرق داره! 110 00:06:50.666 --> 00:06:53.900 ‫اونجا من نیازهای ‫مشتری‌هام رو پیش‌بینی می‌کنم! 111 00:06:53.900 --> 00:06:55.966 ‫همینطور چابلوسی ‫مافوق‌هام هم می‌کنم. 112 00:06:55.966 --> 00:06:57.733 ‫اینطوری توی زندگیم جلو افتادم! 113 00:06:57.733 --> 00:07:00.066 ‫پس این مهارت رو دارید. 114 00:07:00.066 --> 00:07:01.300 ‫مهارت؟ 115 00:07:01.300 --> 00:07:06.500 ‫توی سرکارتون سال‌هاست دارید ‫احساسات مردم رو حدس می‌زنید. 116 00:07:06.500 --> 00:07:08.266 ‫پس چرا این‌کار رو 117 00:07:08.266 --> 00:07:11.966 ‫برای زیردستی‌ها و خانواده‌تون نمی‌کنید؟ 118 00:07:14.233 --> 00:07:17.266 ‫[یوکیهیتو ناراساکی] 119 00:07:20.400 --> 00:07:23.300 ‫راستش می‌تونید این‌کارو بکنید. 120 00:07:36.000 --> 00:07:38.166 ‫اگه جون سالم به‌در ببرم و برم خونه... 121 00:07:39.266 --> 00:07:41.566 ‫میرم به قبر زیردستیم و 122 00:07:42.466 --> 00:07:44.766 ‫خونه‌ی خانواده‌ی زنم سر می‌زنم. 123 00:07:53.800 --> 00:07:56.066 ‫تو چطور، راننده؟ 124 00:07:56.066 --> 00:07:58.166 ‫منم باید بگم؟ 125 00:08:00.333 --> 00:08:04.200 ‫بدترین جرم منم ‫مربوط میشه به بچگی‌هام. 126 00:08:04.200 --> 00:08:09.433 ‫یه ماهی قرمز که مال والدینم بود رو ‫گرفتم دستم و مُرد. 127 00:08:09.433 --> 00:08:13.233 ‫والدینم خیلی سختگیر بودن... 128 00:08:13.866 --> 00:08:17.133 ‫خیلی از عصبانی‌شدن‌شون می‌ترسیدم. 129 00:08:17.133 --> 00:08:19.633 ‫دستپاچه شدم و قایمش کردم. 130 00:08:21.266 --> 00:08:22.800 ‫شانس آوردم، 131 00:08:22.800 --> 00:08:26.733 ‫هیچ‌کس متوجه نشد ‫یه ماهی قرمز کم شده. 132 00:08:27.466 --> 00:08:30.266 ‫ولی حتی الانم که ‫بهش فکر می‌کنم... 133 00:08:30.266 --> 00:08:35.566 ‫فکر می‌کنم باید برم ‫به والدینم اعتراف کنم. 134 00:09:03.566 --> 00:09:07.000 ‫ایست! همه دست‌ها بالا! 135 00:09:10.933 --> 00:09:12.133 ‫پس پیامم رو گرفتی؟ 136 00:09:12.133 --> 00:09:14.100 ‫نه، یادداشتت پاره شده بود. 137 00:09:14.100 --> 00:09:16.966 ‫توتونو، تو با پلیس هستی؟ 138 00:09:16.966 --> 00:09:18.600 ‫تعجبی نداره این‌قدر وقیحی! 139 00:09:18.600 --> 00:09:22.233 ‫اون وقیح به‌دنیا اومده. ‫ولی اون قطعا پلیس نیست. 140 00:09:22.233 --> 00:09:24.033 ‫این درسته؟ 141 00:09:25.333 --> 00:09:27.900 ‫ما دزدهای اتوبوس هستیم. 142 00:09:29.700 --> 00:09:34.200 ‫حالا که اینجائید، باید بدونید ‫ما خانواده‌ی آنجو هستیم. 143 00:09:34.200 --> 00:09:39.000 ‫و حداقل می‌تونید حدس بزنید چرا ‫اتوبوس رو دزدیدیم، مگه نه؟ 144 00:09:39.000 --> 00:09:40.833 ‫انتقام؟ 145 00:09:42.666 --> 00:09:46.933 ‫یکی از ما قاتل سریالیه. 146 00:10:07.533 --> 00:10:09.966 ‫یه چیزی تو ذهنم بود... 147 00:10:09.966 --> 00:10:11.100 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 148 00:10:11.100 --> 00:10:13.400 ‫چه کوفتی؟! 149 00:10:13.400 --> 00:10:16.033 ‫توی فیلم‌های درام هیجان‌انگیز ژاپنی... 150 00:10:16.033 --> 00:10:20.066 ‫کاراگاه وقتی با مجرم حرف ‫می‌زنه شروع می‌کنه قدم زدن. 151 00:10:20.066 --> 00:10:25.333 ‫معمولا پشتش رو می‌کنه به مجرم ‫و شروع می‌کنه مونولوگ‌گویی. 152 00:10:25.333 --> 00:10:28.033 ‫با اینکه این‌کار خیلی ‫خطرناک محسوب میشه. 153 00:10:28.700 --> 00:10:31.233 ‫- خب؟ ‫- وقتی ما توی اتوبوس بودیم، جناب اوتویا... 154 00:10:31.233 --> 00:10:36.066 ‫به یه دلیلی نگرانی‌ای از بابت ‫پشت‌کردن به گارو نداشت. 155 00:10:36.066 --> 00:10:40.466 ‫اولش فکر کردم داره بی‌احتیاطی می‌کنه، ‫ولی اونا درواقع همکار بودن. 156 00:10:40.466 --> 00:10:43.266 ‫بعدش وقتی اومدیم تو این خونه... 157 00:10:43.266 --> 00:10:48.866 ‫فقط یکی از گروگان‌ها بود که ‫جناب گارو پشتش رو بهش می‌کرد. 158 00:10:50.700 --> 00:10:52.366 ‫جناب گارو... 159 00:10:53.466 --> 00:10:57.000 ‫گفتید اون نقاشی رو ‫شما کِشیدید، درسته؟ 160 00:10:57.833 --> 00:11:00.133 ‫درسته. امضای من روشه. 161 00:11:00.133 --> 00:11:03.866 ‫ولی من فکر می‌کنم کسی که ‫اون نقاشی رو کِشیده چپ‌دست بوده. 162 00:11:04.466 --> 00:11:07.766 ‫یه نقاشی که توسط یه چپ‌دست ‫کشیده شده به‌سمت چپ مایله. 163 00:11:07.766 --> 00:11:12.166 ‫یه هنرجو می‌تونه همچین چیزی بکشه، ‫ولی به‌نظر نمیاد اینجا صدق کنه. 164 00:11:12.166 --> 00:11:15.700 ‫اونا در سطح ناشیانه و ‫بیش از حد هیجان‌زده و غیرحرفه‌ای‌ کشیده شدن. 165 00:11:17.066 --> 00:11:18.933 ‫می‌خوای به چی برسی؟ 166 00:11:20.333 --> 00:11:23.100 ‫شما راست‌دست هستید، مگه نه؟ 167 00:11:25.900 --> 00:11:29.333 ‫به‌عبارت دیگه، شما ‫گارو اینودو نیستید. 