WEBVTT 2 00:00:44.002 --> 00:00:46.379 ‫[تمامی مکان ها، کاراکترها، سازمان ها و وقایعی 3 00:00:46.463 --> 00:00:48.923 ‫که در این مجموعه به تصویر کشیده شده اند، ساختگی هستند.] 4 00:00:49.966 --> 00:00:52.385 ‫سیستم اطفاء حریق فعال شد. 5 00:01:05.732 --> 00:01:07.025 ‫پیداش کردم. 6 00:01:14.657 --> 00:01:16.367 ‫فورا سیستم رو غیر فعال کن! 7 00:01:16.451 --> 00:01:17.619 ‫یه نفر هنوز اون توئه. 8 00:01:18.912 --> 00:01:20.705 ‫فورا سیستم رو غیر فعال کنید. 9 00:01:20.788 --> 00:01:22.415 ‫آقای ها توی ساختمونه. 10 00:01:23.041 --> 00:01:24.167 ‫- خاموشش کن! ‫- چشم، قربان. 11 00:01:31.508 --> 00:01:32.550 ‫آقای ها! 12 00:01:33.134 --> 00:01:34.344 ‫آقای ها. 13 00:01:34.719 --> 00:01:36.346 ‫- آقای ها! ‫- آقای ها! 14 00:01:36.429 --> 00:01:37.263 ‫چی شده؟ 15 00:01:38.264 --> 00:01:40.350 ‫- دکتر خبرکنید، بجنبید! ‫- آقای ها! 16 00:01:40.433 --> 00:01:41.518 ‫چشم هات رو باز کن! 17 00:01:41.601 --> 00:01:42.602 ‫برو اونور. 18 00:01:43.353 --> 00:01:44.562 ‫آقای ها. 19 00:01:45.146 --> 00:01:47.190 ‫آقای ها، بیدار شو! آقای ها! 20 00:01:50.610 --> 00:01:52.362 ‫چی شد؟ دکتر کجاست؟ 21 00:01:52.445 --> 00:01:53.571 ‫توی راهه. 3 00:03:34.172 --> 00:03:37.008 ‫[ساعت 11 امشب، کنار دیوار جنوبی پل راه آهن دانگسان.] 24 00:04:23.554 --> 00:04:24.972 ‫یعنی سرکاریه؟ 25 00:04:37.693 --> 00:04:38.778 ‫خانم کیم. 26 00:04:39.862 --> 00:04:41.072 ‫شما اینجا چیکار می کنید؟ 27 00:04:43.950 --> 00:04:45.701 ‫من اون پیامک رو براتون فرستادم. 28 00:04:49.580 --> 00:04:50.790 ‫منظورتون چیه؟ 29 00:04:53.459 --> 00:04:54.919 ‫گرفتمش. 30 00:05:00.007 --> 00:05:01.133 ‫اثرانگشت نداره. 31 00:05:01.717 --> 00:05:03.261 ‫تشخیص هویتش سخت شد. 32 00:05:03.844 --> 00:05:05.137 ‫سونگ سوهیون چی؟ 33 00:05:05.221 --> 00:05:06.889 ‫سپردیمش به کیم سوهی. 34 00:05:08.015 --> 00:05:10.309 ‫کشوندمت به این منطقه باز 35 00:05:10.393 --> 00:05:13.062 ‫تا ببینم کسی تعقیبت می‌کنه یا نه. کسی دنبالت نیست. 36 00:05:13.938 --> 00:05:16.649 ‫صبر کن ببینم. یعنی من طعمه ات بودم؟ 37 00:05:16.732 --> 00:05:19.402 ‫- فقط یه مأموریت بود. ‫- مأموریت چی؟ 38 00:05:19.902 --> 00:05:21.028 ‫شوخیت گرفته؟ 39 00:05:21.737 --> 00:05:24.907 ‫بهت که گفتم من از قصد رفتم ملاقات لی چانگ وو. نقشه ام هم گرفت 40 00:05:24.991 --> 00:05:26.075 ‫نقشه ات؟ 41 00:05:26.659 --> 00:05:28.703 ‫بهتره همه چی رو با جزئیات بهم بگی. 42 00:05:28.786 --> 00:05:31.914 ‫انقدر حرف هات مبهمه که کم کم دارم قاطی می‌کنم. 43 00:05:32.665 --> 00:05:33.958 ‫یارو رو گرفتم. 44 00:05:34.917 --> 00:05:36.627 ‫یارو کیه؟ 45 00:05:38.337 --> 00:05:40.381 ‫همونی که تعقیبت می کرد. 46 00:05:40.798 --> 00:05:43.884 ‫همونی که می خواست من رو بکشه. گرفتمش. 47 00:05:44.468 --> 00:05:45.511 ‫باورم نمی شه! 48 00:05:46.304 --> 00:05:49.724 ‫حالا دلخور نشو. خودمم طعمه بودم. 49 00:05:50.474 --> 00:05:52.977 ‫تو هم طعمه بودی؟ پس مغز متفکر ماجرا کیه؟ 50 00:05:55.563 --> 00:05:57.231 ‫می خوام چند نفری رو بهت معرفی کنم. 51 00:06:13.205 --> 00:06:14.665 ‫به چی زُل زدی؟ 52 00:06:15.916 --> 00:06:19.086 ‫ای بابا، دیگه داره اون روی سگم بالا میاد ها! 53 00:06:20.921 --> 00:06:23.132 ‫بگو ببینم تو کی هستی؟ هان؟ 54 00:06:25.843 --> 00:06:27.553 ‫اگه می خوای بفهمی، باهام بیا. 56 00:06:48.783 --> 00:06:50.701 ‫مطمئنی نیازی نیست بری بیمارستان؟ 57 00:06:51.285 --> 00:06:52.495 ‫من خوبم. 58 00:06:52.578 --> 00:06:54.872 ‫دکتری که اومد بالای سرم، گفت حالم خوبه. 59 00:06:54.955 --> 00:06:58.167 ‫اصلا خانم کوان رو درک نمی کنم. خیلی ترسناکه. 60 00:06:58.250 --> 00:07:01.295 ‫خودش دید که داری می میری، چه طور ‫دلش اومد تو رو نفرسته بیمارستان؟ 61 00:07:02.797 --> 00:07:03.923 ‫یادت رفته؟ 62 00:07:05.132 --> 00:07:08.052 ‫تا پایان انتخابات ما رو اینجا زندونی کردن. 63 00:07:21.565 --> 00:07:24.527 ‫به عنوان رئیس امنیت، چند تا سئوال ازتون داشتم. 64 00:07:25.236 --> 00:07:26.237 ‫حتما. 65 00:07:27.530 --> 00:07:30.783 ‫دونگ ریم، می شه یه فنجون چای گرم برام بیاری؟ 66 00:07:30.866 --> 00:07:31.826 ‫چشم. 67 00:07:42.002 --> 00:07:43.003 ‫خب؟ 68 00:07:44.004 --> 00:07:46.340 ‫آداماس رو پیدا کردی؟ 69 00:07:47.216 --> 00:07:48.175 ‫نه. 70 00:07:48.259 --> 00:07:50.761 ‫پس کل زحمت هامون بی فایده بود. 71 00:07:51.262 --> 00:07:52.388 ‫اما... 72 00:07:54.640 --> 00:07:55.891 ‫گمونم پیداش کردم. 73 00:07:57.476 --> 00:07:58.394 ‫پیداش کردی؟ 74 00:07:58.477 --> 00:08:00.104 ‫گاز هالوژن... 75 00:08:02.147 --> 00:08:05.234 ‫سمت سقف اتاق کشیده می شد. 76 00:08:06.193 --> 00:08:09.280 ‫آداماس... اون بالاست. 77 00:08:10.281 --> 00:08:12.366 ‫- مطمئنی؟ ‫- 100 در 100 78 00:08:14.493 --> 00:08:15.661 ‫بالآخره فهمیدم... 79 00:08:16.787 --> 00:08:20.165 ‫چرا توی اون اتاق فرش انداخته. 80 00:08:23.586 --> 00:08:25.170 ‫همون روزی که... 81 00:08:25.754 --> 00:08:27.756 ‫برای اولین بار... 82 00:08:30.467 --> 00:08:32.386 ‫آداماس رو به نمایش گذاشت هم، از همون مدل فرش... 83 00:08:33.137 --> 00:08:34.263 ‫استفاده کرده بود. 84 00:08:36.140 --> 00:08:37.474 ‫به همین علته که 85 00:08:38.142 --> 00:08:40.311 ‫همون فرش رو توی دفترش هم انداخته. 86 00:08:41.061 --> 00:08:43.188 ‫نمی تونه حس رضایتِ اون روزش رو فراموش کنه. 87 00:08:43.939 --> 00:08:47.401 ‫به عنوان کسی که از داشتن قدرت مطلق لذت می بره، 88 00:08:48.694 --> 00:08:51.363 ‫اون روز براش مثل روز تاجگذاریشه. 89 00:08:53.324 --> 00:08:55.701 ‫آداماس هم تاجشه. 90 00:09:03.250 --> 00:09:04.960 ‫حالا که می دونیم کجاست، 91 00:09:06.170 --> 00:09:08.589 ‫فقط کافیه یه تاریخ تعیین کنیم و نقشه امون رو اجرا کنیم. 92 00:09:08.672 --> 00:09:12.176 ‫امروز نزدیک بود بمیری، باز هم می خوای با همین نقشه پیش بری؟ 93 00:09:12.259 --> 00:09:13.969 ‫خودم می دونستم که چه بلایی ممکنه سرم بیاد. 94 00:09:14.261 --> 00:09:16.221 ‫پس بهتره زودتر انجامش بدیم. 95 00:09:16.972 --> 00:09:18.932 ‫امروز جون خانم یون به خطر افتاد، 96 00:09:19.016 --> 00:09:22.895 ‫دلم نمی خواد به خاطر من، جون بقیه هم به خطر بیفته. 97 00:09:22.978 --> 00:09:25.981 ‫به عنوان کسی که می خواد ‫آداماس رو بدزده، زیادی مهربونی. 98 00:09:27.316 --> 00:09:30.402 ‫به خودت سخت نگیر. همه حالشون خوبه. 99 00:09:31.987 --> 00:09:33.489 ‫یه چیزی اذیتم می کنه. 100 00:09:35.199 --> 00:09:37.826 ‫اون صدای ضبط شده رو گم کردم. 101 00:09:42.623 --> 00:09:43.999 ‫حالا چیکار کنم؟ 102 00:09:49.463 --> 00:09:51.381 ‫دارم دیوونه میشم. 103 00:09:58.430 --> 00:10:01.183 ‫آقای ها لنگه نداره، مگه نه؟ 104 00:10:01.683 --> 00:10:04.144 ‫واسه نجاتت یه لحظه هم تردید نکرد. 105 00:10:04.645 --> 00:10:07.606 ‫هواش رو داشته باش. ‫ناسلامتی ناجی توئه. 106 00:10:11.443 --> 00:10:12.277 ‫چیه؟ 107 00:10:13.278 --> 00:10:16.740 ‫شما می‌دونستید من تو باند فرود هلی‌کوپترم. 108 00:10:16.824 --> 00:10:21.120 ‫یعنی واقعا می‌خواستین اونو بکشین؟ 109 00:10:21.703 --> 00:10:23.330 ‫تو نگرانش شدی 110 00:10:23.413 --> 00:10:25.499 ‫یا نقشه‌ات داره خراب میشه؟ 111 00:10:27.334 --> 00:10:30.087 ‫شنیدم تو اون نویسنده رو به ارباب معرفی کردی. 112 00:10:30.546 --> 00:10:32.214 ‫فکر کردی من نمی‌فهمم؟ 