WEBVTT 2 00:00:35.744 --> 00:00:37.829 ‫- می تونی ببینی؟ ‫- البته. 3 00:00:37.829 --> 00:00:40.915 ‫بلندترین ساختمون یونگنام سیه. 4 00:00:42.208 --> 00:00:44.169 ‫چی نوشته؟ 5 00:00:44.169 --> 00:00:47.756 ‫اون عینک گردت رو در بیار، و سعی کن بخونیش. 6 00:00:56.014 --> 00:00:59.100 ‫[رازت رو فهمیدم] 7 00:01:01.561 --> 00:01:05.106 ‫من از کجا بدونم تو چی دستته!؟ 8 00:01:05.106 --> 00:01:08.610 ‫من اصلا نگفتم چیزی دستمه. 9 00:01:08.610 --> 00:01:11.112 ‫حرفی برای گفتن ندارم. 10 00:01:11.112 --> 00:01:13.239 ‫یه اَبَرقدرته؟ 11 00:01:13.239 --> 00:01:15.325 ‫یا... 12 00:01:15.325 --> 00:01:17.577 ‫باید بگم ابر بینایی؟ 13 00:01:17.577 --> 00:01:19.913 ‫تا چقدر دورتر رو می تونی ببینی؟ 14 00:01:19.913 --> 00:01:21.206 ‫اینجا؟ 15 00:01:21.206 --> 00:01:23.875 ‫یا این قدر؟ 16 00:01:24.751 --> 00:01:26.211 ‫مدیر عامل! 17 00:01:28.755 --> 00:01:32.467 ‫پس واقعا می تونی من رو ببینی. 18 00:01:32.467 --> 00:01:34.427 ‫از اون بالا دیدی؟ اون آدم رو؟ 19 00:01:34.427 --> 00:01:36.513 ‫خیلی دور به نظر میاد. 20 00:01:36.638 --> 00:01:39.140 ‫و بذار بگیم اون سیبیل ضایع و مصنوعی 21 00:01:39.140 --> 00:01:42.060 ‫فقط یه مدله. 22 00:01:42.060 --> 00:01:44.312 ‫فکر می کردم محاله، 23 00:01:44.312 --> 00:01:46.481 ‫اما واقعا داره اتفاق می‌افته. 24 00:01:46.481 --> 00:01:49.567 ‫و با این وجود دوباره، من اونی هستم 25 00:01:49.567 --> 00:01:51.444 ‫که با هوشمندی ثابتش کردم. 26 00:01:51.444 --> 00:01:54.113 ‫خیال کردم بلایی سرت اومد! 27 00:01:54.113 --> 00:01:55.198 ‫من رو ترسوندی! 28 00:01:55.198 --> 00:01:58.201 ‫همین طوری به دنیا اومدی؟ ‫یا با حادثه به دستش آوردی؟ 29 00:01:58.201 --> 00:02:02.205 ‫دقیقا چقدر دورتر و چقدر ‫با جزییات می تونی ببینی؟ 30 00:02:02.205 --> 00:02:06.251 ‫فکر کنم به خاطر ساختار منحصر به فرد مغزته که ‫خبرنگارهای دیسپچ تعقیبت می کنن، هان؟ 31 00:02:06.251 --> 00:02:07.543 ‫چی؟ 32 00:02:07.543 --> 00:02:10.630 ‫اوه، خدای من! پرنده روی سرت خرابکاری کرد! 33 00:02:10.630 --> 00:02:13.299 ‫نه. فقط یه خرده گرد و خاک بود؟ 34 00:02:13.299 --> 00:02:16.844 ‫اوه، خدای من! روی سینه ات ریخت! 35 00:02:16.844 --> 00:02:19.472 ‫خوب احترامت رو نشون می دی. ‫(مجبورش کرد تعظیم کنه) 36 00:02:20.723 --> 00:02:22.350 ‫هی، دون سِرا! 37 00:02:22.350 --> 00:02:23.601 ‫دیوانه ای؟ 38 00:02:23.601 --> 00:02:25.353 ‫حتی عقب مونده های پیر هم این ‫روزها دیگه این شوخی رو نمی کنن. 39 00:02:25.353 --> 00:02:26.980 ‫می دونی این شوخی چقدر قدیمی شده؟ 40 00:02:26.980 --> 00:02:29.440 ‫با استانداردهای بچگونه تو مطابقتش دادم. 41 00:02:29.440 --> 00:02:31.234 ‫چرا؟ از نظرت سرگرم کننده نیست؟ 42 00:02:31.234 --> 00:02:32.777 ‫کاملا سرگرم کننده ست. 43 00:02:32.777 --> 00:02:37.198 ‫به خاطر همین نباید با راز کسی این طوری بازی کنی. 44 00:02:37.198 --> 00:02:38.950 ‫متوجه هستی؟ 45 00:02:43.246 --> 00:02:44.914 ‫هی. الو؟ 46 00:02:44.914 --> 00:02:46.874 ‫هی، دون سِرا! 47 00:02:47.667 --> 00:02:49.293 ‫عجب! 48 00:02:54.132 --> 00:02:56.217 ‫اون چه مرگشه؟ 49 00:02:56.217 --> 00:02:57.719 ‫خدایا! 50 00:03:00.847 --> 00:03:02.849 ‫اما از کجا می دونست؟ 51 00:03:02.849 --> 00:03:05.685 ‫خیلی حواسم جمع بود. 52 00:03:05.685 --> 00:03:07.353 ‫خدایا. 54 00:03:10.606 --> 00:03:13.526 ‫چقدر اعصاب خردکن! 55 00:03:13.526 --> 00:03:15.653 ‫چیه؟ در مورد ساختار مغزم چی گفتی؟ 56 00:03:15.653 --> 00:03:17.321 ‫چقدر دیوانه وار، چقدر دیوانه وار! 57 00:03:17.321 --> 00:03:19.907 ‫- یعنی ممکنه؟ ‫- هی، تو. 58 00:03:19.907 --> 00:03:21.909 ‫تو هم از طریق دوربین های مداربسته دیدی دیگه، نه؟ 59 00:03:21.909 --> 00:03:25.538 ‫لعنتی توی عصبانی کردن دیگران ‫استعداد خاصی داره، مگه نه؟ 60 00:03:25.538 --> 00:03:28.499 ‫دون سِرا، دارم میام سراغت. 61 00:03:28.499 --> 00:03:35.715 ‫وایستا ببینم.! شانس سِرا خیلی ‫بهتر از شانسیه که تو داری. 62 00:03:39.177 --> 00:03:43.306 ‫پس به عنوان وکیلم، راه معکوس کردن این شرایط چیه؟ 63 00:03:43.306 --> 00:03:44.640 ‫معکوس کردن؟ چرا باید بگم؟ 64 00:03:44.640 --> 00:03:46.768 ‫وقتی همچین مهارت شگفت انگیزی داره؟ 65 00:03:46.768 --> 00:03:48.186 ‫هی، و به لطف سِرا، 66 00:03:48.186 --> 00:03:49.937 ‫دیدیم که مظنون، جاکلیدی درخت شکل رو پیدا کرد، 67 00:03:49.937 --> 00:03:52.064 ‫و به جانگ مین ‌سو محدودش کرد. 68 00:03:52.064 --> 00:03:55.693 ‫ازش تشکر هم بکنی کافی نیست. 69 00:03:55.693 --> 00:03:58.780 ‫[یونکانگ] 70 00:04:08.372 --> 00:04:10.917 ‫بی شرف های رذل! 71 00:04:10.917 --> 00:04:13.544 ‫من این خانمی که به نظر میاد 72 00:04:13.544 --> 00:04:15.213 ‫به کمکم نیاز داره رو همراهی می کنم. 73 00:04:16.255 --> 00:04:18.090 ‫همدیگه رو می شناسن؟ 74 00:04:19.050 --> 00:04:20.510 ‫رئیـ... 75 00:04:22.220 --> 00:04:24.013 ‫رئیس؟ 76 00:04:28.142 --> 00:04:30.019 ‫رئیس؟ 77 00:04:34.232 --> 00:04:37.193 ‫اون دستبند دست اون کسی که دیدم هم بود. 78 00:04:37.693 --> 00:04:39.237 ‫یه دستبنده که توسط «مؤسسه ‫کودکان سرطانی» پشتیبانی می شه. 79 00:04:39.237 --> 00:04:41.697 ‫یه مؤسسه حامی اوهاراست. 80 00:04:44.534 --> 00:04:46.869 ‫این لیست بیمارستان هایی که ‫توسط مؤسسه پشتیبانی می شن، 81 00:04:46.869 --> 00:04:49.288 ‫و یه لیست از حامی هایی که دستبند پشتیبانی رو خریدن 82 00:04:50.081 --> 00:04:52.708 ‫قرار که نیست این همه آدم رو بررسی کنی، مگه نه؟ 83 00:04:52.708 --> 00:04:56.045 ‫از کجا می دونی جانگ مین ‌سو، اوهارا رو می شناخت؟ 84 00:04:56.045 --> 00:04:58.381 ‫آخه تو کشورمون کی اوهارا رو نمی شناسه؟ 85 00:04:58.381 --> 00:05:00.007 ‫احتمالا فقط یه بپای ساده نبوده. 86 00:05:00.007 --> 00:05:02.176 ‫اوهارا هیچ وقت گردنبند دزدیده شده رو گزارش نداده 87 00:05:02.176 --> 00:05:03.928 ‫یا جانگ مین ‌سو هم همین طور. 88 00:05:03.928 --> 00:05:05.054 ‫معلومه که این به خاطر اینه که 89 00:05:05.054 --> 00:05:06.806 ‫از اون جایی که سلبریتیه، نمی خواسته ‫جلب توجه غیر ضروری بکنه. 90 00:05:06.806 --> 00:05:08.599 ‫اوهارا نه تنها بر علیه بپاها شکایت کرده، 91 00:05:08.599 --> 00:05:12.061 ‫بلکه بی هیچ ترسی از بدخواه ها و ‫خراب‌کارهای سایبری هم شکایت کرده. 92 00:05:12.061 --> 00:05:15.022 ‫تا حالا این چیزها رو نادیده نگرفته، واما... 93 00:05:16.065 --> 00:05:19.944 ‫جانگ مین ‌سو... چرا همین طوری ولش کرد؟ 94 00:05:19.944 --> 00:05:23.823 ‫رئیس، می دونم مشغله های زیادی توی ذهنتون دارید، اما 95 00:05:23.906 --> 00:05:26.951 ‫کلی مدارک هست که باید تأیید کنید. 96 00:05:26.951 --> 00:05:29.203 ‫دیگه باید بیایید بیرون... 97 00:05:29.203 --> 00:05:31.038 ‫یعنی چی؟ 98 00:05:31.038 --> 00:05:32.957 ‫رئیس؟ 99 00:05:32.957 --> 00:05:34.417 ‫رئیـ... 100 00:05:34.417 --> 00:05:36.043 ‫رئیس؟ 101 00:05:36.711 --> 00:05:38.254 ‫رئیس! 102 00:05:43.718 --> 00:05:46.429 ‫- یعنی چی؟ ‫- رئیس، مریض هستید؟ 103 00:05:46.429 --> 00:05:48.222 ‫مریض هستید؟ 104 00:05:48.222 --> 00:05:49.557 ‫خدایا. 105 00:05:52.101 --> 00:05:53.519 ‫یا خدا. 106 00:06:03.237 --> 00:06:04.739 ‫اوه، حتما دردت گرفته. 107 00:06:04.739 --> 00:06:05.656 ‫حالت خوبه؟ 108 00:06:05.656 --> 00:06:07.950 ‫- بله، خوبم. ‫- اوه! 109 00:06:07.950 --> 00:06:09.535 ‫وقت داروهامه. 110 00:06:20.129 --> 00:06:21.589 ‫- [مدارک برای تأیید] ‫- بفرمایید. 111 00:06:24.467 --> 00:06:30.056 ‫شخصا فکر می‌کنم من باید ‫از نگرانی‌های شما مطلع باشم. 112 00:06:30.056 --> 00:06:33.476 ‫وقتی من رئیس قبلی رو ‫از نزدیک ازش مواظبت کردم... 113 00:06:33.476 --> 00:06:37.146 ‫پدر نیاز داشت که یکی مواظبش ‫باشه، چون‌که پیر بود، 114 00:06:37.146 --> 00:06:40.149 ‫ولی من خودم می‌تونم ‫مواظب خودم باشم. 115 00:06:40.149 --> 00:06:43.194 ‫ولی اون دستبند رو از کجا گیر آوردی؟ 116 00:06:43.194 --> 00:06:45.654 ‫هیچ‌وقت نمی‌دونستم ‫از اینجور چیزها دوست داری. 117 00:06:46.572 --> 00:06:48.949 ‫اوه، این دستبند؟ 118 00:06:48.949 --> 00:06:50.910 ‫منظورتون چیه «از اینجور چیزها»؟ 119 00:06:50.910 --> 00:06:53.037 ‫اخیرا از «بیمارستان اطفال یک قلب» بازدید کردم 120 00:06:53.079 --> 00:06:56.373 ‫و بعد از اینکه به «موسسه‌ی کودکان سرطانی» ‫یه اهدای خیرانه کردم این دستبند رو گرفتم، 121 00:06:56.373 --> 00:06:59.126 ‫که اوهارا ازش پشتیبانی می‌کنه. 122 00:06:59.126 --> 00:07:00.753 ‫بله، اینو می‌بینید، درسته؟ 123 00:07:00.753 --> 00:07:02.630 ‫نزدیک‌تر. یه فونت کوچیکه. 124 00:07:02.630 --> 00:07:04.799 ‫«محدود.» 125 00:07:05.883 --> 00:07:07.426 ‫یعنی نسخه‌ی محدوده. 126 00:07:07.426 --> 00:07:10.095 ‫حالا که سنم بالاتر رفته، 127 00:07:10.095 --> 00:07:14.558 ‫فکر کردم وقت خوبیه که وظیفه‌ی ‫شرافتمندانه رو تمرین کنم... 128 00:07:14.558 --> 00:07:17.853 ‫هرچی سنت بالاتر میره، ‫باید دهنت رو بیشتر ببندی 129 00:07:17.853 --> 00:07:19.355 ‫و کیف پولت رو بیشتر باز کنی. 130 00:07:19.355 --> 00:07:21.023 ‫متوجه‌ام که داری اینو تمرین می‌کنی. 131 00:07:21.023 --> 00:07:25.194 ‫من به آرومی و با دقت این ‫مدارک رو بررسی می‌کنم 132 00:07:25.194 --> 00:07:28.113 ‫چون‌که الان خیلی چیزها ‫هست که باید بهش فکر کنم. 133 00:07:28.113 --> 00:07:29.990 ‫چرا خیلی چیزها هست ‫که باید بهش فکر کنید؟ 