168 00:11:29.333 --> 00:11:32.533 ‫گارو اینودوی واقعی ‫یکی از گروگان‌هاست. 169 00:11:32.533 --> 00:11:37.666 ‫تنها کسی که می‌تونی ‫با خیال راحت پشتت رو بهش کنی. 170 00:11:41.066 --> 00:11:43.033 ‫مگه اینطور نیست... 171 00:11:45.600 --> 00:11:46.766 ‫جناب شو؟ 172 00:11:46.766 --> 00:11:49.500 ‫توالت و دستشوئی اونجان. 173 00:11:57.966 --> 00:12:01.900 ‫تو گارو اینودو هستی. 174 00:12:03.300 --> 00:12:06.733 ‫به‌عبارت دیگه تو ‫گارو اینودو نیستی. 175 00:12:06.733 --> 00:12:09.900 ‫گارو اینودوی واقعی ‫یکی از گروگان‌هاست. 176 00:12:09.900 --> 00:12:15.066 ‫تنها کسی که می‌تونی ‫با خیال راحت پشتت رو بهش کنی. 177 00:12:18.466 --> 00:12:20.433 ‫مگه اینطور نیست... 178 00:12:22.933 --> 00:12:24.166 ‫جناب شو؟ 179 00:12:24.166 --> 00:12:26.833 ‫توالت و دستشوئی اونجان. 180 00:12:35.333 --> 00:12:39.266 ‫تو گارو اینودو هستی. 181 00:12:43.433 --> 00:12:47.200 ‫ببخشید در سطح ناشیانه و ‫بیش از حد هیجان‌زده و غیرحرفه‌ای‌ای هستم. 182 00:12:47.700 --> 00:12:49.366 ‫- چی؟ ‫- چی؟ 183 00:12:49.366 --> 00:12:52.366 ‫- چی؟ ‫- این چیه؟ 184 00:12:53.633 --> 00:12:56.666 ‫من مغز متفکر، گارو اینودو هستم. 185 00:12:56.666 --> 00:12:59.566 ‫اونا پسرعموهام ‫هایا و اوتویا اینودو هستن. 186 00:12:59.566 --> 00:13:02.133 ‫آنجو خواهر کوچیک من بود. 187 00:13:02.133 --> 00:13:05.500 ‫دقت فوق‌العاده‌ای کردی، جناب توتونو. 188 00:13:07.066 --> 00:13:08.633 ‫ضمناً... 189 00:13:08.633 --> 00:13:11.466 ‫این من بودم که ‫یادداشتت رو پاره کردم. 190 00:13:14.200 --> 00:13:16.033 ‫چرا داری این‌کارو می‌کنی؟ 191 00:13:16.033 --> 00:13:21.600 ‫من تمام کسایی که همراه آنجو توی ایستگاه آخر ‫پیاده شدن رو اینجا جمع کردم، و محک‌شون زدم. 192 00:13:21.600 --> 00:13:24.600 ‫- محک‌شون زدی؟ ‫- بله، برای مثال... 193 00:13:24.600 --> 00:13:27.800 ‫اسم من اوتویا اینودوـه! 194 00:13:27.800 --> 00:13:31.500 ‫آیا وقتی اسم «اینودو» به گوش‌شون ‫می‌خوره واکنش نشون میدن؟ 195 00:13:31.500 --> 00:13:33.900 ‫بقیه‌تون رو می‌کُشم. 196 00:13:33.900 --> 00:13:38.066 ‫وقتی از امنیت خودشون می‌ترسن، ‫چطوری عکس‌العمل نشون میدن؟ 197 00:13:39.033 --> 00:13:40.666 ‫[مدیا پلیر: صدای واق‌واق سگ] 198 00:13:42.900 --> 00:13:46.400 ‫اگه فرصتی برای فرار داشته باشن، ‫چیکار می‌کنن؟ 199 00:13:46.400 --> 00:13:48.300 ‫و... 200 00:13:48.300 --> 00:13:51.700 ‫درباره‌ی جون انسان ‫چی فکر می‌کنن؟ 201 00:13:51.700 --> 00:13:54.900 ‫چرا کُشتن مردم کارِ اشتباهیه؟! 202 00:13:56.166 --> 00:14:00.100 ‫اگرچه، قرار نبود من دقیقا انتقام بگیرم. 203 00:14:00.100 --> 00:14:02.966 ‫ممکنه تهدیدشون کرده باشم... 204 00:14:02.966 --> 00:14:08.300 ‫ولی اگه می‌تونستم متهم رو مشخص کنم، ‫در هرصورت می‌خواستم پلیس رو خبر کنم. 205 00:14:11.266 --> 00:14:14.966 ‫خب؟ فهمیدی؟ 206 00:14:16.300 --> 00:14:19.000 ‫قاتل سریالی کی بود؟ 207 00:14:20.133 --> 00:14:22.766 ‫بذار ببینیم... 208 00:14:31.800 --> 00:14:34.200 ‫متهم... 209 00:14:39.233 --> 00:14:41.000 ‫تویی، درسته؟ 210 00:14:46.333 --> 00:14:49.300 ‫تو خواهرم رو کُشتی، آقای آواجی؟ 211 00:14:50.233 --> 00:14:53.833 ‫- چرا... ‫- وقتی عکس آنجو رو دیدی رنگت پرید. 212 00:14:54.533 --> 00:14:58.700 ‫- این... ‫- ذهنت ضعیفه و تند تند دستپاچه میشی. 213 00:14:58.700 --> 00:15:01.500 ‫اگه گوشه‌ی رینگ گیر کنی، ‫دست به هرکاری می‌زنی. 214 00:15:05.033 --> 00:15:07.200 ‫متأسفم. 215 00:15:07.200 --> 00:15:10.066 ‫تو کُشتیش؟ 216 00:15:10.066 --> 00:15:15.433 ‫آقای آواجی، تو آنجو رو دفن کردی؟ 217 00:15:19.133 --> 00:15:21.166 ‫نه! 218 00:15:21.166 --> 00:15:23.233 ‫نه، نه! 219 00:15:23.233 --> 00:15:26.066 ‫متأسفم، متأسفم! 220 00:15:27.366 --> 00:15:29.500 ‫من... 221 00:15:30.800 --> 00:15:34.666 ‫کیف پول آنجو رو دزدیدم! 222 00:15:37.900 --> 00:15:41.666 ‫داشتم از اتوبوس پیاده می‌شدم، ‫و اون اونجا خوابیده بود. 223 00:15:46.300 --> 00:15:49.500 ‫کیفش باز بود، ‫پس منم اونو برداشتم. 224 00:15:51.066 --> 00:15:54.100 ‫ولی من نکُشتمش! ‫کارِ من نبود! 225 00:15:54.100 --> 00:15:56.066 ‫متأُسفم! 226 00:15:56.066 --> 00:15:58.533 ‫تو به دزدیدن چیزمیزها علاقه داری 227 00:15:58.533 --> 00:16:01.233 ‫بخاطر همین همیشه از کارهای ‫پاره‌وقتت اخراج میشی. 228 00:16:01.766 --> 00:16:05.900 ‫منم... متأسفم! 