113 00:10:36.593 --> 00:10:38.554 ‫به خاطر خانم هه‌سو این کار رو کردی؟ 114 00:10:39.137 --> 00:10:42.057 ‫چون اون شبیه آقای مین‌جوئه؟ 115 00:10:45.894 --> 00:10:48.647 ‫من می‌تونم حقیقت رو از چشمات بخونم. 116 00:10:51.316 --> 00:10:52.568 ‫فکر کردی 117 00:10:52.651 --> 00:10:55.529 ‫هه‌سو عاشقش میشه؟ 118 00:10:59.199 --> 00:11:01.451 ‫فکر کردی به خاطر اون طلاق می‌گیره؟ 119 00:11:02.786 --> 00:11:06.081 ‫ای وای، عجب احمقی هستی تو! 120 00:12:31.083 --> 00:12:34.336 ‫حالا با این اوضاع می‌خوای چیکار کنی؟ 121 00:12:35.128 --> 00:12:37.464 ‫اونا حتی چهره‌ی ‫آقای لی رو هم چهره‌نگاری کردن. 122 00:12:39.841 --> 00:12:42.844 ‫پدرت تصمیم گرفته بازنشسته بشه، 123 00:12:43.387 --> 00:12:45.639 ‫ولی بازم نمی تونی از شرّ ‫اون پرونده‌ی قدیمی خلاص بشی؟ 124 00:12:45.722 --> 00:12:49.434 ‫فکر کردی اجازه میده ‫آدمی مثل تو جانشینش بشه؟ هان؟ 125 00:12:53.271 --> 00:12:55.732 ‫مراسم هشتادمین سالگرد تاسیس هه‌سونگ نزدیکه. 126 00:12:56.733 --> 00:12:58.819 ‫اسم پسرـه چی بود؟ ‫سونگ سوهیون؟ 127 00:12:59.569 --> 00:13:02.447 ‫می‌خوای بذاری اون ‫دادستان عوضی همه چیو خراب کنه؟ 128 00:13:02.531 --> 00:13:05.408 ‫همه‌ی این بدبختی‌ها ‫به خاطر اینه که به آقای لی اعتماد کردی. 129 00:13:07.869 --> 00:13:08.954 ‫هیون‌جو. 130 00:13:16.086 --> 00:13:17.420 ‫کوان هیون‌جو. 131 00:13:18.338 --> 00:13:19.673 ‫باید تمومش کنی. 132 00:13:21.007 --> 00:13:22.467 ‫یه بار برای همیشه این قضیه رو تمومش کن. 133 00:13:23.510 --> 00:13:24.553 ‫باشه؟ 134 00:13:36.565 --> 00:13:37.607 ‫خانم جانگ. 135 00:13:38.608 --> 00:13:41.361 ‫می‌خواستم یه لطفی بهم کنی. 136 00:14:11.600 --> 00:14:15.020 ‫چقدر طول کشید. ‫حالا میشه اینا رو برداریم؟ 137 00:14:24.738 --> 00:14:25.614 ‫شماها کی هستین؟ 138 00:14:26.197 --> 00:14:28.742 ‫- آهان، اونا... ‫- از تو که سوال نکردم. 139 00:14:31.870 --> 00:14:33.872 ‫رفتارمون برای اولین ملاقات ‫یه کم بی‌ادبانه بود، مگه نه؟ 140 00:14:35.498 --> 00:14:36.917 ‫رئیس اینا تویی؟ 141 00:14:39.002 --> 00:14:42.589 ‫حتما تا اینجا خیلی اذیت شدین. ‫ولی لطفا درک کنید. 142 00:14:43.006 --> 00:14:45.175 ‫نمی‌تونستم ریسک کنم و ‫خونه‌ی امن‌مون رو به یه غریبه لو بدم. 143 00:14:45.258 --> 00:14:48.053 ‫بسه دیگه. ‫بهترـه خودمون رو معرفی کنیم. 144 00:14:48.803 --> 00:14:49.888 ‫بسیارخب. 145 00:14:51.222 --> 00:14:54.517 ‫دادستان سونگ سوهیون، ‫من کانگ هیوک پیل هستم از ستاد تحقیقات ویژه. 146 00:14:55.810 --> 00:14:57.395 ‫ستاد تحقیقات ویژه؟ 147 00:15:21.961 --> 00:15:23.254 ‫دونگ‌ریم. 148 00:15:24.005 --> 00:15:25.465 ‫آقای ها. 149 00:15:26.633 --> 00:15:28.051 ‫لطفا منو ببخشید. 150 00:15:29.761 --> 00:15:30.762 ‫واسه چی؟ 151 00:15:32.972 --> 00:15:34.182 ‫داری گریه می‌کنی؟ 152 00:15:38.019 --> 00:15:39.479 ‫پس تو اونو برداشتی؟ 153 00:15:40.063 --> 00:15:40.939 ‫بله، 154 00:15:41.523 --> 00:15:43.608 ‫همون موقع که بیهوش بودین. 155 00:15:44.526 --> 00:15:45.568 ‫چرا؟ 156 00:15:49.322 --> 00:15:50.198 ‫لی دونگ‌ریم. 157 00:15:51.783 --> 00:15:53.368 ‫می‌خواستم بدمش به خانم کوان. 158 00:15:54.077 --> 00:15:54.911 ‫چی؟ 159 00:15:54.994 --> 00:15:57.497 ‫ازم خواست از کار شما سر در بیارم. 160 00:15:58.331 --> 00:15:59.916 ‫منم قبول کردم کمکش کنم. 161 00:16:00.583 --> 00:16:03.461 ‫بهم گفت اگه کمکش کنم، ‫اجازه میده از اینجا برم. 162 00:16:04.379 --> 00:16:05.505 ‫چاره‌ی دیگه‌ای نداشتم. 163 00:16:06.005 --> 00:16:07.257 ‫بهت دروغ گفته. 164 00:16:08.425 --> 00:16:10.427 ‫هیچکس بدون اجازه رئیس ‫حق بیرون رفتن از اینجا رو نداره. 165 00:16:11.428 --> 00:16:14.305 ‫حالا باید چیکار کنم؟ ‫من باید برم. 166 00:16:14.389 --> 00:16:17.016 ‫اون موقع که التماست می‌کردم بری، ‫نرفتی. حالا چی شده؟ 167 00:16:18.268 --> 00:16:20.603 ‫آخه ممکنه بابام بمیره. 168 00:16:21.521 --> 00:16:22.480 ‫منظورت چیه؟ 169 00:16:23.064 --> 00:16:24.315 ‫ممکنه لازم باشه... 170 00:16:25.442 --> 00:16:28.027 ‫خیلی سریع پیوند کبد انجام بده. 171 00:16:29.154 --> 00:16:30.447 ‫ولی بدون من نمی‌تونه این عمل رو انجام بده. 172 00:16:30.947 --> 00:16:33.074 ‫من همه‌ش مکمل می‌خوردم و 173 00:16:34.075 --> 00:16:35.577 ‫هر روز ورزش می‌کردم. 174 00:16:35.910 --> 00:16:37.704 ‫خیلی حواسم به سلامتی‌ام بود. 175 00:16:37.787 --> 00:16:39.038 ‫ببینم، دونگ‌ریم... 176 00:16:41.958 --> 00:16:43.626 ‫قرارـه خودت بهش کبد اهدا کنی؟ 177 00:16:46.921 --> 00:16:50.008 ‫آقای ها خواهش می‌کنم کمکم کن. 178 00:16:51.593 --> 00:16:53.720 ‫من باید زودتر از اینجا برم، خواهش می‌کنم. 179 00:17:15.783 --> 00:17:19.746 ‫آقای کوان خودشون ‫این لباس‌ها رو انتخاب کردن. 180 00:17:20.246 --> 00:17:22.332 ‫به نظرتون برای شام امشب عالی نیستن؟ 181 00:17:22.749 --> 00:17:27.170 ‫همه‌شون خیلی شیک هستن. 182 00:17:30.214 --> 00:17:31.841 ‫این به نظرم خوبه. 183 00:17:31.966 --> 00:17:34.719 ‫از همین خوشتون اومد؟ ‫همینو می‌پوشید؟ 184 00:17:35.637 --> 00:17:36.638 ‫آره. 185 00:17:39.182 --> 00:17:40.183 ‫همینو آماده کنید. 186 00:18:12.465 --> 00:18:16.552 ‫[امشب همینو بپوش. بی‌صبرانه منتظرم.] 187 00:18:33.027 --> 00:18:35.113 ‫انگار این یکی شوخ‌طبع هم هست. 188 00:18:36.823 --> 00:18:37.949 ‫بیا تو. 189 00:18:43.996 --> 00:18:45.623 ‫این ساعت اومدی دیدنِ من؟ 190 00:18:56.300 --> 00:18:57.427 ‫چی می‌خوای؟ 191 00:19:03.391 --> 00:19:04.726 ‫من زمان سرقت رو مشخص کردم. 192 00:19:06.769 --> 00:19:07.770 ‫کِی؟ 193 00:19:09.230 --> 00:19:10.356 ‫امشب. 194 00:19:11.983 --> 00:19:14.569 ‫- حالا چرا با این عجله؟ ‫- اگه عقب بندازمش، فایده‌اش چیه؟ 195 00:19:14.944 --> 00:19:16.654 ‫خیلی آسون‌تر از چیزیه که فکرش رو می‌کردم. 196 00:19:16.737 --> 00:19:17.738 ‫اونوقت چجوری؟ 197 00:19:17.822 --> 00:19:21.033 ‫تو مطمئن نبودی که آداماس اینجاست، درسته؟ 198 00:19:21.659 --> 00:19:24.829 ‫- چرا؟ ‫- چون هیچ سیستم امنیتی نداره. 199 00:19:24.954 --> 00:19:27.790 ‫دقیقا. اگه توی این عمارت 200 00:19:27.874 --> 00:19:29.584 ‫یه سیستم امنیتی پیشرفته وجود داشت، 201 00:19:29.667 --> 00:19:31.294 ‫حتما ازش با خبر می‌شدی. 202 00:19:31.961 --> 00:19:34.088 ‫درِ اتاق کوان مین‌جو که قفل بود، 203 00:19:34.172 --> 00:19:35.465 ‫یه قفل قدیمی روش داشت. 204 00:19:36.048 --> 00:19:38.426 ‫مطمئنم سیستم امنیتی ‫آداماس هم اونقدرها پیچیده نیست. 205 00:19:39.218 --> 00:19:41.804 ‫واسه همین میگی کار آسونیه؟ ‫فکر نکنم اینطور باشه. 206 00:19:41.888 --> 00:19:45.475 ‫اگه به چیدمان اتاق رئیس ‫دقت کرده باشی، خیلی واضحه. 207 00:19:45.558 --> 00:19:49.395 ‫وسط اون اتاق بزرگ رو خالی نگه داشته، 208 00:19:49.479 --> 00:19:51.939 ‫فقط واسه اینکه به آداماس احترام گذاشته باشه. 209 00:19:52.440 --> 00:19:54.358 ‫روی محرک‌های بصری خیلی حساس‌ـه. 210 00:19:54.442 --> 00:19:56.819 ‫مثلا به جای اینکه آثار هنری با ارزش رو 211 00:19:56.903 --> 00:19:59.280 ‫یه جای امن نگهداری کنه، ‫اونا رو در معرض دید گذاشته. 212 00:19:59.947 --> 00:20:02.241 ‫به علاوه، اون طبق چیزی که می‌بینه 213 00:20:02.325 --> 00:20:04.493 ‫درمورد بقیه قضاوت می‌کنه. 214 00:20:04.577 --> 00:20:07.872 ‫به نظر آدم درست و حسابی میاد. 215 00:20:08.372 --> 00:20:09.790 ‫نظرت چیه؟ 