134 00:07:29.990 --> 00:07:33.494 ‫- اینطور نیست که شما یه جور راهب... ‫- تو باید... 135 00:07:33.494 --> 00:07:35.663 ‫بری و یه‌کم به کارهات برسی. 136 00:08:15.828 --> 00:08:17.496 ‫وکیل یانگ! 137 00:08:19.373 --> 00:08:20.624 ‫اوهارا... 138 00:08:21.625 --> 00:08:24.587 ‫داشته موسسه‌ی کودکان سرطانی توی ‫«بیمارستان اطفال یک قلب» رو پشتیبانی می‌کرده. 139 00:08:24.587 --> 00:08:26.797 ‫و بچه‌ی جانگ مین ‌سو. 140 00:08:26.797 --> 00:08:29.049 ‫«بیمارستان اطفال یک قلب»، ‫جانگ هان بیول. 141 00:08:30.134 --> 00:08:32.595 ‫پس کارِ تو بود. 142 00:08:32.595 --> 00:08:34.096 ‫رابط. 143 00:08:35.055 --> 00:08:36.974 ‫[پاسگاه پلیس یونگنام] 144 00:08:40.185 --> 00:08:41.645 ‫این چیه؟ 145 00:08:42.938 --> 00:08:47.568 ‫قربان! لکه‌های خون ماشین جانگ مین ‌سو ‫با خون اوهارا مطابقت داره. 146 00:08:49.695 --> 00:08:51.363 ‫پس حکم جست‌وجوی خانه‌ی ‫جانگ مین ‌سو چی شد؟ 147 00:08:51.363 --> 00:08:53.282 ‫لکه‌های خون رو پیدا کردیم، ‫پس به‌زودی حکم صادر میشه. 148 00:08:53.282 --> 00:08:55.993 ‫و سیم فنری که تو ماشین ‫پیدا کردیم رو می‌دونی چیه؟ 149 00:08:55.993 --> 00:08:58.912 ‫یه چیزیه که اغلب توسط پرستارها ‫تو بیمارستان‌ها استفاده میشه. 150 00:08:58.912 --> 00:09:00.581 ‫بیمارستان‌ها؟ 151 00:09:09.965 --> 00:09:13.052 ‫پسر جانگ مین ‌سو ‫یه بیماری قلبی بدخیم داره. 152 00:09:13.052 --> 00:09:15.971 ‫فکر می‌کنی پسرش به ‫این پرونده ربط داره؟ 153 00:09:15.971 --> 00:09:18.182 ‫فعلا به بیمارستان ربط داره. 154 00:09:21.143 --> 00:09:22.519 ‫هی. 155 00:09:22.519 --> 00:09:24.980 ‫- بله؟ ‫- این صدای چیه؟ 156 00:09:25.731 --> 00:09:26.899 ‫نمی‌دونم. 157 00:09:26.899 --> 00:09:28.275 ‫صبر کن. بذار نگاه کن. 158 00:09:29.443 --> 00:09:31.653 ‫چه خبره؟ 159 00:09:35.407 --> 00:09:38.368 ‫اون منشی معاون رئیس ‫شرکت شما نیست؟ 160 00:09:38.368 --> 00:09:39.828 ‫یعنی چی؟ اون چرا اینجا اومده؟ 161 00:09:39.828 --> 00:09:41.789 ‫چرا که نه؟ ‫شرکت شما درست پشت اینجاست. 162 00:09:41.789 --> 00:09:45.000 ‫فکر کنم بخاطر قنادی ‫اهالی شهر ریختن اینجا. 163 00:09:45.000 --> 00:09:47.169 ‫لعنتی، پس الان نمی‌تونم برم. 164 00:09:47.169 --> 00:09:49.922 ‫خدایا، باید اونا رو ‫زودتر بیرون می‌کردم. 165 00:09:49.922 --> 00:09:51.924 ‫هی، فقط صبر کن. 166 00:09:51.924 --> 00:09:53.342 ‫چیه؟ داری میری بیرون؟ 167 00:09:53.342 --> 00:09:55.636 ‫وقتی این‌قدر سروصدا هست ‫باید بهشون یه هشدار جدی بدم. 168 00:09:55.636 --> 00:09:58.013 ‫- اینطوری براشون درس عبرت میشه. ‫- هی! 169 00:09:58.806 --> 00:10:00.724 ‫بهم اعتماد کن، باشه؟ 170 00:10:00.724 --> 00:10:02.601 ‫باشه، برو بهشون ‫یه هشدار جدی بده. 171 00:10:05.854 --> 00:10:07.940 ‫خدایا، این واقعا... 172 00:10:09.650 --> 00:10:11.026 ‫خوش اومدید! 173 00:10:11.026 --> 00:10:12.402 ‫[براتون آرزوی موفقیت دارم] ‫ما بنگ بنگ هستیم! 174 00:10:12.402 --> 00:10:14.029 ‫[نان‌های این مغازه بهترینه!] ‫- بیاید امتحان کنید. ‫- سلام! 175 00:10:14.029 --> 00:10:16.365 ‫ما بنگ بنگ هستیم، ‫یه قنادی اورگانیک و دست‌ساز! 176 00:10:16.365 --> 00:10:18.408 ‫لطفا خبر رو پخش کنید! 177 00:10:18.408 --> 00:10:20.244 ‫20،000 ون خرج کردی؟ ‫ممنون! 178 00:10:20.244 --> 00:10:22.246 ‫لطفا خبر رو پخش کنید! 179 00:10:22.246 --> 00:10:24.081 ‫از نون‌تون لذت ببرید! 180 00:10:24.081 --> 00:10:25.791 ‫خوش اومدید! 181 00:10:25.791 --> 00:10:27.918 ‫لطفا قبل از اینکه برید ‫یه نمومه امتحان کنید. 182 00:10:27.918 --> 00:10:29.962 ‫سلام، خوش اومدید. 183 00:10:29.962 --> 00:10:32.256 ‫- لطفا امتحانش کنید. ‫- خوب به‌نظر میاد. 184 00:10:32.256 --> 00:10:33.966 ‫لطفا لذت ببرید. 185 00:10:33.966 --> 00:10:36.176 ‫- موفق باشید. ‫- ممنون. 186 00:10:37.344 --> 00:10:39.096 ‫خوش اومدید! 187 00:10:39.096 --> 00:10:40.597 ‫سلام. 188 00:10:40.597 --> 00:10:41.682 ‫خوش اومدید! 189 00:10:41.682 --> 00:10:44.101 ‫ممنون! لطفا خبر رو پخش کنید. 190 00:10:44.101 --> 00:10:46.812 ‫ممنون. همگی ما ‫بنگ بنگ هستیم! 191 00:10:46.812 --> 00:10:50.023 ‫سلام، ما بنگ بنگ هستیم! 192 00:10:50.023 --> 00:10:52.234 ‫من وکیل طبقه‌ی دومم. 193 00:10:54.403 --> 00:10:56.363 ‫هلمت؟ 194 00:10:56.363 --> 00:10:59.950 ‫حتما خیلی چیزهای مجانی دوست داری. ‫این‌همه راه شخصا اومدی پایین. 195 00:10:59.950 --> 00:11:02.244 ‫با این‌همه شلوغ‌پلوغی ‫چطور می‌تونم نیام؟ 196 00:11:02.244 --> 00:11:05.247 ‫گوش‌هام حساسن. 197 00:11:05.247 --> 00:11:07.082 ‫حتما خیلی حساسن. 198 00:11:07.082 --> 00:11:10.127 ‫حتما خیلی باعث مزاحمت شدم. 199 00:11:10.168 --> 00:11:12.087 ‫حالا هرچی. ‫این شلوغ‌پلوغی کی تموم میشه؟ 200 00:11:12.087 --> 00:11:13.881 ‫وقتی تموم میشه که تموم میشه. 201 00:11:13.881 --> 00:11:16.383 ‫حتما خیلی بی‌صبر هستی. 202 00:11:16.383 --> 00:11:19.428 ‫اینطوری نباش، ‫و تا وقتی این پایینی، 203 00:11:19.428 --> 00:11:21.847 ‫باید یه نون خوب امتحان کنی. 204 00:11:21.888 --> 00:11:24.683 ‫میل ندارم. من حساسیت ‫دارم پس نمی‌خورمشون. 205 00:11:24.683 --> 00:11:26.101 ‫از چه حساسیتی داری حرف می‌زنی؟ 206 00:11:26.101 --> 00:11:27.019 ‫گفتم میل ندارم. 207 00:11:27.019 --> 00:11:28.854 ‫- فقط یه امتحانی بکن... ‫- گفتم، میل ندارم... 208 00:11:38.655 --> 00:11:40.490 ‫مرتیکه‌ی عوضی... 209 00:11:42.909 --> 00:11:45.662 ‫بهت گفتم حساسیت دارم، ‫ولی با این‌حال... 210 00:11:45.662 --> 00:11:48.665 ‫تو به حرف مشتری‌هات گوش نمیدی؟ 211 00:11:48.665 --> 00:11:51.209 ‫چرا مجبورم... می‌کنی... 212 00:11:51.209 --> 00:11:52.502 ‫موزیک رو خاموش کنید. 213 00:11:52.502 --> 00:11:54.296 ‫اون تقصیر من نبود. 214 00:12:07.809 --> 00:12:09.311 ‫داره مرچرخه 215 00:12:11.646 --> 00:12:12.981 ‫مرچرخه 216 00:12:21.615 --> 00:12:22.866 ‫اوه، خدای من! 217 00:12:24.534 --> 00:12:26.745 ‫بادکنکم... 218 00:12:26.745 --> 00:12:30.457 ‫به‌نظر میاد به‌دست تو ‫حسابی آسیب دیده. 219 00:12:34.252 --> 00:12:35.962 ‫بلند شو. 220 00:12:36.004 --> 00:12:37.923 ‫بلند شو! 221 00:12:41.176 --> 00:12:43.178 ‫بلند شد. 222 00:12:52.479 --> 00:12:55.065 ‫[بنگ بنگ] 223 00:13:07.619 --> 00:13:09.162 ‫نه. 224 00:13:09.162 --> 00:13:10.247 ‫اینجا نه. 225 00:13:10.247 --> 00:13:11.414 ‫برید. 226 00:13:16.753 --> 00:13:18.964 ‫عجب... 227 00:13:18.964 --> 00:13:20.841 ‫یانگ جین مو. 228 00:13:20.841 --> 00:13:23.135 ‫الان داری چه غلطی می‌کنی؟ 229 00:13:24.010 --> 00:13:25.387 ‫دیوانه‌ای؟ 230 00:13:26.138 --> 00:13:27.806 ‫از غذاتون لذت ببرید! 231 00:13:28.640 --> 00:13:31.184 ‫چقدر می‌خوای بذاری ‫وکیل یانگ اونطوری برقصه؟ 232 00:13:31.184 --> 00:13:32.561 ‫بهش بگو دیگه بس کنه. 233 00:13:32.561 --> 00:13:34.062 ‫چرا؟ حرکتاش رو نگاه کن، 234 00:13:34.062 --> 00:13:36.648 ‫می‌تونم تشخیص بدم ‫که قبلا توی کافه بوده. 235 00:13:36.648 --> 00:13:39.276 ‫یه وقت‌هایی شغلش رو ‫زیر سؤال می‌برم، 236 00:13:39.276 --> 00:13:41.153 ‫ولی یه علامه‌ی دهر تمام‌ عیاره. 237 00:13:41.153 --> 00:13:44.322 ‫وکیل یانگ حتما از اوناست که ‫توی همه‌کار سنگ تموم می‌ذاره. 238 00:13:44.322 --> 00:13:45.490 ‫آره دقیقا، مگه نه؟ 239 00:13:45.490 --> 00:13:48.160 ‫الان فقط چون ما بهش گفتیم ‫داره نهایت تلاشش رو می‌کنه. 240 00:13:49.244 --> 00:13:51.496 ‫سوا، بخور. 241 00:13:52.372 --> 00:13:54.541 ‫صبر کن! صبر کن، صبر کن، صبر کن. 242 00:13:54.541 --> 00:13:56.084 ‫چرا؟ 243 00:13:58.378 --> 00:14:01.756 ‫این روزها برای اینکه محبوب بشی باید ‫این چیزها رو توی اینستاگرام پست کنی. 244 00:14:02.591 --> 00:14:06.386 ‫ای دختر خوشگل! ‫مغازه‌مون رو به تو می‌سپرم، مشتری. 245 00:14:08.179 --> 00:14:11.850 ‫با پول بیا خواربار فروشی. گیر افتادم. 246 00:14:11.850 --> 00:14:14.352 ‫چرا؟ چیزی شده، سوا؟ 247 00:14:14.352 --> 00:14:15.562 ‫هان؟ 248 00:14:16.730 --> 00:14:19.107 ‫یادم رفته بود با یه ‫دوستم قرار دارم. 249 00:14:19.107 --> 00:14:20.442 ‫من دیگه میرم، دخترا. 250 00:14:20.442 --> 00:14:22.027 ‫اوه، چی؟ 251 00:14:22.027 --> 00:14:23.653 ‫خداحافظ! 252 00:14:24.613 --> 00:14:27.908 ‫بگذریم، تعهدش به دوست‌هاش... 253 00:14:27.908 --> 00:14:29.826 ‫مثل منه. 254 00:14:30.911 --> 00:14:32.579 ‫اون لباس رو چیکار کردی؟ 255 00:14:32.579 --> 00:14:34.497 ‫پسش دادی؟ یا فروختیش؟ 256 00:14:35.415 --> 00:14:39.002 ‫فکر کردم می‌تونه یه هدیه از ‫طرف خدا به یه بدبخت بیچاره باشه، 257 00:14:39.002 --> 00:14:41.546 ‫پس فکر کردم که بفروشمش، 258 00:14:41.546 --> 00:14:44.883 ‫ولی از روی وجدان، باید پسش بدم. 259 00:14:44.883 --> 00:14:48.136 ‫می‌تونی وجدانت رو ‫جمع کنی و بذاریش کنار. 260 00:14:48.136 --> 00:14:51.264 ‫حتی اگه می‌خواستم هم ‫نمی‌تونم بذارمش کنار. 261 00:14:51.264 --> 00:14:53.391 ‫مهربونی. خیلی مهربون. 262 00:14:57.437 --> 00:14:59.272 ‫رئیس. 263 00:15:04.861 --> 00:15:07.989 ‫متأسفم. حتما یادش ‫رفته امروز کارت بیاره. 