229 00:16:07.800 --> 00:16:11.033 ‫حالش خوب به‌نظر نمی‌اومد... 230 00:16:11.033 --> 00:16:14.100 ‫وقتی داشتم پیاده می‌شدم، ‫اون دستم رو گرفت. 231 00:16:16.400 --> 00:16:20.600 ‫ولی من سرم با کارهای خودم شلوغ بود 232 00:16:22.133 --> 00:16:25.333 ‫پس وانمود کردم متوجه نشدم. 233 00:16:26.200 --> 00:16:29.100 ‫هیچ‌وقت فکرش رو نمی‌کردم ‫بعد از اون کُشته بشه. 234 00:16:30.366 --> 00:16:32.966 ‫متأسفم! 235 00:16:32.966 --> 00:16:36.300 ‫خیلی... 236 00:16:36.300 --> 00:16:38.133 ‫متأسفم. 237 00:16:39.200 --> 00:16:41.066 ‫راستش منم اونو دیدم. 238 00:16:41.066 --> 00:16:44.766 ‫نگرانش بودم، ولی منم چیزی نگفتم. 239 00:16:44.766 --> 00:16:49.900 ‫یه کاراگاه یه عکس ازش بهم نشون داد 240 00:16:49.900 --> 00:16:53.033 ‫ولی من اصلا اونو یادم نیومد. 241 00:16:53.733 --> 00:16:56.200 ‫خب... 242 00:16:56.200 --> 00:16:58.900 ‫کارِ کی بوده پس؟! 243 00:17:02.533 --> 00:17:06.900 ‫متهم... هنوز داره دروغ میگه. 244 00:17:13.000 --> 00:17:15.733 ‫اونا دروغ نمیگن. 245 00:17:21.200 --> 00:17:23.366 ‫- جناب تاباکوموری‌. ‫- بله؟ 246 00:17:23.366 --> 00:17:26.500 ‫شما غذایی که زمین ریخته ‫بود رو جمع کردید، درسته؟ 247 00:17:26.500 --> 00:17:28.433 ‫بله، و؟ 248 00:17:28.433 --> 00:17:30.633 ‫یه سطل آشغال اینجا هست. 249 00:17:31.400 --> 00:17:32.466 ‫باشه. 250 00:17:32.466 --> 00:17:35.600 ‫فکر کردم اونا رو می‌ریزید ‫توی سطل آشغال. 251 00:17:35.600 --> 00:17:37.566 ‫ولی شما... 252 00:17:40.400 --> 00:17:44.300 ‫زیر فرش چپوندیدش. 253 00:17:44.300 --> 00:17:46.766 ‫به چپوندن‌شون اونجا ادامه دادید 254 00:17:46.766 --> 00:17:49.100 ‫و قایم‌شون کردید. 255 00:17:49.800 --> 00:17:51.500 ‫درسته. 256 00:17:51.500 --> 00:17:54.433 ‫جمع‌شون کردم تا جلوی دید نباشن. 257 00:17:54.433 --> 00:17:58.000 ‫تازه این تنها باری نبود ‫که این‌کارو کردید. 258 00:18:00.266 --> 00:18:02.766 ‫بچه‌ها اینطوری رفتار می‌کنن. 259 00:18:03.333 --> 00:18:08.366 ‫به‌محض اینکه یه چیز از جلوی دید ‫میره کنار، انگار اون شیء ناپدید شده. 260 00:18:08.366 --> 00:18:11.433 ‫قایم‌کردن چیزهای ناخوشایند ‫خیال آدم رو راحت می‌کنه. 261 00:18:12.033 --> 00:18:16.966 ‫مطمئنم وقتی کسی متوجه نشد اون ‫ماهی قرمز رو قایم کردید هم خیال‌تون راحت شد. 262 00:18:18.866 --> 00:18:20.633 ‫امکان نداره... 263 00:18:22.166 --> 00:18:24.066 ‫جناب تاباکوموری‌... 264 00:18:24.800 --> 00:18:28.033 ‫شما کسی رو به قتل نرسوندید 265 00:18:28.033 --> 00:18:31.233 ‫فقط مرتب‌کاری کردید، درسته؟ 266 00:18:33.166 --> 00:18:35.966 ‫بله، درسته. 267 00:18:36.500 --> 00:18:38.800 ‫درک می‌کنید؟ 268 00:18:43.066 --> 00:18:47.000 ‫آخه می‌دونید، من ‫همیشه دو بار چک می‌کنم. 269 00:18:47.000 --> 00:18:50.766 ‫که همه ایستگاه آخر پیاده بشن و ‫هیچی توی اتوبوس جا نمونه. 270 00:18:50.766 --> 00:18:55.033 ‫ولی به یه دلیلی، اون روز... 271 00:18:55.033 --> 00:18:56.966 ‫بی‌دقتی کردم. 272 00:18:56.966 --> 00:19:02.466 ‫درحالی که داشتم برمی‌گشتم گاراژ، ‫یهویی مجبور شدم ترمز کنم. 273 00:19:05.366 --> 00:19:07.100 ‫و اون... 274 00:19:08.600 --> 00:19:09.466 ‫خانم! 275 00:19:09.466 --> 00:19:14.300 ‫فکر کردم همه پیاده شدن، ولی ‫بخاطر تیغه نتونسته بودم اونو ببینم. 276 00:19:14.300 --> 00:19:15.500 ‫حالا باید چیکار کنم؟! 277 00:19:15.500 --> 00:19:20.033 ‫اگه بخاطر من بیهوش شده بود... 278 00:19:20.033 --> 00:19:23.200 ‫یا اگه یه جایی آسیب دیده بود... 279 00:19:24.833 --> 00:19:27.033 ‫شرکت اتوبوسرانی عصبانی می‌شد. 280 00:19:27.033 --> 00:19:31.133 ‫من نمی‌خواستم اونا عصبانی بشن! 281 00:19:31.666 --> 00:19:33.300 ‫هیچ چاره‌ای نداشتم، 282 00:19:33.300 --> 00:19:36.500 ‫پس اونو توی ‫یه تکه علفزار قایم کردم. 283 00:19:36.500 --> 00:19:38.533 ‫بعدش اتوبوس رو ‫توی گاراژ برگردوندم. 284 00:19:38.533 --> 00:19:42.800 ‫آخرهای شب، اونو برداشتم و ‫بردم توی یه کوه دفنش کردم. 285 00:19:44.200 --> 00:19:49.100 ‫اگه دفنش می‌کردم، اثری ازش نمی‌موند. ‫اگه نمی‌دیدمش همه‌چی روبراه میشد. 286 00:20:02.833 --> 00:20:06.900 ‫ولی بعدش، به یه شکلی ‫دوباره زنده شد! 287 00:20:27.300 --> 00:20:32.100 ‫ولی بعد از یه مدت یادم اومد. 288 00:20:33.800 --> 00:20:37.200 ‫وقتی اون دفعه‌ی آخر ‫پایین نگهش داشته بودم... 289 00:20:37.200 --> 00:20:42.166 ‫می‌تونستم حس کنم بدنش داره زیرم ‫تکون می‌خوره، و حس خوبی می‌داد. 290 00:20:42.166 --> 00:20:44.533 ‫پس بعدش... 291 00:20:44.533 --> 00:20:47.533 ‫فکر کردم باید بازم این‌کارو بکنم! 292 00:20:49.466 --> 00:20:54.066 ‫توی ایستگاه آخر، ‫هروقت کسی تنها می‌بود... 293 00:20:54.066 --> 00:20:58.300 ‫می‌رفتم سمت‌شون، طوری رفتار می‌کردم ‫که انگار یه چیزی رو فراموش کردن. 294 00:20:58.300 --> 00:21:02.366 ‫و بعد با دارو بیهوش‌شون می‌کردم. 295 00:21:02.366 --> 00:21:04.900 ‫بعدش دوباره ‫همون‌کارو باهاشون می‌کردم. 296 00:21:29.633 --> 00:21:32.300 ‫همه‌ی اینا رو هم می‌دونستی، مگه نه؟ 