216 00:20:09.874 --> 00:20:12.960 ‫به نظرت بی‌نظیر و در عین حال برازنده نیست؟ 217 00:20:13.544 --> 00:20:14.837 ‫اولین ملاقاتت با یه نفر رو فرض کن. 218 00:20:14.921 --> 00:20:18.841 ‫کسی که روی شنواییش حساس‌ـه، ‫مکالمات طرف مقابلش رو به خاطر میاره. 219 00:20:18.925 --> 00:20:21.719 ‫کسی که روی بویاییش حساس‌ـه، ‫بوی عطر طرف مقابلش رو به خاطر میاره. 220 00:20:21.802 --> 00:20:25.806 ‫و کسی که روی بیناییش حساس‌ـه، ‫لباس یا لبخند طرف مقابلش رو به خاطر میاره. 221 00:20:26.307 --> 00:20:28.017 ‫رئیس کوان برای چیزی که می‌بینه ارزش قائل‌ـه. 222 00:20:28.601 --> 00:20:31.896 ‫و دفترش بهترین جاییه که می‌تونه ‫با نگهداری آداماس، بهش ادای احترام کنه. 223 00:20:33.814 --> 00:20:35.608 ‫خب، فرض کنیم همه‌ی اینا درست باشه. 224 00:20:37.109 --> 00:20:39.111 ‫چجوری باید اون سقف رو بیاریم پایین؟ 225 00:20:40.196 --> 00:20:41.405 ‫اون دوست داره قدرت توی دستاش باشه. 226 00:20:43.658 --> 00:20:45.493 ‫یه پادشاه کجا اقامت داره؟ 227 00:20:45.576 --> 00:20:46.953 ‫روی تاج و تختش. 228 00:20:48.079 --> 00:20:50.122 ‫یعنی روی میزشه. 229 00:20:51.457 --> 00:20:53.584 ‫یعنی میگی یه دکمه روی میزش داره؟ 230 00:20:54.210 --> 00:20:55.336 ‫شک داری؟ 231 00:20:55.419 --> 00:20:58.923 ‫پس نباید کلید ساده‌ای باشه، ‫احتمالا رمز عبور لازم داره. 232 00:20:59.006 --> 00:21:00.925 ‫خب، پس چه بهتر. 233 00:21:01.717 --> 00:21:04.720 ‫وقتی اعداد رو پیدا کنیم، ‫به دست آوردن رمز کار سختی نیست. 234 00:21:04.804 --> 00:21:06.514 ‫باید بتونیم اولین رقمش رو مشخص کنیم. 235 00:21:06.597 --> 00:21:10.267 ‫از نظر روانشناختی هم ‫رقم اول و دوم با هم ارتباط نزدیک دارن. 236 00:21:10.351 --> 00:21:13.312 ‫و چون به رئیس کوان مربوط میشه، ‫به اندازه کافی ازش اطلاعات دارم. 237 00:21:13.396 --> 00:21:15.731 ‫باشه. بذار به ستاد گزارش بدم. 238 00:21:16.440 --> 00:21:18.901 ‫اونا در حال حاضر درگیر یه موضوعی هستن. 239 00:21:19.443 --> 00:21:20.653 ‫چه موضوعی؟ 240 00:21:22.113 --> 00:21:23.114 ‫برادرت... 241 00:21:24.657 --> 00:21:26.158 ‫توی خونه‌ی امن ستادـه. 242 00:21:35.918 --> 00:21:39.547 ‫وای، چقدر این بشر زبون نفهمه. ‫کاش میشد یه کتک مفصل بهش می‌زدم. 243 00:21:46.512 --> 00:21:48.431 ‫چرا باید با شماها همکاری کنم؟ 244 00:21:50.850 --> 00:21:52.977 ‫از دیشب دارم برات توضیح میدم که. 245 00:21:54.311 --> 00:21:55.479 ‫دوباره باید توضیح بدم؟ 246 00:21:55.563 --> 00:21:57.732 ‫باشه، تو میگی منو ‫از طریق برادرم ووشین می‌شناسین، 247 00:21:57.815 --> 00:21:59.525 ‫و خانم کیم رو از طریق من. 248 00:21:59.608 --> 00:22:02.486 ‫بعدش از مرگ مشکوک ‫پدر و مادرش خبردار شدین. 249 00:22:02.570 --> 00:22:04.196 ‫بعد فهمیدین یه نفر داره منو تعقیب می‌کنه، 250 00:22:04.280 --> 00:22:07.992 ‫واسه همین حقیقت رو به خانم کیم ‫گفتین و ازش کمک خواستین. همه‌ی اینا رو فهمیدم. 251 00:22:08.075 --> 00:22:10.119 ‫ولی چیزی که بعدش گفتی رو نمی‌فهمم. 252 00:22:10.202 --> 00:22:11.871 ‫لی چانگ‌وو بی‌گناهه؟ 253 00:22:11.954 --> 00:22:13.831 ‫واسه همین درگیر این ماجرا شدین؟ 254 00:22:14.707 --> 00:22:18.502 ‫درسته. همون موقع بود که ‫با برادرت هم یه معامله کردیم. 255 00:22:18.586 --> 00:22:21.172 ‫اون عوضیِ روانی... 256 00:22:22.214 --> 00:22:25.217 ‫یعنی سفر نرفته، به جاش رفته ‫به اون عمارت تا خاطرات رئیس کوان رو بنویسه؟ 257 00:22:25.301 --> 00:22:26.886 ‫که چی رو بدزده؟ آداماس رو؟ 258 00:22:28.095 --> 00:22:31.307 ‫حالا گیریم که اون سلاح قتل باشه، چه فایده؟ ‫از اون پرونده 22 سال گذشته. 259 00:22:33.684 --> 00:22:34.685 ‫داداش ما رو باش... 260 00:22:36.854 --> 00:22:41.525 ‫حالا ستاد تحقیقات ویژه داداش ما رو ‫دیده و می‌خواد قاتل بابامون رو پیدا کنه؟ 261 00:22:42.318 --> 00:22:45.571 ‫ببینم، آقای کانگ. ‫انگیزه‌ی اصلی‌ات چیه؟ هان؟ 262 00:22:47.573 --> 00:22:50.826 ‫دیشب هم جواب این سوالم رو ندادی. ‫بگو دیگه. 263 00:22:51.994 --> 00:22:53.496 ‫جواب منو بده. 264 00:22:55.748 --> 00:22:57.500 ‫عجب آدم زبون نفهمیه این. 265 00:23:01.837 --> 00:23:02.796 ‫کوان جه‌کیو. 266 00:23:05.966 --> 00:23:08.344 ‫داداشت فکر می‌کنه قاتل اصلی اونه. 267 00:23:08.928 --> 00:23:11.680 ‫اگه واقعا آداماس سلاح قتلیه که ناپدید شده، 268 00:23:12.348 --> 00:23:14.517 ‫پس پای رئیس کوان این وسط گیرـه. 269 00:23:16.644 --> 00:23:18.437 ‫آهان. 270 00:23:19.688 --> 00:23:22.691 ‫ولی این چیزیه که ووشین فکر می‌کنه. ‫چی گیر شما میاد؟ 271 00:23:23.234 --> 00:23:25.736 ‫نمیشه که فقط با همین دلیل متقاعد شده باشین. 272 00:23:26.862 --> 00:23:28.239 ‫ما یه مدرک موثق هم داریم. 273 00:23:28.322 --> 00:23:30.199 ‫- مدرک موثق؟ ‫- یه صدای ضبط شده. 274 00:23:31.951 --> 00:23:33.285 ‫عروس گروه هه‌سونگ. 275 00:23:34.912 --> 00:23:38.874 ‫واسه همینه که فکر می‌کنیم ‫رئیس کوان توی این ماجرا دست داشته. 276 00:23:45.297 --> 00:23:48.759 ‫به نظرم میشه گفت ‫ما با هم در یه طرف ماجرا قرار داریم. 277 00:23:50.427 --> 00:23:51.637 ‫امیدوارم بتونیم با هم کنار بیایم. 278 00:23:57.434 --> 00:23:58.811 ‫به همین خیال باش. 279 00:24:05.526 --> 00:24:07.111 ‫ووشینِ احمق! 280 00:24:11.949 --> 00:24:13.033 ‫چی شده؟ 281 00:24:14.034 --> 00:24:15.035 ‫دادستان سونگ؟ 282 00:24:20.874 --> 00:24:21.917 ‫برو کنار. 283 00:24:23.669 --> 00:24:25.629 ‫به من گفتن نذارم برید بیرون، قربان. 284 00:24:25.713 --> 00:24:26.714 ‫ولم کن. 285 00:24:27.297 --> 00:24:28.632 ‫دهنت رو ببند و برو کنار. 286 00:24:28.716 --> 00:24:29.675 ‫نمی‌تونم، قربان. 287 00:24:30.926 --> 00:24:32.636 ‫در رو باز کن ببینم. 288 00:24:32.720 --> 00:24:34.888 ‫این کارا چیه؟ آروم باش! 289 00:24:34.972 --> 00:24:38.600 ‫آروم باشم؟ داداش احمقم رفته ‫آداماس رو بدزده، چجوری آروم باشم؟ 290 00:24:38.684 --> 00:24:40.602 ‫ممکنه آخرش بیوفته گوشه هُلُف‌دونی. 291 00:24:40.686 --> 00:24:42.396 ‫ای‌وای، از دست این احمق! 292 00:24:42.896 --> 00:24:44.440 ‫خودش حتما همه‌ی اینا رو می‌دونه. 293 00:24:44.523 --> 00:24:46.150 ‫مطمئنم به عواقبش هم فکر کرده. 294 00:24:46.233 --> 00:24:47.901 ‫آخه اون بچه اصلا فکر کردن بلدـه؟ 295 00:24:47.985 --> 00:24:49.570 ‫اون حتی به من که برادرشم هیچی نگفت! 296 00:24:50.571 --> 00:24:51.947 ‫واقعا می‌خوای به همین رفتارت ادامه بدی؟ 297 00:24:52.072 --> 00:24:54.116 ‫از دیشب هزار بار برات توضیح دادن که. 298 00:24:54.199 --> 00:24:57.286 ‫من به این آدما اعتماد ندارم. ‫باهاشون همکاری هم نمی‌کنم. 299 00:24:57.453 --> 00:25:00.748 ‫رئیس کوان قاتل‌ـه؟ ‫حداقل یه چیز بگید با عقل جور دربیاد! 300 00:25:00.831 --> 00:25:02.499 ‫پس اون یارویی که دیدی کی بوده؟ 301 00:25:02.583 --> 00:25:04.293 ‫منم می‌خوام از همین سردربیارم! 302 00:25:04.376 --> 00:25:05.627 ‫هنوز نفهمیدی؟ 303 00:25:05.711 --> 00:25:07.629 ‫اونا دارن از ووشین سوءاستفاده می‌کنن. 304 00:25:07.713 --> 00:25:09.214 ‫اصلا براشون مهم نیست که قاتل اصلی کیه. 305 00:25:09.298 --> 00:25:10.883 ‫اونا فقط می‌خوان پای ‫رئیس کوان رو بکشن توی این ماجرا. 306 00:25:10.966 --> 00:25:14.678 ‫ولی اون داداش احمقم هیچی نمی‌دونه ‫و هنوزم توی اون عمارته! 