264 00:15:07.989 --> 00:15:11.534 ‫اگه دوستت نبود، فوراً ‫پلیس رو براش خبر می‌کردم. 265 00:15:11.534 --> 00:15:14.120 ‫ولی مطمئنی شماها باهم دوستید؟ 266 00:15:14.120 --> 00:15:15.413 ‫بله. 267 00:15:16.247 --> 00:15:17.999 ‫با دخترهای مثل اون نگرد. 268 00:15:17.999 --> 00:15:20.168 ‫اون دستِ دزدی داره. 269 00:15:20.168 --> 00:15:21.836 ‫معذرت می‌خوام. 270 00:15:21.836 --> 00:15:23.672 ‫به هرحال، ممنون. 271 00:15:23.672 --> 00:15:24.464 ‫البته. 272 00:15:24.464 --> 00:15:26.508 ‫- مواظب خودتون باشید! ‫- می‌بینمت. 273 00:15:27.842 --> 00:15:29.260 ‫یئون جو! 274 00:15:30.387 --> 00:15:32.180 ‫یئون جو! 275 00:15:33.473 --> 00:15:35.141 ‫فکر کردم... 276 00:15:35.141 --> 00:15:37.686 ‫از اونجایی که ازت خبری ‫نشنیدم فکر کردم برگشتی خونه. 277 00:15:37.686 --> 00:15:39.813 ‫اگه نقشه‌ام این بود که برگردم ‫از همون اول خونه رو ترک نمی‌کردم. 278 00:15:39.813 --> 00:15:42.107 ‫اون خونه‌ی آشغال. 279 00:15:42.107 --> 00:15:43.775 ‫بازم پول داری؟ 280 00:15:43.775 --> 00:15:46.611 ‫- چرا؟ ‫- داری؟ 281 00:15:48.780 --> 00:15:50.156 ‫بگیر. 282 00:15:51.658 --> 00:15:53.952 ‫حداقل باید باهام تماس می‌گرفتی. 283 00:15:53.952 --> 00:15:56.079 ‫شنیدم دو روز پیش ‫پناهگاه رو ترک کردی. 284 00:15:56.079 --> 00:15:58.706 ‫- الان داری کجا می‌مونی؟ ‫- برای تو چرا مهمه؟ 285 00:15:58.706 --> 00:15:59.916 ‫سر به کار خودت باشه! 286 00:15:59.916 --> 00:16:02.627 ‫دفعه‌ی دیگه باهات تماس نمی‌گیرم. 287 00:16:02.627 --> 00:16:05.046 ‫- یئون جو! ‫- لعنت بهت! 288 00:16:05.046 --> 00:16:08.508 ‫اگه خونه برنمی‌گردی، دلت می‌خواد ‫چند روز پیش من توی یتیم‌خونه بمونی؟ 289 00:16:08.508 --> 00:16:10.051 ‫هی، مگه من یتیمم؟ 290 00:16:10.051 --> 00:16:11.970 ‫من و تو هنوزم فرق داریم. 291 00:16:11.970 --> 00:16:14.681 ‫فقط بخاطر اینکه رفتی دانشگاه ‫بهم از بالا به پایین نگاه نکن. 292 00:16:19.102 --> 00:16:20.854 ‫خیلی خجالت‌زده‌ام. 293 00:16:20.854 --> 00:16:22.689 ‫همه‌ی همسایه‌ها دیدنم. 294 00:16:22.689 --> 00:16:25.066 ‫حالا دیگه کی میاد پیشم ‫تا وکیلش بشم؟ 295 00:16:25.066 --> 00:16:27.527 ‫پیش یه وکیل که ‫مثل بادکنک میمونه 296 00:16:27.527 --> 00:16:30.989 ‫هی، تا کی می‌خوای این شکلی بمونی؟ 297 00:16:33.408 --> 00:16:35.326 ‫اصلا می‌دونی من چه حسی دارم؟ 298 00:16:35.326 --> 00:16:37.662 ‫تو یه آشغالی که ‫همدردی سرت نمیشه. 299 00:16:37.662 --> 00:16:39.122 ‫این یارو رو ببین. 300 00:16:39.122 --> 00:16:42.041 ‫هی! هی، من... 301 00:16:42.041 --> 00:16:44.586 ‫من بیشتر از اندازه‌ی ‫کافی همدردی کردم! 302 00:16:44.586 --> 00:16:49.007 ‫وقتی دیدم مثل بادکنک میچرخیدی گفتم: 303 00:16:49.007 --> 00:16:52.343 ‫«اون یانگ جین مو هستش ‫یا یه عروسک بادکنکی؟» 304 00:16:52.343 --> 00:16:54.637 ‫خیلی کوتاه گیج شدم. 305 00:16:54.637 --> 00:16:56.431 ‫الان باز داری مسخره‌ام می‌کنی. 306 00:16:56.431 --> 00:16:58.099 ‫منظورت چیه؟ 307 00:16:58.099 --> 00:16:59.934 ‫هی، بیا بریم بیرون. 308 00:16:59.934 --> 00:17:02.896 ‫- هان؟ بیا بریم بیرون! ‫- بزن بریم. 309 00:17:06.399 --> 00:17:08.234 ‫هی، تو برو بیرون. 310 00:17:08.234 --> 00:17:10.320 ‫خدایا، سِرائه! تو برو بیرون. 311 00:17:10.320 --> 00:17:13.031 ‫- بهت گفتم برو بیرون. ‫- تو برو بیرون! 312 00:17:21.873 --> 00:17:25.710 ‫سلام، لباس رو خریدم... 313 00:17:25.710 --> 00:17:28.004 ‫یانگ جین مو، بیا بیرون. 314 00:17:31.174 --> 00:17:33.426 ‫- بفرمایید. ‫- مال من نیست. 315 00:17:33.426 --> 00:17:35.678 ‫در رو ببند، لطفا. 316 00:17:38.473 --> 00:17:41.225 ‫خدایا! هنوزم چیزی مونده که بگی؟ 317 00:17:41.225 --> 00:17:43.937 ‫فقط می‌خوام این لباس رو پس بدم. 318 00:17:43.937 --> 00:17:46.648 ‫می‌خوای بعد از اینکه ‫پسش میدی من بپوشمش؟ 319 00:17:46.648 --> 00:17:50.318 ‫آقای رئیس، شما از نظر ‫ظاهری خیلی فرهمند هستید، 320 00:17:50.318 --> 00:17:53.112 ‫پس فکر کردم این لباس ‫تن شما هم خوب میشه. 321 00:17:53.112 --> 00:17:56.157 ‫بهش نیازی ندارم، ‫پس می‌تونی بندازی‌ش دور. 322 00:17:56.157 --> 00:17:58.743 ‫بندازمش دور؟ ‫لباس به این گرونی رو؟ 323 00:17:59.953 --> 00:18:02.664 ‫تو توی مغزت فقط به پول و پول... 324 00:18:02.664 --> 00:18:04.624 ‫و البته که پول فکر می‌کنی، هان؟ 325 00:18:04.624 --> 00:18:07.168 ‫چقدر کینه ‌شتری هستی. 326 00:18:07.168 --> 00:18:10.588 ‫با توجه به اینکه داشتی با خودت ‫حرف می‌زدی بلند و واضح شنیدم چی گفتی. 327 00:18:12.256 --> 00:18:15.259 ‫اوه، شما باید جایی می‌رفتید. 328 00:18:15.259 --> 00:18:17.553 ‫خیلی گربه‌ی کنجکاوی هستی. 329 00:18:17.553 --> 00:18:20.807 ‫خب، آخه این سطح از تغییرقیافه 330 00:18:20.807 --> 00:18:22.100 ‫چیزی در حد کاراگاهیه؟ 331 00:18:22.100 --> 00:18:23.393 ‫اگه کاراگاهی مثل من ‫وجود داشته باشه، 332 00:18:23.393 --> 00:18:25.812 ‫احتمالا میره مدل میشه، ‫نه دیگه تحقیق کنه. 333 00:18:25.812 --> 00:18:29.399 ‫اگه یه کاراگاه واقعی اینو ‫می‌شنید خنده‌اش می‌گرفت. 334 00:18:33.444 --> 00:18:34.862 ‫صبر کن. 335 00:18:34.862 --> 00:18:38.241 ‫بهتر نیست سِرا برای پرس‌وجوی ‫بیمارستان همراهی‌مون کنه؟ 336 00:18:38.241 --> 00:18:39.409 ‫درباره‌اش فکر کن. 337 00:18:39.409 --> 00:18:43.454 ‫بجای تو که اگه دیگران بخوان ‫حرف بزنن هم می‌زنی تو پرشون. 338 00:18:43.454 --> 00:18:44.706 ‫آره، درسته! 339 00:18:44.706 --> 00:18:47.291 ‫این منم، دون سِرا! 340 00:18:47.291 --> 00:18:50.628 ‫منظورم اینه، من کسی نیستم ‫که زیاد از چیزهای مجانی 341 00:18:50.628 --> 00:18:53.381 ‫و پول و اینجور چیزها خوشش بیاد. 342 00:18:53.381 --> 00:18:56.300 ‫از اونجایی که یه لطفی ‫در حقم کردید باید جبران کنم. 343 00:18:56.300 --> 00:18:58.761 ‫فقط بهم اعتماد کنید و ‫بسپریدش به من. 344 00:18:58.761 --> 00:19:01.389 ‫همیشه دلم می‌خواست ‫یه همچین کاری بکنم. 345 00:19:01.389 --> 00:19:03.975 ‫یه امتحانی می‌کنم. ‫انجام‌ش میدم. 346 00:19:03.975 --> 00:19:06.102 ‫فکر کردی این بچه بازیه؟ 347 00:19:06.102 --> 00:19:07.437 ‫هی... 348 00:19:07.437 --> 00:19:09.689 ‫اون دوتا واقعا دارن... 349 00:19:09.689 --> 00:19:11.107 ‫آهای! 350 00:19:11.107 --> 00:19:14.694 ‫فقط تا وقتی این کار تموم بشه ‫صبر کنید. جفت‌تون رو آتیش می‌زنم. 351 00:19:14.694 --> 00:19:16.946 ‫هی! منتظرم باشید. 352 00:19:16.946 --> 00:19:19.031 ‫[بیمارستان یک قلب] 353 00:19:20.908 --> 00:19:23.327 ‫چینش اینجا کامله. 354 00:19:29.125 --> 00:19:30.626 ‫[بازار خیریه‌ی پایان سال برای کمک‌به ‫کودکان دارای بیماری‌های لاعلاج] 355 00:19:40.761 --> 00:19:43.097 ‫از همون دستبندهاست ‫که اوهارا داره. 356 00:19:44.724 --> 00:19:46.392 ‫یه دستبنده که توسط «موسسه‌ی ‫کودکان سرطانی» پشتیبانی میشه. 357 00:19:46.392 --> 00:19:48.144 ‫یه مؤسسه‌ی حامی اوهاراست. 358 00:19:48.144 --> 00:19:50.146 ‫اخیرا از «بیمارستان اطفال یک قلب» بازدید کردم 359 00:19:50.146 --> 00:19:53.608 ‫و بعد از اینکه به «موسسه‌ی کودکان سرطانی» ‫یه اهدای خیرانه کردم این دستبند رو گرفتم، 360 00:19:53.608 --> 00:19:55.860 ‫که اوهارا ازش پشتیبانی می‌کنه. 361 00:19:55.860 --> 00:19:58.196 ‫درباره‌ی این داوطلب برام تحقیق کن. 362 00:19:58.196 --> 00:19:59.697 ‫خیلی‌خب! 363 00:20:02.074 --> 00:20:03.242 ‫سلام. 364 00:20:03.242 --> 00:20:05.620 ‫من کاراگاه هان کوانگ گی ‫از پاسگاه پلیس یونگنام هستم. 365 00:20:05.620 --> 00:20:07.371 ‫می‌خوام ازتون یه ‫سؤالی بپرسم. 366 00:20:07.371 --> 00:20:11.542 ‫بر حسب اتفاق جانگ مین ‌سو ‫پسر جانگ هان بیول رو می‌شناسید؟ 367 00:20:11.542 --> 00:20:14.503 ‫هان بیول مرخص شده. چطور مگه؟ 368 00:20:14.503 --> 00:20:17.048 ‫گمونم برادر کاراگاهت ‫داره کارشو درست انجام میده. 369 00:20:17.048 --> 00:20:18.633 ‫مرخص شده؟ 370 00:20:18.633 --> 00:20:19.884 ‫بله. 371 00:20:19.884 --> 00:20:21.552 ‫پس بچه الان... 372 00:20:21.552 --> 00:20:23.971 ‫حالا که حرفش شد، ‫هان بیول فوراً باید جراحی بشه، 373 00:20:23.971 --> 00:20:26.432 ‫ما هم چندین بار سعی کردیم ‫با پدرش تماس بگیریم. 374 00:20:26.432 --> 00:20:29.685 ‫ولی چون نمی‌تونستیم باهاش ‫تماس بگیریم نگران‌ش شدیم. 375 00:20:30.686 --> 00:20:33.272 ‫جانگ مین ‌سو چه‌جور آدمی بود؟ 376 00:20:34.857 --> 00:20:38.152 ‫توی بیمارستان، پدر ‫مهربان و دلسوزی بود. 377 00:20:38.152 --> 00:20:41.822 ‫ما دل‌مون به‌حالش سوخت. 378 00:20:41.822 --> 00:20:44.283 ‫ولی یه چیزی بود که نمی‌دونستیم. 379 00:20:45.201 --> 00:20:48.829 ‫به‌صورت مداوم ‫با بچه بدرفتاری میشد. 380 00:20:49.538 --> 00:20:52.625 ‫- بابا... ‫- برو گمشو، آشغال. 381 00:20:52.625 --> 00:20:55.586 ‫هیچ می‌دونی الان ‫چه لحظه‌ی مهمیه؟ 382 00:20:55.586 --> 00:20:57.254 ‫بابا... 383 00:20:57.254 --> 00:21:00.007 ‫گرسنه‌مه. 384 00:21:00.967 --> 00:21:03.386 ‫گندش بزنن! هی. 385 00:21:03.386 --> 00:21:05.638 ‫مگه بهت نگفته بودم وقتی ‫دارم بازی می‌کنم مزاحمم نشو؟ 386 00:21:05.638 --> 00:21:08.766 ‫همه‌ش دارم ‫بخاطر تو می‌میرم، آشغال! 387 00:21:08.766 --> 00:21:10.685 ‫داری گریه می‌کنی؟ 