297 00:21:36.900 --> 00:21:38.600 ‫از کِی؟ 298 00:21:39.266 --> 00:21:41.233 ‫از وقتی گفت... 299 00:21:41.233 --> 00:21:47.533 ‫خیلی احساس غمگینی می‌کنم که چنین ‫دختر جوانی زنده‌زنده‌ دفن شده... 300 00:21:50.266 --> 00:21:53.000 ‫منظورت چیه؟ 301 00:21:53.000 --> 00:21:56.500 ‫اطلاعاتِ مربوط به پرونده‌ی قتل‌های ‫سریالی فوق‌محرمانه ست. 302 00:21:56.500 --> 00:21:59.200 ‫فقط آدم‌هایی که توش ‫دست دارن ازش خبر دارن. 303 00:22:00.100 --> 00:22:04.200 ‫ولی شماها خودتون به جناب تاباکوموری‌ ‫گفتید، درسته؟ 304 00:22:04.200 --> 00:22:08.000 ‫ما فقط بهش گفتیم که جسد ‫خواهرمون توی یه کوه پیدا شده. 305 00:22:08.000 --> 00:22:12.266 ‫ولی تو گفتی «زنده‌زنده دفن شده»... 306 00:22:12.266 --> 00:22:16.000 ‫چی باعث شد فکر کنی ‫اون زنده‌زنده دفن شده؟ 307 00:22:16.000 --> 00:22:20.266 ‫مگه معمولا آدم‌ها قربانی‌هاشون رو ‫قبل از دفن کردن نمی‌کُشن؟ 308 00:22:20.266 --> 00:22:22.900 ‫منم همین فکر رو کردم! 309 00:22:22.900 --> 00:22:26.700 ‫مونده بودم چرا، چون هایا ‫اشاره نکرده بود «زنده‌زنده دفن شده.» 310 00:22:26.700 --> 00:22:31.166 ‫خب، فکر کردم شاید چون باهم همکاری ‫می‌کردید جناب تاباکوموری‌ ممکنه بدونه، 311 00:22:31.166 --> 00:22:33.466 ‫ولی اگه اینطور بود، ‫پس شما، آقای شو... 312 00:22:35.066 --> 00:22:39.866 ‫آقای گارو، اینطوری ‫واکنش نشون نمی‌دادید. 313 00:22:42.200 --> 00:22:45.033 ‫خیلی دقت می‌کنی، مگه نه؟ 314 00:22:45.033 --> 00:22:49.533 ‫واقعا باور نداشتی آقای آواجی ‫متهم باشه، مگه نه؟ 315 00:22:50.500 --> 00:22:52.400 ‫درسته. 316 00:22:52.400 --> 00:22:56.700 ‫فکر کردم داره یه چیزی رو قایم می‌کنه، ‫پس فقط وادارش کردم اعتراف کنه. 317 00:23:13.833 --> 00:23:16.666 ‫می‌تونی باهام بیای پاسگاه؟ 318 00:23:23.366 --> 00:23:25.866 ‫شما هم باهم ‫می‌تونید باهامون بیاید؟ 319 00:23:25.866 --> 00:23:27.366 ‫باشه. 320 00:23:35.600 --> 00:23:38.233 ‫سرقت اتوبوس یه دروغ بود! 321 00:23:39.033 --> 00:23:40.100 ‫چی؟ 322 00:23:40.100 --> 00:23:42.933 ‫ما سوار یه گردش اتوبوسی شدیم. 323 00:23:42.933 --> 00:23:46.000 ‫درسته؟ ما با یه گردش اتوبوسی اینجا اومدیم. 324 00:23:46.000 --> 00:23:48.333 ‫- درسته؟ یه گردش اتوبوسی بود، مگه نه؟ ‫- هان؟ درسته! 325 00:23:48.333 --> 00:23:50.033 ‫- درسته! ‫- درسته! پس... 326 00:23:50.033 --> 00:23:53.133 ‫- اون سه تا هیچ‌کار اشتباهی نکردن! ‫- اونا بی‌گناهن. 327 00:23:53.133 --> 00:23:54.266 ‫تو یه دروغگویی. 328 00:23:54.266 --> 00:23:58.133 ‫- خفه شو! ‫- حقیقت داره! اونا بی‌گناهن! 329 00:23:58.133 --> 00:24:00.066 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب! 330 00:24:00.066 --> 00:24:02.466 ‫متوجه‌ شدم. 331 00:24:02.466 --> 00:24:05.900 ‫همه‌تون می‌تونید بیاید پاسگاه ‫و قضیه‌اش رو تعریف کنید. 332 00:24:05.900 --> 00:24:10.033 ‫بگذریم، بریم. آماده‌اید؟ 333 00:24:10.033 --> 00:24:11.566 ‫بله. 334 00:24:28.100 --> 00:24:34.100 ‫تو به گروه گروگان‌ها ملحق شدی ‫تا رفتارهای همه رو نگاه کنی، درسته؟ 335 00:24:35.200 --> 00:24:36.833 ‫و همینطور... 336 00:24:36.833 --> 00:24:41.966 ‫سعی داشتی از بی‌گناه‌ها در برابر ‫جنایتکارها محافظت کنی، مگه نه؟ 337 00:24:43.533 --> 00:24:47.166 ‫این‌کار رو می‌سپرم به پلیس ‫تا مدارک رو یکپارچه کنه. 338 00:24:48.800 --> 00:24:52.166 ‫چرا از اولش متوجه نشدم؟ 339 00:24:52.166 --> 00:24:57.400 ‫ما سه تا و کاراگاه همه‌مون ‫حرف‌های راننده رو باور کردیم. 340 00:24:57.400 --> 00:24:59.700 ‫گمونم فکر می‌کردیم هنوزم زنده ست، 341 00:24:59.700 --> 00:25:03.366 ‫و بعد از اینکه از اتوبوس پیاده شده ‫داستان بیشتری درکار بوده. 342 00:25:03.366 --> 00:25:05.733 ‫پس ازش کمک خواستیم... 343 00:25:06.466 --> 00:25:08.466 ‫من یه احمقم. 344 00:25:08.466 --> 00:25:12.833 ‫سخته کسی که لباس یونیفرم ‫پوشیده رو با شخصیت خودش ببینی. 345 00:25:12.833 --> 00:25:15.300 ‫معمولا باعث میشه ‫یه نقطه کور ایجاد بشه. 346 00:25:17.633 --> 00:25:20.933 ‫چرا سوار اتوبوس شده؟ 347 00:25:20.933 --> 00:25:24.066 ‫آدمی نبود که معمولا ‫سوار اتوبوس بشه. 348 00:25:24.066 --> 00:25:26.933 ‫تو با خواهرت نزدیک بودی، مگه نه؟ 349 00:25:30.466 --> 00:25:32.266 ‫اصلا و ابدا. 350 00:25:32.266 --> 00:25:35.866 ‫آنجو بیمار بود و ‫از بچگی‌ش لوس شده بود. 351 00:25:35.866 --> 00:25:41.566 ‫پس یه زن لوسِ خشنِ اعصاب‌ خردکن ‫بار اومده بود که فقط دنبال کنترل کردن بود. 352 00:25:41.566 --> 00:25:45.433 ‫چند بار آرزوی مرگش رو کردم؟ 