307 00:25:15.345 --> 00:25:18.015 ‫من واسه دستگیری قاتل اصلی ‫رئیس کوان که هیچ، 308 00:25:18.098 --> 00:25:20.184 ‫حاضرم پای هر کسی رو که ‫بخوام بکشونم توی این ماجرا. 309 00:25:20.267 --> 00:25:24.104 ‫واسه همکاری با ستاد تحقیقات ویژه ‫حتی یه لحظه هم تردید نکردم! 310 00:25:27.983 --> 00:25:29.777 ‫تو نگران برادرتی؟ 311 00:25:31.111 --> 00:25:34.239 ‫مسئله اصلا این نیست. ‫خودم به هر قیمتی شده قاتل اصلی رو می‌گیرم. 312 00:25:34.823 --> 00:25:35.949 ‫واسه همین... 313 00:25:37.659 --> 00:25:38.744 ‫هی، برو کنار. 314 00:25:42.080 --> 00:25:44.917 ‫زبون آدمیزاد حالیت نمیشه؟ ‫در رو باز کن ببینم! 315 00:25:45.000 --> 00:25:46.335 ‫در رو باز کن! 316 00:25:47.503 --> 00:25:48.837 ‫لعنتی! 317 00:25:52.174 --> 00:25:53.383 ‫خون؟ 318 00:25:54.426 --> 00:25:57.054 ‫هی، خودت اول منو زدیا، باشه؟ 319 00:26:00.933 --> 00:26:02.184 ‫عوضی. 320 00:26:06.980 --> 00:26:08.065 ‫دادستان سونگ! 321 00:26:14.071 --> 00:26:16.114 ‫اگه همه‌ش ما رو با هم ببینن، ‫بهمون مشکوک میشن. 322 00:26:16.698 --> 00:26:20.035 ‫گفتم قرارـه بهت شکار یاد بدم، واسه همین ‫باید جوری وانمود کنم که مثلا داریم شکار می‌کنیم. 323 00:26:21.578 --> 00:26:22.788 ‫هنوز نرسیدیم؟ 324 00:26:23.539 --> 00:26:24.748 ‫الان دیگه می‌رسیم. 325 00:26:25.499 --> 00:26:27.793 ‫ببینم، واقعا می‌تونی برادرت رو راضی کنی؟ 326 00:26:28.460 --> 00:26:29.920 ‫از دیشب دارن براش توضیح میدن، 327 00:26:30.504 --> 00:26:32.005 ‫ولی انگار حاضر نیست ‫از خر شیطون بیاد پایین. 328 00:26:32.756 --> 00:26:34.925 ‫اگه من باهاش حرف بزنم، میاد پایین. 329 00:26:36.301 --> 00:26:37.344 ‫روتو برم. 330 00:26:53.026 --> 00:26:54.027 ‫رسیدیم. 331 00:27:14.131 --> 00:27:15.215 ‫عه، تلفن ماهواره‌ایه؟ 332 00:27:23.098 --> 00:27:24.558 ‫لازم بود تا این حد پیش برید؟ 333 00:27:32.357 --> 00:27:35.944 ‫- هی! ‫- لعنتی! خیلی درد داشت! 334 00:27:36.570 --> 00:27:37.738 ‫رئیس کانگ. 335 00:27:37.821 --> 00:27:39.197 ‫امشب انجامش میدین؟ 336 00:27:39.990 --> 00:27:42.659 ‫نمی‌دونم. ‫خیلی غیرمنتظره بود. 337 00:27:42.743 --> 00:27:44.870 ‫غیر منتظره؟ یعنی بدـه؟ 338 00:27:44.953 --> 00:27:46.288 ‫راستش یه جورایی به نفع ماست. 339 00:27:46.371 --> 00:27:47.831 ‫آقای ها همراهته؟ 340 00:27:47.914 --> 00:27:49.750 ‫باید یه چیزایی رو برای برادرش روشن کنه. 341 00:27:51.209 --> 00:27:52.544 ‫هی، ووشین. 342 00:27:53.545 --> 00:27:55.505 ‫عوضی روانی! 343 00:27:55.589 --> 00:27:57.632 ‫تن لشتو از اون خونه ببر بیرون! 344 00:28:00.010 --> 00:28:01.845 ‫شنیدی؟ با تو کار داره. 345 00:28:12.856 --> 00:28:14.107 ‫خودمم. 346 00:28:17.360 --> 00:28:20.614 ‫ببینم، زده به سرت؟ ‫تو چرا وارد این ماجرا شدی؟ 347 00:28:20.697 --> 00:28:21.907 ‫ناسلامتی من دادستانم. 348 00:28:21.990 --> 00:28:24.659 ‫خودم قاتل بابا رو گیر میندازم، باشه؟ 349 00:28:24.743 --> 00:28:27.120 ‫چرا خودت رو درگیر این ماجرا کردی؟ 350 00:28:27.954 --> 00:28:29.664 ‫هنوز قانون مرور زمان تموم نشده. 351 00:28:31.792 --> 00:28:34.294 ‫رئیس کوان مدت زیادی خارج از کشور بوده. 352 00:28:36.254 --> 00:28:37.464 ‫16 روز دیگه وقت داریم. 353 00:28:38.507 --> 00:28:40.717 ‫اگه آداماس سلاح قتل باشه، 354 00:28:41.301 --> 00:28:43.178 ‫می‌تونم رئیس کوان رو بکشونم به دادگاه. 355 00:28:48.683 --> 00:28:50.185 ‫اگه قاتل نبود چی؟ 356 00:28:51.478 --> 00:28:54.523 ‫اگه نبود چه خاکی تو سرت میریزی؟ هان؟ 357 00:28:55.482 --> 00:28:56.900 ‫من یه شاهد دارم. 358 00:28:59.986 --> 00:29:01.071 ‫شاهد؟ 359 00:29:01.947 --> 00:29:04.324 ‫اون شب این شاهد قاتل رو دیده، ‫ولی رئیس کوان نبوده. 360 00:29:04.407 --> 00:29:06.034 ‫یکی دیگه بوده. 361 00:29:06.535 --> 00:29:10.622 ‫این یعنی حتی اگه ‫ثابت بشه که آداماس سلاح قتل بوده، 362 00:29:10.705 --> 00:29:13.750 ‫بازم رئیس کوان مستقیما درگیر این پرونده نمیشه. 363 00:29:13.834 --> 00:29:16.336 ‫با شاهدی که الان داریم، ‫می‌تونیم برای محاکمه‌ی مجدد اقدام کنیم. 364 00:29:16.419 --> 00:29:20.173 ‫ولی بازم رئیس کوان به خاطر قتل 365 00:29:20.257 --> 00:29:23.009 ‫محاکمه نمیشه. 366 00:29:23.593 --> 00:29:25.178 ‫ببینم، مگه نمی‌خوای قاتل اصلی رو بگیریم؟ 367 00:29:25.637 --> 00:29:27.514 ‫پس یه مدرک موثق لازم داریم. 368 00:29:27.597 --> 00:29:31.142 ‫اول باید رابطه بین این دو نفر رو بفهمیم. 369 00:29:31.226 --> 00:29:32.727 ‫که این کار خودمه، فهمیدی؟ 370 00:29:32.811 --> 00:29:35.063 ‫تو خودت رو قاطی نکن. ازت خواهش میکنم 371 00:29:35.146 --> 00:29:36.982 ‫بیخیالش شو، تو هیچ کاری نکن. 372 00:29:37.065 --> 00:29:38.733 ‫خودم حلش می‌کنم، باشه؟ 373 00:29:40.068 --> 00:29:40.902 ‫سوهیون... 374 00:29:40.986 --> 00:29:42.737 ‫آخه تو چقدر یه دنده‌ای بچه! 375 00:29:46.199 --> 00:29:47.492 ‫تو نگران منی؟ 376 00:29:52.956 --> 00:29:54.791 ‫حرف تو کله‌اش نمیره. 377 00:29:54.874 --> 00:29:57.127 ‫قرارـه بعد از دزدیدن آداماس، ‫خودم رو تحویل بدم. 378 00:29:57.919 --> 00:30:00.046 ‫مطمئنم با این کار، توی مجازاتم تخفیف میدن. 379 00:30:00.755 --> 00:30:03.466 ‫واسه همینه که دارم ‫با پلیس‌ها همکاری می‌کنم، فهمیدی؟ 380 00:30:04.634 --> 00:30:06.761 ‫به زودی حضوری با هم حرف می‌زنیم. 381 00:30:06.845 --> 00:30:08.471 ‫هی، سونگ ووشین. هی! 382 00:30:12.976 --> 00:30:16.146 ‫ته‌سونگ، بهترـه فعلا ‫عملیات آداماس رو متوقف کنید. 383 00:30:16.229 --> 00:30:18.273 ‫ما یه چیزی پیدا کردیم. 384 00:30:18.356 --> 00:30:21.359 ‫اگه بتونیم اطلاعات بیشتری گیر بیاریم، ‫کار شما هم راحت‌تر میشه. 385 00:30:22.235 --> 00:30:23.236 ‫تا بعد. 386 00:30:34.748 --> 00:30:35.623 ‫اسم. 387 00:30:53.850 --> 00:30:54.809 ‫اسم. 388 00:31:01.566 --> 00:31:04.652 ‫باید هر شش ساعت یک‌بار بهمون گزارش میداد. 389 00:31:04.736 --> 00:31:07.280 ‫ولی از وقتی وارد خونه‌ی کیم سوهی شد، 390 00:31:07.364 --> 00:31:09.574 ‫دیگه نتونستیم باهاش ارتباط برقرار کنیم. 391 00:31:10.992 --> 00:31:12.994 ‫فکر کنم عوامل خارجی وارد این ماجرا شدن. 392 00:31:14.204 --> 00:31:15.705 ‫سونگ سوهیون. 393 00:31:16.664 --> 00:31:18.792 ‫مگه نگفتی اون و ‫اون خبرنگارـه هم ناپدید شدن؟ 394 00:31:18.875 --> 00:31:20.752 ‫بله، قربان. خبری ازشون نیست. 395 00:31:20.877 --> 00:31:23.379 ‫ولی دادستانی هنوز هیچ حرکتی انجام نداده. 396 00:31:24.130 --> 00:31:27.217 ‫از سونگ سوهیون بعیدـه که ‫این کار رو تنهایی انجام داده باشه. 397 00:31:27.300 --> 00:31:30.512 ‫یعنی مطمئنی که یکی داره ‫بهش کمک می‌کنه، ولی نمی‌دونی کیه. 398 00:31:31.304 --> 00:31:33.223 ‫بله، قربان. ببخشید. 399 00:31:39.604 --> 00:31:41.022 ‫ولی چجوری؟ 400 00:31:42.482 --> 00:31:44.150 ‫چی شد که آقای لی رفت برای کار میدانی؟ 401 00:31:45.151 --> 00:31:48.488 ‫خودش داوطلب شد. ‫می‌خواست خودش رو به شما ثابت کنه. 402 00:31:58.039 --> 00:31:59.415 ‫تیم نجات چی؟ 403 00:31:59.499 --> 00:32:00.416 ‫اونا آماده‌ان. 404 00:32:09.467 --> 00:32:10.468 ‫بریم. 405 00:32:32.740 --> 00:32:34.659 ‫هنوز قانون مرور زمان تموم نشده. 406 00:32:35.285 --> 00:32:36.619 ‫16 روز دیگه وقت داریم. 407 00:32:37.453 --> 00:32:39.539 ‫ممکنه رئیس کوان قاتل باشه. 408 00:32:54.345 --> 00:32:57.932 ‫فکر می‌کردم زیاد برات مهم نیست، ‫ولی خیلی داری دقیق انجامش میدی. 409 00:32:58.558 --> 00:32:59.684 ‫ممکنه جاش بمونه. 