388 00:21:10.685 --> 00:21:12.186 ‫گریه رو تموم کن. 389 00:21:12.186 --> 00:21:14.480 ‫گریه رو تموم کن! گریه رو تموم کن! 390 00:21:14.480 --> 00:21:16.565 ‫گفتم گریه رو تموم کن، آشغال. ‫تموم‌ش کن! تموم‌ش کن! 391 00:21:16.565 --> 00:21:18.901 ‫پسره‌ی بی‌شرف! 392 00:21:18.901 --> 00:21:20.194 ‫اون دهنت رو ببند، باشه؟ 393 00:21:20.194 --> 00:21:22.863 ‫پس بچه از پدرش جدا شد؟ 394 00:21:22.863 --> 00:21:24.907 ‫ما گزارشش دادیم، ‫ولی فایده‌ای نداشت. 395 00:21:24.907 --> 00:21:27.076 ‫بازم برگردوندنش خونه. 396 00:21:27.076 --> 00:21:28.452 ‫هرچی بچه‌ی قربانی ‫سن‌ش کمتر باشه، 397 00:21:28.452 --> 00:21:31.205 ‫جدا کردنش از والدینی که باهاش ‫بدرفتاری می‌کنن سخت‌تره. 398 00:21:31.205 --> 00:21:34.041 ‫بخاطر اینکه توی پناهگاه ‫خیلی کمبود پرستار هست. 399 00:21:34.041 --> 00:21:35.001 ‫[حکم جست‌وجو صادر شد] 400 00:21:36.544 --> 00:21:38.504 ‫حکم جست‌وجو صادر شد. 401 00:21:40.089 --> 00:21:42.925 ‫این توی ماشین ‫جانگ مین ‌سو پیدا شده. 402 00:21:42.925 --> 00:21:45.302 ‫شنیدم توسط پرستارهای ‫بیمارستان استفاده میشه. 403 00:21:45.302 --> 00:21:47.179 ‫چیز دیگه‌ای به ذهن‌تون میاد؟ 404 00:21:47.179 --> 00:21:48.597 ‫مطمئن نیستم. 405 00:21:49.432 --> 00:21:52.226 ‫به‌صورت رایج همه استفاده می‌کنن. 406 00:21:52.226 --> 00:21:54.228 ‫زیاد مطمئن نیستم. 407 00:21:56.522 --> 00:21:57.982 ‫اوه، واقعا؟ 408 00:21:58.983 --> 00:22:00.776 ‫ممنون. 409 00:22:10.578 --> 00:22:11.495 ‫[کلاس داستان‌سرایی پریونی] 410 00:22:11.495 --> 00:22:12.371 ‫[پریونی] 411 00:22:18.919 --> 00:22:21.422 ‫یانگ جین مو، این زن بغل هان بیول 412 00:22:21.422 --> 00:22:23.883 ‫همون زنیه که دستبند زده بود؟ 413 00:22:23.883 --> 00:22:26.635 ‫لطفا این عکس‌ها رو ‫موشکافی کن. 414 00:22:26.635 --> 00:22:28.262 ‫باشه! 415 00:22:29.555 --> 00:22:31.515 ‫عجب آشغال خبیثی. 416 00:22:31.515 --> 00:22:35.352 ‫چطور کسی می‌تونه این بچه‌های ‫کوچولو و مریض رو بزنه؟ 417 00:22:35.352 --> 00:22:38.772 ‫اگه اوهارا از بدرفتاری ‫جانگ مین ‌سو خبر داشته باشه؟ 418 00:22:38.772 --> 00:22:41.525 ‫اگه خبر داشت، ‫ولش نمی‌کرد به امان خدا. 419 00:22:41.525 --> 00:22:43.527 ‫تطبیق کامل شد. 420 00:22:44.445 --> 00:22:48.407 ‫سان وو، اون زن 99.99 درصد ‫با اوهارا مطابقت داره. 421 00:22:48.407 --> 00:22:50.826 ‫اون زن اوهاراست. 422 00:22:50.826 --> 00:22:53.537 ‫درسته. پیش‌بینی‌م درست بود. 423 00:22:53.537 --> 00:22:56.248 ‫پس یعنی میگی اوهارا فقط ‫بخاطر پسر جانگ مین ‌سو 424 00:22:56.248 --> 00:22:58.918 ‫خودش رو به یه داوطلب ‫تغییرچهره داده، درسته؟ 425 00:22:58.918 --> 00:23:01.170 ‫اوهارا و جانگ مین ‌سو... 426 00:23:01.170 --> 00:23:03.923 ‫هرچی عمیق‌تر می‌شیم ‫داستان عمق‌ش بیشتر میشه. 427 00:23:03.923 --> 00:23:05.216 ‫یه چیز دیگه هم هست. 428 00:23:05.216 --> 00:23:08.385 ‫گفتی وسیله‌ی پرستار توی ‫ماشین جانگ مین ‌سو پیدا شد، درسته؟ 429 00:23:08.385 --> 00:23:09.762 ‫این یعنی، 430 00:23:09.762 --> 00:23:13.557 ‫احتمالش هست کسی که اون روز ماشین رو ‫می‌رونده شاید جانگ مین ‌سو نبوده باشه. 431 00:23:13.557 --> 00:23:18.354 ‫پس یعنی میگی جانگ مین ‌سو با یه شریک جرم ‫کار کرده تا اوهارا رو هدف قرار بده؟ 432 00:23:19.396 --> 00:23:23.692 ‫باید یه‌کم بیشتر درباره‌ی ‫این بیمارستان تحقیق کنیم. 433 00:23:23.692 --> 00:23:25.402 ‫جانگ مین ‌سو حتما ‫دارو هم مصرف می‌کرده. 434 00:23:25.402 --> 00:23:27.112 ‫یه عالمه دارو هست. 435 00:23:27.112 --> 00:23:30.491 ‫با پول‌های اهدایی برای پسرش ‫اینطوری زندگی می‌کرد؟ 436 00:23:30.491 --> 00:23:34.370 ‫و وقتی پول‌ها کم شدن، حتما اوهارا رو ‫هدف قرار داده که یکی از حامی‌ها بود. 437 00:23:34.370 --> 00:23:37.873 ‫بعدش احتمالا پول توی ‫گاوصندق اوهارا رو هم برداشته، درسته؟ 438 00:23:39.208 --> 00:23:41.085 ‫و طبق حرفای خانم همسایه، 439 00:23:41.085 --> 00:23:42.836 ‫می‌گفت هر شب صدای ‫دعواشون رو می‌شنیده. 440 00:23:42.836 --> 00:23:45.589 ‫اگرچه مطمئن نبود که ‫صدای دعواست یا کتک‌زدن. 441 00:23:45.589 --> 00:23:49.468 ‫و بعدش، از چند ماه پیش، بعد از اینکه ‫مادرش فرار کرد، دیگه این دور و بر ندیدش. 442 00:23:51.303 --> 00:23:53.097 ‫زنش فرار کرده، 443 00:23:53.138 --> 00:23:56.058 ‫و با بچه‌اش که مشکل قلبی ‫داره بدرفتاری کرده؟ 444 00:23:56.850 --> 00:23:59.478 ‫اصلا فکر می‌کنی هان بیول ‫کجا ممکنه باشه؟ 445 00:24:19.498 --> 00:24:21.208 ‫یه نقشه کشیدم ‫مو لا درزش نمیره. 446 00:24:21.208 --> 00:24:23.210 ‫قراره شوکه بشی. 447 00:24:23.210 --> 00:24:26.380 ‫دلم می‌خواد دیگه ‫این‌قدر شوکه نشم لطفا. 448 00:24:27.464 --> 00:24:29.675 ‫کدوم گوریه؟ 449 00:24:30.676 --> 00:24:32.177 ‫هی. 450 00:24:32.177 --> 00:24:35.139 ‫صبر کن، یه اتاق وی‌آی‌پی نیست 451 00:24:35.139 --> 00:24:36.807 ‫بلکه یه اتاق چهارنفره ست؟ 452 00:24:36.807 --> 00:24:39.184 ‫- نقشه‌ات اینه؟ ‫- بی‌نقصه، مگه نه؟ 453 00:24:39.184 --> 00:24:42.438 ‫بهترین چینش برای کندوکاو اطلاعاته. 454 00:24:42.438 --> 00:24:44.356 ‫یانگ جین مو... 455 00:24:52.197 --> 00:24:53.449 ‫[دون سِرا] 456 00:24:55.576 --> 00:24:56.785 ‫هی، دون سِرا... 457 00:24:56.785 --> 00:24:59.621 ‫خدایا، تازه عروس و داماد! 458 00:24:59.621 --> 00:25:00.956 ‫- هان؟ ‫- آره. 459 00:25:01.790 --> 00:25:03.667 ‫یادش بخیر. 460 00:25:03.667 --> 00:25:05.085 ‫تازه عروس و داماد؟ 461 00:25:07.838 --> 00:25:10.591 ‫اوه... ما؟ 462 00:25:11.967 --> 00:25:13.594 ‫آره، آره. 463 00:25:13.594 --> 00:25:16.555 ‫آره، ما تازه عروس و داماد هستیم. 464 00:25:17.723 --> 00:25:21.351 ‫- واقعا؟ ‫- چند وقته ازدواج کردید؟ 465 00:25:23.103 --> 00:25:24.605 ‫عزیزم... 466 00:25:24.605 --> 00:25:28.525 ‫چند وقته ما ازدواج کردیم؟ 467 00:25:28.525 --> 00:25:30.152 ‫خب... 468 00:25:30.152 --> 00:25:34.531 ‫گمونم احتمالا زیاد نمی‌گذره. 469 00:25:34.531 --> 00:25:36.158 ‫با یه نگاه می‌تونم ‫تشخیص بدم. 470 00:25:36.158 --> 00:25:38.327 ‫بذارید ببینم، بذارید ببینم، بذارید ببینم. 471 00:25:38.327 --> 00:25:39.870 ‫شش ماه؟ 472 00:25:40.621 --> 00:25:42.623 ‫یه سال؟ 473 00:25:42.623 --> 00:25:46.043 ‫- تقریبا شش ماه... ‫- اوه، شش ماه... 474 00:25:50.214 --> 00:25:52.508 ‫وقتی زنت مریضه باید ‫باهاش خوب رفتار کنی. 475 00:25:52.508 --> 00:25:54.718 ‫اینطوری کارت صدآفرین می‌گیری. 476 00:25:54.718 --> 00:25:56.887 ‫خانم دون سِرا، مشاوره. 477 00:25:56.887 --> 00:25:58.096 ‫- بله! ‫- بله. 478 00:25:58.096 --> 00:26:00.849 ‫داماد، پس تازه‌عروس چی؟ 479 00:26:00.849 --> 00:26:03.644 ‫خدای من، باید همراهیش کنی. ‫اون مریضه. 480 00:26:03.644 --> 00:26:06.188 ‫آخه احتمالا خودش... 481 00:26:07.314 --> 00:26:10.317 ‫از اونجایی که مریضه ‫نمی‌تونه راه بره. 482 00:26:11.109 --> 00:26:12.861 ‫آره، البته، من باید کمک‌ش کنم. 483 00:26:12.861 --> 00:26:15.072 ‫خیلی‌خب، بریم. 484 00:26:17.407 --> 00:26:19.743 ‫یانگ جین مو... 485 00:26:22.871 --> 00:26:25.082 ‫- لطفا بازم بیاید! ‫- مراقبت کنید. 486 00:26:25.082 --> 00:26:27.209 ‫به سلامت! 487 00:26:29.211 --> 00:26:31.338 ‫چقدر زیاد فروختم! 488 00:26:34.132 --> 00:26:35.425 ‫[اگه دون سِراست، ایول] 489 00:26:38.387 --> 00:26:42.307 ‫رفت لباس رو پس بده، ‫ولی چرا هنوز برنگشته؟ 490 00:26:42.307 --> 00:26:44.309 ‫گوشی‌ش هم جواب نمیده. 491 00:26:45.227 --> 00:26:46.395 ‫این چیه؟ 492 00:26:46.395 --> 00:26:49.523 ‫«سا ناهی یعنی وفاداری؟» 493 00:26:50.857 --> 00:26:53.193 ‫هی! چرا گوشی‌ت رو جواب نمی‌دادی؟ 494 00:26:53.193 --> 00:26:54.820 ‫آره، تازه‌عروسی که اینجا بود... 495 00:26:54.820 --> 00:26:57.197 ‫الان رفت قلب‌ش رو معاینه کنه. 496 00:26:57.197 --> 00:26:59.283 ‫قلب‌شو؟ 497 00:26:59.283 --> 00:27:01.285 ‫[بخش کودکان] 498 00:27:04.621 --> 00:27:06.248 ‫لطفا بیمار لی گون هو رو بررسی کن. 499 00:27:06.248 --> 00:27:08.458 ‫- باشه. ‫- زحمتکشه... 500 00:27:08.458 --> 00:27:11.336 ‫و خیلی سختکوشه... 501 00:27:12.129 --> 00:27:13.297 ‫ولی دست‌وپا چلفتیه. 502 00:27:13.297 --> 00:27:16.091 ‫یه پرستار تازه‌کار که توی ‫دو ماهه گذشته کارشو شروع کرده. 503 00:27:16.925 --> 00:27:18.719 ‫[بخش کودکان] 504 00:27:25.142 --> 00:27:26.518 ‫پرستار! 505 00:27:26.518 --> 00:27:27.311 ‫بله. 506 00:27:27.311 --> 00:27:30.397 ‫لطفا ملحفه‌ی بیمار لی میونگ کی ‫توی اتاق 510 رو عوض کن. 507 00:27:30.397 --> 00:27:33.191 ‫- روش سوپ ریخته. ‫- باشه، حتما. 508 00:27:33.191 --> 00:27:35.360 ‫برای بیمار چوی میونگ سو ‫توی اتاق 513، 509 00:27:35.360 --> 00:27:38.113 ‫لطفا یه سرم نرمال سالین 500 ‫20 میلی‌لیتری وصل کن. 510 00:27:38.113 --> 00:27:40.490 ‫- الان نسخه‌شو می‌نویسم. ‫- باشه. 511 00:27:41.283 --> 00:27:42.951 ‫پرستار کانگ؟ 512 00:27:42.951 --> 00:27:43.994 ‫بله. 513 00:27:43.994 --> 00:27:45.954 ‫عوض‌کردن ملحفه برای ‫بیمار لی میونگ کی توی اتاق 510، 514 00:27:45.954 --> 00:27:48.498 ‫و برای بیمار چوی میونگ سو ‫توی اتاق 513، یه سرم. 515 00:27:48.498 --> 00:27:51.084 ‫سرم‌ش نرمال سالین 500، ‫20 میلی‌لیتری. 516 00:27:51.084 --> 00:27:52.586 ‫20 میلی‌لیتری... 517 00:27:53.754 --> 00:27:56.840 ‫ولی شما از کدوم بخش هستید؟ 518 00:27:58.008 --> 00:28:00.427 ‫یه چیزی هست که ‫می‌خوام بپرسم. 