353 00:25:49.500 --> 00:25:51.500 ‫ولی... 354 00:25:53.466 --> 00:25:55.400 ‫دوستش داشتم. 355 00:25:58.466 --> 00:26:01.466 ‫پس اون‌موقع با خواهرت بودی. 356 00:26:01.466 --> 00:26:03.766 ‫اون‌ یه باری که توی زندگیت گفتی: 357 00:26:03.766 --> 00:26:05.900 ‫«کاش مُرده بودی.» 358 00:26:12.733 --> 00:26:15.133 ‫سنگ آنجلیت. 359 00:26:15.133 --> 00:26:17.766 ‫یه سنگیه که تقاضای ‫بخشش می‌کنه، درسته؟ 360 00:26:20.633 --> 00:26:22.600 ‫آقای توتونو... 361 00:26:24.666 --> 00:26:29.066 ‫تو از مشخصات‌ آدم‌های ‫دیگه تقلید می‌کنی، مگه نه؟ 362 00:26:29.066 --> 00:26:32.833 ‫مواظب این‌کارت باش. ‫ممکنه مردم رو عصبانی کنی. 363 00:26:32.833 --> 00:26:35.033 ‫- چی؟ ‫- متوجه نیستی؟ 364 00:26:35.033 --> 00:26:38.966 ‫بچه‌ها معمولا وقتی ‫دنبال توجه هستن این‌کارو می‌کنن. 365 00:26:40.000 --> 00:26:43.100 ‫وقتی کوچولو بودی 366 00:26:44.500 --> 00:26:47.500 ‫حتما توجه کسی رو می‌خواستی. 367 00:26:55.000 --> 00:26:57.066 ‫من دیگه باید برم. 368 00:27:00.100 --> 00:27:02.766 ‫میای خونه‌ام وقت بگذرونیم؟ 369 00:27:04.133 --> 00:27:08.366 ‫اگه متهم نشده باشم. اوه، درسته... ‫نمایشگاه امپرسیونیسم. 370 00:27:08.366 --> 00:27:11.333 ‫شنیدم قراره از توکیو بره اوساکا. ‫چرا نمیری؟ 371 00:27:11.333 --> 00:27:14.433 ‫اوساکا؟ باشه. 372 00:27:21.233 --> 00:27:23.900 ‫هی، برای «گارو» از کدوم ‫الفبای کانجی استفاده می‌کنی؟ 373 00:27:36.433 --> 00:27:38.800 ‫«راه خودم». 374 00:27:38.800 --> 00:27:41.733 ‫[گارو اینودو] 375 00:28:08.466 --> 00:28:12.333 ‫امروز می‌خوایم «کیما کوری» ‫با گوشت درست کنیم! 376 00:28:15.733 --> 00:28:17.400 ‫بفرمایید. 377 00:28:17.400 --> 00:28:18.900 ‫- یه بسته‌ی یخ‌زده ست. ‫- [گارو اینودو] 378 00:28:18.900 --> 00:28:21.233 ‫هان؟ از طرف آقای گارو؟ 379 00:28:21.233 --> 00:28:23.700 ‫یعنی چی می‌تونه باشه؟ ‫خرچنگ؟ شرط می‌بندم خرچنگه! 380 00:28:23.700 --> 00:28:26.200 ‫امیدوارم یه خرچنگ درسته نباشه! 381 00:28:26.200 --> 00:28:29.233 ‫از سوپ میسوی خرچنگ خوشم نمیاد. ‫شاید حلزون خوراکیه؟ 382 00:28:29.233 --> 00:28:32.266 ‫گمونم غذای دریایی باید بپزم... 383 00:28:42.133 --> 00:28:44.266 ‫دست آقای گارو؟ 384 00:28:56.400 --> 00:28:58.166 ‫نکن... 385 00:28:58.966 --> 00:29:01.800 ‫تو دیگه بچه نیستی. 386 00:29:01.800 --> 00:29:04.366 ‫ادای سوسک سرگین درنیار. 387 00:29:08.600 --> 00:29:12.800 ‫اون دست گارو اینودو نبود. 388 00:29:17.600 --> 00:29:19.400 ‫پس دست کی بود؟ 389 00:29:19.966 --> 00:29:22.633 ‫فقط دارم بلند بلند ‫با خودم حرف می‌زنم، ولی... 390 00:29:23.300 --> 00:29:28.833 ‫دیروز، ماکوتو تاباکوموری‌ در حین انتقال ‫به‌ همراه ماشینی که توش بود دزدیده شد. 391 00:29:31.066 --> 00:29:32.800 ‫اون... 392 00:29:33.400 --> 00:29:36.133 ‫دست راست تاباکوموری‌ بود. 393 00:29:38.400 --> 00:29:42.933 ‫ما مدرک جمع کرده بودیم، همه‌چی رو تأیید ‫کرده بودیم، و تحت پیگرد قانونی قرارش داده بودیم. 394 00:29:42.933 --> 00:29:45.233 ‫فقط منتظر تصمیم دادگاه بودیم. 395 00:29:45.233 --> 00:29:49.966 ‫قرار بود ازش یه ارزیابی روانی بشه، ‫پس اونم شورش رو درآورده بود... 396 00:29:50.833 --> 00:29:52.666 ‫گارو اینودو... 397 00:29:52.666 --> 00:29:56.833 ‫و همینطور دوتا پسرعموش گم شدن. 398 00:29:59.900 --> 00:30:02.666 ‫اگه خبری ازشون شنیدی، ‫بهمون بگو. 399 00:30:14.866 --> 00:30:18.100 ‫اون دیگه نیازی به سنگ آنجلیت نداره. 400 00:30:19.000 --> 00:30:24.666 ‫حالا این تاباکوموری‌‌ـه که باید ‫تقاضای بخشش بکنه. 401 00:30:43.933 --> 00:30:46.166 ‫آقای گارو... 402 00:30:46.166 --> 00:30:50.033 ‫تو یکی از آدم‌های کمی بود که ‫بهم نگفتی اعصاب خردکن. 403 00:30:51.433 --> 00:30:54.166 ‫می‌خوام بیشتر باهات حرف بزنم 404 00:30:54.166 --> 00:30:56.666 ‫تا مخفیانه بتونی بیای خونه‌ام. 405 00:30:58.333 --> 00:31:00.566 ‫به‌محض اینکه بهار ‫از راه برسه، مگه نه؟ 406 00:31:15.433 --> 00:31:19.133 ‫[اتوی مو: مو فرفری را ‫صاف و ابریشمی می‌کند] 407 00:31:19.133 --> 00:31:22.233 ‫این موی طبیعی توئه؟ ‫حسودیم میشه که این‌قدر صافه. 408 00:31:22.233 --> 00:31:24.366 ‫این چیزیه که الان توجهت رو جلب کرده؟ 409 00:31:24.366 --> 00:31:27.066 ‫من رؤیای همچین مویی رو دارم. 410 00:31:28.200 --> 00:31:30.000 ‫خریدمش. 411 00:31:35.066 --> 00:31:38.300 ‫صاف و ابریشمی... 412 00:31:43.200 --> 00:31:46.266 ‫صاف و ابریشمی... 