410 00:32:59.767 --> 00:33:03.229 ‫بخیه که لازم نداری، ‫گردنت هم که دیگه خوب شد. 411 00:33:03.313 --> 00:33:04.689 ‫آیی، می‌سوزـه. 412 00:33:06.149 --> 00:33:07.317 ‫خوبی دیگه، آره؟ 413 00:33:08.234 --> 00:33:09.902 ‫معلومه که نه. 414 00:33:09.986 --> 00:33:11.779 ‫با همه‌ی زورش زد تو سرم. 415 00:33:11.863 --> 00:33:13.114 ‫اونو نمی‌گم. 416 00:33:13.740 --> 00:33:14.824 ‫لی چانگ‌وو رو میگم. 417 00:33:17.827 --> 00:33:19.287 ‫غافلگیر شدم. 418 00:33:19.954 --> 00:33:24.042 ‫اگه واقعا بی‌گناهه، ‫پس دلیلی نداره ازش متنفر باشم. 419 00:33:24.667 --> 00:33:27.337 ‫احتمالا بیشتر از من ‫احساس می‌کنه بهش ظلم شده. 420 00:33:29.380 --> 00:33:30.757 ‫پس چرا ناراحتی؟ 421 00:33:31.674 --> 00:33:33.092 ‫نگران برادرتی؟ 422 00:33:34.594 --> 00:33:37.930 ‫نگرانش که هستم، ‫ولی اصلا درکش نمی‌کنم. 423 00:33:38.514 --> 00:33:41.517 ‫انقدر بی فکرـه که ‫داره زندگیش رو نابود می‌کنه. 424 00:33:45.730 --> 00:33:47.023 ‫اون حتی پدر واقعی‌مون هم نبود. 425 00:33:49.317 --> 00:33:50.193 ‫عجب. 426 00:33:52.779 --> 00:33:54.906 ‫پسر بدی‌ام که ‫اینجوری درموردش فکر می‌کنم؟ 427 00:33:56.407 --> 00:33:59.118 ‫ووشین توی هر شرایطی معقول رفتار می‌کرد. 428 00:33:59.744 --> 00:34:02.330 ‫ولی حالا که شنیدم همه چیو ول کرده و رفته اونجا، 429 00:34:02.580 --> 00:34:03.790 ‫احساس بدی دارم. 430 00:34:07.460 --> 00:34:11.047 ‫راستش، یه چیزی این وسط خیلی عجیبه. 431 00:34:12.590 --> 00:34:13.883 ‫درمورد لی چانگ‌وو. 432 00:34:13.966 --> 00:34:17.970 ‫اگه اون قاتل اصلی نیست، ‫پس چرا اعتراف کرده؟ 433 00:34:18.638 --> 00:34:22.141 ‫اولش فکر می‌کردم تهدیدش کردن ‫که به قتل اعتراف کرده. 434 00:34:23.142 --> 00:34:24.685 ‫ولی وقتی رفتم ملاقاتش... 435 00:34:25.269 --> 00:34:26.396 ‫کافیه! 436 00:34:26.479 --> 00:34:29.690 ‫دارم میگم قاتل منم. ‫کار من بود. 437 00:34:30.733 --> 00:34:32.151 ‫خیلی مطمئن حرف می‌زد. 438 00:34:32.235 --> 00:34:35.029 ‫جوری حرف زد که ‫با خودم گفتم، نکنه واقعا قاتل‌ـه. 439 00:34:36.531 --> 00:34:39.367 ‫یعنی اون 22 ساله که داره ‫از همدستش محافظت می‌کنه؟ 440 00:34:39.867 --> 00:34:41.953 ‫چرا این همه سال باید 441 00:34:42.203 --> 00:34:44.414 ‫ساکت بمونه؟ 442 00:34:48.251 --> 00:34:49.627 ‫اصلا کار آسونی نیست. 443 00:34:52.255 --> 00:34:53.548 ‫قضیه‌ی اون پسرـه چی شد؟ 444 00:34:54.132 --> 00:34:55.091 ‫پسرـه؟ 445 00:34:55.633 --> 00:34:58.594 ‫آهان، اون؟ داره بازجویی میشه. 446 00:35:02.181 --> 00:35:06.060 ‫ای بابا، امروز چرا برق‌ها ضعیف و قوی میشه؟ 447 00:35:23.661 --> 00:35:27.039 ‫این کار شما قانونیه؟ ‫دارین شکنجه‌اش می‌کنید. 448 00:35:27.123 --> 00:35:30.459 ‫داریم ازش بازجویی می‌کنیم. ‫یه کوچولو هم بهش شوک میدیم. 449 00:35:30.543 --> 00:35:31.627 ‫رئیس کانگ. 450 00:35:31.711 --> 00:35:34.755 ‫نمی‌میره. ما یه چهارچوب‌هایی هم داریم. 451 00:35:34.839 --> 00:35:38.301 ‫حرف من این نیست. ‫اصلا چرا پلیس باید یه نفر رو شکنجه بده؟ 452 00:35:38.384 --> 00:35:40.511 ‫خودت هم توی این ‫آدم‌ربایی غیرقانونی کمکمون کردی. 453 00:35:41.596 --> 00:35:43.806 ‫خیلی خب، آروم باشید. 454 00:35:45.558 --> 00:35:48.185 ‫واسه اینکه حرف بزنه، تا کِی ‫قرارـه اینجوری شکنجه‌اش کنید. 455 00:35:50.730 --> 00:35:52.648 ‫شنیدم از دیشب هیچ حرفی نزده. 456 00:35:52.732 --> 00:35:54.358 ‫به نظرتون بی‌فایده نیست؟ 457 00:35:54.901 --> 00:35:57.028 ‫چطورـه من به حرفش بیارم؟ 458 00:36:00.114 --> 00:36:01.407 ‫این یه بازجویی معمولی نیست. 459 00:36:01.490 --> 00:36:03.451 ‫فقط هدر دادنِ وقته. 460 00:36:03.534 --> 00:36:06.621 ‫اینکه بذاری دادستان سونگ ‫فقط تماشاچی باشه هم 461 00:36:06.704 --> 00:36:09.165 ‫هدر دادنِ یه نیروی کارآمدـه. 462 00:36:16.547 --> 00:36:19.300 ‫برو پیش کانگ. ‫از این به بعد بسپرش به من. 463 00:36:28.059 --> 00:36:30.102 ‫کانگ نه، رئیس کانگ. 464 00:36:32.605 --> 00:36:34.190 ‫بله، چشم. 465 00:36:34.982 --> 00:36:36.942 ‫برو پیش رئیس کانگ. 466 00:36:39.695 --> 00:36:40.738 ‫لعنتی... 467 00:36:52.124 --> 00:36:53.709 ‫هی، تو منو می‌شناسی. 468 00:36:54.794 --> 00:36:55.628 ‫نه؟ 469 00:36:57.171 --> 00:37:00.091 ‫اگه حرف نزنی که شکنجه کردنت تموم نمیشه. 470 00:37:01.384 --> 00:37:02.927 ‫مُردی یا زنده‌ای؟ 471 00:37:07.431 --> 00:37:08.516 ‫پس زنده‌ای. 472 00:37:11.143 --> 00:37:14.563 ‫می‌دونی، این آدم‌ها نمی‌خوان تو رو بکشن. 473 00:37:15.147 --> 00:37:18.025 ‫تا وقتی اطلاعاتی که می‌خوان رو ‫بهشون ندی، زنده نگهت می‌دارن و 474 00:37:18.109 --> 00:37:20.277 ‫با همین دستگاه شکنجه‌ات می‌کنن. 475 00:37:26.700 --> 00:37:27.993 ‫ولی من فرق دارم. 476 00:37:28.911 --> 00:37:31.163 ‫نمی‌خوام ازت اطلاعات بگیرم. 477 00:37:31.872 --> 00:37:34.625 ‫فقط می‌خوام ببینم ‫این چیزی که می‌دونم درسته یا نه؟ 478 00:37:34.708 --> 00:37:37.044 ‫ولی نمی‌تونم همه‌ی اطلاعاتم رو بهت لو بدم که. 479 00:37:37.128 --> 00:37:40.005 ‫فقط باید اونا رو با اطلاعات تو تطبیق بدم. 480 00:37:40.089 --> 00:37:43.551 ‫ساده بگم، قرار نیست از این وحشی‌بازی‌ها دربیارم. 481 00:37:44.552 --> 00:37:47.221 ‫فقط امیدوارم این محبت منو جبران کنی. 482 00:37:51.559 --> 00:37:53.102 ‫همه‌ی اینا زیر سر رئیس کوان‌ـه؟ 483 00:37:57.231 --> 00:37:58.524 ‫رئیس کوان جه‌کیو؟ 484 00:37:59.900 --> 00:38:01.152 ‫گروه هه‌سونگ؟ 485 00:38:05.156 --> 00:38:08.993 ‫ای بابا. اون که شخصا این کارها رو نمی‌کنه. 486 00:38:11.829 --> 00:38:13.330 ‫این یارو کیه؟ 487 00:38:13.831 --> 00:38:15.040 ‫یه آدمکشه، نه؟ 488 00:38:19.920 --> 00:38:21.046 ‫من هیچی نمی‌دونم. 489 00:38:21.130 --> 00:38:23.132 ‫عه، اولین جواب. 490 00:38:23.883 --> 00:38:24.717 ‫عضو تیم توئه؟ 491 00:38:26.051 --> 00:38:29.847 ‫شماها واقعا سازمان‌دهی شده و ماهر هستین. 492 00:38:29.930 --> 00:38:32.600 ‫پس حتما یه سازمان دارین. ‫تنهایی که از پس همه‌اش برنمیای؟ 493 00:38:35.895 --> 00:38:37.646 ‫باید مثل یه تیم پیش برید. 494 00:38:38.230 --> 00:38:41.650 ‫کشتن پدر و مادر ‫خانم کیم هم کار شماهاست، نه؟ 495 00:38:45.321 --> 00:38:47.323 ‫من که شک دارم خودت ‫این قتل‌ها رو انجام داده باشی و 496 00:38:47.406 --> 00:38:49.700 ‫تنهایی همه‌ی مدارک رو از بین برده باشی. 497 00:38:50.284 --> 00:38:52.995 ‫حتما یه گروه میدانی و ‫یه گروه پاکسازی هم دارین. نه؟ 498 00:38:55.122 --> 00:38:56.040 ‫چی بود؟ 499 00:38:57.041 --> 00:38:58.626 ‫لی چانگ‌وو رو می‌شناسی دیگه، آره؟ 500 00:38:58.709 --> 00:39:02.379 ‫واسه 22 سال پیشه. ‫تاریخچه‌اش طولانیه. 501 00:39:02.463 --> 00:39:04.089 ‫اونم کار شماها بود. 502 00:39:05.382 --> 00:39:07.134 ‫این چهره‌نگاری هم واسه همون پرونده‌ست. 503 00:39:10.179 --> 00:39:11.889 ‫گفتم من هیچی نمی‌دونم. 504 00:39:13.182 --> 00:39:14.642 ‫دومین جواب. 505 00:39:18.520 --> 00:39:21.482 ‫خیلی بهش واکنش نشون دادی. ‫یعنی کی می‌تونه باشه؟ 506 00:39:28.489 --> 00:39:31.700 ‫من مطمئنم. مردی که چهره‌نگاریش ‫کردن، با رئیس کوان همدسته. 507 00:39:32.952 --> 00:39:36.205 ‫پس حتما باید هنوز هم ‫برای رئیس کانگ کار کنه. 508 00:39:36.914 --> 00:39:38.165 ‫اهل کجایی؟ 