519 00:28:00.427 --> 00:28:02.179 ‫از من؟ 520 00:28:03.555 --> 00:28:08.185 ‫کی پدر هان بیول رو بخاطر ‫کودک‌آزاری گزارش داد؟ 521 00:28:08.185 --> 00:28:10.353 ‫مطمئن نیستم. 522 00:28:10.353 --> 00:28:12.814 ‫از پرستار شیم بپرسید بهتره... 523 00:28:12.814 --> 00:28:15.901 ‫اوه، پرستار شیم خوب می‌دونه، هان؟ 524 00:28:15.901 --> 00:28:18.945 ‫بخاطر اینکه اون پرستار ‫مسئول هان بیول بود. 525 00:28:18.945 --> 00:28:21.448 ‫ولی شما... 526 00:28:22.866 --> 00:28:25.118 ‫اوه، سرپرستار! 527 00:28:27.245 --> 00:28:30.373 ‫راستش رو بگم، من... 528 00:28:31.666 --> 00:28:35.295 ‫[نماینده‌ی پلیس] ‫درحال بررسی یه پرونده مربوط‌به جانگ مین ‌سو هستم. 529 00:28:37.339 --> 00:28:40.926 ‫من از قبل همه‌چی رو به اون کاراگاه ‫که قبل‌تر اومد توضیح دادم. 530 00:28:41.760 --> 00:28:43.428 ‫شما اوهارا رو می‌شناسی، درسته؟ 531 00:28:44.304 --> 00:28:45.889 ‫آره. 532 00:28:45.889 --> 00:28:48.767 ‫آره اون حامی بخش اطفال ‫از بیمارستان‌مونه. 533 00:28:48.767 --> 00:28:50.435 ‫که اینطور. 534 00:28:50.435 --> 00:28:51.728 ‫چیز دیگه‌ای نیست؟ 535 00:28:52.604 --> 00:28:54.356 ‫مثلا چی؟ 536 00:28:54.356 --> 00:28:57.859 ‫برحسب اتفاق، شما روز ‫هشتم ژوئن اینجا کار نمی‌کردید؟ 537 00:29:04.324 --> 00:29:06.993 ‫فقط برای تشریفات یه سری ‫سؤالات می‌پرسم. 538 00:29:06.993 --> 00:29:08.787 ‫برای کار... 539 00:29:08.787 --> 00:29:10.205 ‫اوه، خدای من. 540 00:29:10.205 --> 00:29:12.415 ‫اوه، خدای من! لبخندشو ببین! 541 00:29:12.415 --> 00:29:14.209 ‫یه لحظه لطفا. 542 00:29:17.671 --> 00:29:20.257 ‫آره، اون یه روز یه ‫شیفت شب داشتم. 543 00:29:20.257 --> 00:29:22.467 ‫اوه، که اینطور. 544 00:29:22.467 --> 00:29:24.886 ‫خیلی‌خب، مراقبت کنید. 545 00:29:28.557 --> 00:29:30.350 ‫عجب لبخند مارموزانه‌ای. 546 00:29:31.142 --> 00:29:34.479 ‫لطفا مکان‌های تقریبی پرستارهای بخش ‫کودکان در روز حادثه رو بررسی کنید. 547 00:29:34.479 --> 00:29:35.855 ‫اطاعت. 548 00:29:40.527 --> 00:29:41.903 ‫تازه‌عروس! 549 00:29:41.903 --> 00:29:43.363 ‫یه چیزی هست که باید بهت بگم. 550 00:29:43.363 --> 00:29:44.864 ‫الان؟ 551 00:29:44.864 --> 00:29:46.408 ‫الان یه‌کم سرم شلوغه. 552 00:29:46.408 --> 00:29:49.077 ‫هیچی از اینکه ‫می‌خوام بگم مهم‌تر نیست. 553 00:29:50.245 --> 00:29:54.457 ‫بخاطر این بهت میگم چون تو منو ‫یاد جوونی‌های خودم می‌اندازی. 554 00:29:56.418 --> 00:29:58.378 ‫ما شبیه همدیگه هستیم. 555 00:29:58.378 --> 00:30:00.589 ‫خیلی شبیه همدیگه هستیم. 556 00:30:03.633 --> 00:30:05.510 ‫اگه چون فقط یه بار اینطوری ‫شده بی‌خیالش بشی... 557 00:30:05.510 --> 00:30:07.846 ‫- دون سِرا؟ ‫- عاقبتت‌ مثل من میشه. 558 00:30:09.681 --> 00:30:11.308 ‫دون سِرا! 559 00:30:11.308 --> 00:30:13.560 ‫داره کجا دنبالش میره؟ 560 00:30:20.066 --> 00:30:22.235 ‫رئیس قنادی... 561 00:30:26.406 --> 00:30:28.742 ‫- رئیس، رئیس! ‫- چی‌چی؟ 562 00:30:28.742 --> 00:30:30.452 ‫وکیل طبقه دوم؟ 563 00:30:30.452 --> 00:30:32.078 ‫فعلا سرم شلوغه! 564 00:30:35.206 --> 00:30:36.958 ‫سا ناهی! 565 00:30:41.379 --> 00:30:44.090 ‫چی‌چی؟ ‫چه‌ش شده این؟ 566 00:30:54.142 --> 00:30:56.394 ‫باید امروز بهت بگم... 567 00:30:56.394 --> 00:30:57.854 ‫خدایا! 568 00:31:04.361 --> 00:31:06.446 ‫وای، عجب خانمه عجیب‌غریبه. 569 00:31:06.446 --> 00:31:08.531 ‫آخه یه بیمار رو با خودش کِشید... 570 00:31:08.531 --> 00:31:12.786 ‫منظوم اینه، موندم با عشق من ‫داره راجع‌به چی حرف می‌زنه... 571 00:31:12.786 --> 00:31:14.454 ‫شوهرت... 572 00:31:15.413 --> 00:31:18.124 ‫یه‌کم قبل‌تر دیدم ‫پیش پرستارهاست... 573 00:31:18.124 --> 00:31:22.003 ‫خدایا، داشت برای ‫پرستارها عشوه می‌اومد. 574 00:31:22.003 --> 00:31:23.755 ‫- عشوه؟ ‫- آره. 575 00:31:23.755 --> 00:31:25.715 ‫تو احتمالا خوب نمی‌دونی، 576 00:31:25.715 --> 00:31:28.009 ‫ولی مردها با ظاهر ‫خودشون زندگی می‌کنن. 577 00:31:29.427 --> 00:31:32.889 ‫یه مدت پیش، تو بخش ‫کودکان، بابای هان بیول 578 00:31:32.889 --> 00:31:35.767 ‫خیلی دور بر پرستار شیم هست... 579 00:31:35.767 --> 00:31:38.353 ‫اوه، تو بابای هان بیول رو ‫نمی‌شناسی، مگه نه؟ 580 00:31:38.353 --> 00:31:40.980 ‫یه یاروئه که آدم خوشتیپیه. 581 00:31:40.980 --> 00:31:42.941 ‫بابای هان بیول؟ 582 00:31:43.733 --> 00:31:46.152 ‫تو بابای هان بیول رو می‌شناسی؟ 583 00:31:47.362 --> 00:31:49.280 ‫همونی که با بچه‌اش بدرفتاری می‌کرد. 584 00:31:49.280 --> 00:31:51.533 ‫اوه! پس می‌شناسیش. 585 00:31:51.533 --> 00:31:53.910 ‫منم کاملا گول خوردم. 586 00:31:53.910 --> 00:31:56.913 ‫پس اون با پرستار شیم سَروسِر داشته... 587 00:31:56.913 --> 00:31:58.790 ‫آره، منم همین رو گفتم! 588 00:31:58.790 --> 00:32:00.583 ‫کسی نمی‌تونه چشم‌های ‫منو فریب بده. 589 00:32:00.583 --> 00:32:02.252 ‫مو لا درز چشم‌هام نمیره. 590 00:32:03.086 --> 00:32:07.090 ‫پس بخاطر همین باید حسابی ‫حواست به شوهرت باشه. 591 00:32:07.090 --> 00:32:09.384 ‫اگه فقط به این امید که خودش بعداً ‫دیگه این‌کارو نمی‌کنه ولش کنی... 592 00:32:09.384 --> 00:32:12.428 ‫خدایا، مثل من از استرس ذله میشی. 593 00:32:14.764 --> 00:32:16.850 ‫- خدایا، تازه‌عروس، حالت خوبه؟ ‫- دون سِرا! 594 00:32:16.850 --> 00:32:19.185 ‫دون سِرا، مورد اضطراری! مورد اضطراری! 595 00:32:19.185 --> 00:32:21.604 ‫صاحب قنادی اومده! 596 00:32:21.604 --> 00:32:24.482 ‫من همین الان باید برم ‫تا اون شوهرم رو گیر بیارم. 597 00:32:24.482 --> 00:32:26.109 ‫البته، باید بری. برو گیرش بیار. 598 00:32:26.109 --> 00:32:29.028 ‫گیرش بنداز! اون آشغال رو بکُش! 599 00:32:30.196 --> 00:32:32.866 ‫بیمارستان قراره امروز هم ‫پر سر و صدا بشه. 600 00:32:35.410 --> 00:32:36.744 ‫خب، تو چی می‌خوای؟ 601 00:32:36.744 --> 00:32:38.746 ‫من بخاطر این اومدم چون ‫شنیدم سِرا اینجا بستری شده. 602 00:32:38.746 --> 00:32:40.582 ‫پس باید برم. ‫چی می‌خوای بهم بگی؟ 603 00:32:40.582 --> 00:32:42.208 ‫اول... 604 00:32:42.208 --> 00:32:45.420 ‫آروم باش و به چشم‌های من نگاه کن. 605 00:32:45.420 --> 00:32:46.796 ‫آروم باش. 606 00:32:46.796 --> 00:32:48.673 ‫خدایا، آخه به‌ قیافه‌ی من ‫می‌خوره بتونم آروم بشم؟ 607 00:32:48.673 --> 00:32:50.133 ‫دقیقا چقدر مریضه؟ 608 00:32:50.133 --> 00:32:52.594 ‫اون از اونجور دخترهاست که ‫هرجور بشه سرکارش میاد 609 00:32:52.594 --> 00:32:54.762 ‫حتی اگه تب 38 درجه‌ای داشته باشه. 610 00:32:54.762 --> 00:32:56.639 ‫از اونجور دخترها نیست که ‫یهویی غیب‌ش بزنه، 611 00:32:56.639 --> 00:33:00.351 ‫ولی آخه یعنی چیکار ‫کرده که غش کرده؟ 612 00:33:00.393 --> 00:33:01.769 ‫اون غش نکرده... 613 00:33:01.769 --> 00:33:03.980 ‫تو از کجا می‌دونی غش نکرده؟ 614 00:33:03.980 --> 00:33:05.690 ‫بر حسب اتفاق، شماها... 615 00:33:05.690 --> 00:33:09.694 ‫منظورم اینه، آخه چقدر ازش کار کشیدید؟ ‫با اینکه فقط نیمه‌وقت استخدامه. 616 00:33:09.694 --> 00:33:12.822 ‫اگه سِرا رو ببینم و بگه ‫قلبش هنوزم درد می‌کنه، 617 00:33:12.822 --> 00:33:14.574 ‫دست از سر شماها برنمی‌دارم، باشه؟ 618 00:33:14.574 --> 00:33:17.201 ‫- چرا این‌قدر بدبینی می‌کنی... ‫- چیزی که دارم میگم 619 00:33:17.201 --> 00:33:19.954 ‫اینه که آخه چرا اون ‫دختر قوی باید غش کنه؟ 620 00:33:19.954 --> 00:33:24.167 ‫هی، بذار یه کلام حرف بزنم! سؤال و جواب! ‫بیا باهمدیگه گفتگو کنیم، باشه؟ 621 00:33:24.167 --> 00:33:26.336 ‫چرا فقط خودت یه بند حرف می‌زنی؟ ‫منم می‌تونم حرف بزنم! 622 00:33:26.336 --> 00:33:27.712 ‫من یه وکیلم. توی حرف‌زدن خِبره‌ام. 623 00:33:27.712 --> 00:33:32.008 ‫چرا فقط خودت یه بند حرف می‌زنی؟ 624 00:33:32.008 --> 00:33:33.426 ‫اوه، خدای من. 625 00:33:35.470 --> 00:33:38.306 ‫متأسفم که الان داد زدم، ولی 626 00:33:38.306 --> 00:33:41.517 ‫تو داری ما رو مجرمی چیزی جلوه میدی. 627 00:33:41.517 --> 00:33:45.688 ‫- و ما عملیات... ‫- عملیات؟ 628 00:33:45.688 --> 00:33:48.441 ‫شما جماعت کی هستید، هان؟ 629 00:33:48.441 --> 00:33:49.692 ‫تو اصلا وکیلی؟ 630 00:33:49.692 --> 00:33:51.361 ‫شما آشغال‌ها اصلا چیکار می‌کنید؟ 631 00:33:51.361 --> 00:33:54.614 ‫تو الان بهمون گفتی آشغال‌؟ آشغال‌؟ 632 00:33:54.614 --> 00:33:57.742 ‫حالا هرچی. سِرا کجاست؟ 633 00:34:01.788 --> 00:34:03.206 ‫اوه، خدای من! 634 00:34:09.962 --> 00:34:14.592 ‫اوه، عزیزم! با این حال مریضت کجا رفتی؟ 635 00:34:14.592 --> 00:34:15.843 ‫ناهی اینجاست. اینجاست! 636 00:34:15.843 --> 00:34:18.679 ‫ولی تو این وضعیت ‫کجا رفته بودی؟ 637 00:34:18.679 --> 00:34:20.890 ‫یانگ جین مو؟ 638 00:34:20.890 --> 00:34:21.849 ‫هی، صبر کن! 639 00:34:21.849 --> 00:34:22.934 ‫[سا ناهی یعنی وفاداری] 640 00:34:22.934 --> 00:34:24.143 ‫چرا؟ 641 00:34:24.143 --> 00:34:25.561 ‫می‌تونی جواب‌شو بدی؟ 642 00:34:25.561 --> 00:34:27.563 ‫- فعلا باید جواب‌شو بدم ‫- یانگ جین مو. 643 00:34:27.563 --> 00:34:29.357 ‫چرا جواب نمیده؟ هی! 644 00:34:29.357 --> 00:34:31.067 ‫بله، ناهی؟ 645 00:34:31.150 --> 00:34:34.654 ‫هان؟ وکیل یانگ غش کرده؟ 646 00:34:34.654 --> 00:34:36.739 ‫اورژانس؟ 647 00:34:36.739 --> 00:34:37.782 ‫اورژانس؟ 