413 00:31:52.100 --> 00:31:56.500 ‫صاف و ابریشمیِ خالی ‫باعث نمیشه خوشتیپ بشم. 414 00:32:02.800 --> 00:32:04.833 ‫پسش میدم بره. 415 00:32:15.833 --> 00:32:17.933 ‫پکر به‌نظر میای. 416 00:32:21.900 --> 00:32:25.666 ‫خب؟ اولین دستاورد بزرگت ‫چه حسی داره؟ 417 00:32:27.966 --> 00:32:31.300 ‫یه مقدار با اون چیزی که ‫توقع داشتم فرق می‌کنه. 418 00:32:33.666 --> 00:32:35.666 ‫فکر کردم... 419 00:32:36.500 --> 00:32:41.866 ‫اگه متهم رو بگیرم و پرونده رو ‫حل کنم، بیشتر خیالم راحت میشه. 420 00:32:43.433 --> 00:32:45.033 ‫و... 421 00:32:47.133 --> 00:32:49.200 ‫سراسیمه بودم. 422 00:32:57.500 --> 00:32:59.933 ‫قراره چه اتفاقی برای ‫گارو اینودو بیفته؟ 423 00:33:01.033 --> 00:33:04.866 ‫حتی به اندازه‌ی کافی مدرک ‫نداریم تا یه حکم صادر کنیم. 424 00:33:04.866 --> 00:33:06.966 ‫که اینطور... 425 00:33:08.533 --> 00:33:11.900 ‫موندم الان کجاست. 426 00:33:34.100 --> 00:33:36.533 ‫پشیمونی؟ 427 00:33:36.533 --> 00:33:38.266 ‫پشیمون؟ 428 00:33:40.200 --> 00:33:42.533 ‫البته که نیستم. 429 00:33:42.533 --> 00:33:46.733 ‫فقط یه چیز هست ‫که ازش پشیمونم. 430 00:33:47.466 --> 00:33:50.866 ‫قولی که به توتونو دادم. 431 00:33:50.866 --> 00:33:55.266 ‫بهش گفتم اگه متهم شناخته نشم ‫میرم توی خونه‌اش وقت می‌گذرونم. 432 00:33:57.166 --> 00:34:00.200 ‫واقعا از اون بچه خوشت میاد، هان؟ 433 00:34:01.466 --> 00:34:03.633 ‫آره. 434 00:34:05.300 --> 00:34:07.233 ‫موندم چرا. 435 00:34:10.800 --> 00:34:14.233 ‫حس می‌کنم یه جورایی ‫شبیه همدیگه هستیم. 436 00:34:14.866 --> 00:34:16.600 ‫واقعا؟ 437 00:34:22.166 --> 00:34:24.533 ‫می‌خوام بازم ببینمش. 438 00:34:35.733 --> 00:34:36.700 ‫بله؟ 439 00:34:36.700 --> 00:34:39.233 ‫گارو؟ منم. 440 00:34:39.233 --> 00:34:41.200 ‫عمه؟ چی شده؟ 441 00:34:41.200 --> 00:34:42.300 ‫خب... 442 00:34:42.300 --> 00:34:47.833 ‫رفته بودم اتاق آنجو رو تمیز کنم، و ‫یه نامه‌ی عجیب توی صندوق پستی بود. 443 00:34:47.833 --> 00:34:50.566 ‫یه نامه؟ از طرف کی؟ 444 00:34:50.566 --> 00:34:53.033 ‫هیچ اسمی روش نوشته نشده. 445 00:34:53.033 --> 00:34:55.566 ‫یه عکس ازش برات می‌فرستم. 446 00:34:55.566 --> 00:34:57.166 ‫خیلی‌خب. 447 00:35:02.600 --> 00:35:03.700 ‫[به خانواده‌ی بازمانده‌ی آنجو اینودو...] 448 00:35:03.700 --> 00:35:06.500 ‫به خانواده‌ی بازمانده‌ی آنجو اینودو... 449 00:35:06.500 --> 00:35:11.633 ‫قضیه‌ی اداره پست گمشده‌ی برای نامه‌های ‫ارسال‌نشده توی آواشیما، کاگاوا رو می‌دونی، درسته؟ 450 00:35:12.566 --> 00:35:16.366 ‫چند روز پیش، اونجا یه کارت پاستال ‫پیدا کردم که به‌نظر می‌اومد... 451 00:35:16.366 --> 00:35:20.600 ‫نوشته‌ی آنجو اینودو بود، ‫یه قربانی قتل گزارش‌شده. 452 00:35:21.166 --> 00:35:24.066 ‫فکر کردم خانواده‌اش ‫دلش می‌خواد بخونه‌اش. 453 00:35:24.066 --> 00:35:27.100 ‫آدرسی که روی کارت پستال ‫نوشته شده رو بهت میگم. 454 00:35:27.100 --> 00:35:30.033 ‫شاید بهتر باشه بری یه سر بزنی؟ 455 00:35:32.666 --> 00:35:35.200 ‫- یه اداره‌ی پست گمشده؟ ‫- آره. 456 00:35:35.200 --> 00:35:38.133 ‫ظاهرا اونجا می‌تونی به ‫آدم‌های مُرده نامه بفرستی. 457 00:35:38.133 --> 00:35:40.633 ‫چرا باید آنجو اون‌کارو بکنه؟ 458 00:35:40.633 --> 00:35:41.866 ‫توی کارت پستال ‫چی نوشته شده بود؟ 459 00:35:41.866 --> 00:35:43.300 ‫نگفت. 460 00:35:43.300 --> 00:35:48.166 ‫با شناختی که از آنجو دارم، احتمالا فقط ‫داشته پشت یکی غیبت می‌کرده! 461 00:35:48.166 --> 00:35:50.233 ‫بیاید بریم ببینیم مطمئن بشیم. 462 00:35:50.233 --> 00:35:52.366 ‫جدی؟! ‫این‌همه راه بریم کاگاوا؟ 463 00:35:52.366 --> 00:35:54.800 ‫می‌خوام ببینم چی نوشته. 464 00:35:54.800 --> 00:35:55.800 ‫ولی... 465 00:35:55.800 --> 00:35:59.866 ‫گارو... ما باید اینجا مدتی ‫جلب توجه نکنیم. 466 00:35:59.866 --> 00:36:03.066 ‫حق با اونه! بألاخره این ‫آشفته‌بازار رو تموم کردیم! 467 00:36:03.066 --> 00:36:05.700 ‫آیا واقعا تمومش کردیم؟ 468 00:36:05.700 --> 00:36:08.500 ‫هان؟ آخه مگه دیگه چی هست؟ 469 00:36:08.500 --> 00:36:10.566 ‫یه لحظه هم نمی‌تونم ‫از فکرش دست بکِشم. 470 00:36:10.566 --> 00:36:13.400 ‫چرا آنجو اون روز سوار اتوبوس شد؟ 471 00:36:13.400 --> 00:36:16.066 ‫اون فقط از تاکسی استفاده می‌کرد. 472 00:36:16.066 --> 00:36:19.733 ‫داشت کجا می‌رفت؟ ‫اونجا می‌خواست چیکار کنه؟ 473 00:36:20.333 --> 00:36:22.733 ‫از پایان دادن ماجرا ‫اینجا راضی نیستم. 474 00:36:25.766 --> 00:36:27.200 ‫بریم. 475 00:36:27.866 --> 00:36:30.500 ‫ولی اگه پلیس ما رو پیدا کنه... 476 00:36:30.500 --> 00:36:33.266 ‫فقط قراره بریم یه ‫کارت پستال رو بگیریم. 