509 00:39:39.792 --> 00:39:40.834 ‫کجا زندگی می‌کنی؟ 510 00:39:43.087 --> 00:39:44.421 ‫پدر و مادرت زنده‌ان؟ 511 00:39:45.631 --> 00:39:46.882 ‫خواهر و برادر داری؟ 512 00:39:51.220 --> 00:39:52.680 ‫سومین جواب. 513 00:40:03.607 --> 00:40:04.733 ‫استرس. 514 00:40:10.531 --> 00:40:11.615 ‫تموم شد. 515 00:40:13.158 --> 00:40:15.244 ‫من فقط همین‌قدر زمان داشتم. 516 00:40:15.411 --> 00:40:18.580 ‫الان خانم تکنسین‌مون برمی‌گرده و ‫مهمونی دوباره شروع میشه. 517 00:40:20.374 --> 00:40:21.375 ‫صبر کن. صبر کن. 518 00:40:31.927 --> 00:40:33.345 ‫حرفی برای گفتن داری؟ 519 00:40:35.931 --> 00:40:36.974 ‫ساعت... 520 00:40:53.991 --> 00:40:55.159 ‫ساعت چندـه؟ 521 00:41:04.334 --> 00:41:06.211 ‫عوضیِ نیم‌وجبی رو ببینا. 522 00:41:08.046 --> 00:41:09.381 ‫لعنتی. 523 00:41:11.216 --> 00:41:13.093 ‫ای وای، بی‌فایده‌ست. 524 00:41:14.386 --> 00:41:16.555 ‫اون 12 ساعت شکنجه رو تحمل کرد. 525 00:41:16.638 --> 00:41:19.433 ‫عجب، گول بازی‌های روانی رو هم نمی‌خورـه. 526 00:41:19.516 --> 00:41:22.644 ‫به نظرتون چرا یهویی ساعت رو پرسید؟ 527 00:41:22.728 --> 00:41:24.521 ‫یه سوال انحرافی بود. 528 00:41:25.105 --> 00:41:26.899 ‫می‌خواست بهمون بگه که ‫شکنجه کردنش بی‌فایده‌ست. 529 00:41:27.941 --> 00:41:30.444 ‫نه. به نظر ناامید میاد. 530 00:41:32.529 --> 00:41:33.989 ‫چرا زمان براش مهمه؟ 531 00:41:34.072 --> 00:41:35.532 ‫اون مثل یه بمب ساعتی‌ـه. 532 00:41:36.825 --> 00:41:39.536 ‫باید تا زمانی که ‫بمب منفجر بشه، اونجا بمونه. 533 00:41:39.620 --> 00:41:41.371 ‫ولی از اونجایی که خودش بمب‌افکن نیست، 534 00:41:42.164 --> 00:41:44.041 ‫پس زمانش داره تموم میشه. 535 00:41:44.708 --> 00:41:47.502 ‫زمانش داره تموم میشه؟ منظورت چیه؟ 536 00:41:47.586 --> 00:41:49.463 ‫هنوز امید داره. ببینش. 537 00:41:49.546 --> 00:41:51.590 ‫حواسش به نفس کشیدنش هست. 538 00:41:53.926 --> 00:41:56.970 ‫این حالتش نشون میده که ‫سعی داره خودش رو کنترل کنه. 539 00:41:58.555 --> 00:42:01.642 ‫اون از قبل تصمیمش رو گرفته، ‫این‌که مقاومت کنه یا تسلیم بشه. 540 00:42:03.393 --> 00:42:05.854 ‫اگه مقاومت کردن رو انتخاب کرده باشه، ‫تا زمانی‌که امید داره، 541 00:42:06.355 --> 00:42:07.314 ‫دهنش رو بسته نگه میدارـه. 542 00:42:09.233 --> 00:42:10.776 ‫چه امیدی؟ 543 00:42:11.735 --> 00:42:13.654 ‫با توجه به اینکه اونو دزدیدین، ‫خودتون چی فکر می‌کنین؟ 544 00:42:15.322 --> 00:42:18.200 ‫نگران نباشید، قربان. ‫مطمئنم آقای لی رو اونجا نگه داشتن. 545 00:42:18.408 --> 00:42:19.826 ‫اون می‌دونه که ما جاش رو پیدا کردیم، 546 00:42:19.910 --> 00:42:21.870 ‫پس حتما تا الان هیچ حرفی نزده. 547 00:42:23.664 --> 00:42:25.999 ‫اون مطمئنه که همکارهاش برای نجاتش میان. 548 00:42:26.792 --> 00:42:28.377 ‫واسه همین تا الان زنده مونده. 549 00:42:29.294 --> 00:42:30.504 ‫امیدش واهی‌ـه. 550 00:42:31.004 --> 00:42:33.340 ‫پیدا کردن این خونه‌ی امن ‫کار خیلی آسونی نیست. 551 00:42:33.423 --> 00:42:36.218 ‫اگه وقتش تموم بشه چی؟ 552 00:42:36.718 --> 00:42:38.553 ‫چه انتخاب دیگه‌ای براش می‌مونه؟ 553 00:42:39.388 --> 00:42:40.597 ‫خودکشی. 554 00:42:41.098 --> 00:42:44.309 ‫اینجوری اونی که آخرش ضرر می‌کنه، ماییم. 555 00:42:45.519 --> 00:42:48.772 ‫اگه خودش رو بکشه، ‫ایم ماییم که چیزی گیرمون نیومده. 556 00:42:51.692 --> 00:42:54.361 ‫من مطمئن نیستم که رئیس، قاتله یا نه. 557 00:42:54.945 --> 00:42:56.738 ‫ولی این چیزیه که شوهرم گفت. 558 00:42:58.240 --> 00:43:01.368 ‫"پدرم با آداماس یه نفر رو کشت و لی چانگ‌وو... 559 00:43:02.035 --> 00:43:03.620 ‫کسی بود که دستگیر شد." 560 00:43:09.543 --> 00:43:12.045 ‫اون شب این شاهد قاتل رو دیده، ‫ولی رئیس کوان نبوده. 561 00:43:12.129 --> 00:43:13.422 ‫یکی دیگه بوده. 562 00:43:15.382 --> 00:43:16.758 ‫رئیس کوان... 563 00:43:17.801 --> 00:43:20.387 ‫ممکنه قاتل نباشه. 564 00:43:25.851 --> 00:43:27.060 ‫آقای ها؟ 565 00:43:37.404 --> 00:43:40.407 ‫می‌خواستم تو رو از اینجا ببرم بیرون، ‫ولی انگار کار سختیه. 566 00:43:41.950 --> 00:43:42.826 ‫چطور؟ 567 00:43:43.744 --> 00:43:46.580 ‫قضیه‌اش مفصل‌ـه. ولی اول... 568 00:43:48.415 --> 00:43:52.252 ‫از یکی که می‌شناسمش، خواستم ‫پدرت رو ببرـه به یه بیمارستان امن. 569 00:43:53.170 --> 00:43:55.046 ‫اینجوری دیگه خانم کوان ‫نمی‌تونه تهدیدت کنه. 570 00:43:56.131 --> 00:43:59.301 ‫اونا با پلیس همکاری می‌کنن، ‫پس نگران نباش و بهشون اعتماد کن. 571 00:43:59.760 --> 00:44:02.179 ‫به زودی انتخابات تموم میشه و ‫تو هم می‌تونی از اینجا خلاص بشی. 572 00:44:03.388 --> 00:44:05.307 ‫ولی قبلا بیمارستان بابام رو عوض کردن. 573 00:44:07.142 --> 00:44:08.018 ‫کجا بردنش؟ 574 00:44:08.769 --> 00:44:09.728 ‫مرکز پزشکی اونکوک. 575 00:44:10.604 --> 00:44:13.231 ‫انگار خانم اون هه‌سو آدم خوبیه. 576 00:44:23.492 --> 00:44:24.534 ‫چی می‌خوای؟ 577 00:44:26.661 --> 00:44:28.079 ‫یه خواهش ازتون داشتم. 578 00:44:34.002 --> 00:44:36.922 ‫بهش گفتم خانم کوان بابام رو گروگان گرفته، 579 00:44:37.005 --> 00:44:37.964 ‫اونم کمکم کرد. 580 00:44:39.591 --> 00:44:40.926 ‫کار اشتباهی کردی. 581 00:44:42.260 --> 00:44:44.846 ‫چی؟ کار اشتباهی کردم؟ 582 00:44:45.639 --> 00:44:47.641 ‫نه. بعدا درموردش حرف می‌زنیم. 583 00:44:48.141 --> 00:44:49.184 ‫آقای ها! 584 00:44:55.315 --> 00:44:56.525 ‫لباس قشنگیه. 585 00:44:57.526 --> 00:45:00.612 ‫برای من خریده بود، ‫ولی به من نمی‌اومد. 586 00:45:01.780 --> 00:45:03.949 ‫خوشحالم که به تو میاد. 587 00:45:12.082 --> 00:45:13.708 ‫چه عاشق ناامیدی! 588 00:45:17.921 --> 00:45:18.964 ‫باید حرف بزنیم. 589 00:45:19.673 --> 00:45:22.717 ‫الان؟ مگه نمی‌بینی دارم میرم جایی؟ 590 00:45:22.801 --> 00:45:23.969 ‫خیلی طول نمی‌کشه. 591 00:45:29.099 --> 00:45:31.810 ‫ارباب، حواستون باشه سروقت داروهاتون رو بخورید. 592 00:45:32.060 --> 00:45:34.020 ‫وعده‌های غذایی‌تون رو هم یادتون نره. 593 00:45:34.104 --> 00:45:35.730 ‫حتی اگه اشتها هم نداشتین، 594 00:45:35.814 --> 00:45:38.525 ‫به زور بخورین، باشه؟ 595 00:45:39.150 --> 00:45:40.485 ‫باشه دیگه. 596 00:45:48.451 --> 00:45:49.286 ‫هه‌سو کجاست؟ 597 00:46:04.467 --> 00:46:07.512 ‫خلاصه‌اش کن. ‫رئیس کوان منتظرمه. 598 00:46:10.849 --> 00:46:13.184 ‫- خانم اون هه‌سو. ‫- می‌خوای بدونی کی معرفی‌ات کرده؟ 599 00:46:13.768 --> 00:46:15.270 ‫دارم بررسی می‌کنم، عجله نکن. 600 00:46:15.353 --> 00:46:16.688 ‫نه، درمورد پدر دونگ‌ریم‌ـه. 601 00:46:18.314 --> 00:46:21.192 ‫- آهان. ‫- ممنون از کمکت. 602 00:46:21.985 --> 00:46:23.570 ‫ولی ما می‌بریمش به یه بیمارستان دیگه. 603 00:46:24.738 --> 00:46:27.699 ‫چرا؟ ‫بیمارستان ما یکی از بهترین بیمارستان‌هاست. 604 00:46:27.782 --> 00:46:29.075 ‫خودم حلش می‌کنم. 605 00:46:29.159 --> 00:46:30.410 ‫لازم نکرده! 606 00:46:31.244 --> 00:46:32.912 ‫چرا از طرف من تصمیم می‌گیری؟ 607 00:46:33.663 --> 00:46:36.583 ‫- فال‌گوش وایستاده بودی؟ ‫- با عجله گذاشتی رفتی، منم دنبالت اومدم. 608 00:46:36.666 --> 00:46:37.959 ‫بابای من جایی نمیره. 609 00:46:39.044 --> 00:46:40.628 ‫- دونگ‌ریم. ‫- چیه؟ 610 00:46:43.715 --> 00:46:45.008 ‫ببخشید، آقایون. 611 00:46:47.093 --> 00:46:49.637 ‫دلیل اینکه بهش کمک کردم، خیلی ساده‌ست. 612 00:46:50.388 --> 00:46:51.473 ‫به خاطر آداماس. 