648 00:34:37.782 --> 00:34:40.159 ‫چرا بهم گفتی همچین چیز ‫خطرناکی رو بهت بخورونم؟ 649 00:34:40.159 --> 00:34:42.954 ‫خدا رو شکر که من نخوردمش، ‫وگرنه همینجا می‌افتادم! 650 00:34:42.954 --> 00:34:44.831 ‫باورنکردنیه، خدایا! 651 00:34:44.831 --> 00:34:46.916 ‫بهت گفتم حساسیت دارم. 652 00:34:46.916 --> 00:34:49.210 ‫- به شیر حساسیت دارم. ‫- به شیر حساسیت داری و زهرمار! 653 00:34:49.210 --> 00:34:52.171 ‫آخه مگه میشه یه واکنش حساسیتی ‫به شیر قیافه‌ات رو به این وضع بندازه... 654 00:34:52.171 --> 00:34:55.007 ‫مثل یه کوفته‌ی بیش از حد پر شده بشی... ‫و باعث بشه... 655 00:34:55.007 --> 00:34:57.510 ‫- کریه‌المنظر بشی؟ ‫- باعث شده دیگه. 656 00:34:57.510 --> 00:35:00.513 ‫توی قنادی بهت گفتم ‫که حساسیت دارم. 657 00:35:00.513 --> 00:35:01.764 ‫ناهی! 658 00:35:01.764 --> 00:35:03.558 ‫هی، سِرا! محض رضای خدا ‫چه اتفاقی افتاده؟ 659 00:35:03.558 --> 00:35:06.060 ‫وایسا ببینم، این کیه؟ 660 00:35:06.060 --> 00:35:08.187 ‫- تو زدی‌ش؟ ‫- نه بابا! 661 00:35:08.187 --> 00:35:10.148 ‫وکیل طبقه دومه. 662 00:35:10.148 --> 00:35:11.691 ‫وکیل یانگ؟ 663 00:35:12.567 --> 00:35:14.569 ‫وایسا، ولی چرا قیافه‌اش... 664 00:35:14.944 --> 00:35:17.780 ‫خودش همه‌شو یه ضرب خورد. 665 00:35:18.698 --> 00:35:20.408 ‫هی! تو حالت خوبه؟ 666 00:35:20.408 --> 00:35:23.369 ‫یعنی چی؟ چرا قلب‌ دردت می‌کنه؟ ‫و این لباس بیمارستان چیه؟ 667 00:35:23.369 --> 00:35:24.871 ‫مسئله این نیست... 668 00:35:26.330 --> 00:35:29.125 ‫توی بیمارستان یه چیزی هست ‫که باید بررسی‌ش کنیم. 669 00:35:29.125 --> 00:35:30.835 ‫- عملیاتیه. ‫- عملیاتی! 670 00:35:30.835 --> 00:35:33.171 ‫مگه تو جاسوسی؟ ‫که عملیات انجام بدی؟ 671 00:35:34.172 --> 00:35:37.758 ‫قلبم بخاطر تو داره از جاش درمیاد! ‫از جاش درمیاد! 672 00:35:38.885 --> 00:35:41.637 ‫بگذریم، پس هیچ مشکلی نداره، درسته؟ 673 00:35:41.637 --> 00:35:44.557 ‫خودت می‌دونی من ‫چقدر قوی‌ام. 674 00:35:44.557 --> 00:35:46.517 ‫تو عقلت پاره‌سنگ برداشته؟ 675 00:35:46.559 --> 00:35:50.354 ‫آخه چرا شیر خوردی؟ ‫نکنه هوس مرگ کردی؟ 676 00:35:50.438 --> 00:35:53.774 ‫- درد دارم... ‫- این خیلی بده. 677 00:35:54.901 --> 00:35:56.736 ‫خیلی بده. 678 00:36:01.198 --> 00:36:03.784 ‫فردا برمی‌گردم. 679 00:36:03.784 --> 00:36:05.912 ‫کجا داری میری؟ 680 00:36:05.912 --> 00:36:08.372 ‫خب، البته... 681 00:36:08.372 --> 00:36:10.499 ‫البته، تو باید در کنار همسرت بمونی! 682 00:36:10.499 --> 00:36:13.002 ‫امشب اولین شب‌ش توی بیمارستانه. 683 00:36:13.002 --> 00:36:16.422 ‫اشکال نداره. مشکلی ندارم. 684 00:36:16.422 --> 00:36:17.673 ‫خودتون شنیدید چی گفت. 685 00:36:17.673 --> 00:36:20.134 ‫با این منوال ازت طلاق می‌گیره. 686 00:36:21.010 --> 00:36:23.596 ‫رو چه حساب؟ 687 00:36:23.596 --> 00:36:26.223 ‫هیچ‌کس جرأت نداره از من طلاق بگیره. 688 00:36:27.141 --> 00:36:30.478 ‫یه مرد باید از همون اول ‫درست‌حسابی رام بشه. 689 00:36:30.478 --> 00:36:33.230 ‫منو نگاه کن. بخاطر همینه ‫من دارم اینطوری عذاب می‌کِشم. 690 00:36:33.230 --> 00:36:36.609 ‫اوه، من در موقعیتی ‫نیستم که این‌کارو بکنم. 691 00:36:36.609 --> 00:36:40.154 ‫خدای من، خدای من. همین که مریض ‫هستی به اندازه‌ی کافی غم‌انگیزه. ازش نترس! 692 00:36:40.154 --> 00:36:42.198 ‫مگه مریض‌شدن گناهه؟ 693 00:36:42.198 --> 00:36:47.244 ‫گناهکار اون آشغال‌هایی هستن که چون ‫زن‌هاشون مریضن ازشون غفلت می‌کنن! 694 00:36:47.244 --> 00:36:49.872 ‫غفلت... 695 00:36:49.872 --> 00:36:51.832 ‫کاری نیست که من انجام بدم. 696 00:36:51.832 --> 00:36:54.251 ‫آره، شب خوش! آره. 697 00:36:54.251 --> 00:36:56.295 ‫بیاید بخوابیم. 698 00:36:59.674 --> 00:37:01.759 ‫واقعا می‌خوای اینجا بخوابی؟ 699 00:37:01.759 --> 00:37:03.803 ‫پس باید چیکار کنم؟ 700 00:37:03.803 --> 00:37:06.472 ‫اگه برم، بیچارم می‌کنن. 701 00:37:08.933 --> 00:37:10.768 ‫می‌خوایم پیش همدیگه باشیم؟ 702 00:37:10.768 --> 00:37:12.603 ‫آره، همینطوره. 703 00:37:12.603 --> 00:37:14.146 ‫برو پایین بخواب. 704 00:37:15.147 --> 00:37:17.858 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- ولی من بیمارم! 705 00:37:17.858 --> 00:37:20.152 ‫ولمون کن بابا! 706 00:37:20.152 --> 00:37:22.113 ‫هی، فکر کردی من می‌تونم ‫همچین جایی بخوابم؟ 707 00:37:22.113 --> 00:37:24.198 ‫برو پایین بخواب. بجنب! 708 00:37:24.198 --> 00:37:25.825 ‫من بیمارم! 709 00:37:25.825 --> 00:37:28.244 ‫داری دیوانه‌ام می‌کنی. 710 00:37:29.036 --> 00:37:30.246 ‫[یونکانگ] 711 00:37:30.246 --> 00:37:32.998 ‫چی بود که رئیس یون اشاره کرد... 712 00:37:32.998 --> 00:37:34.542 ‫پرونده‌ی پلتفرم متاورس. 713 00:37:34.542 --> 00:37:39.588 ‫آره، من برنامه‌ی کلی و میزان پیشرفت ‫تا زمانی راه‌اندازی پلتفرم رو گزارش کردم. 714 00:37:39.588 --> 00:37:41.757 ‫داری کاری که رئیس یون ‫میگه رو انجام میدی؟ 715 00:37:41.757 --> 00:37:45.010 ‫مدیر کیم، داری با اونا ‫دست به یکی می‌کنی؟ 716 00:37:45.886 --> 00:37:48.722 ‫- خب، من... ‫- هی، هی. 717 00:37:48.722 --> 00:37:50.641 ‫چرا بحث کسی که هواشو ‫داری رو پیش می‌کشی؟ 718 00:37:50.641 --> 00:37:52.476 ‫بخوام روراست باشم، 719 00:37:52.476 --> 00:37:54.728 ‫اون جایگاه از اول مال تو بود! 720 00:37:54.728 --> 00:37:57.273 ‫من به‌خوبی از جایگاهم مطلعم. 721 00:37:57.273 --> 00:38:00.151 ‫اگه می‌خوای از جایگاهی ‫که داری دفاع کنی 722 00:38:00.151 --> 00:38:02.945 ‫تو اونی هستی که باید این ‫پلتفرم رو به موفقیت برسونه. 723 00:38:06.157 --> 00:38:09.368 ‫احتمالا این‌دفعه به تو و یون سان وو 724 00:38:09.368 --> 00:38:12.496 ‫نشون میدم، پس نگران‌ش نباشید. 725 00:38:21.797 --> 00:38:24.383 ‫ای خدا. 726 00:38:25.342 --> 00:38:26.969 ‫دستیار کیم، 727 00:38:27.970 --> 00:38:30.222 ‫مدیر ارشد کانگ ‫این روزها چیکار می‌کنه؟ 728 00:38:30.222 --> 00:38:32.266 ‫چرا دلقک‌هاش اومدن بیرون؟ 729 00:38:36.145 --> 00:38:39.023 ‫اخیراً توی کافه یه حادثه‌ی ‫کوچیکی پیش اومده بود، 730 00:38:39.023 --> 00:38:42.109 ‫ولی بعد از اینکه رئیس یون سان وو ‫پیداش شد فیصله پیدا کرد. 731 00:38:42.109 --> 00:38:45.029 ‫ولی سان وو به اونجور جاها ‫رفت‌وآمد نداره. 732 00:38:45.029 --> 00:38:46.280 ‫چرا اونجا بود؟ 733 00:38:46.280 --> 00:38:49.158 ‫نتونستم اینو متوجه بشم. 734 00:38:51.869 --> 00:38:55.206 ‫تازه‌عروس، وقت صبحونه ست. 735 00:38:55.206 --> 00:38:58.417 ‫- اوه، خدای من... ‫- اوه، خدای من! 736 00:38:58.417 --> 00:39:00.628 ‫- خدایا... ‫- خدای من... 737 00:39:00.628 --> 00:39:03.547 ‫- این چه وضعشه؟ ‫- روی زمین خوابیده. 738 00:39:03.547 --> 00:39:05.591 ‫خدای من! 739 00:39:05.591 --> 00:39:08.260 ‫خوب خوابیدید؟ 740 00:39:08.260 --> 00:39:11.221 ‫حتما حسابی خوب خوابیدی، هان؟ 741 00:39:11.221 --> 00:39:12.890 ‫نه بابا... 742 00:39:12.890 --> 00:39:16.435 ‫وقتی پای جای خواب وسط باشه ‫من خیلی سختگیرم. 743 00:39:16.435 --> 00:39:19.605 ‫بخاطر همین گذاشتی تازه‌عروس ‫مریض‌ت روی برانکارد بخوابه؟ 744 00:39:22.358 --> 00:39:25.945 ‫اوه، آره... همچین اتفاقی... نیفتاده. 745 00:39:25.945 --> 00:39:27.529 ‫دون سِرا... 746 00:39:29.782 --> 00:39:34.161 ‫منظورم اینه، عزیزم؟ 747 00:39:34.161 --> 00:39:36.205 ‫وقتشه بیدار بشی. 748 00:39:37.998 --> 00:39:41.335 ‫داری چیکار می‌کنی؟ ‫همین الان بذار روی تخت‌ش بخوابه! 749 00:39:41.335 --> 00:39:43.671 ‫اوه، بـ. بـ. باشه. 750 00:39:43.671 --> 00:39:46.173 ‫عـ. عزیزم! بیا. 751 00:39:46.173 --> 00:39:49.134 ‫بذار جابجات کنم. 752 00:39:49.134 --> 00:39:51.720 ‫بیا، بشین. 753 00:39:57.810 --> 00:40:00.020 ‫بیا، غذاش. 754 00:40:02.147 --> 00:40:03.899 ‫ممنون. 755 00:40:09.405 --> 00:40:13.158 ‫حتما یه آدم سالم هم ‫سختشه روی اون برانکارد بخوابه! 756 00:40:13.158 --> 00:40:15.536 ‫ولی تو گذاشتی یه آدم مریض ‫تمام شب اونجا بخوابه! 757 00:40:16.412 --> 00:40:17.913 ‫ای خدا. 758 00:40:17.913 --> 00:40:20.582 ‫تازه‌عروس، حالت خوبه؟ 759 00:40:20.582 --> 00:40:22.876 ‫آره، خب... 760 00:40:24.837 --> 00:40:27.423 ‫فکر کنم دستم گرفته... 761 00:40:27.423 --> 00:40:31.427 ‫خدایا، بخاطر اینه که ‫تمام شب روی برانکارد خوابیدم؟ 762 00:40:31.427 --> 00:40:33.095 ‫این... 763 00:40:34.179 --> 00:40:37.015 ‫فکر نکنم بتونم غذا بخورم. 764 00:40:37.015 --> 00:40:38.142 ‫عزیزم، 765 00:40:38.142 --> 00:40:40.227 ‫- هان؟ ‫- نمی‌تونم بخورم. 766 00:40:40.227 --> 00:40:42.980 ‫اوه، از پسش برمیای، عزیزم. 767 00:40:42.980 --> 00:40:44.523 ‫- یه امتحانی بکن. ‫- داری چیکار می‌کنی؟ 768 00:40:44.523 --> 00:40:47.151 ‫همسرت دیشب بخاطر تو ‫قید تختخواب‌ش رو زده. 769 00:40:47.151 --> 00:40:48.986 ‫البته که تو باید بهش غذا بدی! 770 00:40:48.986 --> 00:40:51.488 ‫اوه، آره... 771 00:40:51.488 --> 00:40:54.992 ‫باشه، درسته. البته. ‫من باید بهش غذا بدم. 772 00:40:54.992 --> 00:40:58.287 ‫خیلی‌خب، عزیزم. ‫بیا غذا بخوریم. 773 00:41:02.499 --> 00:41:05.752 ‫بگیر. چقدر دختر خوبی هستی. 774 00:41:08.172 --> 00:41:09.840 ‫گوشت. 775 00:41:12.593 --> 00:41:15.095 ‫گوشت‌ طعم‌دار؟ گوشت‌ طعم‌دار... 776 00:41:15.095 --> 00:41:17.681 ‫بفرما، گوشت‌ طعم‌دار. 777 00:41:19.475 --> 00:41:21.393 ‫عزیزم، تخم‌مرغ. 778 00:41:21.393 --> 00:41:22.853 ‫تخم‌مرغ. 779 00:41:22.853 --> 00:41:25.981 ‫بفرما. چقدر غذاهای ‫مختلفی می‌خوای، عزیزم. 780 00:41:26.940 --> 00:41:30.152 ‫خیلی خوب می‌خوری، عزیزم. ‫فوری مرخص میشی. 781 00:41:30.152 --> 00:41:33.280 ‫غذای امروز بیمارستان ‫خیلی خوشمزه ست. 782 00:41:33.280 --> 00:41:35.449 ‫باید همه‌ی غذای ‫اینجا رو تموم کنم. 783 00:41:35.449 --> 00:41:37.993 ‫اینطوری می‌تونم ‫دوباره جون بگیرم. 784 00:41:37.993 --> 00:41:40.245 ‫درسته. باید دوباره جون بگیری. 785 00:41:40.245 --> 00:41:42.748 ‫حتما، بذار... 786 00:41:42.748 --> 00:41:45.042 ‫بفرما، عزیزم. 787 00:41:45.042 --> 00:41:46.960 ‫بگو «آه.» 788 00:41:48.712 --> 00:41:50.172 ‫اینم از این، عزیزم! 789 00:41:50.172 --> 00:41:51.757 ‫حتما تشنه‌ته. 790 00:41:51.757 --> 00:41:54.009 ‫بذار یه‌کم سوپ بهت بدم. 791 00:41:54.009 --> 00:41:55.886 ‫وای، سوپ خوشمزه‌ای ‫به‌نظر میاد، مگه نه؟ 792 00:41:55.886 --> 00:41:58.847 ‫- بگو: «آه.» نه، نه، نه. ‫- آروم. 793 00:41:58.847 --> 00:41:59.890 ‫بخور. 794 00:41:59.890 --> 00:42:01.683 ‫[اتاق مشاوره 2] 795 00:42:06.855 --> 00:42:09.524 ‫- این نسخه‌تونه. ‫- خیلی‌خب. 796 00:42:11.443 --> 00:42:14.238 ‫ولی واقعا واجبه از این استفاده کنم؟ 797 00:42:14.238 --> 00:42:16.490 ‫فکر کنم از روی لباسم معلوم میشه ‫و گند می‌زنه به تیپم. 798 00:42:16.490 --> 00:42:20.953 ‫جناب ،بیمار طبق عکس اشعه‌ی ایکس ‫استخوان‌هاش هیچی آسیب واضحی ندیدن، 799 00:42:20.953 --> 00:42:23.247 ‫ولی باید مراعات سن شما رو بکنیم، 800 00:42:23.247 --> 00:42:26.959 ‫و اگه بیفتید و یا جایی‌تون رگ‌به‌رگ ‫بشه این‌دفعه خیلی بد میشه. 801 00:42:26.959 --> 00:42:30.212 ‫باید کمربند طبی رو ‫ببندید و مراقب باشید. 802 00:42:30.212 --> 00:42:32.464 ‫خب، آره، مراقبت می‌کنم، 803 00:42:32.464 --> 00:42:35.968 ‫ولی اون مرد خیلی غیرقابل‌پیش‌بینیه... 804 00:42:40.681 --> 00:42:44.017 ‫صبر کنید، ببخشید. ‫بر حسب اتفاق، 805 00:42:44.017 --> 00:42:45.936 ‫از علائم این بیماریم توهم نیست؟ 806 00:42:45.936 --> 00:42:48.939 ‫- بیماری درد عضله؟ ‫- آره، درد عضله. 807 00:42:48.939 --> 00:42:51.400 ‫همچین چیزی وجود نداره. 808 00:42:51.400 --> 00:42:53.193 ‫خیلی‌خب. 809 00:42:53.193 --> 00:42:55.362 ‫- مواقب باشید. ‫- باشه. 810 00:42:59.199 --> 00:43:02.119 ‫ایول! حتی به سِرا غذا هم خوروندی؟ 811 00:43:02.119 --> 00:43:05.288 ‫اوه، چقدر قشنگ. 812 00:43:05.288 --> 00:43:07.791 ‫همه‌ش صدقه‌سر توئه! 813 00:43:13.588 --> 00:43:15.090 ‫رئیس؟ 814 00:43:15.882 --> 00:43:17.884 ‫- مدیر هونگ اینجاست. ‫- چی؟ 815 00:43:21.888 --> 00:43:24.558 ‫بله، الو؟ بله... ‫(به ژاپنی) 816 00:43:24.558 --> 00:43:25.851 ‫ببخشید... 817 00:43:25.851 --> 00:43:28.019 ‫ببخشید؟ ‫(به ژاپنی) 818 00:43:28.019 --> 00:43:29.813 ‫ببخشید؟ ‫(به ژاپنی) 819 00:43:29.813 --> 00:43:31.815 ‫ببخشید؟ ‫(به ژاپنی) 820 00:43:35.110 --> 00:43:38.029 ‫شنیدم که یکی از داوطلب‌های قبلی 821 00:43:38.029 --> 00:43:41.408 ‫خیلی با هان بیول مهربون بوده. 822 00:43:41.408 --> 00:43:44.119 ‫اوه می یونگ؟ 823 00:43:44.161 --> 00:43:47.956 ‫درسته. هان بیول ازش خوشش می‌اومد. 824 00:43:47.998 --> 00:43:52.294 ‫هیچ‌کدوم از کارکنان پزشکی با اوه می یونگ ‫به‌طور بخصوصی صمیمی نبودن؟ 825 00:43:52.294 --> 00:43:54.629 ‫مطمئن نیستم. 826 00:43:54.629 --> 00:43:57.007 ‫ولی چرا درباره‌ی اوه می یونگ ‫پرس‌وجو می‌کنی؟ 827 00:43:57.007 --> 00:44:00.010 ‫خواهر بزرگ‌ترم توی ‫مرکز داوطلبان باهاش آشنا شد، 828 00:44:00.010 --> 00:44:04.139 ‫ولی میگه این روزها نمی‌تونه ‫باهاش تماس بگیره. 829 00:44:04.139 --> 00:44:07.559 ‫اگه از پرستار شیم دا جونگ ‫بپرسی بهتر می‌دونه. 830 00:44:07.559 --> 00:44:10.520 ‫چند بار جاهای مختلف دیدم ‫دارن باهمدیگه حرف می‌زنن. 831 00:44:12.355 --> 00:44:14.399 ‫اومد. 832 00:44:14.399 --> 00:44:16.109 ‫دون سِرا؟ 833 00:44:16.109 --> 00:44:17.444 ‫بله. 834 00:44:18.361 --> 00:44:20.447 ‫برای فرم رضایت به ‫امضای سرپرست‌ت نیاز داریم، 835 00:44:20.447 --> 00:44:23.074 ‫پس لطفا شوهرت اومد ‫بهش بگو بهم یه سر بزنه. 836 00:44:23.074 --> 00:44:24.576 ‫باشه. 837 00:44:35.587 --> 00:44:40.175 ‫رئیس، به خودکار پرستار شیم دا جونگ ‫یه جاکلیدی درخت‌شکل وصله. 838 00:44:40.217 --> 00:44:43.303 ‫ببخشید! رئیس! 839 00:44:44.596 --> 00:44:46.181 ‫رئیس! 840 00:44:46.181 --> 00:44:48.808 ‫رئیس! 841 00:44:50.477 --> 00:44:53.188 ‫ببخشید، رئیس.. آخ، آخ، آخ. 842 00:44:54.981 --> 00:44:57.442 ‫ببخشید، خواهشا جواب بده... 843 00:44:57.442 --> 00:44:59.277 ‫رئیس! 844 00:45:01.196 --> 00:45:03.281 ‫عزیزم! 845 00:45:11.831 --> 00:45:14.209 ‫- دیوانه شدی؟ ‫- ساکت باش. 846 00:45:15.669 --> 00:45:17.504 ‫به صورت طبیعی برگرد. 847 00:45:17.504 --> 00:45:19.589 ‫هیچی نگو. 848 00:45:19.589 --> 00:45:21.633 ‫پشت‌سرت رو نگاه نکن. 849 00:45:24.636 --> 00:45:26.304 ‫این عجیبه. 850 00:45:26.304 --> 00:45:28.473 ‫مطمئنم خود رئیس بود. 851 00:45:30.058 --> 00:45:31.434 ‫هان؟ 852 00:45:35.480 --> 00:45:38.316 ‫الو؟ بله، خودم هستم. 853 00:45:38.316 --> 00:45:39.859 ‫رئیس گفت؟ 854 00:45:39.859 --> 00:45:41.987 ‫باشه، الان راه می‌افتم. 855 00:45:41.987 --> 00:45:43.697 ‫لعنتی. 856 00:45:44.531 --> 00:45:46.324 ‫این عجیبه. 857 00:45:46.324 --> 00:45:48.243 ‫دردش بیشتر شد... 858 00:45:57.419 --> 00:46:00.046 ‫چرا ولم نمی‌کنی؟ 859 00:46:08.304 --> 00:46:12.892 ‫چرا قیافه‌ات ناراحته؟ 860 00:46:12.892 --> 00:46:14.519 ‫قیافه‌ام ناراحت نیست. 861 00:46:14.519 --> 00:46:16.646 ‫قیافه‌ام عصبانیه. 862 00:46:16.646 --> 00:46:18.815 ‫دقیقا! 863 00:46:18.815 --> 00:46:22.193 ‫آخه ادا درآوردن‌های من که ‫معنی خاصی نداشت یا... 864 00:46:22.193 --> 00:46:24.487 ‫ای خدا، اینطوری سوءبرداشت نکن. 865 00:46:24.487 --> 00:46:27.490 ‫از الان به‌بعد ازت می‌خوام ‫دیگه اینطوری ادا درنیاری. 866 00:46:27.490 --> 00:46:29.534 ‫- این لطف رو ازت می‌خوام. ‫- ادا؟ 867 00:46:29.534 --> 00:46:33.079 ‫کی بود که می‌گفت «عزیزم» ‫و حال بهم‌زن ادا درمیارد؟ 868 00:46:33.079 --> 00:46:35.790 ‫آخه من کِی گفتم: «عزیزم»... 869 00:46:35.790 --> 00:46:37.459 ‫و منظورت چیه حال بهم‌زن؟ 870 00:46:37.459 --> 00:46:41.087 ‫اگه بخاطر بازیگری حرفه‌ای من نبود، ‫تا الان همه مچ‌ت رو گرفته بودن! 871 00:46:41.087 --> 00:46:45.258 ‫منم اگه بخاطر مدیر هونگ نبود، ‫عمراً بغلت می‌کردم... 872 00:46:46.551 --> 00:46:48.053 ‫الان منو هل داد؟ 873 00:46:48.053 --> 00:46:49.679 ‫آهای! 874 00:47:00.648 --> 00:47:01.983 ‫باشه، باشه. 875 00:47:01.983 --> 00:47:05.820 ‫در طی سه تا شیفت روز حادثه، ‫از جمله کارکنان شیفت عصر و شب، 876 00:47:05.820 --> 00:47:08.823 ‫کلا سه تا پرستار بخش کودک ‫بخشی از شیفت روز بودن. 877 00:47:08.865 --> 00:47:10.742 ‫عذرهای اون دوتا تأیید شدن، 878 00:47:10.742 --> 00:47:13.286 ‫و اونی که مونده پرستار شیم دا جونگه. 879 00:47:13.328 --> 00:47:16.080 ‫پرستارِ هان بیول، ‫پرستار شیم دا جونگ بود. 880 00:47:16.080 --> 00:47:18.333 ‫همینطور بالاترین احتمال رو داره ‫که با جانگ مین ‌سو در تماس بوده باشه. 881 00:47:18.333 --> 00:47:20.877 ‫اون خانمی تخت بغلی‌م گفت 882 00:47:20.877 --> 00:47:22.921 ‫جانگ مین ‌سو و پرستار شیم ‫دوستی نزدیکی داشتن. 883 00:47:22.921 --> 00:47:26.508 ‫اون داوطلبه هم بهت گفت درباره‌ی اوه می یونگ ‫از پرستار شیم پرس‌وجو کنی، درسته؟ 884 00:47:26.508 --> 00:47:27.383 ‫درسته. 885 00:47:27.383 --> 00:47:31.262 ‫این یعنی خدمتکار داخل بیمارستان... 886 00:47:32.180 --> 00:47:34.766 ‫- پرستار شیم بوده. ‫- زدی تو خال. 887 00:47:50.448 --> 00:47:53.743 ‫جین مین از اتاق 507، ‫لطفا تند تند تب‌ش چک بشه. 888 00:47:53.743 --> 00:47:55.203 ‫باشه. 889 00:48:01.209 --> 00:48:03.044 ‫- پرستار. ‫- بله. 890 00:48:03.044 --> 00:48:06.381 ‫بر حسب اتفاق، تو ‫روز هشتم ژوئن کار نمی‌کردی؟ 891 00:48:06.381 --> 00:48:08.800 ‫چطور مگه؟ 892 00:48:08.800 --> 00:48:12.345 ‫چون فکر می‌کنم اون روز ‫یکی از شما رو بیرون دیدم. 893 00:48:12.345 --> 00:48:14.305 ‫اوه، واقعا؟ 894 00:48:14.305 --> 00:48:16.724 ‫- موندم کی بوده. ‫- بخوام دقیق‌تر بگم، 895 00:48:16.724 --> 00:48:21.521 ‫یه نفر بوده که نه بخشی از ‫شیفت عصر بوده نه شیفت شب. 896 00:48:21.521 --> 00:48:24.774 ‫مطمئن نیستم... 897 00:48:24.774 --> 00:48:27.193 ‫حالا که راجع‌بهش فکر می‌کنم، 898 00:48:27.193 --> 00:48:30.280 ‫معمولا گزارش‌های شیفت‌ها رو ‫سرپرستار آماده می‌کنه، 899 00:48:30.280 --> 00:48:32.782 ‫ولی اون روز ‫پرستار سونگ این‌کارو کرد. 900 00:48:32.782 --> 00:48:34.284 ‫چرا؟ 901 00:48:34.284 --> 00:48:37.954 ‫اون روز می‌گفت کار داره و زود رفت. 902 00:48:37.954 --> 00:48:40.832 ‫سرپرستار زود رفت... 903 00:48:47.714 --> 00:48:50.133 ‫و آخرین کلاس‌ش 9 شب بود. 904 00:48:50.133 --> 00:48:53.845 ‫اینکه روز حادثه رفته باشه خونه‌ی اوهارا 905 00:48:53.845 --> 00:48:54.929 ‫کاملا غیرممکنه. 906 00:48:54.929 --> 00:48:57.140 ‫حالا باید چیکار کنیم، سان وو؟ 