477 00:36:33.266 --> 00:36:35.133 ‫چیزی‌مون نمیشه. 478 00:37:45.600 --> 00:37:46.566 ‫[نوشیدنی l بستنی] 479 00:37:47.600 --> 00:37:50.633 ‫[اداره پست گمشده] 480 00:37:55.900 --> 00:37:59.100 ‫[اداره پست گمشده] 481 00:37:59.100 --> 00:38:00.533 ‫[اداره پست گمشده] 482 00:38:00.533 --> 00:38:05.466 ‫توی «اداره پست گمشده» می‌تونید به کسایی ‫نامه بفرستید که نمی‌تونن اونا رو بگیرن. 483 00:38:05.466 --> 00:38:07.466 ‫نامه به کسایی که ‫نمی‌تونن اونا رو بگیرن... 484 00:38:07.466 --> 00:38:11.566 ‫بله. برای مثال خانواده‌ یا ‫معشوقه‌هایی که فوت کردن. 485 00:38:11.566 --> 00:38:17.000 ‫خیلی از آدم‌ها اغلب برای خودِ گذشته‌شون ‫یا خودِ آینده‌شون پیام می‌فرستن. 486 00:38:17.000 --> 00:38:18.366 ‫کسی می‌تونه بخونه‌شون؟ 487 00:38:18.366 --> 00:38:19.900 ‫البته. 488 00:38:19.900 --> 00:38:25.800 ‫اگر برای شما یا خانواده‌تون نوشته شده باشه، ‫می‌تونید ببریدش خونه. 489 00:38:33.966 --> 00:38:36.800 ‫[برای بابا در بهشت] 490 00:38:36.800 --> 00:38:40.000 ‫[بابای عزیزم، بهشت چطوره؟] 491 00:38:40.933 --> 00:38:45.400 ‫[حتما الان از بهشت ‫حواست بهم هست، درسته؟] 492 00:38:45.400 --> 00:38:51.633 ‫[فکر کردن به گذشته و روزهایی که ‫باهم گذروندیم منو خوشحال می‌کنه...] 493 00:38:52.700 --> 00:38:56.766 ‫[محبوب من، من هنوز دارم ‫دنبالت می‌گردم، 3 سال بعد...] 494 00:38:56.766 --> 00:39:01.766 ‫[امیدوارم در آینده بتونیم این نامه رو ‫باهمدیگه بخونیم. با عشق، مامان‌بزرگ] 495 00:39:04.900 --> 00:39:07.533 ‫باورم نمیشه همچین مکانی وجود داره. 496 00:39:11.000 --> 00:39:13.566 ‫[ناتسومی، خیلی خدا رو شکر ‫می‌کنم که تو به‌دنیا اومدی.] 497 00:39:13.566 --> 00:39:16.400 ‫[می‌دونم 6 سالی که باهمدیگه بودیم ‫زیاد چشم تو چشم همدیگه رو ندیدیم...] 498 00:39:16.400 --> 00:39:22.233 ‫[در عجبم اگه یه نامه به آنجو بنویسم... ‫تو دنیای پس از مرگ می خونه اش یا نه.] 499 00:39:23.033 --> 00:39:25.266 ‫ایناهاش! گارو! 500 00:39:28.533 --> 00:39:30.800 ‫اوه! 501 00:39:30.800 --> 00:39:33.033 ‫دست خظ خرچنگ قورباغه! حتما مال آنجوـه! 502 00:39:33.033 --> 00:39:35.833 ‫مهر باطله اش مال 2هفته قبل از زمانیه که مرده. 503 00:39:39.633 --> 00:39:45.500 ‫[برای خود مرده آینده ام...] 504 00:39:45.500 --> 00:39:48.500 ‫برای خود مرده آینده ام؟ 505 00:39:48.500 --> 00:39:49.766 ‫این یعنی چی؟ 506 00:39:49.766 --> 00:39:53.900 ‫چه طوری؟ چه طوری می دونسته قراره بمیره؟ 507 00:39:55.266 --> 00:39:58.400 ‫برای خود مرده آینده ام... 508 00:39:58.400 --> 00:40:00.966 ‫من هیچ وقت آزاد نبودم. 509 00:40:00.966 --> 00:40:04.166 ‫نمی تونستم طوری که می خوام زندگی کنم. 510 00:40:04.166 --> 00:40:07.600 ‫طوری باهام رفتار می کردن ‫که انگار من نازک نارنجی هستم. 511 00:40:08.100 --> 00:40:12.233 ‫بهم می گفتن خودخواه، بعد کشته مرده من شدن. 512 00:40:12.233 --> 00:40:15.133 ‫اما تمامش یه دروغ بود. 513 00:40:16.033 --> 00:40:20.800 ‫حتی اگه حالا سعی کنم مستقل باشم، کارِ محالی می شه. 514 00:40:21.400 --> 00:40:25.000 ‫من فقط می خواستم یه زن معمولی باشم، 515 00:40:25.000 --> 00:40:26.966 ‫اما نمی ذاشتن. 516 00:40:27.633 --> 00:40:30.366 ‫من مستحق زندگی نیستم. 517 00:40:30.366 --> 00:40:32.166 ‫هیچی وجود نداره. 518 00:40:32.700 --> 00:40:35.000 ‫درست همون طوریه که می گن... 519 00:40:35.500 --> 00:40:38.433 ‫من یه مورد لاعلاجم. 520 00:40:39.000 --> 00:40:42.166 ‫پس قراره به آرومی بمیرم. 521 00:40:42.166 --> 00:40:45.033 ‫اگه نتونم این کار رو بکنم... 522 00:40:45.033 --> 00:40:47.333 ‫از جوت می خوام. 523 00:40:49.000 --> 00:40:50.800 ‫این چیه؟ 524 00:40:51.333 --> 00:40:53.200 ‫یه نامه خودکشیه. 525 00:40:55.233 --> 00:40:57.133 ‫- ببخشید! ‫- نه... 526 00:40:57.133 --> 00:40:59.766 ‫یه نامه خودکشیه. 527 00:41:03.766 --> 00:41:06.600 ‫[3ماه قبل] 528 00:41:06.600 --> 00:41:09.600 ‫متوجه شدم خواهر کوچیکم، آنجو، گم شده... 529 00:41:09.600 --> 00:41:14.833 ‫چون که اون یه بیماری مزمن داره، و ‫دکترش بهم گفت یه وقت ویزیتش رو نیومده. 530 00:41:15.333 --> 00:41:18.066 ‫این افتضاحه! 531 00:41:18.066 --> 00:41:20.200 ‫به نظر میاد خدمتکار رو اخراج کرده. 532 00:41:20.200 --> 00:41:22.566 ‫چرا باید این کار رو بکنه؟ 533 00:41:22.566 --> 00:41:23.733 ‫[داروی خوراکی] 534 00:41:23.733 --> 00:41:26.300 ‫داروی قلبش دست نخورده. 535 00:41:27.500 --> 00:41:30.200 ‫3 ماهه داروهاش رو نخورده. 