613 00:46:54.768 --> 00:46:56.060 ‫درباره‌اش که شنیدی. 614 00:46:56.895 --> 00:46:59.397 ‫همه اون پیکان با نوک الماس رو می‌شناسن. 615 00:46:59.481 --> 00:47:00.482 ‫لی چانگ‌وو رو چی؟ 616 00:47:04.152 --> 00:47:06.196 ‫اونم مثل اون پیکان معروفه؟ 617 00:47:07.322 --> 00:47:10.116 ‫- خب... ‫- تو هم اون صدای ضبط شده رو شنیدی؟ 618 00:47:11.242 --> 00:47:13.870 ‫- من فقط... ‫- آقای ها، شما هم خبر دارید دیگه؟ 619 00:47:15.580 --> 00:47:17.957 ‫همون شبی که اومدی و ‫ازم کمک خواستی، با خودم گفتم: 620 00:47:18.041 --> 00:47:19.876 ‫"باید بهش بفهمونم که 621 00:47:19.959 --> 00:47:22.587 ‫ما یه طرف این ماجرا هستیم." 622 00:47:23.713 --> 00:47:25.006 ‫ولی دونگ‌ریم، 623 00:47:26.090 --> 00:47:27.592 ‫تو اشتباه کردی. 624 00:47:28.968 --> 00:47:31.805 ‫من گفتم خیلی خوب از پدرت مراقبت کنن. 625 00:47:33.056 --> 00:47:35.558 ‫ولی اگه یک‌بار دیگه ‫اجازه بدی خانم کوان کنترلت کنه، 626 00:47:39.854 --> 00:47:41.481 ‫پدرت رو می‌کشم. 627 00:47:48.404 --> 00:47:50.448 ‫فعلا خدانگهدار. قرار شام دارم. 628 00:47:59.582 --> 00:48:02.252 ‫آقای ها، اینجا چه خبرـه؟ ‫منظورش از این حرف‌ها چی بود؟ 629 00:48:03.044 --> 00:48:04.671 ‫- دونگ‌ریم. ‫- ولم کن! 630 00:48:05.296 --> 00:48:07.173 ‫مثل همیشه بحث رو عوض نکن. 631 00:48:07.257 --> 00:48:08.841 ‫من حق دارم بدونم! 632 00:48:08.925 --> 00:48:11.970 ‫زندگی بابای من تو خطرـه. ‫شما دوتا چه غلطی دارین می‌کنین؟ 633 00:48:24.274 --> 00:48:25.608 ‫- خانم کوان. ‫- هان؟ 634 00:48:26.192 --> 00:48:28.194 ‫خانم هه‌سو توی اتاقشون هم نبودن. 635 00:48:28.486 --> 00:48:29.571 ‫مطمئنی؟ 636 00:48:46.379 --> 00:48:47.839 ‫زودتر از ما اومدی؟ 637 00:48:47.922 --> 00:48:50.383 ‫بله، یه کم عجله دارم. 638 00:48:50.466 --> 00:48:51.384 ‫اوهوم. 639 00:49:12.739 --> 00:49:14.073 ‫تو دیوونه‌ای، دیوونه! 640 00:49:14.782 --> 00:49:17.952 ‫- لی دونگ‌ریم. ‫- هیچی نگو. دیگه نمی‌خوام بشنوم. 641 00:49:19.662 --> 00:49:21.039 ‫خودت می‌خواستی بدونی. 642 00:49:21.622 --> 00:49:23.624 ‫یعنی الان من مقصر شدم؟ 643 00:49:23.708 --> 00:49:26.002 ‫این قبل از این بود که بفهمم ‫می‌خوای دزدی کنی. 644 00:49:26.085 --> 00:49:28.755 ‫نمی‌خوام آخرش برم زندان. ‫اصلا چرا باید برم؟ 645 00:49:29.380 --> 00:49:31.841 ‫اونم فقط به خاطر پدر مرحوم تو؟ 646 00:49:34.969 --> 00:49:37.847 ‫این حرفم رو پس می‌گیرم، ببخشید. 647 00:49:39.182 --> 00:49:41.017 ‫من نمی‌خواستم تو رو قاطی این ماجرا کنم. 648 00:49:41.267 --> 00:49:43.853 ‫واسه همین اصرار می‌کردم که از اینجا بری. 649 00:49:45.354 --> 00:49:46.773 ‫- ولی راستش... ‫- ای بابا... 650 00:49:47.857 --> 00:49:49.108 ‫چقدر گشنه‌امه. 651 00:49:50.735 --> 00:49:53.112 ‫از گشنگی ضعف کردم. 652 00:49:56.824 --> 00:49:58.076 ‫شما اینجا چیکار می‌کنین؟ 653 00:49:59.911 --> 00:50:01.370 ‫داشتیم درمورد شام امشب بحث می‌کردیم. 654 00:50:01.454 --> 00:50:04.499 ‫عه، ولی انگار بحث‌تون ‫خیلی جدی‌تر از بحث شام بود. 655 00:50:04.582 --> 00:50:07.627 ‫بایدم جدی باشه. ‫همه‌مون روزی سه وعده غذا می‌خوریم. 656 00:50:07.710 --> 00:50:08.711 ‫عجب. 657 00:50:09.545 --> 00:50:12.006 ‫آقای ها، من یه سوال داشتم. 658 00:50:12.590 --> 00:50:16.427 ‫من شنیدم "عنصر نامطلوب" ‫براساس یه داستان واقعی بوده. 659 00:50:17.386 --> 00:50:19.597 ‫بله، درسته. ‫البته من یه کم بهش آب و تاب دادم. 660 00:50:20.181 --> 00:50:23.101 ‫یعنی شخصیت اصلی داستان هم واقعی بوده؟ 661 00:50:26.854 --> 00:50:27.897 ‫نبوده؟ 662 00:50:29.315 --> 00:50:31.317 ‫بله درسته. 663 00:50:37.657 --> 00:50:39.158 ‫بله، واقعی بوده. 664 00:50:39.742 --> 00:50:41.828 ‫پس یعنی واقعا یه مامور پلیس بوده؟ 665 00:50:42.411 --> 00:50:45.373 ‫پس تعجبی نداره که آقای چویی گفت 666 00:50:45.456 --> 00:50:49.752 ‫این یه اصطلاح برای افشاگری پلیس‌ـه. 667 00:50:50.670 --> 00:50:51.838 ‫آقای کیم. 668 00:50:53.130 --> 00:50:55.132 ‫- بله، قربان. ‫- کارت رو پیچوندی؟ 669 00:50:56.008 --> 00:50:56.843 ‫نه، قربان. 670 00:50:58.219 --> 00:50:59.679 ‫برو منطقه سه، یه گشت بزن. 671 00:51:01.597 --> 00:51:03.015 ‫آقای ها، من باید باهاتون حرف بزنم. 672 00:51:04.308 --> 00:51:06.435 ‫شنیدم شخصیت جدید کتابتون، عاشق شکارـه. 673 00:51:09.689 --> 00:51:11.065 ‫یه چیزهایی هست که باید یادتون بدم. 674 00:51:14.485 --> 00:51:16.654 ‫حالا بگو. چی شده؟ 675 00:51:17.989 --> 00:51:23.619 ‫یه دکمه‌ی امنیتی زیر میز ‫رئیس هست که تا حالا ازش استفاده نکرده. 676 00:51:24.203 --> 00:51:25.121 ‫یه دکمه‌ی امنیتی؟ 677 00:51:26.122 --> 00:51:28.291 ‫دکمه‌هایی که توی بانک‌ها هست رو که دیدی؟ 678 00:51:28.833 --> 00:51:30.376 ‫دکمه‌ی وضعیت اضطراری. 679 00:51:30.459 --> 00:51:33.296 ‫رئیس کوان هم همون اول ‫اونو زیر میزش نصب کرد، ولی... 680 00:51:34.297 --> 00:51:36.215 ‫تا حالا یک‌بار هم هشدار نداده، ‫این یعنی... 681 00:51:36.299 --> 00:51:39.385 ‫یعنی یا وضعیت اضطراری پیش نیومده، ‫یا اون دکمه برای یه چیز دیگه‌ست. 682 00:51:39.969 --> 00:51:41.721 ‫ولی اگه واقعا یه دکمه‌ی امنیتی باشه چی؟ 683 00:51:52.315 --> 00:51:53.941 ‫اون‌موقع من دستگیر میشم. 684 00:51:54.025 --> 00:51:55.443 ‫شانس‌مون پنجاه پنجاهه. 685 00:51:56.277 --> 00:51:58.029 ‫ممکنه دکمه‌ای باشه که آداماس رو بیاره پایین... 686 00:51:59.155 --> 00:52:00.323 ‫ممکن هم هست زنگ خطر باشه. 687 00:52:02.908 --> 00:52:04.994 ‫من می‌خوام همین امشب بدزدمش. 688 00:52:05.077 --> 00:52:06.579 ‫لعنتی. 689 00:52:06.787 --> 00:52:09.332 ‫حالا من یه چیزی گفتم، ‫عجله نکنی همه چیو خراب کنی. 690 00:52:09.957 --> 00:52:10.916 ‫بهترـه منتظر دستورات ستاد باشیم. 691 00:52:11.000 --> 00:52:12.710 ‫نه، امشب تمومش می‌کنم. 692 00:52:14.086 --> 00:52:16.005 ‫تا حالا خانم کوان از عمارت بیرون رفته؟ 693 00:52:17.048 --> 00:52:20.968 ‫تا وقتی من نیستم مراقب همه چی باش. ‫حواست به بقیه‌ی خدمتکارها هم باشه. 694 00:52:21.052 --> 00:52:23.679 ‫چشم، اصلا نگران نباشید، خانم. 695 00:52:27.892 --> 00:52:30.603 ‫مخصوصا اون مردکِ نویسنده. ‫چشم ازش برندار. 696 00:52:31.896 --> 00:52:33.147 ‫چشم، خانم. 697 00:52:49.663 --> 00:52:50.539 ‫آقای چویی. 698 00:52:51.374 --> 00:52:53.542 ‫امروز هم خانم کوان و ‫هم رئیس کوان از عمارت رفتن بیرون. 699 00:52:53.626 --> 00:52:55.586 ‫- بهترین فرصت‌ـه. ‫- نه. 700 00:52:57.838 --> 00:52:58.714 ‫باشه، پس تنهایی انجامش میدم. 701 00:52:59.757 --> 00:53:01.217 ‫باید از ستاد اجازه بگیریم! 702 00:53:06.597 --> 00:53:07.890 ‫انگار سوءتفاهم شده. 703 00:53:07.973 --> 00:53:11.644 ‫همکاری من با ستاد شما به این ‫معنی نیست که هرچی گفتن، منم بگم چشم. 704 00:53:13.979 --> 00:53:15.272 ‫همین امشب. 705 00:53:39.046 --> 00:53:41.715 ‫نگران نباش. باردار نیستم. 706 00:53:44.218 --> 00:53:45.761 ‫یه لحظه حالم بد شد. 707 00:54:05.197 --> 00:54:06.699 ‫اگه می‌خوای بهم فحش بده. 708 00:54:07.283 --> 00:54:08.784 ‫من که زبون اشاره بلد نیستم. 709 00:54:34.560 --> 00:54:35.769 ‫هیون‌جو. 710 00:54:36.353 --> 00:54:37.396 ‫بله؟ 711 00:54:37.479 --> 00:54:40.065 ‫برنامه‌ی مراسم هشتادمین سالگرد ‫شرکت چطور پیش میره؟ 712 00:54:40.149 --> 00:54:42.067 ‫همه چی طبق برنامه‌ست؟ 