907 00:48:57.140 --> 00:48:59.309 ‫عذر موجهی داره. 908 00:49:02.812 --> 00:49:06.232 ‫اون مال پرستار شیم نیست؟ 909 00:49:07.483 --> 00:49:09.944 ‫اوه، این. 910 00:49:09.944 --> 00:49:12.989 ‫یه مدت پیش هان بیول ‫اینو به سرپرستار هدیه داد، 911 00:49:12.989 --> 00:49:15.074 ‫و اینو وصل کرد به خودکارش. 912 00:49:15.074 --> 00:49:18.202 ‫من وقتی عجله دارم معمولا ‫از هرچی دور و برم باشه استفاده می‌کنم... 913 00:49:19.203 --> 00:49:21.164 ‫ولی چطور مگه؟ 914 00:49:21.998 --> 00:49:24.709 ‫مال سرپرستاره؟ 915 00:49:24.709 --> 00:49:27.211 ‫درباره‌ی سرپرستار تحقیق کن. 916 00:49:27.211 --> 00:49:28.755 ‫خیلی‌خب! 917 00:49:30.798 --> 00:49:33.217 ‫شیفت شب ساعت 10:00 شب تموم میشه، 918 00:49:33.217 --> 00:49:36.304 ‫ولی پارک یون جئونگ دو ساعت ‫زودتر ساعت 8:00 شب رفت. 919 00:49:36.304 --> 00:49:40.933 ‫پس چیزی که سرپرستار قبل‌تر ‫به رئیس گفت دروغ بود. 920 00:49:40.933 --> 00:49:43.519 ‫شما روز ‫هشتم ژوئن اینجا کار نمی‌کردید؟ 921 00:49:43.519 --> 00:49:46.147 ‫آره، اون یه روز یه ‫شیفت شب داشتم. 922 00:49:47.482 --> 00:49:49.734 ‫عذر سرپرستار رد شد. 923 00:49:50.610 --> 00:49:52.028 ‫پس... 924 00:49:52.028 --> 00:49:55.073 ‫خدمتکار جانگ مین ‌سو... 925 00:50:05.875 --> 00:50:10.963 ‫[اتاق تعویض لباس (بانوان)] 926 00:50:11.005 --> 00:50:13.216 ‫[اتاق تعویض لباس (بانوان)] 927 00:50:22.975 --> 00:50:24.393 ‫[15 جی 8595] 928 00:50:44.872 --> 00:50:46.415 ‫اون یارو، اونجا. 929 00:50:49.168 --> 00:50:52.129 ‫هی، سان وو. چمدونی که سِرا اشاره کرد 930 00:50:52.129 --> 00:50:54.882 ‫توی صندوق عقب ماشین سرپرستاره. 931 00:50:54.882 --> 00:50:56.175 ‫[بخش کودکان] 932 00:51:00.888 --> 00:51:04.016 ‫اعدادی که سرپرستار ‫فشار میده رو خوب نگاه کن. 933 00:51:04.016 --> 00:51:08.813 ‫درحال خوب نگاه کردن به اعدادی ‫که سرپرستار فشار میده. 934 00:51:08.813 --> 00:51:11.899 ‫[0-1-0-0-5-5-2] 935 00:51:40.678 --> 00:51:42.263 ‫[بخش کودکان] 936 00:51:44.098 --> 00:51:45.808 ‫پارک یون جئونگ؟ 937 00:51:57.653 --> 00:51:58.946 ‫اونجا! 938 00:52:22.845 --> 00:52:25.389 ‫اونجا! ‫از اون‌طرف رفت! 939 00:52:26.849 --> 00:52:28.142 ‫متأسفم! 940 00:52:29.894 --> 00:52:31.270 ‫متأسفم! 941 00:52:33.022 --> 00:52:34.315 ‫لعنتی! 942 00:52:34.315 --> 00:52:36.025 ‫از این سمت! از این سمت! 943 00:52:36.025 --> 00:52:38.277 ‫عذر می خوام 944 00:52:41.322 --> 00:52:43.866 ‫[نتایج جستجوهای اخیر] 945 00:52:43.866 --> 00:52:46.619 ‫آره، یکیش خونه اشه، 946 00:52:46.619 --> 00:52:49.372 ‫- و یکیش یه جایی نزدیک یه... ‫- ما حالا داریم پارک یون جئونگ رو تعقیب می کنیم! 947 00:52:49.372 --> 00:52:51.374 ‫دوربین های مداربسته بیمارستان رو نگاه کن. 948 00:52:51.374 --> 00:52:53.417 ‫خیلی خب، روش کار می کنم. 949 00:53:10.184 --> 00:53:11.435 ‫دوربین های مداربسته‌ چی شد؟ 950 00:53:11.477 --> 00:53:14.855 ‫نمی دونم به خاطر اینه که لباس هاش رو عوض کرده ‫یا اینکه می دونه دوربین های مداربسته‌ کجاست 951 00:53:14.855 --> 00:53:16.982 ‫اما از اینجا اصلا نمی بینمش. 952 00:53:16.982 --> 00:53:20.402 ‫شاید رفته باشه سمت ماشینش، پس ‫چشمت بهش باشه. تو از اون سمت برو. 953 00:53:45.302 --> 00:53:46.804 ‫پیداش کردم. 954 00:53:47.805 --> 00:53:49.807 ‫فعلا تعقیبش می کنم. 955 00:53:49.807 --> 00:53:52.059 ‫چشم ازش برندار! 956 00:53:59.358 --> 00:54:02.194 ‫اتاق تجهیزات طبقه چهارم. بجنب! 957 00:54:30.598 --> 00:54:35.436 ‫[اتاق تجهیزات] 958 00:55:23.984 --> 00:55:26.236 ‫[اتاق تجهیزات] 959 00:55:29.948 --> 00:55:31.617 ‫دون سِرا! 960 00:55:34.745 --> 00:55:36.080 ‫پارک یون جئونگ. 961 00:55:36.163 --> 00:55:38.332 ‫دست از سرمون بردار! 962 00:55:38.332 --> 00:55:39.917 ‫دیگه کافیه. 963 00:55:39.917 --> 00:55:42.419 ‫فقط دست از سرمون بردار! 964 00:56:02.147 --> 00:56:05.109 ‫خدایا، داری چیکار می کنی؟ 965 00:56:05.109 --> 00:56:07.027 ‫یون سان وو! 966 00:56:07.027 --> 00:56:09.405 ‫سِرا! 967 00:56:09.405 --> 00:56:11.198 ‫خدایا... 968 00:56:25.671 --> 00:56:28.006 ‫دارم روانی می شم! 969 00:56:31.051 --> 00:56:32.761 ‫قربان، گوشی جانگ مین ‌سو روشن شده. 970 00:56:32.761 --> 00:56:34.221 ‫چی؟ کجا؟ 971 00:56:34.221 --> 00:56:36.014 ‫اطراف نامیانگجو. 972 00:56:44.648 --> 00:56:46.984 ‫رئیس یون. رئیس یون! 973 00:56:47.025 --> 00:56:49.903 ‫بیدار شو. رئیس یون! 974 00:56:49.903 --> 00:56:53.157 ‫من تنفسم چیزیش نیست، 975 00:56:53.157 --> 00:56:56.034 ‫پس اگه این چیزیه که داری سعی ‫می کنی بررسی‌ کنی، می تونی ولم کنی. 976 00:56:56.034 --> 00:56:59.246 ‫اگه می خوای می‌تونی سعیت رو بکنی. 977 00:57:00.873 --> 00:57:02.040 ‫چی‌چی؟ 978 00:57:02.040 --> 00:57:04.418 ‫چند وقته تو این وضعیت هستیم؟ 979 00:57:04.418 --> 00:57:05.711 ‫مطمئن نیستم. 980 00:57:05.711 --> 00:57:09.423 ‫من هم وقتی چشمم رو باز کردم ‫این طوری بهم چسبیده بودیم. 981 00:57:13.302 --> 00:57:16.430 ‫- آخ، درد می کنه! ‫- آخ، آروم، آروم، آروم! 982 00:57:18.682 --> 00:57:20.517 ‫خدایا، داری چیکار می کنی؟ 983 00:57:21.935 --> 00:57:24.187 ‫آخه داری چیکار می کنی؟ بیشتر گره خوردیم! 984 00:57:24.187 --> 00:57:25.731 ‫با شماره3 جفتمون داد بزنیم؟ 985 00:57:25.731 --> 00:57:27.691 ‫نه، این نه! 986 00:57:27.691 --> 00:57:29.401 ‫این لوله سرم... 987 00:57:29.401 --> 00:57:30.527 ‫می‌خوای سعی کنی... 988 00:57:31.361 --> 00:57:33.196 ‫با دهنت بازش کنی؟ 989 00:57:33.196 --> 00:57:35.908 ‫مـ... من؟ 990 00:57:35.908 --> 00:57:37.618 ‫می خوای من این کار رو بکنم؟ 991 00:57:38.535 --> 00:57:41.413 ‫صبر کن، «این کار رو بکنی؟» 992 00:57:41.413 --> 00:57:42.998 ‫این یه کار ضروریه. 993 00:57:43.749 --> 00:57:45.959 ‫عجب یه مراعات حال عمیق... 994 00:57:45.959 --> 00:57:48.337 ‫چقدر باورنکردنی! 995 00:57:48.337 --> 00:57:51.548 ‫دیگه تشکر کردن بسه. 996 00:57:51.548 --> 00:57:53.050 ‫شروع کن. 997 00:57:55.052 --> 00:57:58.597 ‫به چی زل زدی؟ 998 00:57:58.597 --> 00:58:00.223 ‫نمی خوای بازمون کنی؟ 999 00:58:00.223 --> 00:58:02.601 ‫بذار فعلا... فقط خیره بشم. 1000 00:58:02.601 --> 00:58:04.478 ‫وکیل یانگ! 1001 00:58:04.478 --> 00:58:06.355 ‫الکی نگران شدم. 1002 00:58:06.355 --> 00:58:07.814 ‫بعداً بر می گردم. 1003 00:58:07.814 --> 00:58:09.942 ‫وکیل یانگ! 1004 00:58:09.942 --> 00:58:11.568 ‫عجب... 1005 00:58:52.275 --> 00:58:55.153 ‫داریم می ریم به آدرسی که توی ‫ماشین پارک یون جئونگ پیدا کردی؟ 1006 00:58:55.153 --> 00:58:56.446 ‫پس شماره پلاک چی؟ 1007 00:58:56.446 --> 00:58:58.657 ‫15 جی 859 1008 00:58:59.950 --> 00:59:04.705 ‫اوهارا. پارک یون جئونگ. جانگ مین ‌سو. 1009 00:59:04.705 --> 00:59:06.998 ‫فکر می کنید این 3تا چه طوری به همدیگه مرتبط هستن؟ 1010 00:59:06.998 --> 00:59:10.919 ‫جانگ مین ‌سو و پارک یون جئونگ ‫برنامه ریزی کردن و اوهارا رو کشتن. 1011 00:59:10.919 --> 00:59:12.212 ‫اینطوری درست به نظر میاد. 1012 00:59:12.212 --> 00:59:16.258 ‫اوهارا همین چند وقت پیش کل داراییش رو نقد کرد. 1013 00:59:16.258 --> 00:59:17.843 ‫حتما پولش رو هدف قرار داده بودن. 1014 00:59:17.843 --> 00:59:20.887 ‫پس اون 2تا اوهارا رو کشتن... 1015 00:59:20.887 --> 00:59:24.808 ‫این پرونده هیچ ربطی به پول نداره. 1016 00:59:24.808 --> 00:59:28.145 ‫- چی؟ ‫- پس چرا اون 2تا باید اوهارا رو کشته باشن؟ 1017 00:59:28.145 --> 00:59:30.355 ‫کی گفته اوهارا رو کسی کشته؟ 1018 00:59:32.566 --> 00:59:34.693 ‫اوهارا نمرده. 1019 00:59:38.238 --> 00:59:40.073 ‫الو؟ 1020 00:59:40.073 --> 00:59:41.741 ‫یون جئونگ؟ 1021 00:59:44.119 --> 00:59:46.496 ‫اوهارا نمرده؟ 1022 00:59:46.496 --> 00:59:47.747 ‫داری چی می گی؟ 1023 00:59:47.747 --> 00:59:50.041 ‫پس کسی که این همه مدت دنبالش می گشتیم 1024 00:59:50.041 --> 00:59:53.712 ‫- قاتل نیست... ‫- من هیچ وقت نگفتم داریم دنبال یه قاتل می گردیم. 1025 00:59:53.712 --> 00:59:55.422 ‫علاقه ای هم بهش ندارم. 1026 01:00:01.928 --> 01:00:03.805 ‫هی، نکنه خل شدی؟ 1027 01:00:27.746 --> 01:00:29.414 ‫بالآخره همدیگه رو ملاقات کردیم. 1028 01:00:30.290 --> 01:00:32.500 ‫اوهارا. 1029 01:00:32.500 --> 01:00:37.756 ‫[پس از تیتراژ ادامه دارد...] 1030 01:00:52.854 --> 01:00:55.106 ‫بگو اون گردنبند رو از کی گرفتی. 1031 01:00:55.106 --> 01:00:56.816 ‫اگه قرار بود همچین چیزی ‫باشه، نباید باهاتون می اومدم. 1032 01:00:56.816 --> 01:00:59.110 ‫من هم نگفتم بیا. حتی الان هم مزاحم هستی. 1033 01:00:59.110 --> 01:01:00.236 ‫ساکت باش و دخالت نکن! 1034 01:01:00.236 --> 01:01:02.614 ‫توی دفتر یه وکیل همچین جاهایی هست؟ 1035 01:01:02.614 --> 01:01:04.908 ‫سِرا تنها اومد پایین؟ اینجا؟ 1036 01:01:04.908 --> 01:01:07.535 ‫تو! با اون چشم هات داری چی رو نگاه می کنی؟ 1037 01:01:07.535 --> 01:01:09.120 ‫به همین زودی وابسته شدی؟ 1038 01:01:09.120 --> 01:01:11.665 ‫هدف ما چیه؟ نظارت. 1039 01:01:11.665 --> 01:01:13.416 ‫سِرا ابر بینایی داره. 1040 01:01:13.416 --> 01:01:16.127 ‫قطع کرد؟ آخه چرا؟ 1041 01:01:16.127 --> 01:01:18.922 ‫دون سِرا! چرا گوشیت رو جواب نمی دی؟ 1042 01:01:18.922 --> 01:01:20.840 ‫لطفا کمکم کن.