536 00:41:30.200 --> 00:41:31.166 ‫چرا...؟ 537 00:41:31.166 --> 00:41:34.166 ‫این بده. این طوری تشنج می کنه. 538 00:41:37.333 --> 00:41:40.600 ‫شاید منظورش از «آروم مردن»... 539 00:41:40.600 --> 00:41:42.900 ‫خودکشی کردن به‌وسیله نخوردن داروش بوده؟ 540 00:41:42.900 --> 00:41:44.800 ‫این نمی تونه صحت داشته باشه. 541 00:41:44.800 --> 00:41:47.866 ‫آنجو آدمی نیست که چنین کار احمقانه ای بکنه. 542 00:41:47.866 --> 00:41:50.900 ‫والدینم من رو با این بیماری به دنیا آوردن 543 00:41:50.900 --> 00:41:53.800 ‫پس این اون ها هستن که مسئولن. 544 00:41:53.800 --> 00:41:56.533 ‫برای همین باید به خاطر من زندگی کنن. 545 00:41:56.533 --> 00:41:58.300 ‫این درست نیست؟ 546 00:42:00.266 --> 00:42:02.000 ‫درسته. 547 00:42:02.000 --> 00:42:04.800 ‫تو هم به خاطر من زندگی می کنی، گارو. 548 00:42:04.800 --> 00:42:06.666 ‫برادر بزرگم متعلق به منه. 549 00:42:06.666 --> 00:42:08.600 ‫به خاطر من کار می کنی. 550 00:42:08.600 --> 00:42:13.433 ‫و اگه این کار رو بکنی... من ازت محافظت می کنم. 551 00:42:18.100 --> 00:42:21.033 ‫محاله اون ملکه خانم یه نامه خودکشی بنویسه... 552 00:42:21.033 --> 00:42:25.100 ‫صبر کن، آنجو خودش رو نکشت، اون به قتل رسید! 553 00:42:25.100 --> 00:42:27.400 ‫چرا یه نامه خودکشی نوشته شده!؟ 554 00:42:27.400 --> 00:42:31.000 ‫آنجو بر حسب اتفاق، توی اتوبوسی که ‫بر حسب اتفاق سوار شده بود، کشته شد. 555 00:42:31.000 --> 00:42:34.333 ‫پس ما دنبال متهم گشتیم و انتقام گرفتیم. 556 00:42:34.333 --> 00:42:37.666 ‫فکر کردیم این آخر ماجراست. اما... 557 00:42:38.200 --> 00:42:40.733 ‫شاید نبوده. 558 00:42:41.566 --> 00:42:42.966 ‫منظورت چیه؟ 559 00:42:42.966 --> 00:42:44.533 ‫[اگه نتونم این کار رو بکنم، از جوت می خوام.] 560 00:42:44.533 --> 00:42:49.600 ‫آنجو سعی کرده خودش رو بکشه، اما نتونسته. 561 00:42:51.033 --> 00:42:53.266 ‫یعنی آیا اون... 562 00:42:53.266 --> 00:42:57.900 ‫با نقشه اینکه توسط جوت کشته بشه سوار اتوبوس شده؟ 563 00:42:57.900 --> 00:43:00.733 ‫پس... اون رانندهه «جوت» بوده؟ 564 00:43:00.733 --> 00:43:04.700 ‫نه، این نیست. آنجو از اون نخواسته این کار رو بکنه. 565 00:43:04.700 --> 00:43:07.333 ‫پس این لعنتی یعنی چی!؟ 566 00:43:07.333 --> 00:43:10.033 ‫جوت رو پیدا می کنیم. 567 00:43:10.033 --> 00:43:14.500 ‫و بعدش چی؟ اون راننده کسی بوده که آنجو رو کُشته. 568 00:43:16.400 --> 00:43:19.066 ‫می دونستم که بنا به یه دلیلی سوار اون اتوبوس شده. 569 00:43:19.066 --> 00:43:21.600 ‫می خوام بدونم اون دلیل چیه. 570 00:43:23.800 --> 00:43:26.033 ‫من... 571 00:43:29.033 --> 00:43:31.733 ‫جای جوت رو پیدا می کنم. 572 00:43:41.700 --> 00:43:44.366 ‫همه چی تموم بود. 573 00:43:44.366 --> 00:43:47.633 ‫یه اشتباه بزرگ بود که همچین فکری بکنم. 574 00:43:48.633 --> 00:43:50.866 ‫به خاطر این کارت پستال... 575 00:43:50.866 --> 00:43:54.366 ‫از حقایق غیر منتظره ای باخبر می شم. 576 00:44:10.033 --> 00:44:11.600 ‫[نمایشگاه امپرسیونیسم] 577 00:44:11.600 --> 00:44:15.400 ‫[بلیت مسافر شینکانسن: توکیو - اوساکا] ‫(شینکانسن: قطار سریع السیر ژاپن) 578 00:44:15.400 --> 00:44:17.766 ‫خریدمش! 579 00:44:18.666 --> 00:44:21.633 ‫و بازدوباره م اون رو می بینم. 580 00:44:22.533 --> 00:44:24.400 ‫اما این کار... 581 00:44:25.033 --> 00:44:28.833 ‫می مونه بعد از کلی ورّاجی هاش. 582 00:44:29.766 --> 00:44:34.700 ‫هنوز یه خرده راه مونده بهش برسم. 583 00:45:08.200 --> 00:45:09.166 ‫آقای گارو؟ 584 00:45:09.166 --> 00:45:13.066 ‫خیلی وقته می گذره، مگه نه، آقای توتونو؟ 586 00:45:23.100 --> 00:45:25.166 ‫- [قسمت بعد] ‫- فراموشی!؟ ‫- فراموشی!؟ 587 00:45:25.166 --> 00:45:29.233 ‫حس می کنم یه بمب زمان‌دار جایی کار گذاشتم... 588 00:45:29.233 --> 00:45:30.833 ‫منظورت از «حس می کنی» چیه؟ 589 00:45:30.833 --> 00:45:33.900 ‫آخه چرا باید کسی بمب کار بذاره؟ 590 00:45:33.900 --> 00:45:35.500 ‫نمی دونم! 591 00:45:35.500 --> 00:45:36.900 ‫یه چیز به درد بخور از زیر زبونش بکش بیرون! 592 00:45:36.900 --> 00:45:38.700 ‫تو تنها کسی هستی که الآن می تونیم روش حساب کنیم! 593 00:45:38.700 --> 00:45:42.466 ‫یادت نمیاد بمب رو کجا کار گذاشتی؟ 594 00:45:42.466 --> 00:45:45.100 ‫- آروم باشید! ‫- اگه بمب منفجر بشه، سرتون رو از دست می دید! 595 00:45:45.100 --> 00:45:46.166 ‫از این سمت! 596 00:45:46.166 --> 00:45:49.900 ‫هی! اون مرد رو دستگیر کن! 597 00:45:49.900 --> 00:45:52.800 ‫- همون که موی فرفری داره! ‫- هان؟ 598 00:45:52.800 --> 00:45:54.400 ‫کدومشون؟