713 00:54:42.776 --> 00:54:45.195 ‫معلومه. نگران نباشید. 714 00:54:45.279 --> 00:54:47.031 ‫حواست باشه همه چی خوب برگزار بشه. 715 00:54:47.865 --> 00:54:51.327 ‫قراره هم بازنشستگی من اعلام بشه، هم معارفه تو. 716 00:54:51.410 --> 00:54:52.703 ‫چشم، پدر. 717 00:54:54.913 --> 00:54:56.040 ‫معارفه؟ 718 00:54:56.123 --> 00:54:58.709 ‫آره. قراره اون روز هیون جو رو رسما 719 00:54:58.792 --> 00:55:00.586 ‫جانشین خودم اعلام کنم. 720 00:55:04.965 --> 00:55:05.841 ‫عجب! 721 00:55:08.469 --> 00:55:09.720 ‫بهم تبریک نمی گی؟ 722 00:55:11.889 --> 00:55:13.057 ‫تبریک می گم. 723 00:55:17.603 --> 00:55:19.980 ‫یعنی دوباره مشکل دارم؟ 724 00:55:20.564 --> 00:55:23.484 ‫پدر، چی شد؟ حالتون خوبه؟ 725 00:55:23.567 --> 00:55:25.235 ‫آره، خوبم. 726 00:55:25.319 --> 00:55:26.862 ‫بیخودی شلوغش نکن! 727 00:55:35.704 --> 00:55:37.289 ‫به حرفت گوش کردم و 728 00:55:37.373 --> 00:55:40.376 ‫خانم کوان رو فرستادم به یه مأموریت. 729 00:55:41.043 --> 00:55:42.795 ‫بله، خبرش رو شنیدم. 730 00:55:43.212 --> 00:55:45.798 ‫مطمئنم الآن خونه خیلی سوت و کور شده. 731 00:56:01.688 --> 00:56:03.732 ‫وقتی خانم اوه بررسی نهایی رو انجام داد، 732 00:56:04.024 --> 00:56:06.485 ‫دیگه ورود همه خدمتکارها به طبقه سوم ممنوع می شه. 733 00:56:54.283 --> 00:56:55.450 ‫خودشه. 734 00:56:56.577 --> 00:56:57.744 ‫شانسمون 50-50ئه. 735 00:56:58.328 --> 00:57:00.080 ‫ممکنه دکمه ای باشه که آداماس رو بیاره پایین... 736 00:57:02.791 --> 00:57:04.209 ‫ممکن هم هست زنگ خطر باشه. 737 00:57:13.093 --> 00:57:14.845 ‫چی؟ امشب؟ 738 00:57:15.345 --> 00:57:17.598 ‫چیکار می کردم؟ اصرار داشت که تنهایی انجامش بده. 739 00:57:17.931 --> 00:57:21.393 ‫از اونجایی که امروز روزیه که برای ‫پول گرفتن میای، کسی بهت شک نمی کنه. 740 00:57:21.768 --> 00:57:23.520 ‫صبر کن ببینم. 741 00:57:25.022 --> 00:57:26.857 ‫اگه آقای ها دستگیر بشه چی؟ 742 00:57:27.774 --> 00:57:30.319 ‫اون وقت به بقیه خبر بده. 743 00:57:30.402 --> 00:57:33.572 ‫پشتیبانی رو خبر کن. باید یه گزارش رسمی ازش داشته باشیم 744 00:57:34.573 --> 00:57:37.534 ‫برو توی عمارت و دستگیرش کن. 745 00:57:39.328 --> 00:57:41.330 ‫- دستگیرش کنم؟ ‫- باید جلوش رو بگیریم. 746 00:57:44.291 --> 00:57:47.127 ‫اگه دستگیرش کنیم، تخفیف گرفتن توی دادگاه براش سخت می شه 747 00:57:47.210 --> 00:57:49.504 ‫به ما چه؟ این دیگه مشکل خودشه. 748 00:57:49.588 --> 00:57:53.008 ‫هیچ کس نباید بفهمه که باهاش همکاری می کردیم. 749 00:58:01.475 --> 00:58:02.517 ‫بیایید یه نمایش راه بندازیم. 750 00:58:03.936 --> 00:58:06.104 ‫- چه نمایشی؟ ‫- شماها که نمی تونید اون رو بکشید. 751 00:58:06.939 --> 00:58:08.398 ‫خودش هم این رو خوب می دونه. 752 00:58:08.482 --> 00:58:11.526 ‫اما من نه. اون چیزی از من نمی دونه. 753 00:58:12.527 --> 00:58:13.362 ‫خب؟ 754 00:58:14.112 --> 00:58:16.114 ‫- دادستان سونگ. ‫- این فقط یه نمایشه. 755 00:58:16.198 --> 00:58:19.326 ‫الکیه. ببینم شماها داروی بیهوشی هم دارید؟ 756 00:58:20.827 --> 00:58:21.870 ‫دارید؟ 757 00:58:36.718 --> 00:58:39.930 ‫می دونی این چیه؟ بی حس کننده عضلات. 758 00:58:40.555 --> 00:58:42.140 ‫وقتی این رو بهت تزریق کنم، 759 00:58:42.224 --> 00:58:44.768 ‫عضلاتت آروم آروم بی حس می شن. 760 00:58:47.813 --> 00:58:49.481 ‫چه جوری انجامش بدم کسی نبینه؟ 761 00:58:57.781 --> 00:59:00.951 ‫دیافراگمت هم که به نفس کشیدنت ‫کمک می کنه، بی‌حس می شه. 762 00:59:08.583 --> 00:59:11.878 ‫آخرش نمی تونی نفس بکشی و می میری. 763 00:59:14.673 --> 00:59:17.008 ‫اما چون به هوش هستی، 764 00:59:17.592 --> 00:59:19.052 ‫با همه وجود احساسش می کنی. 765 00:59:25.100 --> 00:59:26.184 ‫دوربین شماره 3 رو زوم کن. 766 00:59:33.066 --> 00:59:37.154 ‫اگه یادت اومد این کیه، فقط کافیه پلک بزنی، باشه؟ 767 00:59:40.365 --> 00:59:41.616 ‫فقط حواست باشه خیلی دیر نشه، باشه؟ 768 00:59:56.965 --> 00:59:59.593 ‫هی، داری چیکار می کنی؟ 769 00:59:59.676 --> 01:00:02.387 ‫دارم چیکار می کنم؟ دارم نهایت سعیم رو می کنم. 770 01:00:02.929 --> 01:00:05.473 ‫چی؟ این کار رو نکن! 771 01:00:05.557 --> 01:00:06.975 ‫این کار رو نکن! عوضی! 772 01:00:07.058 --> 01:00:08.685 ‫این کار رو نکن! 773 01:00:08.768 --> 01:00:10.187 ‫چیکار نکنم؟ 774 01:00:11.771 --> 01:00:13.481 ‫مُردن تو برای من اصلا مهم نیست. 775 01:00:13.565 --> 01:00:15.734 ‫البته ستاد نمی خواد تو بمیری. 776 01:00:16.484 --> 01:00:19.279 ‫چون دارن سعی می کنن ربط این ماجرا به رئیس کوان رو بفهمن 777 01:00:21.698 --> 01:00:25.327 ‫اما من فقط دنبال قاتل پدرم می گردم. 778 01:00:28.038 --> 01:00:32.000 ‫خب این چه ربطی به من داره!؟ 779 01:00:36.171 --> 01:00:37.672 ‫هی، این کار رو نکن! 780 01:00:38.798 --> 01:00:39.883 ‫این کار رو نکن! 781 01:00:44.512 --> 01:00:46.348 ‫دادستان سونگ هم خوب نقش بازی می کنه ها. 782 01:00:46.640 --> 01:00:48.016 ‫من هم بودم گولش رو می خوردم. 783 01:00:49.392 --> 01:00:50.936 ‫چرا انقدر دلم شور می زنه؟ 784 01:00:51.645 --> 01:00:52.729 ‫ای بابا! 785 01:00:53.438 --> 01:00:54.397 ‫قربان. 786 01:00:55.398 --> 01:00:56.483 ‫من خیلی نگرانم. 787 01:00:57.108 --> 01:00:59.527 ‫گمونم کار درستی نکردیم. اگه واقعا بمیره چی؟ 788 01:01:06.159 --> 01:01:07.369 ‫منظورت چیه؟ 789 01:01:08.411 --> 01:01:10.163 ‫مگه فقط داروی بیهوشی نبود؟ 790 01:01:17.963 --> 01:01:21.091 ‫ببینم، شماها چیکار کردید؟ 791 01:01:23.301 --> 01:01:24.970 ‫فکر می کنی می‌تونست با یه داروی دیگه گولش بزنه؟ 792 01:01:28.306 --> 01:01:31.142 ‫یعنی دارید می گید واقعا بهش بی حس کننده عضلات دادید؟ 793 01:01:31.226 --> 01:01:33.186 ‫داروی اعتراف گیری هم روش جواب نداد. 794 01:01:33.269 --> 01:01:34.729 ‫اون باید از نزدیک مرگ رو تجربه کنه... 795 01:01:34.813 --> 01:01:36.064 ‫زده به سرتون؟ 796 01:01:36.648 --> 01:01:39.067 ‫دادستان سونگ که از این قضیه خبر نداره. 797 01:01:40.819 --> 01:01:42.237 ‫لعنتی! 798 01:02:34.664 --> 01:02:37.876 ‫تیم امنیتی هنوز سرجاشونن. پس ‫یعنی زنگ خطر به صدا در نیومده. 799 01:03:31.179 --> 01:03:32.305 ‫آداماس. 800 01:03:38.102 --> 01:03:39.312 ‫پس کجاست... 801 01:03:52.242 --> 01:03:53.451 ‫خانم کوان. 802 01:04:03.544 --> 01:04:06.422 ‫خانم جانگ، لطفا عجله کنید. 803 01:04:06.506 --> 01:04:08.007 ‫هر چه زودتر، بهتر. 804 01:04:08.591 --> 01:04:10.176 ‫من تمام سعیم رو می کنم، خانم. 805 01:04:12.512 --> 01:04:14.389 ‫واقعا فوق العاده ست. 806 01:04:35.368 --> 01:04:36.703 ‫می خواد مدرک جرم رو از بین ببره. 808 01:05:00.476 --> 01:05:01.811 ‫آداماس اونجا نبود؟ 809 01:05:02.353 --> 01:05:03.354 ‫عدالت؟ 810 01:05:03.855 --> 01:05:06.190 ‫حتی اگه اون همون آشغالی باشه ‫که پدر و مادرت رو کشته؟ 811 01:05:06.274 --> 01:05:07.734 ‫یه چیزی این وسط درست نیست. 812 01:05:07.817 --> 01:05:09.777 ‫ما از 200متر جلوتر سیگنال دریافت کردیم. 813 01:05:10.403 --> 01:05:12.530 ‫پس یعنی آداماس اینجاست؟ 814 01:05:13.531 --> 01:05:15.533 ‫شانسی زنده موندن یا اجازه دادن که زنده بمونن؟ 815 01:05:16.033 --> 01:05:18.202 ‫همون هایی که به ستاد تحقیقات ویژه حمله کردن. 816 01:05:19.245 --> 01:05:22.790 ‫دیشب ساعت 10 اینجا چیکار می کردید؟